پاورپوینت کامل روابط ایران و امریکا از جنبش طبقه متوسط جدید تا پیروزی انقلاب اسلامی ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روابط ایران و امریکا از جنبش طبقه متوسط جدید تا پیروزی انقلاب اسلامی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روابط ایران و امریکا از جنبش طبقه متوسط جدید تا پیروزی انقلاب اسلامی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روابط ایران و امریکا از جنبش طبقه متوسط جدید تا پیروزی انقلاب اسلامی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

روابط و بسترسازی های اجتماعی و سیاسی

جبهه ی ملی در واقع ترکیبی از طبقه ی متوسط سنّتی و طبقه ی متوسط جدید بود، ولی بعدها این جبهه به جنبش طبقه ی متوسط جدید تبدیل شد. بدین ترتیب، سه گروه نماینده ی بازار، یعنی مجاهدین اسلام، فدائیان اسلام و حزب زحمتکشان، «بقایی» را از دست دادند و سه گروه نماینده ی طبقه ی روشنفکر، یعنی حزب ایران، حزب ملی و نیروی سوم، به او وفادار ماندند.

جدایی بین طبقه ی متوسط سنتی و طبقه ی متوسط جدید در جبهه ی ملی، متأثر از عواملی بود که یکی از مهم ترین عوامل آن، نفوذ ایالات متحده بر برخی از گروه های جبهه ی ملی بوده است. مثلاً در خصوص مظفر بقایی – که حزب زحمتکشان را در دست داشت – آمده است: یک مأمور قراردادی سیا که در پوشش کارمند سازمان «دوستان امریکایی خاورمیانه» کار می کرد، در سپتامبر یا اکتبر ۱۹۵۲ به مظفر بقایی نزدیک شد و او را به جدایی از مصدق تشویق کرد و به دنبال آن، بقایی از سیا کمکی دریافت نمود و ممکن است با سایر مخالفان مصدق نیز چنین برخوردهایی شده باشد.

از طرفی جبهه ی ملی به جلب حمایت ها و کمک های امریکا دل بست و این در حالی بود که امریکا به دلیل موقعیت جدید بعد از جنگ، به طور طبیعی در حال جایگزینی نسبت به انگلستان بود، از این رو باید به عنوان یک خطر جدی مورد توجه قرار می گرفت. شکی نیست که جبهه ی ملی به پشت گرمی و ترغیب و تشویق هایی که از طرف مأمورین سیاسی دولت امریکا (نظیر دکتر گریدی، تورنبرگ و مکاگی) در ملی کردن صنعت نفت از آن جبهه به عمل می آمد؛ سیاست نفتی خود را بیش از حد لزوم روی رقابت امریکا و انگلستان و جلب نظر موافق دولت امریکا بنا نهاد.

یکی از فراکسیون های عمده ی مجلس هفدهم، فراکسیون جبهه ی ملی بود و خصوصیات فوق الذکر در عملکرد این فراکسیون و تأثیر نفوذ امریکا بر آن مؤثر واقع گردید.

عمده ترین عوامل سیاسی نفوذ امریکا در این مقطع عبارتند از:

– پشتیبانی از نهضت ملی؛

– میانجی گری دوستانه در حل اختلافات ایران و انگلستان؛

– مخالفت علنی با دکتر مصدق و سعی در براندازی او.

روابط و بسترسازی های اقتصادی

در فروردین سال ۱۳۳۱ (آوریل ۱۹۵۲) بر طبق «اصل چهار» ایالات متحده ی امریکا حاضر شد با عقد قراردادی، مبلغ پنج میلیون دلار با بهره ی ۵/۳ درصد بابت خرید ماشین آلات و مواد خام به ایران بپردازد.

هم چنین در آذر ۱۳۳۰ (دسامبر ۱۹۵۱) دولت امریکا مبلغ هشت میلیون و هفتصد و پنجاه هزار دلار به عنوان کمک اضطراری از طریق بانک جهانی ترمیم و توسعه، در اختیار ایران قرار داد و در ۲۶ فروردین ۱۳۳۱ (۱۵ آوریل ۱۹۵۲) اعلام شد که دولت امریکا به موجب برنامه ی اصل چهار ترومن، قراردادی به مبلغ یازده میلیون دلار جهت کمک به امور کشاورزی، بهداشت و آموزش و پرورش با ایران منعقد کرده است.

فعالیت اصل چهار، با تشکیل سه مرکز نمونه در اصفهانک نزدیک اصفهان، شبانکار در حوالی بوشهر و کمال آباد در ۵۰ کیلومتری تهران آغاز گردید و قرار بود تا اواسط سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) در سراسر ایران، ۱۰ مرکز نمونه ی عمران روستایی تأسیس شود. دولت ایران متعهد شده بود تا زمین زراعی، ساختمان های مورد نیاز، وسایل کشاورزی و هم چنین امکانات مالی را در اختیار «اصل چهار» قرار دهد؛ در مقابل امریکایی ها هم می بایست ۵۰۰ هزار دلار وسایل مورد نیاز را در اختیار دولت ایران قرار دهند؛ اداره ی این امور ابتدا به کمیسیونی مرکب از چهار نفر ایرانی و سه نفر امریکایی واگذار شد.

ریاست این کمیسیون به عهده ی وزیر کشاورزی بود و وزرای فرهنگ و بهداری و مدیر عامل سازمان برنامه از جانب ایران و هنری گریدی سفیر کبیر امریکا در ایران و دو نفر از اعضای سفارت از جانب امریکا در این کمیسیون شرکت داشتند. هم چنین «هاریس» به سِمت مدیر فنی و «ترنر» به عنوان بازرس کمیسیون تعیین شدند. منابع پولی کودتاچیان نیز – همان طور که قبلاً عنوان گردید – در این مقطع توسط سفارت امریکا در تهران تأمین گردید.

بنابراین می توان گفت که در این مقطع، ایالات متحده ی امریکا از شرایط محاصره ی اقتصادی علیه حکومت دکتر مصدق بهترین استفاده را برد و از طریق اعطای کمک های مختلف، زمینه ی گسترده تر مداخله در امور اقتصادی و سیاسی ایران و در نهایت اجرای کودتا را فراهم ساخت.

روابط و بسترسازی های نظامی

در این مقطع مستشاران و میسیون های نظامی امریکا در ارتش و ژاندارمری هم چنان به فعالیت خود در جهت سیاست امریکا در ایران ادامه دادند، چرا که دریافت کمک نظامی از امریکا در این مقطع، مستلزم ادامه ی کار مستشاران در ارتش و ژاندارمری بود که الزاما پذیرفته شد و بنابراین موافقتنامه ی کنمیش و قرارداد ۱۳ مهر ۱۳۲۶ (۶ اکتبر ۱۹۴۷) هم چنان معتبر ماندند. همانطور که قبلاً نیز عنوان گردید، در زمان وقوع کودتا، کمک ها و تجهیزات نظامی توسط عوامل امریکا در ایران، در اختیار کودتاچیان قرار گرفت.

وقوع کودتای نظامی با استفاده از افسران نظامی ایران و در رأس آن ها زاهدی، نشان از نفوذ عوامل امریکایی کودتا بر عوامل نظامی ایرانی آن دارد؛ البته استفاده ی از عوامل نظامی ایرانی با همکاری و نفوذگذاری مشترک عوامل امریکایی و انگلیسی و در راستای هدف مشترک آن ها به تحقق رسید.

روابط و بسترسازی های فرهنگی

در مورد عوامل فرهنگی می توانیم به نقش «سازمان دوستان امریکایی خاورمیانه» (داخ) اشاره نماییم. سیا در واقع از طریق سازمان (داخ) – سازمان بشردوستانه ای که در ۱۹۵۱ (۱۳۲۰) برای بهبود روابط بین امریکا و مردم خاورمیانه تأسیس شد – در ایران عمل می کرد. بسیاری از مقام های شاغل یا بازنشسته ی سیا، مقام های برجسته ی رهبری را در داخل اشغال می کردند و سیا مخفیانه از طریق «بخش سازمان های بین المللی» خود که در اواخر دهه ی ۱۹۴۰ برای مقابله با کوشش شوروی در کسب کنترل بر سازمان های بین المللی؛ از قبیل اتحادیه های کارگری و گروه های دانشجویی تأسیس شده بود، برای «داخ» کمک مالی فراهم می کرد. مهم ترین برنامه ی «داخ» کمک به دانشجویان کشورهای جهان سوم برای کسب پذیرش در دانشسراها و دانشگاه های ایالات متحده و سپس تسهیل تحصیلات آن ها از طریق پشتیبانی مالی، مشاوره و وسایل دیگر بود.

داخ هم چنین جهانگردی امریکاییان در خاورمیانه را تشویق می کرد و دوره های سخنرانی در امریکا برای شخصیت های برجسته ی خاورمیانه ترتیب می داد و اطلاعاتی را که به نفع امریکا یا در انتقاد از اتحاد شوروی بود در خاورمیانه پخش می کرد. و حتی می کوشید گفت وگوی بین مسلمانان و مسیحیان در خاورمیانه را تشویق کند.

داخ تا سال ۱۹۶۷ که وابستگی آن به سیا علنا در مجله ی رامبارتس افشا نشد به فعالیت خود ادامه داد؛ کنایه آمیز آن که، دفتر داخ در تهران در اوت ۱۳۳۲ (۱۹۵۳)، درست هنگامی که سیا مشغول کودتا برای برانداختن نخست وزیری مصدق بود، تأسیس شد. داخ در تأسیس اتحادیه ی دانشجویان ایرانی در امریکا نقش مهمی داشت و در دسامبر ۱۹۵۲ کنفرانسی ترتیب داد که در آن این اتحادیه تأسیس شد. البته این ارتباط تا ۱۹۵۹ ادامه یافت؛ چرا که از آن سال به بعد، اتحادیه بنای مخالفت با رژیم شاه را در پیش گرفت. یکی از اهداف این فعالیت ها، پرورش یک قشر تکنوکرات از طبقه ی متوسط امروزی برای تأمین نفرات دیوان سالاری دولت بود.

روابط ایران و امریکا از سال ۱۳۳۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷

بعد از کودتای ۲۸ مرداد (۱۳۳۲) روابط امریکا با حکومت پهلوی گسترش یافت. کمک های نظامی و اقتصادی امریکا به ایران ابعاد گسترده ای پیدا کرد. سیل نیروهای مستشاری، پول و ماشین آلات به میزان بی سابقه ای به ایران سرازیر شد. موافقتنامه ی اصل چهار – که سابقا امضا شده و در دوره ی حکومت مصدق تمدید شده بود – پس از کودتا به مرحله ی اجرا درآمد و چنان که دیدیم کمک های مالی امریکا به ایران که در سال ۱۳۳۰ در حدود ۳/۱ میلیون دلار بود، ناگهان ۶۰ برابر شد و بالغ بر ۷۸ میلیون دلار گشت. بین سال های ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۵ تعداد بی سابقه ای از مستشاران فنی امریکایی وارد ایران شدند؛ تعداد مستشاران سازمان «C.I.A» که در سال ۱۳۳۰ کمتر از ۱۰ نفر بود، سه سال بعد به ۳۰۸ نفر رسید. جمع کمک های مالی و فنی امریکا – طی سه سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد – به رقم ۲۵۰ میلیون دلار رسید که در آن زمان رقم قابل ملاحظه ای بود. روابط دوستانه ای میان شاه و دربار با مقام های امریکایی پدید آمد و «ریچارد نیکسون» – معاون رییس جمهوری امریکا – در آذر ۱۳۳۲ از ایران دیدار رسمی به عمل آورد.

یک سال بعد، شاه و ثریا به امریکا رفتند و دو ماه در آن جا ماندند. در این سفر، رهبران امریکا از شاه ایران خواستند که به عضویت «پیمان بغداد» موسوم به «سنتو» درآید، زیرا مشارکت ایران در یک سازمان دفاعی منطقه ای به کشورهای عضو امکان می داد که از رشته کوه های زاگرس به عنوان مانع دفاعی مستحکم طبیعی حداکثر بهره را ببرند و از تسهیلات لجستیکی منطقه استفاده کنند و موفقیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیکی هم پیمانان امریکا در مقابل شوروی را بیش از پیش تقویت نمایند. براین اساس، طبق نظر امریکا، ایران به عضویت پیمان سنتو درآمد. این پیمان یک اتحاد سیاسی و اقتصادی بود که توسط انگلیس تدوین شد و شامل کشورهای ترکیه، پاکستان، عراق و ایران می شد. با این که امریکا عضو رسمی این پیمان نشد، اما کمک های مالی ای به آن پیمان می نمود و در سه کمیته ی مهم آن نماینده داشت.

شاه در سال ۱۳۳۴ سومین سفر خود به امریکا را انجام داد؛ در این سفر، نمایندگان بیش از چهل مؤسسه ی صنعتی و بازرگانی با شاه ملاقات کردند و موضوع سرمایه گذاری در ایران، توسط امریکایی ها ابعاد جدّی تری یافت.

سفر شاه به امریکا با انقلاب عراق در ۱۴ ژوئیه ی ۱۹۵۵ (۲۳ تیر ۱۳۳۴) همزمان بود. انقلاب در عراق، برنامه ی کمک امریکا به ایران را سرعت بخشید و ملاحظات نظامی و منطقه ای نیز قسمتی از برنامه های امریکا در مورد ایران شد. وزرای خزانه داری و دفاع امریکا در مهر ماه همان سال از ایران دیدار کردند و امریکا و ایران در ۱۳ اسفند ۱۳۳۷ (۵ مارس ۱۹۵۹) یک موافقتنامه ی دفاعی دو جانبه امضا نمودند که تعهد نظامی امریکا در قبال ایران را کاملاً تضمین می کرد و طبق آن موافقتنامه در صورت تجاوز کشوری به ایران، امریکا موظف بود که اقدامات مناسب را انجام دهد.

در ۱۴ دسامبر ۱۹۵۹ (۲۳ آذر ۱۳۳۸) آیزنهاور در آستانه ی پایان ریاست جمهوری خود، به ایران سفر کرد و از آن جا که گروه های زیادی در امریکا معتقد به بی کفایتی حکومت شاه و وخیم شدن اوضاع اجتماعی ایران بودند و از حیف و میل کمک های اقتصادی امریکا به ایران خبر می دادند، آیزنهاور در تهران در سخنرانی خود به حکومت شاه هشدار داد که قدرت پلیس و نیروی نظامی به تنهایی نمی تواند ثبات حکومت را تضمین کند. وی بر ضرورت توسعه ی سیاسی – اجتماعی و اقتصادی تأکید نمود.

با به قدرت رسیدن کندی در امریکا، شاه برای اجرای دکترین کندی در ایران، کابینه ی شریف امامی را منحل کرد و به تشویق امریکا، امینی نخست وزیر شد. وضعیت ناهنجار حکومت شاه به گونه ای شده بود که نمایندگان مجلس امریکا در سخنرانی های خود اعلام می کردند که اگر امریکا بتواند شاه ایران را نجات دهد یک معجزه روی داده است.

شاه که از سوی کارگزاران دکترین کندی به شدت تحت فشار قرار گرفته بود، با نگرانی در اسفند ۱۳۴۰، بختیار را به واشنگتن فرستاد و ضمن پیامی برای دولت امریکا، خواستار کمک اقتصادی و نظامی بیشتری به ایران شد. کندی اعلام کرد که نیازهای ایران را درک می کند و نماینده ای را برای مذاکره با شاه به ایران می فرستد. نماینده ی کندی چند روز بعد به تهران آمد و با شاه ملاقات کرد؛ وی از دادن هرگونه تعهد برای اعطای کمک های اقتصادی و نظامی به ایران خودداری ورزید؛ این امر نگرانی حکومت شاه را افزایش داد.

از سوی دیگر، برخورد امریکایی ها با بختیار بسیار تحقیرآمیز و زشت بود، به طوری که سه هفته طول کشید تا با کندی ملاقات کند و پیام شاه را ارایه ده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.