پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی با الگوی نظری ماکس وبر ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی با الگوی نظری ماکس وبر ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی با الگوی نظری ماکس وبر ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی با الگوی نظری ماکس وبر ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
تحلیلی که بیشتر در دهه ی اول انقلاب برای تبیین حرکت امام مورد استفاده قرار گرفت؛ تحلیلی بود که الگوی نظری خود را از نظریه پرداز آلمانی «ماکس وبر» می گرفت. کسانی که این تحلیل را ارایه می دادند، بیشتر افرادی بودند که تحصیلات کلاسیک و دانشگاهی خود را در رشته های علوم اجتماعی گذرانده بودند و دارای نوعی علاقه و دلبستگی به انقلاب نیز بودند. این عده بیشتر وقتی که در برابر تحلیل های مارکسیستی نسبت به حوادث اجتماعی ایران قرار می گرفتند، با اتکا به زمینه های معرفتی خود می کوشیدند تا تحلیلی را از انقلاب ارایه دهند که علاوه بر اعتبار علمی و دانشگاهی، همدلی بیشتری را با حرکت انقلاب داشته باشد و یا آن که موضع رویارویی و خصمانه ای از آن استشمام نشود.
در این قسمت، آن بخش از ابعاد نظری ماکس وبر که مورد استفاده ی تحلیل گران ایرانی قرار گرفته بیان می شود و مبانی فلسفی و معرفتی ای که ماکس وبر از آن ها استفاده کرده است و مسایل اجتماعی ای که ماکس وبر به حل آن ها نظر داشته، توضیح داده می شود و سپس چگونگی کاربرد این نظر در تحلیل انقلاب ایران و پیامدهای استفاده ی از آن مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
بسترهای فکری وبر
ماکس وبر از نظریه پردازان پایان قرن نوزدهم و دو دهه ی اول قرن بیستم است. در محیط اجتماعی او اثری از تفکر فلسفی و عقلی باقی نمانده بود و عقل متافیزیکی و مباحث وجودشناختی و انتولوژیک او از حوزه ی تفکر خارج شده بود. در آن محیط، «عقل» ابعاد و معانی متعالی خود را از دست داده بود و در افق دانش تجربی و حسی تنها نقش ابزاری ایفا می کرد. این عقلانیت ابزاری به نام (Science) و علم تجربی از ادعاهایی که در طول قرن نوزدهم داشت نیز دست شسته بود. وبر با آشنایی با محدوده ها و تنگناهای این نوع از معرفت می کوشید تا ناتوانی آن را از پاسخ به پرسش های متافیزیکی و ارزشی روشن و آشکار نماید.
سیطره ی این معنا از عقلانیت که با حذف دیگر ابعاد معرفت بشر قرین بود، از یک سو به بسط و گسترش امری می انجامید که وبر از آن با نام «بوروکراسی» یاد می کرد و از دیگر سو خمود و رکود جامعه را نسبت به ابعاد متعالی زندگی و زیست به دنبال می آورد. حذف تفکر عقلی، اندیشه و تفکر غربی را به دو جریان مقابل سوق می داد. اول: جریان پوزیتیویستی که بر ابعاد کاربردی عقل و نقش ابزاری آن تأکید می کرد؛ دوم: جریان وجودی و فلسفه های گرم که دغدغه های بنیادی انسان را در مرکز تأملات خود قرار می داد. لذا فلسفه های رمانتیک و دیدگاه های تفهمی در بستر فکری جریان اخیر شکل گرفتند.
ماکس وبر به عنوان یک اندیشمند و متفکر نوکانتی ضمن محرومیت از عقل متافیزیکی از هر دو جریان فوق بهره می برد و بر مشکلات و نارسایی های تمدن غرب انگشت می گذارد. او ضمن تشریح روند بوروکراسی در غرب، آفت ها و آسیب های آن را به نیکی برمی شمرد.
انواع کنش و اقتدار
وبر در تحلیل خود، از برخی مفاهیم و تقسیم بندی ها استفاده می کند. او در نگاه تفهمی خویش کنش های افراد را به چهار نوع تقسیم می کرد:
اول: کنش های عقلانی معطوف به هدف؛ دوم: کنش های عقلانی معطوف به ارزش؛ سوم: کنش های انفعالی و یا عاطفی؛ چهارم: کنش های سنتی.
در کنش های عقلانی معطوف به هدف، عمل به شیوه ای محاسبه گرایانه به سوی هدفی دنیوی و قابل وصول جهت گیری می شود. مانند رفتار تاجر برای رسیدن به نفع و یا عمل فرمانده برای پیروزی. در کنش های عقلانی معطوف به ارزش، تلاش برای وصول به هدف خارجی نیست، بلکه برای وصول به یک امر ارزشی و یا وهمی است.
در کنش عاطفی اثری از اندیشه، تعقل و محاسبه دیده نمی شود، بلکه رفتاری است که در اثر یک ارتباط عاطفی ظاهر می شود. و در کنش سنتی تعقل و عاطفه نقشی ندارند و عمل در اثر عادت ها و عرفی است که به صورت طبیعت ثانوی فرد درآمده اند.
ماکس وبر به موازات نوع بندی انواع کنش ها به تقسیم انواع اقتدار و سلطه پرداخت. او از سه نوع اقتدار همطراز با سه نوع از کنش های یاد شده نام می برد.
اول: اقتدار عقلانی و بوروکراتیک، این نوع از اقتدار در جامعه ای شکل نهادینه به خود می گیرد که رفتارهای عقلانی معطوف به هدف در آن گسترش یافته باشد.
دوم: اقتدار کاریزماتیک و فرهمندانه که از کنش عاطفی جامعه نسبت به یک فرد خاص پدید می آید. در مرکز این اقتدار شخصی است که در موضع یک قهرمان و یا فرد مقدس قرار می گیرد. سلطه ی فرهمندانه امری خارق عادت می باشد و همراهی جامعه با آن، به شخصیت استثنایی رهبر باز می گردد.
سوم: اقتدار سنتی است که در اقتدار سنتی، کنش های مبتنی بر عادات و رسوم نقش اصلی را ایفا می کنند.
«وبر» سه نوع اقتدار را به موازات سه نوع کنش تصویر می کند و از اقتداری خاص در برابر نوع چهارم کنش؛ یعنی کنش عقلانی معطوف به ارزش سخن نمی گوید. به نظر می رسد که دلیل این مسأله آن است که وبر نمی تواند در قلمرو ارزش ها هیچ نوع عقلانیتی را بپذیرد. به همین دلیل است که فهم این نوع از کنش برای او چندان روشن و آشکار نیست. تعیین ارزش از نظر او هرگز امری عقلانی نیست و عقل آدمی توان داوری درباره ی صحت و سقم ارزش ها را ندارد، و عقلانی خواندن این نوع از کنش تنها از آن جهت است که فاعل کنش نه بر اساس عادت و نه به گونه ای صرفا عاطفی، بلکه به نحوی آگاهانه لوازم و الزامات ارزش را عقلاً می پذیرد و به آن عمل می کند. مانند ناخدایی که غرق شدن به همراه کشتی را ارزش و افتخار می داند و با پذیرش آگاهانه ی خطر به سوی افتخار وهمی خود گام برمی دارد.
به نظر وبر انتخاب اصلی ارزش ها در حقیقت به تصمیم و چیزی نظیر دلبستگی عاطفی افراد باز می گردد. او میزان و معیاری را که امتیازی حقیقی بین گزینش خدا، یا شیطان بگذارد، نمی شناسد و اقتداری که براساس یک انگیزش و تصمیم عاطفی شکل می گیرد از نظر وبر چیزی فراتر از آنچه که اقتدار کاریزماتیک می نامد نیست.
رهبری کاریزماتیک
وبر دستگاه مفهومی خود را با استفاده از زمینه های معرفتی محیط خود می سازد و در ساخت و پرداخت آن ها از تنگناهای فلسفی آن محیط عبور می کند، او می کوشید تا با این دستگاه به تحلیل مسایل اجتماعی خود بپردازد و به همین دلیل جامعه شناسی سیاسی وبر بیگانه با وضعیت تاریخی دوران زندگی او نیست.[۱]
«وبر» خصوصیت غالب بر تمدن غرب را اقتدار بوروکراتیک می داند و از آن پس به تفصیلِ آفت های این اقتدار می پردازد. عقلانیت درون این اقتدار عقلانیتی ابزاری است. انسان در این محیط در ردیف ارقام و اعداد درمی آید و الیناسیون و از خود بیگانگی و مرگ خلاقیت های انسانی از ره آوردهای آن است.
وبر بوروکراسی را کالبدی گسترده و فراگیر می بیند و حضور روح در این کالبد را منوط به وجود رهبری فرهمندانه و کاریزماتیک می داند. به نظر او اگر اقتدار بوروکراتیک و دیوان سالارانه ی غرب بتواند با شور و عاطفه و با اقتدار کاریزماتیک درهم آمیزد، از برخی مشکلات آن کاسته خواهد شد. بوروکراسی یک ابزار بی جان است که در دستان صاحبان اراده و ایدئولوژی و مدیرانی که دارای رهبری فرهمندانه هستند، زندگی و حیات می یابد. «ریمون آرون» در این باره می نویسد:
«ماکس وبر با توجه به دموکراسی های آنگلوساکسونی، نوعی رییس کراماتی؛ یعنی رهبر حزب را در نظر می گرفت که می بایست کیفیات لازم برای دولتمرد شدن؛ یعنی شجاعت تصمیم گیری، جرأت ابتکار، استعداد بیدار کردنِ ایمان و کسب اطاعت را در جریان مبارزات به دست آورد.»[۲]
مسیر انتقال اندیشه های وبر
در دهه ی اول انقلاب، برخی از تحلیل گران ایرانی – همانگونه که اشاره شد – از چارچوب نظری وبر و مفاهیم او برای تبیین انقلاب و تفسیر آن استفاده می کردند. اندیشه ی وبر از اروپای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در دو دهه ی پایانی قرن بیستم از مجرای نظام دانشگاهی به محیط اجتماعی ما وارد شد.
نسبتی که علوم انسانی و اجتماعی در سیستم دانشگاهی ما با تاریخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 