پاورپوینت کامل افسانه زبیری ها ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل افسانه زبیری ها ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل افسانه زبیری ها ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل افسانه زبیری ها ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
یکی از راه هایی که حکومت ها برای از بین بردن مخالفان خود بر می گزینند، متهم کردن آنان به عقاید و کارهای نادرست است. البته در مواردی ممکن است این اتهام درست باشد، اما در مواردی هم امکان دارد که به دروغ نسبتی به افراد داده شود.حجر بن عدی و یارانش به اتهام کفر به دست معاویه کشته می شوند. گاهی یک اندیشه چنان مورد هجوم قرار می گیرد، که اساس آن را به افرادی افسانه ای نسبت می دهند. جریان تشیع نیز در برخی منابع این گونه طرح شده و اساسِ آن را افسانه عبداللّه بن سبا دانسته اند، که حکایت ها از توانایی این مرد ناشناخته در به کار گرفتن صحابه علیه عثمان و در جنگ جمل و در زمان مختار است. طه حسین کسی است که وجود چنین شخصی را مورد تردید قرار داده است.(۱) اما همیشه جمعی این افسانه را تکرار می کنند.
شماری، جریان عبداللّه بن سبا را از ساخته های سیف بن عمر می دانند، امّا برخی مدّعی هستند که این پرسش مهم، هم چنان باقی است، که چه کسی انحراف ها را به مذهب شیعه وارد کرده؟ آنان، عبداللّه بن سبا را مسئول این انحراف دانسته اند.(۲)
منظور وی از انحرافِ شیعه، باور شیعه، به (وصی) بودن علی(ع) است.(۳)
اندیشه خلافت و وصایت علی از اندیشه های بنیادین شیعه است و ربطی به ابن سبا و دیگری ندارد، اما انتساب تشیع به ابن سبا و ادعای غلوّ وی و شیعیان از ساخته های خاندان زبیر است که دیگران، آن را ترویج کرده اند. برای این که موضوع به درستی تبیین و روشن شود ناگزیر باید چند محور ذکر شود: ۱. پیدایش شیعه؛ ۲. افسانه ابن سبا؛ ۳.انگیزه ساختن و پرداختن به آن.
پیدایش شیعه
شیعه؛ یعنی پیرو. در قرآن درباره ابراهیم(ع) این تعبیر آمده است. در این زمینه، سه نظر وجود دارد:
۱. پیامبر(ص) پیروان علی(ع) را شیعه وی خواند؛ ۲. پس از درگذشت پیامبر(ص) به گروهی که ایمان به جانشینی علی(ع) بعد از پیامبر(ص) داشتند، شیعه گفته شده است. ۳. شیعه، در زمان حکومت علی(ع) در سال ۳۵ هجری ظهور کرده و پیش از آن پیشینه ای ندارد.
جریان عبد الله بن سبا در منابع مختلف
روایت های گوناگونی درباره ابن سبا گزارش شده است. برخی ساختن داستان ابن سبا را به سیف بن عمر (م. حدود ۱۷۰ه.ق.) نسبت داده اند، که به نظر نگارنده آغاز این برساختگی به دوران پیش از سیف، به سال های ۶۷ و۶۸ه.ق و به شعبی باز می گردد.
۱. گزارش های شعبی
درباره ابن سبا سه نقل از شعبی با روایات گوناگون به ما رسیده که عبارتند از:
الف. عبداللّه بن سودا، سبئیه را بر نظرشان یاری می کرد. ابن سودا در اصل مردی یهودی از مردم حیره بود، که اظهار اسلام کرد و در نظر داشت نزد مردم کوفه موقعیت و ریاست داشته باشد؛ او علی را وصی محمّد دانست. علی، تصمیم به کشتن وی گرفت، اما ابن عباس، او را از این کار بازداشت و وی را به مدائن تبعید کرد. او پس از شهادت علی(ع) گفت: در مسجد کوفه، دو چشمه است: یکی عسل و دیگری روغن، که شیعیان از آن بهره می برند.(۴) فرید وجدی، به این روایت شعبی استناد جسته است.(۵)
ب. ابن حجر، از ابن ابی شیبه از مجالد از شعبی نقل می کند، که گفت: نخستین کسی که دروغ گفته، عبدالله بن سبا است.(۶)
ج: شعبی گوید: اگر مغزش را در همیانی بنهی، مرگ او را نمی پذیریم، تا این که از آسمان فرود آید و تمام زمین را مالک گردد.(۷)
خطیبِ بغدادی در تاریخِ بغداد و جاحظ (م. ۲۵۵ه.ق.) در البیان و التبیین گزارشی همانند دارند.(۸)
آنچه از شعبی نقل شده، تفاوت های فراوانی با گزارش سیف بن عمر دارد؛ چرا که سیف، عبداللّه بن سبا را، مردی یهودی از مردم یمن و از قبیله حمیر دانسته، که در شورش ها علیه عثمان دست داشته است.
۱. در گزارش شعبی، عبداللّه بن سودا ذکر شده و از پایان گزارش وی – بنابر نقل بغدادی- استفاده می شود که ابن سبا شخص دیگری بوده و علی(ع) ابن سبا و ابن سودا را به مدائن تبعید کرده است.
به نقل تاریخ بغداد، ابن سبا، همان عبدالله بن وهب سبائی معرّفی شده است. بنابراین، در دو گزارش شعبی، نامی از عبدالله بن سبا نیست.
۲. از جمله ای که بغدادی در “الفرق” از شعبی نقل کرده، استفاده می شود: قبل از ابن سودا، گروهی به نام “سبئیه” خوانده می شدند.
۳. برابر گزارش شعبی، ابن سودا مردی یهودی از مردم حیره کوفه(۹) بوده، نه از قبیله حمیر، که شعبی خود، از آن قبیله است.
۴. اظهار اسلام او، در حکومت علی(ع) بوده و بیش تر به خاطر به دست آوردن موقعیت و مقام، جانشینی علی(ع) را مطرح ساخته است.
۵. تبعید وی به مدائن، برای غلوّ او بوده است؛ خطیب بغدادی می گوید: چون ابن سبا بعد از شهادت علی(ع) منکر مرگ وی شده است.
۶. در این روایات، عقیده به رجعت مطرح شده؛ اما نه آن گونه که شیعه باور دارد، بلکه بدین گونه که علی(ع) نمرده و به آسمان رفته است.
۷. نکته درخور درنگ در گزارش شعبی این است که سخنی از سوختن طرفداران ابن سبا نیست و مسأله: وصی بودن، جانشینی و غلو درباره علی(ع) است و عبدالله بن سودا غیر از عبداللّه بن سبا معرفی شده و عبداللّه بن سبا همان ابن وهب سبائی است.
در المقالات و الفرق منسوب به اشعری نیز، عبدالله بن سبا همان عبدالله بن وهب راسبی همدانی معرفی شده، که ابن اسود و عبدالله بن حرس او را همراهی می کردند.(۱۰) گزارش دوم شعبی در تاریخ بغداد، به نقل از زحر بن قیس است.
۲. دیدگاه سیف بن عمر تمیمی
دیدگاهی که اکنون رواج یافته، دیدگاه سیف بن عمر (م. حدود ۱۷۰ه.ق) است. سیف، ظهور ابن سودا را سه سال پس از امارت عبدالله بن عامر بر بصره، به سال ۳۳ د بصره می داند. او، بر حکیم بن جبله که به قول سیف، دزد بوده، وارد شده و ادعا کرده که از اهل کتاب است و به اسلام گرویده و از آن جا به کوفه و سپس به مصر رفته است.(۱۱) آن گاه در رخدادهای سال ۳۵ه.ق. وی را معرفی می کند(۱۲) که یهودی و از مردم صنعا بود، مادرش سیاه پوست بود و در زمان عثمان، اسلام آورد. در شهرهای مسلمانان می گشت و در صدد گمراه ساختن مردم بود. در آغاز به حجاز، سپس به بصره، کوفه و شام رفت و آنچه می خواست نزد مردم شام به دست نیاورد، لذا او را از شام بیرون راندند. به مصر رفت و در آن جا ماندگار شد.
وی، در آغاز، رجعت پیامبر اسلام را بسان مسیح مطرح کرد وگفت: (هرپیامبری وصی دارد و علی وصی محمد است.)
ابن سودا، با شخصیت های شهرهای گوناگون مکاتبه داشت و آنان را علیه عثمان بر می انگیخت.(۱۳)
او سبئیه را درجنگ جمل نقش آفرین می داند، امّا از حضور آنان در جنگ صفین و نهروان، تا قیام مختار گزارشی نمی دهد.
گزارش سیف را از “الفتوح و الردّه” و “الجمل و مسیر عایشه” نقل کرده اند.(۱۴) ابن حجر، احادیث سیف بن عمر تمیمی را از “الفتوح” نقل کرده که سند آنها صحیح نیست.(۱۵)
بسیاری از عالمان و صاحب نظران، وی را “ضعیف”، “کذّاب” “متروک الحدیث” و “زندیق” دانسته اند.
ابن حبان گوید: سیف، روایاتِ ساختگی را از راویان با اعتبار نقل می کند.(۱۶) ابو ریه نیز وی را ضعیف دانسته است.(۱۷) در “الجرح و التعدیل” در موارد گوناگونی او را نقد کرده و متروک الحدیث دانسته است.(۱۸) همین طور دیگران.(۱۹)
نکته دیگری که در روایت سیف بدان اشاره شده، باورمندی ابن سبا به رجعت و جانشینی علی(ع) است. در این روایات، به ظاهر، سخنی از غلو، و علی(ع) را خدا دانستن، به میان نیامده است.
۳. دیگر گزارش ها
ابوالعبّاس احمد بن عبیداللّه سخنی در باره ابن سبا دارد.(۲۰) ابن ابی الحدید در دو جای شرح نهج البلاغه ذیل خطبه ۵۸ و ۱۲۷، از غلات شیعه و ابن سبا، بحث می کند(۲۱) و مُدعی است، نخستین غالی در حکومت علی(ع)، ابن سبا بود.(۲۲) بمانند سخنان وی را اشعری درباره “سبئیه” دارد، که ابن سبا راه غلوّ درباره علی پیمود و عقیده به رجعت داشت.(۲۳) که این دیدگاه نقد شده است.(۲۴)
کشی (م.۳۴۰ه.ق) در رجال خود، پنج روایت نقل کرده(۲۵) که در منابع دیگر نیست و البته سند ضعیفی دارد.(۲۶) و مانند آن است گزارش نوبختی و المقامات و الفرق منسوب به اشعری.(۲۷)
عبداللّه بن سبا، ناشناخته برای نسب شناسان
عبدالله بن سبا، فردی ناشناخته است. از این روی، جاعلان، وی را همان عبدالله بن وهب سبائی هَمْدانی دانسته اند.
۱. شعبی اولین کسی است که این مطلب را ابراز کرد، وی داستان وصی بودن علی(ع) را به ابن سودای حیری یهودی نسبت داده است.(۲۸)
وی، به جای ابن سبا، از عبداللّه بن وهب سبائی نام می برد و در گزارش قبلی ابن سودا و ابن سبا، دو شخصیت متفاوت معرفی شدند. این گزارش را جاحظ از شعبی، از زحر آورده و کسی که به مدائن می رود خودِ زحر است و ابن سودا، ابن حرب معرفی شده است.(۲۹)
منظور از ابن حرب، عبدالله بن عمر بن حرب است، که در زمان امام صادق(ع) ادعائی به مانند ابن سبا از او نقل شده است.
مشابه این گزارش را ابن ابی دنیا از شعبی در مقتل امیر المؤمنین آورده است.(۳۰)
۲. المقالات و الفرق، عبدالله بن سبا را همان عبدالله بن وهب راسبی همدانی دانسته، که عبدالله بن حرس و ابن سودا او را همراهی می کردند.(۳۱) گزارش وی، بمانند گزارش شعبی است که در تاریخ بغداد و البیان و التبیین جاحظ آمده است.
اشعری، این سه همفکر را یاد می کند، ولی به جای ابن اسود، ابن سوید می آورد.(۳۲)
نوبختی او را از غلات مدائن می داند، که شناخت امام را برای سعادت کافی می دانستند.(۳۳) شاید غلوّ افرادی همانند ابن حرب یا حرث در زمان امام صادق(ع)(۳۴) باعث شده که افسانه ابن سبا دوباره بر سر زبان ها بیفتد.
۳. بلاذری نویسنده “انساب الاشراف” عبدالله بن وهب را همان ابن سبا دانسته است. او نقل می کند: شماری، از علی درباره ابوبکر و عمر سؤال کردند، از جمله آنان، عبدالله بن وهب، همان ابن سبا بوده است.(۳۵) از نقل وی استفاده می شود:
الف. شماری از یاران علی(ع) درباره خلفای پیشین از او پرسیدند که وی نیز، نامه ای در این باره به شیعیان خود نگاشت.
ب. عبدالله بن وهب همدانی که همان ابن سبا است، نسخه ای از نامه علی(ع) را داشته و آن را تحریف کرده است.
ج. زمان نگارش نامه، پس ازسقوط مصر و جنگ نهروان بوده است.(۳۶) نامه ای که بلاذری به آن اشاره کرده، در الامامه و السیاسه،(۳۷) الغارات،(۳۸) کشف المحجّه،(۳۹) المسترشد،(۴۰) شرح نهج االبلاغه ابن ابی الحدید(۴۱) و بحار الانوار(۴۲) آمده است. علی در این نامه، خود را شایسته تر به خلافت از دیگران دانسته است.
اکنون بحث را در دو محور پی می گیریم: اول: انتساب عبد اللَّه بن وهب به سبا.
دوم: چرا غالیانِ سبئیه در آغاز خلافت علی و در زمان مختار مطرح شده اند؟
سه علت در این موضوع دخیل بوده است: ۱. روا دانستن قتل عام شیعیان در زمان مختار؛ ۲. غالی معرفی کردن کسانی که در برابر زبیر و طلحه در جنگ جمل حضور داشتند؛ ۳. جعلی معرفی کردن نامه علی (ع) به شیعیان که خود را سزاوارتر به خلافت می دانست.
عبدالله بن وهب راسبی همدانی غالی سبائی کیست؟
برابر نقل شعبی، عبدالله بن وهب سبائی در مدائن غلو کرد و مدّعی شد که علی(ع) از دنیا نرفته است.
برابر نقل اشعری و بلاذری، عبدالله بن سبا، همان ابن وهب همدانی راسبی است. در الامامه والسیاسه، ابن وهب از پرسش کنندگان از علی(ع) معرفی شده و در الغارات، ابن سبا به جای وی آمده است. اکنون باید دید ابن وهب کیست؟ عقدالفرید، عبدالله بن وهبِ راسبی را رئیس و فرمانده خوارج در جنگ نهروان معرفی کرده، که به دست علی کشته شده است.
بلاذری در انساب الاشراف می نویسد: هانی بن خطاب و زید بن خصفه تمیمی، هر یک مدّعی بودند که عبدالله بن وهب راسبی را کشته اند.(۴۳)
بنابراین، چگونه می توان وی را زنده دانست تا سقوط مصر، که پس از جنگ نهروان رخ داده و ادعا کرد که نامه علی(ع) به شیعیان در دست او بوده است.
کسانی که عبدالله بن سبا، یا عبدالله بن وهب را از گواهان این نامه یاد کرده اند، در درستی نامه علی(ع) به شیعیان تردید روا داشته اند؟
به نظر ما، یکی از انگیزه های اصلی جعل افسانه عبدالله بن سبا، از اعتبار انداختن نامه تاریخی و روشنگرانه امام علی(ع) است.
انتساب عبدالله بن وهب به سبا
سبا، نام قبیله ای است در یمن که نسبت مردم قبایل یمن به آن می رسد و فرزندان سبا عبارتند از: حمیر، شداد، کهلان، صیفی، بشر، نصر، افلح، زیدان، عود، رُهما، عبدالله، نعمان، یشجب، ربیعه، مالک و زید. به تمامی فرزندان سبا سبئیون می گویند.(۴۴)
بیش تر قبیله هایی که از قحطان و سبا نسب می برند، عبارتند از: حمیر، اوزاع، قضاعه، تُبع، خزاعه، کهلان بن سبا، ازد، خزرج، اوس، بارقا، هجن، همدان، کنده، مذجح، طی، اشعر، لخم، جذامه، عامله و خولان.(۴۵)
در “عقدالفرید” آن گاه که تیره های “ازد” را می شمارد، درباره “بنو راسب”- که ابن وهب به آن نسب می برد، می نویسد:
بنوراس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 