پاورپوینت کامل شرحی بر نظام اخلاقی ملاصدرا ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شرحی بر نظام اخلاقی ملاصدرا ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرحی بر نظام اخلاقی ملاصدرا ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شرحی بر نظام اخلاقی ملاصدرا ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

مقدّمه:

رویکرد آنتولوژیک یا وجودشناختی به اخلاق، هویت اخلاقی انسان را مطالعه می کند. این رویکرد، نوعی انسان شناسی است که به نظر می رسد در فلسفه اخلاق اسلامی، مختص ملِاصدرا است؛ دلیل آن نیز مبانی خاصّی است که او در فلسفه خود اتّخاذ کرده است. آنتولوژی در فلسفه به معنای هستی شناسی بوده و در واقع نگاهی است خاص به آن چه هست، درباره انواع و ساختار اشیاء، خواص، رخدادها، فرایندها و روابط هر تکه از پهنای واقعیت با دیگر وقایع. آنچه در اینجا از آن بحث می شود، رویکرد وجودشناختی به کاربرد عقل در اخلاق، یا به تعبیری مطالعه هستی شناختی انسان، بر اساس عقل او در حوزه اخلاق است. این مقاله با اتّخاذ رویکردی وجودشناختی به عقل، نظام اخلاقی صدرا را به عنوان “اخلاق آنتولوژیک” تبیین خواهد کرد. برای این منظور، نخست نگاه صدرالمتالهین به عقل بررسی شده و سپس به نگرش هستی شناسانه ایشان، در باب کاربرد عقل در اخلاق پرداخته شده است که از آن به “اخلاق آنتولوژیک” تعبیر می شود.

۱. نگاه ملاصدرا به عقل

ملّاصدرا دو نوع نگاه به عقل دارد که نگاه نخست در اندیشه دیگر فیلسوفان هم بیان شده است؛ امّا نگاه دوّم مخصوص خودِ ایشان است:

۱-۱. عقل به مثابه قوه ای از قوای نفس؛ قوه ای که حقایق را درک می کند.(۲) این قوّه به اعتبار ادراکاتش، به عقل نظری و عملی تقسیم شده است؛ از این رو ملاصدرا می گوید: “فللنفس فی ذاتها قوتان: نظریه و عملیه؛ تلک للصدق و الکذب و هذه للجمیل و القبیح(۳)”. عقل نظری خود از مراتب چهارگانه برخوردار است که عبارت است از الف. عقل هیولائی که خالی از هر گونه صورت است و تنها استعداد پذیرش هر معقولی را دارد.(۴)

ب. عقل بالملکه که معقولات اولیه و بدیهی را دریافت می کند و کمال اوّل برای قوه عاقله محسوب می شود.(۵)

ج. عقل بالفعل که در این مرحله عقل به کمک معقولات اوّل و بدیهی، معقولات اکتسابی را تحصیل می کند.(۶)

د. عقل مستفاد: در عقل مستفاد معقولات هنگام اتّصال به عقل فعّال مشاهده می شوند.(۷)

صدرالمتالّهین رسیدن به مرتبه عقل مستفاد را هدف خلقت انسان دانسته و می گوید: “غرض اصلی از این عالم، خلقت انسان است و غرض از خلقت انسان، دست یافتن به مرتبه عقل مستفاد است که عبارت است از معرفت الله و فنای در حق”:(۸) کارکرد عقل نظری، استدلال و استنباط، تعریف و تحدید شی ء، ادراک کلیات، اعم از تصورات و تصدیقات کلی، تطبیق مفاهیم بر مصادیق، تطبیق کبری بر صغری، تقسیم و تحلیل امور است.

عقل عملی هم به اعتبار ادراکاتش چهار مرتبه دارد؛ مراتب عقل عملی که از دیدگاه صدرالمتالّهین جنبه تشکیکی دارند، به این شرح است:(۹)

الف. تجلیه یا پاک کردن ظاهر: نخستین مرتبه عقل عملی، تهذیب ظاهر است که ملّاصدر از آن به مرتبه”شریعت” یا “تهذیب ظاهر به نوامیس الاهیه و شرایع و احکام از قیام و صیام، صدقات، جماعات و..(۱۰)” تعبیر کرده است. در این مرتبه، عقل عملی با ادراک جزئیات، در نخستین مرتبه حکم به تهذیب ظاهر و رعایت ظاهر دستورات الهی و تبعیت از امامان معصوم(ع) و انسان های کامل می کند.

ب:تخلیه یا تطهیر باطن: این مرحله تهذیب باطن و روح و تطهیر قلب و نفس از ملکات مردوده و اخلاق زشت و ناپسند و امور ظلمانی است که با “طریقت” انطباق دارد.

ج. تحلیه: نورانی کردن نفس به صورت های علمی و معارف عقلی و صفات مورد رضایت حق تعالی و آراستن باطن که از آن به “حقیقت” نیز تعبیر شده است.

د. حقیقه الحقیقه: فنای نفس از ذات خود و باقی شدن به بقای الهی و کوتاه کردن نظر از هرچه به جز ملاحظه ربّ و عظمت کبریایی اوست، خصوصیت این مرحله است. در این مرحله، نفس تمامی اشیا را صادره از حق و بازگشت کننده به او می یابد. ملاصدرا معتقد است که طی کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهی مشروط است و البته این لطف، شامل افراد انسانی نمی شود، بلکه تنها آن ها را شامل می شود که خدا بخواهد و اراده کند(۱۱).

نکته: عقل نظری و عملی یا حکمت نظری و عملی، تعاملی دو سویه دارند، از این رو ملّاصدرا بر ضرورت همگام بودن تفکر با تهذیب نفس تأکید کرد و می گوید: “اگر تزکیه و تهذیب در کار نباشد، نه تنها تفکر انسان نتیجه بخش نیست، بلکه اعمال عبادی نیز بی بهره می گردند”.(۱۲)

۱-۲. عقل به عنوان تمام هویت انسان نه صرفاً قوّه ای از نفس: نگاه دیگر صدرالمتالّهین که از ابتکارات ایشان است، نگاه وجودی به عقل است که کلّ نظام اخلاقی براساس آن بنا شده است. در این نگاه، انسان به اندازه ای انسان است که به عقل خود اجازه بروز داده باشد. در حقیقت میزان وجود هر انسان در اندیشه ملّاصدرا، به میزان عقل او بازمی گردد یا به عبارتی دیگر، سعه اخلاقی هر انسان، به اندازه سعه وجودی اوست و سعه وجودی هر انسان به اندازه سعه عقلانی اوست. در تبیین این مطلب، توجّه به دو نکته به عنوان مقدّمه، اهمیت دارد:

یک. ملّاصدرا برخلاف برخی دیگر اندیشمندان، علم را از مقوله وجود و هم سنخ وجود دانسته و حکمت را نوعی تحقّق وجودی برای نفس و نوعی نورانیت برای انسان می داند.(۱۳) او می گوید: رسیدن به کمال عقلی، بسیاری حقایق را برای انسان نمایان ساخته و مسیر شکوفایی و تزکیه نفس را هموار می سازد.(۱۴) صدرا معتقد است که علم و وجود، مساوق یکدیگرند، همان گونه که وحدت و شیئیت مساوق وجودند.(۱۵) در بعضی مراتب هستی، نظیر وجودات مادّی، چون وجود آن ها در مرتبه ای بسیار ضعیف است و از طرفی علم چیزی جز حضور نیست، شهود و حضور در آن ها بسیار ضعیف است، بنابراین چون علم عین وجود است، همان گونه که وجود حقیقتی خارجی و نیز مفهومی دارد، علم هم حقیقتی خارجی و نیز مفهومی انتزاعی دارد.(۱۶) در اندیشه صدرالمتالّهین حقیقت هستی همان حقیقت علم است و مساوقت علم و وجود و اینکه هرجا وجود هست، علم هست، از محکمات کلام صدرالمتالّهین است.(۱۷) بر این اساس می توان گفت، که “علم همسنخ وجود است”.

۲. ملاصدرا به اتّحاد فضیلت و معرفت معتقد است. وی در حوزه اخلاق تدبیر بدن را وظیفه عقل عملی دانست؛ به گونه ای که عقل عملی باید تمام قوای انسان را تنظیم کند و آن ها را به سمت مطلوب جهت دهی کند، و در عینِ حال، عقل عملی را در خدمت عقل نظری دانست که تحت نظارت عقل نظری، بدن را تدبیر می کند.(۱۸) از طرفی حکمت را بسط وجودی انسان دانست(۱۹) و بیان شد که در اندیشه ایشان، وجود ملازم با اخلاق است. از طرفی نیز جهل را مهم ترین عامل بی اخلاقی دانست.(۲۰) این موارد نشان می دهد که در اندیشه صدرالمتالّهین، فضیلت و معرفت یکی هستند یا لااقل می توان گفت ملازم یکدیگرند. از این رو از نظر ایشان محال است کسی حقیقتاً به نادرستی امری حکمت و معرفت داشته باشد، امّا با این حال مغلوب شهوات خود شده و آن عمل را انجام دهد. پیروی از امیال و غرایز، ناشی از فقدان معرفت به عمل و محتوای واقعی قواعد و قوانین اخلاقی در نظر صدرالمتالّهین است. از این رو می توان نتیجه گرفت که “علم همسنخ اخلاق است”.

بر اساس قیاس مساوات می توان از این دو مقدّمه نتیجه گرفت که ” وجود هم سنخ اخلاق است” و این به معنی تلازم علم، وجود و اخلاق در اندیشه ملّاصدرا است. از آنجا که ملّاصدرا اصالت را با وجود می داند و برای وجود مراتب تشکیکی قائل است و نیز با توجه به اینکه با نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء، برای نفس مراتبی را بیان می کند و نیز با توجّه به اینکه برای عقل مراتبی را باور دارد، می توان نتیجه گرفت که تمام حقیقت اخلاقی انسان، به حیات عقلانی او وابسته است و حیات عقلانی، ملازم با سعه وجودی اوست؛ به این معنا که هر چه انسان در مرتبه بالاتری از عقلانیت قرار داشته باشد از سعه وجودی بیشتری برخوردار خواهد بود و در نتیجه، اخلاقی تر خواهد بود، چرا که سعه عقلانی او گسترش یافته و همه قوای دیگر نفس را تحت تسلّط و فرمان خویش درآورده است. از این رو ملّاصدرا حیات حقیقی انسان را حیات معقول دانسته است.(۲۱) پس از آنجا که سعه وجودی انسان به سعه عقلانی وابسته است، و سعه عقلانی او با سعه اخلاقی او ملازم است، در نظر ملّاصدرا عقل، وجود و اخلاق ملازم یکدیگرند. انسان به هر اندازه که بتواند، قوّه عقلانی را بر دیگر قوا مسلّط کند، به همان اندازه اخلاقی خواهد بود و به هر اندازه که بتواند، عقل خود را تقویت کند، سعه وجودی بیشتری خواهد یافت. (این ها بر اساس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، حرکت جوهری، اصالت وجود و مراتب تشکیکی وجود به خوبی قابل تصوّر است) به عبارت ساده، در نظر ملّاصدرا، انسان عاقل و انسان اخلاقی و انسان موجود، در هر مرتبه از وجود، ملازم یک دیگرند، از این رو از یک طرف می گوید: “کمال عقل عملی اشراف یافتن بر سایر قوای حیوانی است”،(۲۲) و از طرفی دیگر می گوید: “الغضب و الحرص و…فمن نتایج الإحتجاب و البعد من معدن الوجود و الصفات الکمالیه”؛(۲۳) یعنی بی اخلاقی به خاطر بی وجودی است و بی وجودی به خاطر بی عقلی است. بر اساس نگرش دوّم به عقل، در نظر ملّاصدرا، اخلاق تنها با عقل معنا خواهد یافت و منظور از عقل در اخلاق آنتولوژیک، همین نگرش دوّم است.

۲: “اخلاق آنتولوژیک”

اخلاق آنتولوژیک از ابتکارات صدرالمتالّهین در حوزه اخلاق است. در نظر صدرالمتالّهین، مراتب سعادت اخلاقی انسان با توجّه به حرکت جوهری و تشکیک وجود، مرتبه به مرتبه محقّق می شود. وی فرآیندی را بر این اساس طرّاحی می کند که هویت اخلاقی انسان در آن در یک سیر صعودی شکل می گیرد. در این فرآیند، هراندازه سعه وجودی انسان محدودتر باشد، شهوت، غضب و دیگر قوای نفسانی بر عقل غلبه بیشتری داشته و طبیعتاً بی اخلاقی ها بیشتر نمود خواهند یافت، و هرچه سعه وجودی انسان بیشتر شود، تسلّط عقل بر دیگر قوا بیشتر خواهد بود و در نتیجه فرد از شأنیت اخلاقی بالاتری برخوردار خواهد شد. این فرآیند را که هویت اخلاقی انسان در آن تحقق می یابد، می توان “اخلاق آنتولوژیک” نامید.

در تبیین این فرآیند باید گفت، بر اساس اصالت وجود و تشکیکی بودن مراتب آن، و با در نظر گرفتن حرکت جوهری، در یک سیر صعودی، حقیقت انسان گام به گام بسط یافته و به وجود اصیل نزدیکتر می شود. همچنین بر اساس قاعده الواحد و نیز قاعده امکان اشرف و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.