پاورپوینت کامل حکمت و نظریه اجتماعی و حقوقی ۲۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکمت و نظریه اجتماعی و حقوقی ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت و نظریه اجتماعی و حقوقی ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت و نظریه اجتماعی و حقوقی ۲۴ اسلاید در PowerPoint :

۱ – نظریه اجتماعی و اجتماع، دو بعد از زندگی اجتماعی انسان هاست، این که چگونه اجتماع تبدیل به نظریه اجتماعی می شود، یا چگونه اجتماع، نظریه اجتماعی خود را تولید می کند و یا این که چگونه اجتماع خود را باز تولید تئوریک می کند، واسطه ای را می طلبد آن چارچوب، یا فلسفه است یا عرفان یا حکمت (بحثی که در شماره های قبلی گذشت)

حکمت به عنوان یک چارچوب کلان، کمک می کند که اجتماع، خودش را تبدیل به یک نظریه کند و لذا حکمت در حکم مشربی است که با آب آن نظریه ها بارور و بالنده می شوند.

۲ – تاریخ و جغرافیا دو بعد اجتماع هستند، که خودشان را در نظریه اجتماعی نشان می دهند. تاریخ در نظریه های متفاوت زمانی و در طول زندگی بشری خودش را متجلی ساخته، همان گونه که جغرافیای بشری خودش را ظاهر کرده است، که می توان به آن جغرافیای تفکر بشری، یا جغرافیای تاریخی بشر نام داد.

حکمت نیز در همین چارچوب بازی می کند و نقش واسطه برای نظریه پردازی اجتماعی را ایفا خواهد کرد. (هر چند فلسفه و عرفان نیز به دنبال همین نقش بوده اند، مثل غرب و شرق در جغرافیای تاریخی خود).

۳ – زمانه (تاریخ و جغرافیا) را فناوری می سازد؛ پس با فناوری است که زمان و مکان، تعریف می شوند. و رسانه به عنوان فناوری ارتباطی، پیش ترین تاثیر را در ساختن زمانه دارد؛ پس فهم رسانه ای تاریخ و جغرافیا می تواند ما را به تاریخ نظریه های اجتماعی، راهنمایی کند، که چگونه تولید شده اند و چگونه تطور و تحول یافته اند و حکمت، فلسفه و عرفان نیز دارای قابلیت این گونه مطالعات هستند تا بتوان به جغرافیای تاریخی اندیشه های بشری و نظریه های اجتماعی مبتنی بر آن رسید.

۴ – حکمت خود یک مقوله ارتباطی است؛ یعنی حکمت بر عکس فلسفه و عرفان، یک چارچوب ارتباطی است؛ چرا که فلسفه براساس جامعه بنا می شود و عرفان براساس خرد خود را بنا می کند، ولی حکمت براساس جماعت و اجتماع خود را بنا می کند؛ یعنی آنچه هویت این حکمت را تشکیل می دهد، جماعت و اجتماع محوری است نه فرد و نه جامعه، و جماعت و اجتماع خود را براساس سنت بنا می کنند و متن سنت نیز فرهنگ را تشکیل می دهد و فرهنگ بدون پویایی، وجود ندارد و سازوکار پویایی فرهنگ ارتباطات است.

۵ – حکمت دارای شاکله نظریه ای اجتماعی؛ اجتماعی – سنت – فرهنگ – ارتباطات می باشد و این شاکله براساس یک نوع انسان شناسی بنا می شود و آن، زندگی محوری است که براساس معنا، بنا می شود؛ چرا که زندگی؛ یعنی پویایی و پویایی بدون مقصد معنا ندارد و نیهیلیسم و هیچ انگاری کاری جز توقف ندارد (کافی است به افکار خیام و نیچه توجه شود) چرا که جهتی وجود ندارد که حرکتی صورت گیرد و همه جهت ها نیز، فرقی با هیچ جهت ها ندارد؛ چرا که جهت باید محدود باشد تا بتواند حرکتی را جهت دهد و آن را به وجود آورد.

۶ – با توجه به شاکله نظریه ای حکمت، بایستی حکمت را یک منطق میان فرهنگی، نامید؛ زیرا به دنبال یک نوع منطقی است که بتواند میان فرهنگ و افراد آن حوزه های فرهنگی، تعامل شکل دهد(خذالحکمه ممن اتاک بها انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال) یعنی با توجه به رسانه در تاریخ و جغرافیا، می توان بر حکمت های موجود در فرهنگ های جهان رسید؛ چرا که فرایند ارتباطات میان فرهنگی در هر فرهنگی وجود داشته و فرهنگ ها با ارتباطات میان فرهنگی تنفس می کرده اند و پویایی خود را رقم می زده اند. و گرنه فرهنگ بدون پویایی، یک فرهنگ مرده است و فرهنگ بدون ارتباطات میان فرهنگی، دیگر فرهنگ نیست.

۷ – پس هر فرهنگی، دارای حکمتی است؛ چرا که هر فرهنگی دارای ارتباطات میان فرهنگی است و منطق میان فرهنگی، همان حکمت است؛ پس بایستی حکمت های موجود در هر فرهنگ استخراج شود و مردم شناسی به دنبا