پاورپوینت کامل ناسازگاری تکنولوژی و طبیعت؛ سرگردانی بشر معاصر ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ناسازگاری تکنولوژی و طبیعت؛ سرگردانی بشر معاصر ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناسازگاری تکنولوژی و طبیعت؛ سرگردانی بشر معاصر ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ناسازگاری تکنولوژی و طبیعت؛ سرگردانی بشر معاصر ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
سهمگین ترین ماشین برای تولید، وحشتناک ترین ماشین برای تخریب است. نژادها، جوامع، افراد، فضا، جنگل، زیرزمین، و… همه باید مفید باشند؛ همه باید سودمند باشند برای افزایش حداکثر تولید نظام سرمایه داری.[۱] سرژ لاتوش
آدمی خواه متمدن و خواه وحشی، فرزند طبیعت است؛ سرور طبیعت نیست. اگر بخواهد استیلای خود را بر محیط خویش حفظ کند، باید اعمالش را با قوانین طبیعت تطبیق دهد. هنگامی که می کوشد قوانین طبیعت را خنثی سازد، معمولاً محیط طبیعی را که برقراردارنده ی اوست، خراب می کند. و وقتی که محیطش به سرعت وخامت می یابد، تمدنش نزول می کند.[۲]
تام دیل و ورنون گیل کارتر
پیوند میان رابطه ها و معادله های ریاضی با پدیده های طبیعی، در سده ی ششم پیش از میلاد، از سوی «فیثاغورس» و شاگردانش کشف شد و پیشرفت های چشم گیر ریاضی، اخترشناسی و فلسفه طبیعی پس از کشفیات فیثاغورس آغاز گردید. قرن ها بعد، «گالیله» استدلال کرد که طبیعت یعنی کتاب دوم خدا (کتاب اول خدا کتاب مقدس است) با ارقام ریاضی نوشته شده است و اگر بخواهیم آن را بخوانیم، ناگزیریم که آن ارقام را بشناسیم.[۳] از این رو جامعه علمی غرب از قانون گالیله پیروی نمود و طبیعت را فقط با چشم ریاضی دید و همه ی زیبایی های کیفی آن را تبدیل به کمّیت کرد، و بدین علت، هر روز فاصله میان خود و طبیعت را زیادتر نمود. تا این که امروزه پس از گذشت چند قرن از آن تاریخ، بشر غربی روبروی، خود طبیعتی را می بیند که در مثبت ترین نگاه، طبیعتی مصنوعی، بی روح و رو به زوال است.
به راستی انسان قرن بیست ویکم، انسان حیرت زده ای است. او طبیعت را – که خانه و مأوای اوست – در آستانه تحولات و تغییرات شگرف و عجیبی می بیند. پیش گویی های مراکز تحقیقاتی در مورد آینده ی مجهول و تاریک بشر مدرن زده ی امروز، بر این حیرانی می افزاید. نه می تواند نسبت به آینده و نسل های بعد از خود بی تفاوت باشد و نه می تواند به وعده های کهنه ی صاحبان صنعت مدرن اعتماد کند. این سرگردانی فزاینده و بی درمان، آرامش بشر مدرن زده ی امروزی را از بین برده است. او دنیای خود را با اضطرابی بی سابقه می گذراند، و از مخلوقات مصنوعی اش، سخت آزرده و ناراحت است. متأسفانه با علم به این که آنچه رخ می دهد به ضرر اوست، باز ناچار است اعتراف کند که «ما دیگر قادر نیستیم رویدادها را تحت کنترل درآوریم».[۴] این انسان، محیط زیست خود را به کلی از بین برده و نابوده کرده است و می داند که اهمیت محیط زیست به خاطر اهمیت انسان است؛ زیرا بقای انسان به وسیله بقای سایر گونه هایی در دامان که محیط زیست رشد می کند، می باشد.
گاهی انسان قرن بیست ویکم با خود می اندیشد که برای فرار از این درد فراگیر به آسمان ها و یا قعر دریاها فرار کند! اما لحظه ای بعد درمی یابد که فضولات دنیای صنعتی آن جا را نیز غیرقابل اسکان کرده است. بدتر این که ظاهرا تنها کره زمین است که پیوند بین اجزای حیاتی و غیرحیاتی آن ممکن است. وقتی انسان درمی یابد که تمام راه ها به رویش بسته شده، با خشمی که سراسر وجودش را فراگرفته است، فریاد می زند، نفرین می کند و… بانگ برمی آورد که «این تکنولوژی معاصر، با مکانیسم طبیعت ناسازگار است؛ چرا به خاطر بقای حیات همه ی گونه های حیاتی روی زمین از آن دست نمی کشید»؟ اما ظاهرا هیچ کاری نمی توان کرد. زیرا «برای بشری که به خاطر تجدّد و مدرن شدن، تمام توجه خود را به بیرون و خارج از وجود خویش معطوف داشته، چندان آسان نیست که ببیند خرابکاری های که علیه طبیعت و محیط زیست انجام داده، در واقع نوعی برون هشتگی بینوایی حالت درونی نفس انسان هایی است که اعمال خود آن ها موجب چنین بحران زیست محیطی شده است».[۵] او، علت را در همه چیز به جز خودش می جوید! به همین علت، از همه چیز فرار می کند، حتی از طبیعت. «در روزگاران گذشته، انسان می بایست از چنگ طبیعت نجات داده می شد، ولی امروزه این طبیعت است که در هر دو زمان – جنگ و صلح – باید از دست انسان نجات داده شود».[۶]
انسان جدید هبوط کرده و در این هبوط جدید، به قیمت کشف و به دست آوردن سرزمین خیالی جدید پر از غنایم آشکار، بهشت را از دست داده است. بشر برای کشف این زمینِ مملو از واقعیات – که می تواند آن ها را بنابر میل خویش مشاهده و دستکاری کند – بهشت جهانی نمادین و رازآلود و پر از معنا را از دست داده است. امّا در این نقش جدید به مثابه ی «خدای روی زمین» که بشر دیگر جلوه ای از نمونه ی اعلای آسمانی خویش نیست، و اگر نتواند چشم اندازی از آن بهشت گمشده را از نو کسب کند، در خطر شوم نابود شدن توسط همین زمینی است که ظاهرا بر آن سلطه و حاکمیت کامل دارد.[۷] انسان، در هر دو حالت جنگ و صلح، جنگ بی وقفه ای را علیه طبیعت آغاز کرده است. حالت رسمی جنگ، چیزی جز فوران گاه گاهی فعالیتی که همواره در روح آدمیان و در جامعه ی بشری نسبت به طبیعت وجود دارد، نیست. این که متوقع باشیم بر پایه ی حالتی از جنگ شدید علیه طبیعت و ایجاد عدم تعادل و توازن با محیط کیهانی خود به صلح و آرامش دست یابیم، رؤیای وهم آلودی بیش نیست. تنها در پرتو جهل کامل نسبت به معنای رابطه ی حقیقی انسان با طبیعت است که چنین دیدگاه هایی زمینه ی خودنمایی پیدا می کنند. این که انسان منابع آبی طبیعت خود را در یک عملیات واحد بمباران آلوده کند و یا این که این کار را در خلال یک دوره ی بیست ساله انجام دهد، اساسا یکی است، و تنها اختلاف بین این دو مورد از مقوله ی زمان است و نتیجه ی نهایی در هر دو مورد تفاوتی نمی کند؛ زیرا در هر دو تای آن ها انسان دارد علیه طبیعت می جنگد.[۸]
آیا مدرنیته راهی جز خشونت، یأس و نومیدی، پوچ گرایی و… فراروی این انسان مفلوک در معرض خطر گذارده است؟ آیا امیدی برای بازگشت به روند طبیعی حرکت، برای تاریخ جدید بشر باقی مانده است؟! ظاهرا جواب منفی است و به همین علت جامعه ی جهانی را اضطراب فراگرفته است. نمونه هایی از این اضطراب به شرح ذیل می باشد:
۱. کنفرانس محیط زیست انسان که در سال ۱۹۷۲ از سوی سازمان ملل متحد در استکهلم تشکیل گردید، رسما به تشریح «کیفیت زندگی انسان در محیط زیستش» پرداخت و در مدت کوتاهی پس از آن، سازمان های بین المللی و ملی متعددی تشکیل شدند و همگی به مطالعه در جنبه های مختلف محیط زیست انسان پرداختند.[۹]
۲. سران و مقامات بلندپایه ی ۱۸۱ کشور جهان در بزرگ ترین و پیچیده ترین کنفرانس سازمان ملل متحد با نام رسمی «کنفرانس محیط زیست و توسعه»معروف به «کنفرانس سران زمین» – ریودو ژانیرو ۱۹۹۲ – برای یافتن پاسخی مناسب به سؤالات و مشکلات اساسی زیست محیطی شرکت کردند.
۳. در همان سال (۱۹۹۲) «اتحادیه دانشمندان متعهد» بیانیه ای به نام «دانشمندان جهان به بشریت هشدار می دهند» را منتشر کرد که ۱۶۰۰ نفر از دانشمندان برجسته جهان و از جمله ۱۰۲ نفر از برندگان جایزه نوبل آن را امضا کرده اند. این بیانیه اعلام می دارد که در اثر فعالیت های مخرب بشر، ممکن است جهان زنده چنان دگرگون شود که دیگر نتواند «حیات» را به گونه ای که برای ما آشناست، تأمین کند.
۴. کنفرانس پوگواش[۱۰] در زمینه ی علم و مسایل جهان، نتیجه کوشش های گروهی از کسانی بود که به نقش رو به گسترش علم، بیش از پیش توجه یافته بودند. سندی که اعضای کنفرانس را گرد هم، آورد درخواستی بود که «برتراند راسل» آن را نوشته بود و «آلبرت اینشتین» دو روز پیش از مرگش آن را امضا کرده بود. بیانیه ی این دو نفر، دانشمندان را به گردهمایی بین المللی فراخواند: «در موقعیت فاجعه آمیزی که بشریت با آن روبرو است، ما احساس می کنیم برای پذیرفتن مسؤولیت هایی که محصول گسترش سلاح های مرگ بار عمومی می باشد، خوب است که دانشمندان در کنفرانسی گرد هم آیند». پس از یک سال برنامه ریزی، نخستین گردهمایی در پوگواش واقع در جنوب کانادا برگزار گردید. شرکت کنندگان بیشتر فیزیک دانان امریکایی، روسی، ژاپنی، انگلیسی، استرالیایی، اتریشی، چینی، فرانسوی و لهستانی بودند.[۱۱]
آنچه باید دقت شود این است که هرگونه مشکل و معضلی که در هر گوشه ای از دنیای امروز وجود دارد، مشکل و معضل همه ی نقاط دنیا می باشد و تأثیرات زیست محیطی جهانی را به وجود می آورد. با وجود این، کشورهای صنعتی قبل از این که آثار مشکلات زیست محیطی به طور طبیعی به دنیای غیرصنعتی آن ها رسوخ کند، و برای این که لحظه ای فشار آن معضلات ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 