پاورپوینت کامل از بهار ارغوان ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از بهار ارغوان ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از بهار ارغوان ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل از بهار ارغوان ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

(چند غزل از رضا اسماعیلی)

در گستره ی شعر پس از انقلاب،با پیوند خوردن زبان پرطراوت «غزل نو» به مضامین دینی وآیینی،گونه ای غزل شکل گرفته است که بی تردید بی سابقه به شمار می رود وانصاف باید داد که از بالنده ترین و پرتوفیق ترین گونه های غزل این سال هاست. تحلیل مؤلفه ها ونیز چند و چون درفراز و فرود این گونه ی غزل و درنگ بر دست آوردها و چهره های شاخص آن،مجالی دیگر می طلبد که آن را به آینده ای نه چندان دور حوالت می دهیم.

«رضا اسماعیلی» از شاعرانی است که باغ شعرش لبریز گلبوته های چنین غزلی است.او شیدای غزلهای آیین است وچون همه ی عاشقان مضامین معنوی، دراین صراط راه به ارادت واخلاص می پوی. بهار ارغوانی را باغزل های سبز و سرخ «رضا اسماعیلی» به پیشواز می رویم.

عاشورایی(۱)

بوی مردی عجیب می آید، بوی «اَمن یجیب» می آید، یک نفر ازغروب نخلستان ف بی قرار و شکیب می آید، «مسلم» از خواب بیعت کوفه، تلخ وحسرت نصیب می آید، «حُر» که اسطوره می وزد از او، از فراز ونشیب می آید، از گلوی بریده ی «اصغر»، بوی لبّیک و سیب می آید، می وزد ظهر داغ عاشورا، بوی «شام غریب» می آید، «کاروان شهید رفت از پیش»، بوی وصل حبیب می آید.

عاشورایی(۲)

شرمنده ام،زبان دلم وا نمی شود

خون واژه ای به وصف تو پیدا نمی شود

می خوانمت به نام و نمی دانمت هنوز

فهمیدنت نصیب دل ما نمی شود

به کربلا نبوده ام و میکنم دعا

گردم شهید عشق تو،اما نمیشود

زینب! مگرد دشت پر از لاله را چنین

ای خواهرم! شهیدِ تو پیدا نمی شود

گنگم هنوز و کار دلم حسرت است و بس

شرمند ه ام،زبان دلم وا نمی شود

عاشورایی(۳)

آیینه شدی، تا که خورشید در تو درخشید

خورشید ترین حادثه ها در تو درخشید

بر دوست همان روز که با خنجری خون

گفتی تو «بَلی»،کرب وبلا در تو درخشید

شد کرب و بلا کعبه ی تو، حج تو مقبول

گفتی تو چو لبّیک، بلا در تو درخشید

ای معجزه ی سرخ، به ایثار تو سوگند

تو خون خدایی که خدا در تو درخشید

ذوالجناح

باز می گردد ز عاشورا، چه تنها ذوالجناح

حرفهایی تازه دارد با دلِ ما ذوالجناح!

از عطش