پاورپوینت کامل جهان بینی اسطوره ای ترفندی برای توضیح و حذف باورهای عهد جدید ۵۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهان بینی اسطوره ای ترفندی برای توضیح و حذف باورهای عهد جدید ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهان بینی اسطوره ای ترفندی برای توضیح و حذف باورهای عهد جدید ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جهان بینی اسطوره ای ترفندی برای توضیح و حذف باورهای عهد جدید ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

در هرمنوتیک معاصر، یکی از گرایش های تأثیرگذار «هرمنوتیک کلامی بولتمان» (Bultmann) است که بر جهان بینی اسطوره ای (در مقابل جهان بینی علمی) استوار می باشد. این نوشته ضمن بررسی ارکان این هرمنوتیک در قالب بررسی عناصر جهان شناسی اسطوره ای که شامل جهان سه طبقه، انکار معجزات، دخالت روانی در اندیشه ی مدرن انسان و آخرت شناسی می باشد، علت گرایش بولتمان به اسطوره زدایی و میزان تعارض جهان بینی نوین با جهان بینی علمی در این گرایش را بیان خواهد کرد.

به نظر بولتمان، کتاب مقدّس پیامی دارد که مفسّر باید آن را به دست آورد.این پیام در قالب «زبان اسطوره ای» بیان شده و حجاب اسطوره بر تن دارد. این حجاب پیام را در هاله ای از ابهام قرار داده و آن را رازآلود ساخته است؛ از این رو مفسّر باید حجاب از آن بربگیرد و راز زدایی نماید.[۱]

بولتمان می گوید: «در عهد جدید باورهایی به چشم می خورند که امروزه نه تنها علما و دانشمندان آن ها را نمی پذیرند، بلکه باور به آن ها را نیز غیر معقول می دانند. پیام مسیحیت در عهد جدید در قالب دستگاه جهان شناختی آمده است که انسان جدید دیگر آن را نمی پذیرد و به جای آن، دستگاه دیگری را پیش کشیده است». وی جهان شناسی عهد جدید را «جهان بینی اسطوره ای» و جهان شناسی انسان جدید را «جهان بینی نوین علمی» می نامد.

جهان شناسی عهد جدید اسطوره ای است و بر اساس آن جهان دارای ساختاری سه طبقه است که زمین در مرکز آن، بهشت در بالا و دوزخ در پایین قرار دارد.

بهشت منزلگاه خدا و موجودات ملکوتی، و دوزخ محلّ درد و عذاب است. در این جهان شناسی زمین فقط صحنه ی حوادث طبیعی و روزمرّه نیست، بلکه از یک سو، صحنه ی فعالیت خدا و ملائکه، و از سوی دیگر صحنه ی فعالیت ابلیس و شیاطین است. نیروهای فوق طبیعی در امور طبیعی، تفکر، اراده و افعال انسان دخالت می کنند. زندگی این مخلوق الهی معرکه ی نزاع خدا و شیاطین است؛ گاهی ارواح خبیثه و شیاطین، و گاه خدا او را به تصرّف خود درمی آورد.[۲]

بولتمان، اسطوره را به معنایی به کار می برد که معمولاً در علوم دینی و تاریخ به کار می رود. اسطوره حادثه ای است که در آن نیروهای فراطبیعی و فراانسانی فعالیت دارند. تفکر اسطوره ای در مقابل تفکر علمی قرار دارد و براساس آن، جهان و حوادث موجود در آن نسبت به دخالت نیروهای فراطبیعی گشوده و باز هستند. به همین دلیل، تفکر اسطوره ای از دیدگاه تفکر علمی مملو از خلأها و شکاف های پرنشدنی است؛ چرا که در تفکر علمی بر خلاف تفکر اسطوره ای، جهان نسبت به دخالت نیروهای فراطبیعی بسته است، در تفکر اسطوره ای نه تنها جهان، بلکه حیات شخصی انسان ها نیز صحنه ی فعالیت نیروهای فراطبیعی است.

تفکر اسطوره ای همانند تفکر علمی عینیت بخش است و همین امر موجب می گردد که مراد واقعی از اسطوره مستور و پنهان بماند. اسطوره به گونه ای سخن می گوید که جهان و حیات بشر را پر از معماها و رازها نشان می دهد، درباره ی دخالت خدا و نیروهای فراطبیعی ـ که وابسته به آن ها هستیم ـ در طبیعت، تصاویری جامع به دست می دهد. اما علاوه بر این به گونه ای عینیت بخش سخن می گوید؛ به گونه ای سخن می گوید که واقعا مکانی بالاتر از زمین (از لحاظ مکانی) وجود دارد که نیروهای فراطبیعی در آن جا اقامت دارند و پایین تر از آن مکانی هست که دوزخ در آن قرار دارد.

هم چنین، اسطوره به شیوه ای نارسا و ناقص درباره ی نیروهای فوق طبیعی به گونه ای سخن می گوید که آن ها را مانند نیروهای طبیعی و در ردیف آن ها قرار می دهد؛ برای نمونه وقتی معجزه ای را بیان می کند، به شیوه ای سخن می گوید که موجود فراطبیعی ناگهان در زنجیره ی علت های طبیعی درمی آید و موجب وقوع حادثه ای می گردد، یا این که درباره ی خدا به شیوه ای سخن می گوید که گویی از یک انسان سخن می گوید.[۳]

این گونه امور را نمی توان مقصود و مراد اصلی اسطوره دانست و چنان که گفتیم جهان بینی علمی نوین آن ها را نمی پذیرد. اسطوره زدایی نیز روشی برای رسیدن به مراد اصلی اسطوره است.

براساس توصیفی که بولتمان از جهان شناسی اسطوره ای ارایه می دهد، این جهان شناسی، مجموعه ای از باورها است که یا باید همه را پذیرفت و یا همه را کنار نهاد. لیکن علوم نوین بر صورت اخیر مهر تأیید می نهند.

ما در جهان بینی عهد جدید چهار عنصر متمایز را تشخیص می دهیم که در حقیقت پدیدآورنده ی چنین جهان شناسی هستند و در جهان شناسی نوین مقبول نیستند. این عناصر عبارتند از جهان سه طبقه، مفهوم خاصّی از علّیت که در معجزات عهد جدید به چشم می خورد، دخالت روانی و آخرت شناسی.

پیش از آن که به توضیح این عناصر بپردازیم، باید به نقشی که مفهوم جهان شناسی اسطوره ای در اندیشه ی بولتمان دارد، اشاره کنیم. کارکرد این مفهوم در هرمنوتیک بولتمان این است که به او در این نکته که باورهای عهد جدید را به صورت یک دوشقّی «این… یا آن…» مطرح کند، یاری می رساند. برای مثال بسیاری از مسیحیان، امروزه بر این باورند که برخی از باورهای «پولس» قابل قبول نیست، امّا برخی از آن ها را نیز باید بدون هیچ تجدید نظری پذیرفت.

آن ها برخی از باورهای عهد جدید را طرد می کنند و برخی دیگر را می پذیرند. برای مثال می گویند، این باور که حضرت عیسی(ع) پسر خداست و به خاطر گناهان ما به صلیب کشیده شد و پس از مرگ زنده شد و… را باید بی هیچ چون و چرایی پذیرفت. بولتمان در مقابل می گوید که ما نمی توانیم در مورد باورهای عهد جدید به صورت گزینشی عمل کنیم؛ یعنی برخی را انتخاب کنیم و آن ها را با تبصره و بر حسب مورد صحیح بدانیم. رویکرد گزینشی و تبصره ای (موردی) نسبت به عهد جدید امکان پذیر نیست، زیرا اساس جهان بینی عهد جدید این باورها از یک دیگر مستقل نیستند، بلکه در بُن و اساس آن ها دستگاهی عام از باورها راجع به جهان قرار دارد.

هر یک از باورهای خاص در عهد جدید به گونه ی ضرورت منطقی، مستلزم این دستگاه هستند. اگر از این دستگاه چشم بپوشیم، باید آن باورها را نیز کنار بگذاریم. بنابراین، با یک نوع دو شقّی مواجه هستیم؛ یا باید همه ی این باورها را با دستگاهی که در بُن آن ها قرار دارد، یک جا بپذیریم و یا همه را کنار بگذاریم.

با کنار نهادن این جهان شناسی همراه با باورهای خاص، تفسیر وجودی ضروری می نماید. جهان شناسی اسطوره ای امری عرضی است. مخاطبان تاریخی عهد جدید به این جهان شناسی باور داشتند. از این رو، پیام برای آن ها در قالب این جهان شناسی بیان شده است. ولی انسان جدید نمی تواند این جهان شناسی را بپذیرد. بنابراین تنها راهی که برای رسیدن به پیام متن وجود دارد، تفسیر وجودی است. بولتمان در این نکته تحت تأثیر اگزیستانسیالیسم «هایدگر» است و میان اگزیستانسیالیسم و جهان بینی اسطوره ای تعارضی می یابد. رفع تعارض بدین گونه امکان پذیر است که صورت اسطوره ای، یعنی جهان شناسی اسطوره ای را طرد کنیم و معنای اصلی عهد جدید را به دست بیاوریم؛ معنایی که پس از طرد جهان شناسی اسطوره ای بر جای می ماند.

معنای باقی مانده فهمی از خویشتن است که در پیام آمده است و هدف از تفسیر وجودی رسیدن به چنین فهمی است. ایمان باید از چنگال هر نوع جهان بینی که به زبان عینی بیان شده رها شود، خواه این جهان بینی اسطوره ای باشد و خواه علمی. تعارض میان جهان بینی اسطوره ای و تفسیر وجودی دلیلی بر این مسأله است که ایمان هنوز هم بر حسب واژگان در خود بیان نشده است.[۴]

اینک به هر یک از عناصر جهان شناسی اسطوره ای می پردازیم:

جهان سه طبقه

یکی از عناصر جهان شناسی اسطوره ای که در بُن باورهای خاصّ عهد جدید قرار دارد، جهان سه طبقه است. به نظر بولتمان پشتوانه ی هر باور سنتی بر بهشت و دوباره زنده شدن مردگان استوار است. بر این اساس جهان ساختاری سه طبقه دارد. اعتقاد به صعود ارواح به بهشت یا سقوط آن ها به جهنّم و نیز باور به این که «پسر انسان» سوار بر ابرها از ملکوت می آید و مردگان بر می خیزند، برپایه ی چنین فرضی استوار گشته اند. بر سر این که آیا واقعاً نویسندگان عهد جدید به چنین جهانی اعتقاد داشتند یا خیر وفاق وجود ندارد، ولی این پرسش مطرح می شود که آیا سخن بولتمان درست است که اگر به جهان سه طبقه باور نداشته باشیم، باور به بهشت و زنده شدن مردگان امکان پذیر نخواهد بود؟

در نظر او این جهان بینی اسطوره ای ما را ملزم می کند که یکی از دو صورت را بپذیریم؛ یا به جهان سه طبقه باور داشته باشیم و یا به تفسیر وجودی که عینی بودن زبان اسطوره و در نتیجه باور به بهشت و زنده شدن مردگان را کنار می گذارد، روی بیاوریم. بولتمان به وضوح باور به زنده شدن مردگان را با چگونگی وقوع آن یکی می گیرد. البته می توان باور به زنده شدن مردگان را بدون التزام به چگونگی وقوع آن پذیرفت. در خود عهد جدید نیز چندان التزامی به این چگونگی وجود ندارد. باور به زنده شدن آن قدر انعطاف پذیر است که با باور بد جهانی بدون سه طبقه هم خوان باشد و با باور نوین دربار