پاورپوینت کامل جنون مدرنیته ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنون مدرنیته ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنون مدرنیته ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جنون مدرنیته ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

مدرنیته، مجموعه ای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فلسفی است که از حدود سده ۱۵، یا از زمان پیدایش نجوم جدید، اختراع چاپ و کشف آمریکا آغاز، و تا چندین دهه پیش ادامه یافته است. این دوره، به نگرشی منتهی می شود که در بنیان خود و امانیستی(۲) (انسان گرا) است و همنوا با آنچه فیلسوفان عصر رنسانس آموزش داده اند، انسان و طبیعت در آن یکی می شود و هر گونه نیروی معنوی، بیرون از ساحت خرد آدمی، بی اعتبار تلقی می گردد. در واقع مدافعان مدرنیته معتقدند که میان مدرنیته، دموکراسی و خردباوری، رابطه ناگسستنی وجود دارد. می توان گفت اگر نقدی به مدرنیته وارد می شود، در واقع انتقاد به ایدئولوژی خرد باوری است. نقدی که پیامدهای این باور، یعنی علمگرایی، خرد ابزاری و تکنولوژی را با پرسش مواجه می سازد. در این راستا پرسش اصلی که نگارنده در این نوشتار، در پی پاسخ گویی به آن برآمده، این است که با توجه به این که »عقلانیت«(۳) در غرب، مظهر پیشرفت، ترقی و گسترش تکنولوژی دانسته می شود و اندیشمندان غربی، همواره مزایای آن را برشمرده اند، نویسندگان پست مدرن و اسلام، چه انتقاداتی بر »عقلانیت مدرن«(۴) وارد کرده اند؟

برای وارد شدن به بحث نقد عقلانیت مدرن در اندیشه پست مدرنیسم و اسلام، نخست باید در خصوص مدرنیته و شاخصه های آن توضیحاتی داده شود.

۱. مدرنیته و شاخصه های آن

کلمه مدرن را نخستین بار رومیان، در قرن شش پیش از میلاد از ریشه لاتین (modernus) و از کلمه (mode) به معنی »تازگی« ساختند؛ این واژه، به معنی »گذار از کهنه به نو« است (باومن، ۱۳۷۹: ۲۷-۲۸). مدرنیته به معنی تجدد و نوگرایی است که پس از تحولات قرون وسطی در دوره رنسانس و عصر »روشنگری«(۵)، با کشف قاره آمریکا و رشد جهانبینی عقلانی پدیدار شد و دستور العمل جدید زندگی را برای جهان به ارمغان آورد.

بیشتر اندیشمندان، مدرنیته را مجموعه ای پیچیده و فرهنگی می دانند که امکان نفی را فراهم می آورد و راهگشای سلطنت عقل و برقراری آزادی است. جامعه ای را مدرن می خوانند که بنا به قوانین انسانی، و نه بر اساس قوانین آسمانی اداره شود؛ نظامش بر خرد باوری و کنشهای حساب شده، در راستای دستیابی به هدفی، یعنی کنش های علمی و تکنولوژیک استوار باشد(احمدی، ۱۳۷۳: ۹-۱۱). در این راستا، برخی مهم ترین شاخص های مدرنیته، عناوینی چون رنسانس، انقلاب صنعتی، اومانیزم، رفورمیزم مذهبی و پروتستانتیزم، لیبرالیزم، روشنگری و نقد سنت های محافظه کار کلیسایی و… است که در آثار کلاسیک مدرنیته بیان شده است.

در ادامه به مهم ترین شاخصه مدرنیته، یعنی عقلانیت و خردباوری می پردازیم.

۲. چیستی عقلانیت

واژه عقلانیت، بیان گر ویژگی عقلانی بودن یک واقعیت است؛ به عبارت دیگر، چگونگی هستی و واقعیت عقلانی را عقلانیت گویند. خردمندی، معقول و منطفی بودن و جنبه عقلانی داشتن واژگان، معادل عقلانیت است (ربانی گلپایگانی، ۱۳۸۲: ۴۰). آنچه امروز در افواه عمومی مغرب زمین، به پارادایم مسلط مبدل گردیده، قرائت ابزاری از عقل است. در این تعریف، عقلانیت را به عنوان چیزی در نظر می گیرند که به ما در انتخاب اهداف خاص یا تحقق بخشیدن به ابزارهای سودمند، برای دستیابی به اهداف، یاری می رساند؛ این برداشت از عقلانیت، »عقلانیت ابزاری« نام گرفته است. به نظر طرف داران این دیدگاه، هیچ چیز فی نفسه معقول نیست، بلکه عقلانیت همواره وصف چیزهای دیگری است که می تواند آنها را برآورده سازد.

۳. پست مدرنیسم و نقد عقلانیت مدرن

دهه ۱۹۸۰ با فروپاشی کمونیسم، حرکت جدیدی از عقل، در غرب ظهور یافت که دوران زوال مدرنیسم را با خود به همراه داشت و این حوزه به عرصه تاخت و تاز، و رشد شکل و شمایل جدیدی از مدرنیسم، به نام پست مدرن تبدیل شد (۱۹۸۵ ,Bernstein: 5). »پست«(۶) در فارسی به معنای مابعد، فرا، پس و پسا و از لحاظ لغوی، بیشتر تداوم جریانی را ثابت می کند که به معنای پایان مدرنیسم نیست، بلکه نقد مدرنیسم و تداوم جریان مدرنیسم است. به یک معنا پست مدرنیسم، اعلام پایان توانایی ها و نیروهای نهفته خرد(مدرنیسم)است. جهانی که عقل و خرد جویای آن است، جهانی است که وحدت درونی و بیرونی داشته باشد؛ اما پست مدرنیته، تعدد و تکثر جهان را به دلیل گستردگی و پراکندگی خواستگاه داوری ها در ملل و اقوام گوناگون به رسمیت می شناسد، و آرمان دهکده جهانی را دست نایافتنی می بیند(دریابندری، ۱۳۷۴: ۲۰).

یکی از وعده های مدرنیته، به تعبیر »زیگموند بامن«(۷)، در کتاب »مدرنیته و ابهام« این بود که قصد دارد نوعی وضوح و شفافیت را که تنها عقل توانایی ارائه آن را دارد، به عرصه حیات انسان ها ارزانی دارد؛ ولی آیا این وعده تحقق یافت؟ بسیاری اندیشمندن پست مدرن، با ارجاع به پیامدها و گیرودارهای پس از روشنگری و رنسانس بر این عقیده اند که امروزه دیگر نمی توان به تحقق وعده های مدرنیته ایمان داشت؛ جزمیات و دگمای مدرنیسم سر بر آورده است، به گونه ای که پویایی، تحرک و دینامیسم درونی و بالقوه خود را از دست داده است. در تمامی دیدگاه های پست مدرنیستی، اعم از »فوکو«، »دریدا«، »رورتی« و »لیوتار«، نفی فراروایت ها، نقد اندیشه رئالیستی واقعیت، و دانش و عقلانیت، نفی »متافیزیک حضور«(۸)، غیر نمادین بودن واقعیات و تأکید قاطع بر »غیریت«(۹)از وجوه مشترک اندیشه آن ها به حساب می آید(احمدی، ۱۳۷۳: ۲۷۱).

پست مدرن ها معتقدند که اگر واقعیت خارجی وجود نداشته باشد، عقلی هم که بخواهد آن را بشناسد، مورد نیاز نخواهد بود. در واقع پست مدرنیست ها، با طرح آموزه نهیلیستی خود، زمینه های تردید درمورد امکان شناسایی و شناخت را فراهم کرده اند و این همان چیزی است که از آن به »بحران معرفتی« عصر پست مدرن یاد می شود(سجادی، ۱۳۷۹: ۵۱). از نظر پست مدرن ها، نمی توان با اتکا بر عقلانیت ابزاری، انتظار کشف حقیقت، آزادی و رستگاری را داشت. این عقل دارای ایرادات و نواقصی است و بسیاری مشکلات امروز بشر، به دلیل نادیده گرفتن همین نواقص است؛ ولی باید توجه داشت که پست مدرن ها، ابزار دیگری به عنوان جایگزین عقل معرفی نمی کنند؛ آنها عقل مدرن را نقد کرده اند، بی آن که جایگزین ثابت و مطمئنی برای آن مطرح کنند. در واقع با انکار فراروایت ها و عقل جهانی و »عمومی«(۱۰)، نویسندگان پست مدرنیسم بر این باورند که اندیشه اخلاقی نیز نمی تواند در یک زمینه جهانی و »عام«(۱۱) انجام گیرد؛ به تعبیر »میشل فوکو«، »ما باید در مقابل تمایلات مرکز گرایانه مربوط به جهانی کردن تئوری ها مقاومت کنیم و به جای آن، تحقیق در دانش تحت انقیاد درآمده و محلی و خاص خود را جایگزین نماییم«(،۱۹۸۰: Foucault 80).

از دیدگاه پسامدرنیست ها، عقلانیت با توجه بر ارزش خردباوری و جهانی کردن معیارهای پذیرفته شده، آفاقی چون سیطره ماشین بر سرنوشت آدم ها و حذف معنویت را در پی داشت. اتکای مدرنیته بر مسئله عقلانیت و عقل گرایی محض، افزون بر اینکه راه تحولات و پیشرفت های گسترده را در اروپا باز کرد، به کمرنگ ساختن ارزش های دیگر، مانند دین، مذهب، اخلاق و در کلیت، برخی پدیده های معنوی انجامید؛ از دیدگاه پست مدرن ها عامل نخست در کمرنگ سازی ارزشهای معنوی، استفاده افراطی از مقوله عقلانیت، به عنوان ابزاری برای رشد سریع جوامع و به گونه ای ایجاد موج جنونگرایی به سوی مدرنیته بود. کسالت دوره قرون وسطی و شکل گیری وضعیت رنسانس، عاملی مهم برای ایجاد این موج از جانب اروپاییان بود؛ ولی عدم توجه به شیوه های اعتدال و افراط در امر مدرن گرایی، ارزش ها را نفی کرد و مادیت به صورت کامل بر معنویت چیره گشت(جاوید،۱۳۸۶: ۳).

هابرماس معتقد است که جامعه مدرن سیطره و سلطه ای را پنهان می کند که شهروندانش ناخودآگاه آن را پذیرفته اند. این شهروندان نمایش آزادی می دهند در حالی که در »زندان آهنین« عقل ابزاری گرفتار آمده اند(موسوی، ۱۳۷۷: ۱۱۵). پارسونز، جامعه شناس آمریکایی، بر یک مشکل کلیدی درمورد تعریف عقلانیت مدرن انگشت می گذارد و می گوید: »عقلانیت هرگز امکان پیوند انگیزه ها را با رفتار، در هیچ راه عینی به وجود نمی آورد، بلکه درنهایت مبتنی بر روانشناسی و اجتماعی شدن، به عنوان فرایندی است که فرهنگ را در ذهن هر شخص، درهمان حین که وی رشد می کند، می کارد.« (Geertz، ۱۹۵۷: ۲۴). این مسئله نیز قابل تأمل است که پست مدرن ها، تنها به نقد و نفی عقلانیت مدرن بسنده کردند و نتوانستند، جایگزین مناسبی برای آن بیابند.

۴. عقلانیت در اسلام

در اسلام، تاریخ عقل و تعقل، همزاد تاریخ بشری است؛ وجه ممیز انسان از موجودات دیگر، عقل او است و آدمی با تعقل به حیات انسانی خویش ادامه می دهد. امام علی علیه السلام فرمودند: »الانسان بعقله«(۱۲) (جوادی آملی، ۱۳۸۱: ۱۸۲-۱۸۸). در واقع در اسلام، بزرگ ترین موهبت باری تعالی به انسان عقل است. در قرآن و روایات اسلامی، عقل و تعقل ستایش شده اند. در مقابل آن، جهل و تقلید کورکورانه، نکوهش شده است. همان گونه که انبیا و امامان معصومان(علیهم السلام) حجت های ظاهری اند، عقل نیز یکی از حجت های الهی در باطن انسان است. در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته و قرآن، همواره انسان را به تفکر و تدبر و پرهیز از تقلید کورکورانه فرا می خواند و پلیدی را از آن غیر اهل تعقل می داند(کلینی، ۱۳۸۶: ۲۸۶).

عقلانیت در اندیشه اسلامی چنان نیست که در خدمت امیال بوده، و ابزاری برای رسیدن به خواست ها باشد. این نکته نیز قابل توجه است که اسلام، به خصوص در عرصه های اجتماعی، هیچ گاه از آموزه های ضد علمی دفاع نکرده است و با تأیید عقل، علم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.