پاورپوینت کامل نظریه ی ولایت فقیه در اصلاحات سیاسی – اجتماعی ایران ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظریه ی ولایت فقیه در اصلاحات سیاسی – اجتماعی ایران ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه ی ولایت فقیه در اصلاحات سیاسی – اجتماعی ایران ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه ی ولایت فقیه در اصلاحات سیاسی – اجتماعی ایران ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

طی دهه ی چهل نظریه ی دیگری برای حل مسایل اجتماعی ایران و پی گیری یک جریان اصلاحی گام به عرصه ی عمل اجتماعی گذارد. این نظر بر خلاف دو تئوری پیشین از آفاق معرفت معنوی و اسلامی جامعه بهره می برد و در بستر عقلانیتی ریشه دوانیده بود که هزاره ای را در همراهی و هم زیستی با وحی آزموده بود. این تئوری به لحاظ تاریخی در امتداد جنبش عدالت خانه قرار گرفت.

جنبش عدالت خانه کوششی فقیهانه برای تأمین حضور دیانت در عرصه ی سیاست بود. صاحبان آن نظر، چون حذف کامل استبداد و تحقّق حاکمیت آرمانی دینی را ممکن نمی دیدند، کوشیدند تا از طریق عدالت خانه تا آن جا که می توانند استبداد را به عمل در چارچوب شروط و قیود دینی مقید و مشروط گردانند، نظریه پردازان آن تئوری گرچه لفظ کنستتسیون (CONSTITUTION) و یا(GOVERNMENT CONSTITUTIONAL) را برای مقصود و مطلوب خود نپذیرفتند، لکن به لفظ مشروطه رضایت دادند. و این حرکت اصلاح طلبانه در رقابت با حرکت دیگری که به موازات آن شکل گرفت، از تداوم باز ماند و به شکست انجامید.

حرکت دیگر همان جریانی بود که به دنبال تحقق یک نظام سکولار و شبه غربی بود. این حرکت رقیب، مشروطه را از لفظ (CHART) می گرفت که به فرانسه شارت تلفظ می شد تا این لفظ بر نظام هایی دلالت کند که صاحب مجلس بودند؛ نظام هایی که مجلس در آن ها صرفاً مرکز تدوین قوانین بشری بود و هیچ تعهدی برای تنظیم و تدوین قوانین بر اساس احکام و قواعد دینی و یا الهی نداشتند و همین جریان بود که مانع از گذاردن لفظ اسلامی در کنار مجلس شورا شد.

رساله ی تنبیه الامّه

نظریه ای که عدالت خانه و مشروطه را برای حلّ مسایل و مشکلات ایران پیشنهاد می کرد به لحاظ بنیان های معرفتی و نظری خود، کاملاً ریشه در ابعاد فرهنگی جامعه ی شیعی داشت. صلابت و استحکام فقهی این نظر را در رساله ی فاضلانه ی «تنبیه الامّه و تنزیه الملّه» میرزای نائینی می توان دید. این رساله در سال ۱۳۲۷؛ یعنی سه سال پس از مشروطه نوشته شد.

استدلال های فقهی رساله توسط فقیهی توانمند رقم خورده است واصل رساله نیز توسط دو مجتهد نامدار «آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی» تقریظ خورده است، در هر دو تقریظ به ریشه های فقهی رساله اشاره شده است.

مشکل نویسنده ی رساله در آشنایی او با مبانی فقهی شیعه نیست. مشکل رساله در آگاهی نسبت به وقایع و حوادثی است که رساله ناظر به آن حوادث نوشته شده بود.

رساله در ربیع الأوّل سال ۱۳۲۷؛ یعنی زمانی نوشته شده است که سه سال از امضای فرمان مشروطیت گذشته است، در زمانی که نزاع های پس از مشروطه به اوج خود رسیده است. روزهایی که عده ای از علمای مشروطه خواه رقیبان سکولار خود را در مذاکرات مجلس اول از نزدیک آزموده و به جدایی مسیر و مقصد خود با آنان پی برده و راه خویش را از آنان جدا کرده اند.

روزهایی که در آن استبداد خان با استفاده از فرصتی که در آن کشمکش های مزبور پیش آمده، آخرین تلاش های خود را برای بازگشت مجددّ انجام می دهد. تلاش هایی که دیگر مبتنی بر شمشیر ایل و عشیره ای خاص نیست، بلکه متکی بر گلوله های توپ های «لیاخوف روسی» است که از زاویه ی شکافی شلیک می شود که در صفوف مشروطه خواهان پیش آمده است.

«محمدعلی شاه» ضعیف تر از آن بود که اقتدار تاریخی خان را با اتکا به بازوی نظامی خود تأمین کند، او تنها در عرصه ی رقابت بین نیروهای داخلی و خارجی به ایفای نقش می پرداخت. تاریخ ایران در آن روزها نظاره گر حضور نیروهای جدید و جریان های فکری نوینی بود که برای نخستین بار به این مرز و بوم وارد می شدند.

لیاخوف و یپرم خان هر دو بیگانه بودند، لکن این دو بیگانه هیچ شباهتی با بیگانگانی نداشتند که در سده های گذشته از فراسوی مرزهای شمالی به ایران قدم می گذاردند. لیاخوف نماینده ی یک دولت مقتدر غربی بود که در رقابت با دیگر دول مدرن غربی قصد ورود به آب های گرم را داشت و یپرم خان عضو یک لژ فراماسونری در ارمنستان بود که آرمان های ماسونی خود را با آنچه سیاست انگلستان در ایران تعقیب می کرد، هماهنگ می یافت.

رساله ی میرزای نائینی دو ماه پیش از زمانی نوشته می شود که دولت متبوع لیاخوف به محمدعلی شاه پناهندگی می دهد و یپرم خان در توپخانه ی تهران «شیخ فضل الله» را بردار می برد. نامه در روزهایی به نگارش در می آید که عین الدوله؛ یعنی کسی که حرکت عدالت خانه و مشروطه با درخواست عزل او از صدارت آغاز شده بود، نامه های دوستانه ی خود را با تقی زاده به نگارش در می آورد، تا راه های وصول به صدارت را در دوران پس از مشروطه نیز هموار نماید.

بخش هایی از رساله ی نائینی که به تحلیل مسایل ایران می پردازد، گواه بر این است که او مسایل و جریان های متحول و پرشتاب ایران را در چهارچوب گروه ها و نیروهای مرسوم تاریخی آن تحلیل می کند، او در تحلیل خود تنها یک جریان اجتماعی را می بیند و آن استبداد خان است که بر اساس فقه سیاسی شیعه هم در ذات خود غیرمشروع است و هم اعمال و رفتار آن غیر شرعی است. نائینی در نظریه ی خود به دنبال آن است تا اگر ذات استبداد را نمی تواند دگرگون کند، رفتار آن را کنترل نماید.

مسایل اجتماعی ایران از دیدگاه مرحوم نائینی

مسایل اجتماعی ایران از دیدگاه نائینی همان مسایلی است که در عهد قاجار و قبل از آن وجود داشته است و نیروهای موجود در جامعه نیز همان نیروها هستند. او برخوردهای موجود در تهران را حاصل مقابله و رویارویی نیروهای حاضر در جامعه می بیند. در نظر او چون مذهب و جامعه در عملکرد اجتماعی خود برای کنترل استبداد بسیج شده است، استبداد به تکاپو افتاده و به بسیاری از مغالطات دامن می زند، به گمان نائینی همه ی آنچه در تهران درباره ی عقاید و آرمان های منوّر الفکران و برخی از مشروطه خواهان گفته می شود، چیزی جز توهّمات نیست که به اسم دفاع از دیانت و در اثر توطئه ی طرفداران استبداد انجام می شود.

در بیان نائینی کسانی که به این توهمات دامن می زنند به استبداد تاریخی ایران پوشش دینی می دهند، او این نوع پوشش دادن را استبداد دینی می نامد، نائینی مدّعی است همه ی کسانی که در ایران عنوان مشروطه را به کار می برند، چیزی جز آنچه که او می نویسد نمی گویند.

مرحوم نائینی شعارهای آزادی، یا مساوات را معنایی کاملاً دینی و بومی می داند. او آزادی را به معنای رهایی از استبداد و مساوات را به معنای برابری در قبال قانون شریعت می خواند و هرچه را غیر از آن گفته شود، حاصل مغالطه و توطئه ی مستبدان می خواند. او می گوید: تمام دنیا نیز آزادی و مساوات را به همین معنا در نظر می گیرند، و تفاوت شرق و غرب در پشت کردن به دین و حدود دینی نیست، بلکه تفاوت آنها در شریعت اسلام و مسیحیت است.

مرحوم نائینی مدعی است که در ایران هیچ کس نیست که آزادی را به معنای آزادی از دیانت، و مساوات را به معنای نفی هرگونه تفاوت بین مسلمانان و غیر مسلمانان بداند، او می نویسد: «ما ظالم پرستان هم چنان روزگاری که آزادی از این اسارت و رقیت را لامذهبی و یا از دعوت زنادقه و ملاحده ی بابیه – لعنهم الله تعالی – جلوه می دادیم… بعد از این مگر در خواب ببینیم!!»[۱]

آیت الله طالقانی نیم قرن بعد، در ذیل عبارت نائینی به این نکته اشاره می کند که هم غربیان آزادی را به معنای آزادی از دیانت گرفتند و هم رجال سیاسی ایران با شبیه سازی تاریخی، راه غربیان را دنبال کردند. ایشان در ذیل عبارت میرزا که می گوید: مگر در خواب بتوانیم مدعی شویم کسی آزادی را به معنای لامذهبی به کار می برد، می نویسد:

«با چشم باز پس از پنجاه سال در بیداری می بینیم؛ ولی باید به این حقیقت تلخ و ناگوار اعتراف نمود که آزادی از عبودیت، استبداد آزادی از قیود دین را همراه داشت».

کاستی های جنبش مشروطیت

جنبش عدالت خانه هنگامی که به صورت مشروطه تبیین و تئوریزه شد، نظریه ای را به وجود آورد که در ابعاد فرهنگی خود توانمند بود و این نظریه به دلیل قوّت و قدرت بنیادهای فرهنگی به سرعت با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار کرد و جامعه را در سطوح متفاوت به میدان آورد. لکن این نظریه در شناخت موقف تاریخی خود عمیق و دقیق نبود.

نظریه پردازان مشروطه ازتفکر جدیدی که در ذهنیتِ بخشی از رجال سیاسی ایران حضور به هم رسانیده و با حمایت و پشتوانه ی فرهنگی – سیاسی، نظامی و سلطه ی جهانی غرب، به عرصه ی زندگی ایرانیان وارد می شد، غافل بودند. آنان به جای آن که با درک و فهم جریان نوین اجتماعی به تجزیه و تحلیل موقعیت و عملکرد خود بپردازند و با توجه به امکانات فرهنگی خود، عملکرد و رفتار مناسبی را برگزینند، تا آخرین لحظات چشم خود را بر آنچه رخ می داد فرو بستند، و حضور آنچه را که با امکانات عظیم جهانی وارد می شد، انکار کردند.

هنگامی که بخشی از نظریه پردازانِ جنبش عدالت خانه حضور این نیروی جدید و رقابت آن را احساس کردند. حتی فرصت مفاهمه و گفت وگو با هم مسلکان خود را نیز پیدا نکردند، بلکه از ناحیه ی آنان با عبارت هایی شنیع مورد طعن و تکذیب قرارگرفتند.

دوره ی مشروطه، دوره ای است که جامعه ی شیعی ایران برای نخستین بار با جریان های اجتماعی و فکری دنیای غرب مواجه می شود، لکن نظریه پردازان مشروطه این میدان جدید را تا آخرین لحظات با صحنه های تاریخی که در رقابت با استبدادهای قبیله ای و عشیره ای داشته اند، اشتباه گرفته بودند. مشروطه در حقیقت تئوری مبارزه با استبداد و ظلم خوانین بود، و این نظریه امکانات مذهبی جامعه را با همه ی زمینه های تاریخی و عاطفی آن فعال کرد و از همین جهت نیز پیروز شد.

مشروطه خواهان چشم خود را بر روی رقیبی که با تأثیرپذیری از جریان اجتماعی غرب روند سکولار شدن را دنبال می کرد فرو بسته بودند، در نظریه ی آنان هیچ برنامه ای برای مواجهه ی با این گروه وجود نداشت. همین امر موجب شد تا حرکت مشروطه در لحظه ی غلبه بر دشمن تاریخی، به سهولت در اسارت رقیبی قرار گیرد که از حضور و فعالیت آن غافل مانده بود.

برخی از نظریه پردازان مشروطه پس از شکست نیز متوجه عمق حادثه ای که رخ داده بود نشدند. آنان نتوانستند بین ساختار و هویت استبداد قبل و بعد از مشروطه فرق بگذارند. آنان بازگشت مجدد استبداد را به معنای شکست مشروطه از همان رقیب تاریخی دانسته، و گمان بردند که تلاش مجتهدان برای انتقال حرکت سیاسی شیعه از مبارزه ی منفی و سلبی به سوی یک حرکت فعال و ایجابی ناموفق بوده است.

در حالی که مبارزه ی مزبور در قیاس با هدف تعیین شده کاملاً موفق بوده و شکست در قبال استبداد جدیدی بود که ناگزیر در چارچوب یک حرکت استعماری و در روند تلاش برای سکولار کردن یک جامعه ی دینی شکل می گرفت. این استبداد ریشه در مناسبات و روابط ایالات ایران نداشت و اقتدار این استبداد بر آیند قدرت های غربی در منطقه بود.

بازتاب مشروطیت در مرجعیت شیعه

نظریه پردازانی که مشروطه را در چارچوب فقه سیاسی شیعه تفسیر می کردند، برداشت دینی خود را از مشروطه بیان می کردند، آنان ندانسته مانع از شفاف شدن مواضع کسانی می شدند که مشروطه را در بستر اندیشه ی غربی دنبال می کرد. همین مسأله به نوبه ی خود مشروطه طلبان متدین را در شناخت مسایل اجتماعی جامعه به مشکلاتی مضاعف گرفتار می ساخت.

میرزای نائینی از جمله ی همین مشروطه طلبان متدین بود. او با نادیده انگاشتن تفاوت های استبداد قبل و بعد از مشروطه، بازگشت استبداد را به معنای شکست حرکت فعال و ایجابی مذهب دانست و از آن پس به همان سیاست منفی و سلبی ای بازگشت که عالمان دینی در بخش عظیمی از تاریخ گذشته ی خود از سر ناامیدی و عجز در قبال حکومتهای غیرشرعی در پیش می گرفتند.

مماشات میرزای نائینی – رحمه الله – با رضاخان از این جهت نبود که او مشروطه ی مورد نظر خود را تحقق یافته می دید؛ زیرا اگر چنین بود به جمع آوری کتاب «تنبه الامه و تنزیه المله» نظر نمی داد. یا از دیدن دوستان دوران مشروطه ی خود روی برنمی گرداند.

تقدیر الهی چنین بود که میرزای نائینی در مماشات با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.