پاورپوینت کامل نگاهی به تحلیل زمینه های رویارویی امریکا و عراق ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی به تحلیل زمینه های رویارویی امریکا و عراق ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به تحلیل زمینه های رویارویی امریکا و عراق ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به تحلیل زمینه های رویارویی امریکا و عراق ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

اخیرا نام صدام حسین – رییس جمهور عراق – و کشورش، برای مخاطبان رسانه های گروهی در تحلیل مسایل مربوط به آن ها ارزش خبری یکسانی پیدا کرده و سرنوشت آن دو چنان به هم گره خورده که گویی هرگز انفکاک پذیر نیست. بدیهی ترین سؤال برای افکار عمومی در برهه ی کنونی این است که چرا عراق و صدام حسین در کانون توجه امریکا و متحدان اروپایی اش قرار گرفته است؟

برای بررسی این مسأله، از یک سو نگاهی به سابقه ی تاریخی عراق و چارچوب های آن و از سوی دیگر نقش رژیم فعلی آن در طی سال های اخیر بسیار حائز اهمیت است. در مرحله ی بعدی آنچه اهمیت پیدا می کند، پیش بینی آینده ی رژیم و مردم این کشور است که این مسأله نیز از جوانب متعدد قابل بررسی است.

کشور عراق که در منتهی الیه شمال غربی خلیج فارس قرار گرفته، از منظر تاریخی محل تلاقی فرهنگ سامی از جنوب و غرب، و فرهنگ ایرانی از طرف شرق است.

در نقطه ای نه چندان دور از محل تلاقی رودخانه ی دجله و فرات، تمدن سامریان باستان – که مردمی غیر سامی و از نژادی نامعلوم بودند – توسعه یافت. در هزاره ی بعد، سامریان و جانشین های آن ها از طرف جنوب در این دشت مورد تجاوز صحرا نشینان قرار گرفتند. برخی از مردم سامی جنوب بابلی ها، آشوری ها، مردمان کلده و اعراب، قبل از آن که در بین النهرین به صورت یک ملت چند قومی ادغام شوند، امپراتوری های بزرگی تأسیس کردند و فاتحان نیز از شرق آمدند. سرزمین های کناره ی دجله و فرات، بیش از ۸۰۰ سال تحت کنترل ایران بود، تا آن که در سال ۶۳۷ م مسلمانان آن جا را فتح کردند. با وجود این، اکثریت قریب به اتفاق مردم، مذهب اسلام و زبان عربی فاتحان را اتخاذ کردند، و با این که در دوره های بعد تحت سلطه ی ایران و ترک ها قرار داشتند، زبان و دین خود را حفظ کردند.

عراق مدرن که شامل قسمت پایین و نیز بالای بین النهرین می شود، محل تلاقی گروه های قومی ترک، فارس و عرب است. عراق را می توان به سه منطقه ی قومی و مذهبی تقسیم کرد:در نیمه ی جنوبی آن – از بغداد به سمت جنوب – اکثریت ساکنان را اعراب شیعه تشکیل می دهند. در نیمه ی شمالی، اعراب سنی در بخش غربی، و کردهای سنی در بخش شرقی سکنا دارند، که همین تقسیم بندی مناطق قومی و مذهبی، در تحلیل رویدادهای چند صباح اخیر و پیش بینی و آینده ی حکومت پس از صدام نقش بسزایی را ایفا خواهد کرد.

مناطق روستایی که بیش ترین جمعیت کشور را تشکیل می دادند، شیعه شدند؛ اما طبقه ی حاکم که در شهرها اقامت داشتند، سنی بودند. تاقرن ها دولت به علت کمبود تکنولوژی و امکانات مالی، میدان عمل محدودی داشت و الگوی توزیع جمعیت و حمل و نقل ضعیف موجب پایین بودن سطح ارتباط میان جوامع بود که این دو عامل باعث می شد فرقه ها با کمترین اصطکاک ممکن ادامه ی حیات دهند. جامعه ی سنتی از طریق همکاری با دولت های مختلف، حیات خود را حفظ می کرد و شیعیان نیز – هر چند به عنوان یک گروه بسیار فقیر – از طریق نیروی سنت و ارتباطی که هر جامعه ی محلی با شهرهای مقدس شیعه داشت، اعتقاد و جامعه ی خود را حفظ می کردند.

بعد از اشغال عراق توسط انگلیس – در جنگ جهانی اول – علمای این دو جامعه ی مذهبی در تلاش برای رهایی از سلطه ی خارجی ها با یکدیگر و با ناسیونالیست های عرب همکاری کردند. دولتی که سرانجام توسط انگلیس ها تأسیس شد، یک دولت ناسیونالیست عربی و دنیاگرا بود که تقریبا در انحصار سنی های شهر نشین قرار داشت. اما بعد از استقلال، تقاضای علمای شیعه برای داشتن دولتی قانونی بر آورده شد. چهل سال سلطه ی انگلیس بر عراق، سال های بروز تغییرات وسیع در عراق بود. در این سال ها، جمعیت عراق بیش از دو برابر شد و از ۳ میلیون نفر در زمان ورود انگلیسی ها، به ۹۶۰/۳۳۹/۶ نفر در سال ۱۹۷۵ رسید. سیاست دولت و فقر شدید در مناطق روستایی، باعث شد که بسیاری از روستاییان به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند. در آن جا این افراد در حلبی آبادهای موقت جمع شدند. شیخ های قبایل نیز به شهرها روی آوردند و در آنجا پسران خود را به کارهای فنی و حرفه ای گماشتند. با افزایش افراد تحصیل کرده و درآمد نفت، وضع دولت بهتر شد. رشد وضع آموزشی و خدمات دولتی، موجب توسعه ی طبقه ی متوسط و کاهش نقش علما گردید. افزایش امکانات تحصیلی و همچنین شهری شدن، موجب تجدید نظر در گرایش به مذهب گردید و در کنار آن پیروزی ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی در جهان عرب، نفوذ مذهب و تعداد مذهبیون را کاهش داد.

پیدایش ناسیونالیسم عربی هم زمان بود با رواج مفهوم ناسیونالیسم در غرب لذا متفکران عرب از عقاید اندیشمندان غربی متأثر شدند و در نتیجه آن اندیشه ی قومیت به دو صورت پدیدار شد: یکی با هدف استقلال هر یک از اقوام عرب – زبان مثل مصری، سوری، لبنانی و عراقی و… – و دیگری یگانگی همه ی مردمان عرب زبان که آرزویی است که هنوز هم برنیامده است. رواج اندیشه ی قومیت، عامل مهمی بود که باعث کم رنگ شدن اندیشه ی اسلامیت و عامل مذهب شد. برخی از نویسندگان عرب تحت القائات متفکران غربی، اسلام را دین قومیت عرب و عرب را رکن اصلی اسلام وانمود کردند و اسلام حقیقی را اسلام عربی پنداشتند.

اندیشه ی قومیت بعدها با ظهور افرادی همچون «میشل عفلق» که خود تحصیل کرده ی سوربون پاریس بود، زمینه ساز چارچوب های فکری انسجام یافته ای تحت عنوان «حزب بعث» شد و تفکر بعثی با شعار وحدت، آزادی و سوسیالیسم پابه عرصه ی وجود نهاد. آنچه مایه ی امیدواری حزب بعث برای جامعه ی عربی به شمار می رفت، وجود نیروی انسانی عظیم و نفت اعراب بود.

«میشل عفلق» بنیان گذار حزب بعث، معتقد بود که ملت عرب به کشورهای مختلف تقسیم شده و سرزمین های خود را از دست داده و گاه کشورهای مصنوعی به وجود آمده است؛ پس مبارزه تا اتحاد این بخش های تجزیه شده و تا هنگام وحدت و تأسیس یک امپراتوری عرب مقتدر ادامه خواهد یافت. او فراموش نکرده بود که «بن گورین» گفته بود که «آنچه برای ما از قدرت اتمی ارزشمندتر است، تفرقه و پراکندگی جهان عرب است».

از همین منظر، حزب بعث مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم را مطرح ساخته و مبارزه با امپریالیسم، سلاحی بوده که با استفاده از زرادخانه ی مارکسیسم تو سط لنین ابداع گردید و بعدها توسط دیگران و از جمله بعثی ها به عاریت گرفته شد و بدین ترتیب مثلث سه خصم، یعنی«امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع عرب» به وجود آمد. مطرح شدن دو خصم امپریالیسم و صهیونیسم از سوی بعثی ها از دیر باز و از زمان روی کار آمدن بعثی ها، خوشایند امریکایی ها نبوده است. از سوی دیگر بعثی های عراق عملاً در ۳ مقطع – در طول ۵۰ سال گذشته – وارد مبارزه و رویارویی نظامی با اسراییل شده اند.

در سال ۱۹۴۸ ارتش عراق تا حومه ی تل آویو رسید؛ در سال ۱۹۶۷، اسراییل در حالی که با مصر در جنگ بود، نیروهای عراقی به رود اردن رسیده بودند. در آن زمان فرماندهان اسراییل نگرانی خود را از عبور ارتش عراق از اردن وحمله به اسراییل ابراز کرده بودند؛ و در سال ۱۹۷۳ نیروهای اسراییل بر سر ارتفاعات جولان جنگیدند. لذا این ذهنیت تاریخی برای امریکا – به عنوان حامی رژیم اسراییل – بسیار منفی است و با وجود اندیشه ی صهیونیست ستیزی در بدنه و ساختار رژیم بعثی عراق، امریکا و اسراییل از جبهه ی شرقی همواره احساس خطر خواهند کرد و از این جهت بحث صدام و رژیم عراق با مسأله ی ثبات و استقرار اسراییل گره خورده و است. اگر چه اکنون بحث بر سر این است که حل یکی از دو مسأله ی خاورمیانه و فلسطین یا عراق و صدام در اولویت است و بدون حل یکی و ترجیحا مسأله ی فلسطین، حل دیگری که مسأله ی صدام باشد، تقریبا امکان پذیر نیست، اما به هر صورت، در تبیین ریشه های عقیدتی بعث و حاکم بعثی عراق، این زمینه بسیار قابل تأمل است و می تواند در بیان انگیزه های امریکا برای سرنگونی رژیم عراق شخص صدام ملحوظ گردد. این زمینه ای است که ریشه در تاریخ قومیت و ناسیونالیسم عربی و پیدایش اندیشه های بعثی دارد؛ اما زمینه های نوحدوثی که در ظرف زمانی نیمه ی دوم دهه ۹۰ اتفاق افتاده، از جمله زمینه ها و عوامل روشن تر وضعیتی است که در قبال رژیم عراق و شخص صدام پیش آمده است.

در سال ۱۹۹۹ گزارش هایی در برخی از رسانه های غربی، ازجمله «گاردین و لوموند» منتشر شده، مبنی بر این که، ایالات متحده تقریبا به مدت ۳ سال متناوبا بی سیم مقامات عالی امنیتی صدام را شنود می کرده است. ایالات متحده این کار را با استفاده از دستگاه هایی انجام می داد که توسط ناظران تسلیحاتی سازمان ملل به طور مخفیانه در عراق کار گذاشته بودند. عملیات شنود در ساختمانی به نام «گیت وی» (gateway) در بحرین که مرکز استراق سمع امریکا در آن دایر بود، انجام می شد. تلاش برای شنود از سال ۱۹۹۰ به بعد آغاز شده بود که در پایان دهه ی ۹۰ یافته های آنسکام حکایت از آن داشت که عراق قصد ندارد طبق قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل که آن کشور را مؤظف به انهدام سلاح های هسته ای، شیمیایی و بیولوژیکی خود می کرد، عمل نماید و پس از مدتی مقامات امریکایی دریافتند که عراق قصد مخفی کردن سلاح های ممنوعه ی خود را دارد و نیروهای امنیتی مأمور حفظ امنیت صدام برای انجام این مأموریت انتخاب شده اند.

این عزم عراق برای مقامات و سرویس های امنیتی عراق، هنگامی به خطر بسیار جدی تبدیل شد که گزارش های «سیا» روابط محرمانه بن لادن و بغداد را رد یابی و آن را کشف کرد.

این گزارش ها را جاسوسان سیا از منطقه ی پیشاور پاکستان که برای ترور بن لادن به آنجا اعزام شده بودند، مخابره کردند و چندی بعد یکی از نشریات عربی آن را منتشر کرد و نوشت که در اواخر ماه اکتبر همان سال یک هیأت ویژه وارد پیشاور شهر مرزی پاکستان شد. حالت فوق العاده ای که در آن روز اعلام شد، به خاطر شخصیت رییس عراقی این هیأت ۳ نفره و همراهان سودانی آن بود و این در حالی بود که نفر سوم لباس افغانی به تن داشت و به عنوان راهنمای خط پیشاور – کابل – قندهار شناخته شده است…در این جریان آشکار شد که شخص عراقی در فرماندهی گارد ویژه ی صدام حسین جایگاه مهمی داشته و از افراد نزدیک به «قصی» فرزند کوچک صدام بوده است که پیش از آن نیز از سوی او مأموریت های مشخصی را برای دستگاه اطلاعات خارجی عراق – که آن نیز زیر نظر قصی است – انجام داده است.

این اعضای هیأت عراقی تنها چند ساعتی را در پیشاور ماندند و پس از آن به کابل رفتند و نشست هایی را به صورت محرمانه در یکی از خانه های حفاظت شده ی پایتخت، با اسامه بن لادن ترتیب دادند. بن لادن نیز – به دور از چشمان ملاعمر وبه طور خصوصی – از قندهار به آنجا آمده و در آن نشست شرکت کرد تا با این کار، طالبان را در تنگنا قرار ندهد و شک و شبهه هایی در خصوص این هیأت و دیدار آن به وجود نیاورد.

منابع اطلاعاتی آگاه گفتند که این تحرکات در چارچوب طرح همکاری و هماهنگی جدید و یا به عبارت د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.