پاورپوینت کامل ناتو و توازن امنیت در خاورمیانه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ناتو و توازن امنیت در خاورمیانه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناتو و توازن امنیت در خاورمیانه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ناتو و توازن امنیت در خاورمیانه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

تحولات عمیق سال های آغازین هزاره جدید میلادی در خاورمیانه، این پرسش را در اذهان به وجود آورد که ایالات متحده آمریکا، به عنوان قدرت مسلط نظام بین الملل و مهم ترین بازیگر مداخله گر در امور خاورمیانه، به چه شکلی در امنیت سازی منطقه ایفای نقش خواهد داشت؟ همزمان در سال های اخیر، سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو)، با خواست و اراده واشنگتن، وارد خاورمیانه شده است. آنچه در چشم انداز خاورمیانه مسلم به نظر می رسد، نقش این سازمان در فرآیند امنیت سازی منطقه ای است. خاورمیانه، بنا به دلایل متعددی، برای آمریکا اهمیت فراوان دارد و لذا این منطقه در سال های اخیر، بیشترین توان و انرژی دستگاه نظامی و دیپلماسی ایلات متحده را به خود معطوف ساخته است. آنچه در این میان اهمیت دارد، کیفیت نظم و امنیت منطقه است. بر این اساس، واشنگتن تلاش خواهد کرد، تا نظام امنیت منطقه ای به گونه ای شکل بگیرد که بیشترین اهداف مورد نظر حاصل آید. راهبرد واشنگتن برای شکل دهی به امنیت خاورمیانه، ورود ناتو به منطقه و پذیرش کشورهای خاورمیانه ای در سازمان مذکور است.

این پژوهش در نظر دارد تا نقش ناتو را در چشم انداز امنیت در خاورمیانه بررسی کند. ازاین رو نخست به صورت اجمالی، کیفیات نظام امنیتی که تاکنون از سوی واشنگتن در منطقه شکل داده شده، بررسی می شود. هم چنین اهداف آمریکا از ورود ناتو به منطقه زیر ذره بین خواهد رفت. در ادامه، به زمینه هایی که موجب گسترش ناتو به خاورمیانه شده، اشاره خواهد گردید و در نهایت، نقش آن در چشم انداز امنیت منطقه بررسی خواهد شد.

آمریکا و نظام امنیتی در خاورمیانه

خاورمیانه جدید که بر پیکره عثمانی بنا شده، اگرچه بیشترین واکنش ها را از خود در برابر غرب بروز داده است؛ اما بیش از هر منطقه دیگری، حضور قدرت های فرامنطقه ای را مطالبه کرده است. آنچه از تاریخ خاورمیانه بر می آید، این است که قدرت های فرامنطقه ای، نقش تعیین کننده ای در امور سیاسی و امنیتی منطقه داشته اند. تاجائی که حتی ظهور نظام دولت- ملت نیز در منطقه، بر اساس خواست و اراده قدرت های خارجی، به خصوص بریتانیا بوده است.

تا دهه هفتاد قرن گذشته، بریتانیا قدرت مسلط در خاورمیانه بود. پس از خروج بریتانیا از شرق سوئز در دهه هفتاد و جایگزینی آمریکا به جای آن، واشنگتن نقش در خور توجهی در امور سیاسی و امنیتی این منطقه ایفا کرد؛ در آن مقطع، جنگ سرد در جریان بود و تلاش واشنگتن در منطقه مذکور بیش از هر چیز ایجاد مانع در برابر رشد نفوذ کمونیزم و قدرت مسکو بوده است. با اراده و ترغیب ایالات متحده پیمان سنتو برای مقابله با شوروی شکل گرفت؛ اگرچه آمریکا خود از اعضای این پیمان نبود.

در خلیج فارس نیز واشنگتن استراتژی دوستونی را طراحی و اجرا کرد، تا بر اساس آن، ایران و عربستان سعودی، از منافع واشنگتن حفاظت کنند. در آن زمان، امنیت منابع انرژی و حفاظت از اسرائیل- بدون ایجاد زمینه برای گرایش کشورهای عرب به سوی شوروی- مهم ترین نگرانی واشنگتن بود؛ اما با ظهور انقلاب اسلامی، نظام امنیتی مورد نظر واشنگتن فرو ریخت و درنتیجه رویکرد آمریکا به نظم منطقه نیز تغییر یافت.

پس از ظهور انقلاب اسلامی در ایران، واشنگتن کوشید تا با ایجاد اتحاد امنیتی میان کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس، به مقابله با ایران بنیادگرا و عراق بعثی متمایل به شوروی برخیزد. بر این اساس، شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفت، این درحالی بود که کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس شرایط لازم را برای ورود به چنین اتحادی نداشتند. تا جائیکه سابقه نظام سیاسی برخی کشورهای عضو، به تقریباً ده سال می رسید و زمینه های نزاع و تخاصم میان آنها (مثل اختلافات ارضی و مرزی) وجود داشت.

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز با ترغیب و حمایت آمریکا آغاز شد و هشت سال ادامه یافت تا انرژی و توان ملی دو کشور متخاصم تلف گردد. در این زمان، واشنگتن آرام آرام وارد منطقه شد؛ اما با فروپاشی شوروی و در همان زمان، حمله صدام به کویت و اشغال آن کشور، واشنگتن فرصتی یافت تا در منطقه حضور فعال تری داشته باشد. نتیجه این تحولات حضور گسترده نیروهای آمریکایی در منطقه بود. این نیروها در پایگاه های نظامی مختلفی که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در اختیار وی قرار داده بودند جای گرفتند تا این کشور مستقیماً در امنیت منطقه درگیر شود.

با این همه اشغال عراق به دست آمریکا و متحدان آن کشور (۲۰۰۳) را باید به مثابه نقطه عطفی در تحولات امنیتی منطقه و حتی نظام بین الملل به حساب آورد، پس از آن واشنگتن کوشید تا با تحمیل برخی تغییرات در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خاورمیانه، بانی تحولاتی بنیادین در منطقه شود که از دیدگاه آنها موجبات جابجایی امنیتی در منطقه را فراهم می آورد. بدین معنا که فضای تخاصم و نزاع و رشد تروریزم را محدود می کرد.

این تغییرات در قالب طرح خاورمیانه بزرگ عرضه شد. در پی تحولات سیاسی بر آمده از آن طرح گروه های اسلام گرای طرفدار ج.ا.ایران و مخالف با سیاست های آمریکا در کشورهایی نظیر عراق، بحرین و فلسطین، به قدرت سیاسی دست یافتند. حتی اخوان المسلمین در مصر نیز توانست از فضای جدید ایجاد شده، برای کسب قدرت سیاسی بهره گیرد که واشنگتن مانع گردید. بدین سان محیط امنیتی خاورمیانه، به ضرر واشنگتن تغییر کرد. این تغییرات نشان داد که اگرچه بیشتر دولت های خاورمیانه از حضور آمریکا در منطقه استقبال می کنند؛ اما ملت های منطقه، عمدتاً به آمریکا گرایش ندارند؛ برای مثال نتیجه یک نظرسنجی که به صورت مستقیم و چهره به چهره، از ۳۸۵۰ نفر از مردم کشورهای مصر، اردن، لبنان، مراکش، عربستان سعودی و امارات متحده عربی انجام شد، نشان داد که علی رغم اینکه واشنگتن و تل آویو در معرفی ج.ا.ایران به عنوان تهدیدی علیه دولت های عرب، به موفقیت هایی دست یافتند، اما در میان ملت های عرب اوضاع به گونه دیگری است. ۸۰ در صد اعراب، آمریکا و اسرائیل را دو تهدید بزرگ خارجی برای امنیت خود به حساب می آورند. در اردن ۹۰ درصد، در مراکش ۸۶ درصد و در عربستان سعودی ۸۲ درصد مردم نظر نامطلوبی در مورد آمریکا داشتند & (2007 Finds ,lob ).

منافع آمریکا در خاورمیانه کنونی، با تهدیداتی روبرو است. از سویی ج.ا.ایران علناً سیاست های واشنگتن را به چالش می کشد و خواهان خروج آمریکا از منطقه است. همچنین تهران، محاصره اسرائیل را مدیریت می کند، به گونه ای به وسیله سوریه، حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، اسرائیل را در تنگنای استراتژیک قرار داده است.

از سوی دیگر، منطقه خاورمیانه، یکی از مهم ترین مناطقی است که تروریزم بنیادگرای اسلامی علیه غرب در آنجا بر می خیزد؛ به خصوص این که بیشتر مرد مسلمان منطقه، به آمریکا تمایلی ندارند.

در چنین فضایی، واشنگتن کوشید تا با ورود ناتو به خاورمیانه، اهداف مورد نظر خود را پیگیری کند. در واقع، ورود سازمان مذکور به منطقه آمریکا را در موقعیتی قرار می دهد که بیشترین اهداف را با کمترین هزینه متحقق سازد. ناتو به یکی از مهم ترین محورهای ژئوپلتیک در منطقه بدل خواهد گردید.

اهداف آمریکا از وارد ساختن ناتو در نظم منطقه خاورمیانه:

آمریکا از ورود ناتو به خاورمیانه، اهداف متعددی را پیگیری می کند که به نظر می رسد، مهم ترین آنها تثبیت برتری در منطقه باشد. اگرچه ساختار تصمیم گیری در ناتو، بر اجماع آرا استوار است و بدین نظر، هر کشوری توانایی وتوی تصمیمات را دارد؛ اما ناتو یک سازمان الیتیستی است و ایالات متحده در آن نقش شریک بزرگ تر را دارد؛ بسیاری ابتکارات از سوی واشنگتن ارائه شده و سهم عمده ای از نیروها و ادوات سازمان به وسیله آمریکا تأمین می گردد. ایالات متحده با طرح و مدیریت ایده گسترش ناتو به شرق، در واقع دامنه قدرت و نفوذ بین المللی خود را افزایش می دهد. به باور بسیاری پژوهش گران امور بین الملل، ناتو به تثبیت برتری آمریکا و پاگیری هژمونی آن در جهان، نقش در خور توجهی خواهد داشت.

هدف دیگر واشنگتن از گسترش ناتو به خاورمیانه، حفاظت از منابع انرژی منطقه و خطوط انتقال آن است. با اینکه واشنگتن از سال های گذشته تاکنون، راهبرد تنوع بخشی به منابع تأمین انرژی را در دستو کار خود قرار داده؛ اما پیش بینی ها نشان می دهد که آمریکا (و دیگر مصرف کنندگان عمده منابع انرژی) به نفت و گاز خاورمیانه، به صورت عام و خلیج فارس به صورت خاص، وابستگی بیشتری خواهند داشت.

براساس گزارش گروه تحقیقاتی مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن، نیاز اعضای ناتو به منابع انرژی خاورمیانه، به خصوص خلیج فارس، از ۵۰ درصد کنونی به ۸۰ درصد در سال ۲۰۳۵ خواهد رسید (۲۰۰۸ ,Vawick). اگرچه ایالات متحده آمریکا، برای افزایش امنیت انرژی، به منابع نفتی خزر و خلیج گینه روی آورد، اما هیچ یک از مناطق یاد شده، به لحاظ ذخایر با خاورمیانه قابل مقایسه نیست و توان آنها برای صادرات نفت محدود است. افزون بر آن خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان، دریای عرب، دریای سرخ و کانال سوئز، از مهم ترین آبراه های انتقال منابع نفتی است. محافظت از این آبراه ها از اولویت های واشنگتن است. مخصوصاً که نفت کش ها ممکن است مورد حمله سازمان های تروریستی قرار گیرند (۲۰۰۸ ,Hanlet & Bauer ;ibid ,Varwick).

مقابله با بحران های امنیتی بین دولتی در خاورمیانه نیز برای آمریکا اهمیت زیادی دارد؛ زیرا توسعه و گسترش چنین چالش هایی- همان طور که در طی جنگ عراق علیه ایران رخ داد- به احتمال قریب به یقین، به امنیت منابع نفتی و خطوط انتقال آن آسیب برساند. این در حالی است که بسترهای مختلفی از نزاع و بی ثباتی در منطقه وجود دارد. اختلافات ارضی و مرزی، تفاوت های ایدئولوژیک و نظام های ارزشی و در همان حال خریدهای تسلیحاتی گزاف منطقه خاورمیانه را به یک انبار باروت و یکی از مهم ترین کانون های نزاع در نظام بین الملل بدل ساخته است(در مورد خریدهای تسلیحاتی کشورهای خاورمیانه ن.ک: زینالی آق قلعه، ۱۳۸۷: ۶).

ورود ناتو به خاورمیانه، به کشورهای خاورمیانه ای عضو سازمان کمک می کند تا اولاً اختلافات خود را در چارچوب آن حل و فصل کنند و در ثانی، با تهدیدات کشورهای غیر عضو مقابله کند. بر این اساس ناتو به واشنگتن کمک خواهد کرد، تا ضریب امنیتی کشورهای دوست را افزایش داده، بی ثباتی و ناامنی را در منطقه حساس خاورمیانه کنترل کند.

از دیگر اهداف آمریکا از ورود ناتو به منطقه، مقابله با مخالفان سیاست های خود در منطقه است. از این نظر ایران، متحدان منطقه ای این کشور و سازمان های تروریستی مدنظر قرار دارند. با اشغال افغانستان و کنار زدن طالبان از قدرت (۲۰۰۱) و اشغال و سرنگونی صدام از قدرت در عراق (۲۰۰۳) به دست آمریکا، ایران از دو دشمن استراتژیک و ایدئولوژیک خود خلاصی یافت. افزون بر این پیروزی دوستان، متحدان و گروه های همفکر در انتخابات دموکراتیک در بحرین، عراق و فلسطین که به دست آمریکا، در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ انجام شد قدرت را به دست گرفتند و بدین سان تهران، جایگاه منطقه ای خود را ارتقا داد، تا جایی که به قدرت نخست منطقه ای بدل گشت. ناتوانی اسرائیل در کنار زدن حزب الله در جنگ سی و سه روزه سال ۲۰۰۶ و حماس در جنگ بیست و دو روزه ۲۰۰۸، به نوعی تثبیت قدرت و موقعیت منطقه ای ایران بوده است(برای مطالعه بیشتر: شجاع:۱۳۸۶: ۹-۳۳). این مسئله برای آمریکا خوشایند نخواهد بود، زیرا ایران بیش از هر کشور دیگری در نظام بین الملل، آمریکا را به چالش می کشد و خواهان تغییر در کیفیت توزیع قدرت و حتی ارزش های حاکم بر نظام بین الملل است.

واشنگتن با ایجاد ترس از تهران در میان دولت های عرب، می کوشد تا ناتو را وارد منطقه کند و از این نظر قدرت منطقه ای ایران را مهار و محدود سازد. البته دولت های عرب نیز از ایران هراس دارند، از این رو از ورود ناتو به خاورمیانه حمایت خواهند کرد. زیرا ناتو نه تنها امکانات مناسبی برای مقابله با تهدیدات ایران فراهم خواهد کرد، بلکه آنها را از انفعال خارج کرده و موضع آنها را نسبت به تهران تهاجمی خواهد ساخت. به همین دلیل است که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ناتو خواستند، تا وارد منطقه خلیج فارس شود(ن.ک: کریمی، ۱۳۸۴: ۷). اسرائیل نیز ناتو را به عنوان ابزاری که می تواند موقعیت امنیتی آن را ارتقا دهد می شناسد، و ازاین رو در سال های اخیر، همکاری های خود را با این سازمان شروع کرده و با سرعت چشمگیری گسترش داده است (امینی،۱۳۸۷: ۹-۱۸).

افزون بر ایران، واشنگتن به خاورمیانه به عنوان بستر تروریسم اسلامی توجه دارد. تقریباً در سال ۱۹۹۷ بود که پنتاگون، نبرد نامتقارن تروریستی را مفهوم سازی کرده و تروریسم را به عنوان گونه نبرد نامتقارن، به عنوان مهم ترین چالش امنیتی پیش روی آمریکا معرفی کرد. حوادث تروریستی یازده سپتامبرآمریکا و انفجارهای تروریستی لندن و مادرید درسال ۲۰۰۴، بیش از هر زمانی اذهان غرب را به تهدیدات نوین و سازوکارهای مقابله با آن متوجه ساخت. ناتو نیز در طی همان سال ها، دکترین دفاعی خود را تغییر داده و چالش پیش روی اعضا را از کمونیزم به تروریسم منتقل کرد. ورود ناتو به خاورمیانه تلاش های آمریکا و اروپا برای مقاله با بحران های امنیتی نوین را هماهنگ خواهد ساخت (ن.ک: کریمی، ۱۳۸۶: ۳۵ – ۶ و (۲۰۰۵ ,Polentz).

پیگیری اصلاحات در خاورمیانه، از دیگر اهداف واشنگتن از ورود ناتو به منطقه خاورمیانه است. برای مقابله با تهدیدات تروریستی، واشنگتن طرح هایی از قبیل طرح خاورمیانه بزرگ را ارائه کرده و عملیاتی ساخته است. پس از اشغال عراق، واشنگتن در صدد برآمد، تا ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه را متناسب با منافع خود تغییر دهد و بر این اساس، مجموعه ای از برنامه ها را در قالب »طرح خاورمیانه بزرگ«(۲) به آنها تحمیل کرد. این طرح دارای سه اولویت است: گسترش دموکراسی و حکومت خوب، ساخت جامعه فرهیخته و توسعه فرصت های اقتصادی؛ البته این پژوهش در نظر ندارد، این طرح را بررسی کند (برای مطالعه بیشتر: ۲۰۰۴ ,Al-Hayat)، اما مسلم است که واشنگتن در چارچوب جنگ با تروریسم درصدد است تا فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خاورمیانه را متناسب با ضروریات امنیتی خود تغییر دهد و این مهم را در قالب طرح خاورمیانه بزرگ به پیش می برد. ناتو می تواند، در زمینه فوق کاملاً مؤثر باشد، زیرا عضویت کشورهای خاورمیانه ای در ناتو، نیازمند انجام اصلاحاتی است که با اصلاحات مورد نظر واشنگتن در قالب طرح خاورمیانه بزرگ هماهنگ است. برای مثال کاندیداهای عضویت در ناتو، باید از نظام سیاسی دموکراتیک برخوردار باشند.

افزون بر این، مزیت دیگر بهره گیری از ناتو در پیشبرد اصلاحات در منطقه، به جلوگیری از تخریب بیشتر چهره آمریکا باز می گردد؛ به این معنا که بسیاری ملت های مسلمان و حتی دولت های منطقه، با الگوهای تحمیلی واشنگتن در قالب طرح خاورمیانه بزرگ موافق نیستند و خواهان درون زا شدن فرایند تغییرات هستند. این مورد موجب رنجش دولت ها و ملت های عرب از واشنگتن شده است؛ اما واشنگتن می تواند در چارچوب ناتو، اهداف مورد نظر خود را در ایجاد تغییرات بنیادی در خاورمیانه بدون هزینه بیشتر از حیثیت و پرستیژ بین المللی خود نزد دوستان عرب و ملت های منطقه و حتی جهان به پیش ببرد.

در چارچوب حصول به این اهداف امنیتی بوده که واشنگتن در نشست های ناتو، زمینه ورود ناتو به خاورمیانه را فراهم آورده است. در واقع، پایه اولیه ورود ناتو به خاورمیانه را باید در تحولات اوایل دهه نود در اروپا یافت.

زمینه های ورود ناتو به خاورمیانه

دهه نود قرن گذشته، دهه هویت یابی و رنسانس ناتو بود؛ ناتو در اوایل دهه ۹۰ قرن گذشته، دچار بحران هویت شده بود؛ به این معنا که این سازمان که برای مقابله با تهدیدات کمونیستی به وجود آمده بود. با فروپاشی شوروی، دیگر دلیلی برای موجودیت خود نمی یافت؛ اما با حوادث قومی بالکان و ناتوانی اروپا در مهار آن ناتو توانسته برای خود توجیهی هویتی بیابد. علاوه بر آن، برای گسترش جغرافیای سازمان در اجلاس واشنگتن در سال ۱۹۹۹ تصمیمات مهمی گرفته شد، جایی که اعضا تعریف جدیدی از وظایف ارائه کردند (مقابله با تهدیدات چند بعدی و غیر قابل پیش بینی مثل تروریسم، افراطگرایی و مقابله با گسترش سلاح های کشتار جمعی) و مکانیسم ها و ابزارهای متناسب را برای تأمین امنیت اعضا تعریف کردند. بر اساس مصوبات آن نشست، سیاست »درهای باز« مطرح شد که به موجب آن، سایر کشورها نیز می توانستند به عضویت سازمان درآیند. »شورای آتلانتیک شمالی« نیز برای بررسی عضویت داوطلبان تأسیس شد. در چنین بستری کشورهای جمهوری چک، مجارستان و لهستان در همان سال (ن.ک: ۲۰۰۳ ,Abenheim) و استونی، لیتوانی، لتونی، رومانی، بلغارستان، اسلواکی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.