پاورپوینت کامل حکمت و غریزه جنسی ۲۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکمت و غریزه جنسی ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت و غریزه جنسی ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت و غریزه جنسی ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۱. غریزه جنسی، غریزه هویتی انسان است؛ چرا که هر انسانی یا زن است یا مرد (به گونه ای عادی) پس هر فردی، با همین هویت جنسی است که در جامعه حضور می یابد و نقش های خود را بازی می کند، به گونه ای که اگر در این هویت، خللی ایجاد شود، انسان به لحاظ روانی اختلال پیدا می کند؛ مثل آنچه در تاریخ تمدن ها و فرهنگ ها رخ داده و افراط و تفریط در آن نیز فجایع اجتماعی و فردی را خلق کرده است.

۲. غریزه جنسی، غریزه زندگی است؛ یعنی هرچه غریزه جنسی قوی تر باشد، زندگی نیز بهتر و بیشتر خواهد بود. به عبارت دیگر، جوامعی که غریزه جنسی را قوی می کنند، زندگی بیشتری را برای خود رقم می زنند و برعکس، جوامعی که غریزه جنسی را ضعیف می کنند، به دنبال محدودیت زندگی هستند.

غریزه جنسی، که از دو جنس تشکیل شده، سبب ارتباطات انسانی می شود، و زمانی که این دو جنس – که دو جنس جامعه است – به هم نزدیک می شوند، معانی بسیاری را تولید می کنند، به گونه ای که جوامع سرتاسر معنا می شوند و معنا، زندگی را به وجود آورده، آن را جهت می دهد، که گاهی ما از آن به عنوان عشق و صمیمت نام می بریم.

۳. اگر بخواهیم کمی مفهومی تر و اصطلاحی تر سخن بگوییم، مهم ترین قسمت زندگی، نزدیک بودن افراد به یک دیگر است، که براساس میان ذهنیت به وجود می آید؛ یعنی اگر افراد منِ آنها، به ما تبدیل شود، زندگی جریان می یابد و به عبارتی، اگر هر شخصی بتواند خودش را جای دیگری بگذارد و حالت های دیگری را درک کند، از نفی دیگری بسیار کاسته خواهد شد و تفاهم به وجود خواهد آمد که گامی از این فرآیند به هم دلی تعبیر شده است، که سبب می شود تا تفاهم اجتماعی اوج گیرد و جامعه معنادار شده و زندگی رواج یابد.

۴. بنیانی ترین دوگانگی هر جامعه ای، دوگانگی جنسی است؛ یعنی مرد و زن، که اگر دوگانگی آنها به هم نزدیک شوند، بنیانی ترین دوگانگی اجتماعی به هم دلی تبدیل می شود و بین آن دو محبت و عشق به وجود می آید، که از طریق ارتباطات انسانی دیگر، مثل فرزندان و همسایه ها به کل جامعه سرایت می کند و تمامی نهادهای اجتماعی دیگر را نیز متأثر می کند و برعکس، اگر روابط این دو جنس با ناهم گرایی و عدم سازش روبرو شود، سبب می شود که کل جامعه دچار بحران، عدم سازگاری و افسردگی یا پرخاش شود.

۵. همه اینها به سازوکار رابطه فرهنگ و غریزه برمی گردد. اگر فرهنگ، غریزه را تحریک کند و نگذارد آئین غریزه سرد شود، زندگی جریان می یابد و این زمانی است که حوزه های فرهنگی وارد میدان شده و فرهنگ جنسی را غلظت بخشند، مثل دین، ادبیات، هنر، فلسفه، علم و فرهنگ عامه؛ یعنی همه این حوزه های فرهنگی بایستی در یک نظام منسجم وارد میدان شده و آن را تحریک کنند. بنابراین اگر ناسازگاری ای بین این حوزه ها وجود داشته باشد، جامعه دچار اختلال رفتار و اختلال اخلاقی خواهد شد، که مهم ترین این عناصر این است؛ چرا که فرهنگ با این به وجود می آید و با آن قوام می یابد و لذا دین، بایستی بر حیات و زندگی تأکید کند، نه این که ضدحیات و ضدزندگی باشد.

۶. دین، نظام معنایی می آفریند؛ نظام معنایی که سبب ایجاد معانی مشترک در یک جامعه می شود و سبب می شود که دل ها به هم نزدیک شود و افراد از خودِ فردی خارج شده، به خود اجتماعی بپیوندد و فرآیند میان ذهنیت دین، سبب وحدت اجتماعی و انسجام انسانی می شود. بنابراین، این به عنوان یک فراساختار عمل کرده، ساختارهای متضاد را به هم نزدیک و تفاهم اجتماعی را رقم می زند؛ پس اگر دین باشد، معنویت نیز خواهد بود و معنویت، دو جنسی را به هم نزدیک می کند و سبب تحریک جنسی می شود؛ چرا که معانی مشترک سبب نزدیک شدن دو جنس مخالف به هم دیگر شده و این نزدیکی سبب تحریک جنسی می شود؛ پس ایمان سبب غلظت جنسی می شود: »کلّما زاد فی الایمان زاد فی حب النساء«.

۷. زمانی که دین از پهنای جامعه کنار رود و جای آن را غیردین، مثل فلسفه بگیرد، معانی تبدیل به مفهوم می شود و وصل ها تبدیل به فصل می شود؛ چرا که معانی جمع را میسر می سازد و مفهو