پاورپوینت کامل درک دشوار نوزایی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درک دشوار نوزایی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درک دشوار نوزایی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درک دشوار نوزایی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
همزمان با هجدهم تیرماه (۹ جولای) که عده ای در داخل و خارج از کشور منتظر رویداد تازه ای در مقابل در ورودی دانشگاه تهران بودند و نگاه بخش عمده ای از سیاستمداران امریکایی، از جمله شخص آقای بوش نیز مترصد تکرار مجدد حوادث ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود تا نتیجه و حاصل تبلیغات چندین و چند روزه ی تعدادی از رسانه های خارجی را درو کرده باشند، در آن سوی دنیا، شهر دوربان آفریقای جنوبی شاهد یک رویداد تاریخی و مهم در میان شلیک گلوله های توپ و پخش موسیقی زولو و رژه ی نظامیان آفریقایی بود که طی آن «اتحادیه ی آفریقا» با حضور سران و رهبران ۵۰ کشور رسماً جایگزین سازمان وحدت آفریقا شد.
«تابوامبکی» رییس جمهوری آفریقای جنوبی – که به عنوان نخستین رییس اتحادیه ی آفریقا انتخاب شده – در پایان اجلاس افتتاحیه ی این اتحادیه گفت: «درک و اهمیت این برهه از تاریخ برای ما دشوار است، به گمان ما با شور و شوقی بایسته، با نیرویی بایسته ای و با سطح بایسته از تعهد در میان خودمان، اتحادیه آفریقا را افتتاح کردیم. تعهدی برای این که این نهاد جدید ببالد و به نهادی قدرتمند تبدیل شود.
با آن که گفته می شود اتحادیه ی آفریقا از مدل همگرایی اروپایی تبعیت می کند و در نظر دارد تا فرایند همگرایی در این قاره را براساس الگوی اتحادیه ی اروپا دنبال کند، امّا این رویداد را نمی توان صرفاً تقلیدی از یک الگوی جدید الحدوث معرفی کرد؛ چرا که تاریخ آفریقا ظهور و بروز رهبرانی با ایده های استقلال طلبانه برای دست یابی به وحدت آفریقایی را نمی تواند فراموش کند، لذا رویداد اخیر در آفریقا را باید تحقّق رؤیای شیرین، امّا دیر تعبیر یافته ی افرادی، چون «قوام نکرومه» رهبر فقید غنا – پس از ۴۰ سال – دانست که در برابر رنج و محنت ناشی از ظلم و بردگی تحمیل شده بر نژاد سیاه، آرمان پان آفریکنیسم را مطرح کرد تا از این رهگذر، مردم آفریقا بتوانند شرافت انسانی خود را روزی بازیابند و این خود آغاز حرکتی برای احقاق حقوق ملّی آفریقایی ها و اعاده ی هویت آفریقایی بود.
بنابراین تاسیس اتحادیه ی آفریقا، ادامه و نتیجه ی روندی است که از پان آفریکنیسم آغاز و در بستری به نام «سازمان وحدت آفریقا» ادامه یافت و اینک اتحادیه ی آفریقا بستری جدید برای تکمیل و تثبیت اندیشه های قدیمی و کهن آزاد اندیشان آفریقایی است؛ اندیشه هایی که سابقه ی آن به نهان پس از جنگ جهانی اول و دوم باز می گردد.
جنگ جهانی اول و خرابه های بازمانده از آن، تنها غنیمتی که برای کشورهای استعمارزده و جنگ زده در پی داشت، تولد اندیشه ای تحت عنوان ناسیونالیسم، با زمینه های استقلال طلبی و استعمارزدایی توسّط نسل جدیدی از روشنفکران بود که پس از جنگ جهانی دوّم برخلاف آنچه که در مقطع بعد از جنگ جهانی اول به صورت خیزش های احساسی بر مبنای رنگ پوست وجود داشت، از عقلانیتی در قالب ایده ی کسب هویت مستقل، همراه شد و برقراری،تقویت اتحاد و همبستگی برای رهایی از استعمار جزو ایده ها و آرمان ها اصلی رهبران آفریقایی به شمار آمد.
در این میان «دوبوآ (Dubois) که پدر پان آفریکنیسم شناخته می شود، توانست با تبیین و گسترش این ایدئولوژی، زمینه های شناسایی حقوق مدنی سیاهان؛ اعم از امریکایی و آفریقایی را فراهم آورد و نوعی وحدت نظر را بین روشنفکران پیش رو وسیاه و سفید ایجادنماید.»
او معتقد بود که «صرف مشابهت سیاهان از نظر فیزیکی و رنگ پوست، احساس قرابت را بین آفریقاییان ایجاد نمی کند، بلکه جوهره ی واقعی وحدت آفریقایی را باید در میراث اجتماعی مشترک آنان جست وجو کرد، یعنی بردگی، تبعیض نژادی، تحقیر، بهره کشی و ظلم استعمارگران نژادپرست موجبات به وجود آمدن عقده ی حقارت به – تعبیر فرانتس فانون – نزد سیاهان را فراهم آورده است.» فرانتس فانون (Frantes fanon) این پزشک انقلابی که گروهی کتاب «نفرینیان خاک» او را «قرآن» مسایل سیاسی و اجتماعی جهان سوم توصیف کرده اند، سخن خود را در اثر «پوست سیاه، صورتک های سفید» این گونه آغاز می کند:
«من از میلیون ها مردمی سخن می گویم که در رگ های آنها وحشت، عقده های حقارت، ترس و لرز، حس فرومایگی و یأس و حسّ دنائت (پست بودن) با مهارت تمام تزریق شده است.» او از طرف مردم آنتیلی، الجزایر و آفریقای سیاه با همان منطق بی رحمانه و عشق خدشه ناپذیر به عدالت سخن می گفت که «چه گوارا» از طرف دهقانان و کارگران روزمزد امریکای لاتین و نگاهش که نمادِ یک تفکر ضد استعماری و استثماری، مبتنی بر قدرت های اساسی انسان بود، چیزی شبیه به نگاه مارکس بود که در یادداشت هایش به عنوان قدرت های اساسی و جوهر طبیعی انسان مطرح کرده است. فانون هم چنین می گفت: «همه ی اشکال استثمار به هم شباهت دارند، به دلیل این که همه ی آنها علیه یک موجود، یعنی انسان به کار برده می شود… و فراموش کردن این نکته بدان معناست که ما به مشکل اساسی و بزرگ انسان که عبارت از بازگرداندن آدمی به موقعیت و منزلت خاص خویش است، پشت بکنیم.»
در حقیقت منزلت خاص انسان، معادلی است که «فانون» برای طبیعت واقعی مبتنی بر مردم شناسی «مارکس» یافته و مطرح کرده است و لذا همانند او، مقوله ی انسانی را به صورت یک مقوله ی اجتماعی تجزیه و تحلیل کرده و می گوید: «من امیدوارم که برادرم را – خواه سیاه و خواه سفید – تشویق کنم که با تمام قدرت این کهنه جامه ی ننگینی را که قرن ها عدم تفاهم، بر او بریده و دوخته است، از هم بدرد و نابود کند.»
مارکس هم گفته بود که فلاسفه ی دنیا، جهان را فقط تفسیر کرده اند، منتها با فرق هایی با یکدیگر؛ این مهم نیست. مهم دگرگون کردن دنیاست.
هر چند دیدگاه هایی از این قبیل متوجه طبقه ای جهانی – و نه منطقه ای – است که به نحوی افراطی و شدید استثمار شده اند، اما می بینیم که جایگاه این ایده ی ضد استعماری و ضد استثماری در آفریقا عملاً به این قاره محدود شده و بخصوص پس از جنگ جهانی دوم جریان پان آمریکنیسم از سوی آفریقایی ها و برای آفریقایی ها طراحی و ایجاد شد.
از این رو برخی بنیادهای همگرایی، آفریقایی را بر اساس موازین جغرافیایی و نژادی استوار ساختند و برخی دیگر با رویکردی فرهنگی ریشه ی وحدت را در شرافت نژاد و تمدن سیاه جست وجو کردند و سرانجام برخی با رویکردی توسعه محور بر نقش بازسازی سیاسی و اقتصادی، در تحقق وحدت قاره ای تاکید کردند و در پی آن، نحله ی اخیر سازمان وحدت آفریقا را به عنوان سازمانی پان آفریکن بنیاد نهادند تا به تلاش های مشترک برای یکپارچگی سیاسی و اقتصادی سمت و سو دهد.
به عبارت دیگر برپایی سازمان وحدت آفریقا به دنبال شکل گیری جریان استقلال طلبی در کشورهای استعماری، رشد ناسیونالیسم در این کشور در نتیجه ی تلاش نخبگان و روشنفکران آفریقایی؛ نظیر قوام نکرومه، جمال عبدالناصر، پاتریس لومومبا، جولیوس نایرره و کنت کائوندا و سایر رهبران فعال و روشنفکران آفریقایی در پی کنفرانس ها و کنگره های مختلف بود.
«اهانهانزو» (A.Ahanhawzzo) این سازمان را نهادی برای دیدار و ملاقات سران و وزیران کشورهای آفریقایی و انتقال تعهدات دولت ها از سطح ملّی به فرامّلی می داند که بتواند احساس همبستگی و وحدت سرنوشت ساز را توسعه بخشد و از رهگذر هماهنگی و بازشناسی یکدیگر. زمینه های بالکانیزاسیون ناشی از میکروناسیونالیسم و شرونیسم را در این قاره از بین ببرد. امّا علی رغم همه ی این کارکردها، همواره این سازمان از نقاط ضعف مهمی رنج برده است، که مهم ترین و برجسته ترین آن نبود «ضمانت اجرایی» برای تصمیم گیری های این سازمان می باشد.
از سوی دیگر مشکل وابستگی کشورهای آفریقایی به کشورهای استعمارگر سابق در شکل و نوع جدید خود، معضل دیگری بر سر وحدت حقیقی کشورهای آفریقایی بود. بر همین اساس کشورهای آفریقایی در اجلاس فوق العاده ی سران سازمان وحدت آفریقا در توگو (ژوئیه سال ۲۰۰۰) به بازنگری سیاست های این سازمان پرداختند تا با تصویب مقدمّات طرح اتحادیه ی آفریقا بتوانند برخی از کاستی ها و نارسایی های عملکردی و ساختاری سازمان وحدت آفریقا را جبران نمایند. به این ترتیب روند شکل گیری اتحادیه ادامه پیدا کرد تا نهایتاً در اجلاس لوزاکا (۲۶ مه ۲۰۰۱) ۳۹ کشور آفریقایی به عمر ۳۸ ساله ی سازمان وحدت آفریقا پایان دادند و طی آن طرح تابوامبکی با عنوان ترمیم هزاره (Millennium recoueng Programme) را بررسی و تصویب کردند که براساس آن، اصطلاحات زمان بندی شده در آفریقا با عنایت به دریافت کمک های خارجی برای تحقق آرمان نوزایی آفریقا صورت می پذیرد.
این تصمیم گواهی بر آن بود که رهبران آفریقایی با اتخاذ تصمیم های متناسب از مسایل سنتی خود کناره گرفته و به مسایل جدیدتری خواهند پرداخت.
معمر قذافی (رهبر لیبی) – که برخی بر این باور هستند که وی به دنبال بهره برداری های سیاسی و تبلیغاتی از این مسأله بوده است – در سی و ششمین اجلاس سران آفریقایی در لومه (جولای ۲۰۰۰) گفت: «روز تصویب سند تاسیس اتحادیه ی آفریقا در حقیقت یک روز تاریخی برای آفریقا محسوب می شود و در سطح جهانی مهم ترین رویداد از زمان شروع هزاره ی سوم است. این یک پیروزی بزرگ برای آفریقا است. من بدان افتخار می کنم؛ زیرا همیشه این فکر بزرگ را برای قاره ی آفریقا در سر داشتم و این دستاور مهم و تاریخی است. اتحادیه از آفریقا یک کشور، یک خانواده ی بزرگ، یک قدرت و یک کشور قوی و متحد می سازد.»
دبیرکل سابق سازمان وحدت آفریقا نیز تشکیل و تأسیس اتحادیه ی آفریقا را یک تصمیم تاریخی خوانده و بر ضرورت رهیافتی منسجم در برابر چالش های جهانی شدن تاکید کرد. دکتر «سلیم احمد سلیم» می گوید: این رویداد از چنان اهمیتی برخوردار است که از زمان تشکیل سازمان وحدت آفریقا در سال ۱۹۶۳ تاکنون قابل مقایسه نیست. بدون تردید تشکیل و برپایی اتحادیه آفریقا یک ضرورت است و مابه اتحادیه ی آفریقا به منظور تسریع در روند یکپارچگی اقتصادی و ثبات سیاسی نیاز داریم. چالش های جهانی شدن نیازمند یک رهیافت منسجم و برخورد با مسایل درون قاره ای و موضوعات بین المللی وحدت بزرگتری را می طلبد.»
«عبدالله واد» رییس جمهور سنگال هم این رویداد را یک امر بسیار خطیر برای آفریقایی ها دانسته و می گوید: «آفریقا در مدت یکسال پس از اجلاس سیرت لیبی موفق شد تا به یک وحدت سیاسی برسد. این یک معجزه است و باید آن را تبریک گفت. آفریقا یک معجزه را محقق ساخت و این در حالی است که اروپا به دنبال پیدایش وحدت، قرن ها در انتظار بود. من مانند بسیاری دیگر از روشنفکران قاره، شاهد واقعیت یافتن رؤیای خود هستم و هیچ گاه مثل این، شادی بزرگی در زندگی نداشتم. باید محتوای اتحادیه برای مردم تشریح شود. شعاع توانمندی اتحادیه، همه ی امور زندگی یک ملت؛ از قبیل اقتصاد، محیط زیست، مسایل اجتماعی، ورزش و امور دیگر را در بر می گیرد.»
باید با این همه تحلیل گران مسایل آفریقا در عین این که براحساس پیروزی و موفقیت آفریقایی ها در پیوند و همگرایی صحّه می گذارند. امّا از مدت ها قبل که طرح ایجاد اتحادیه ی آفریقا مطرح بود، از برخی موانع فراروی این اتحادیه یاد کرده و تاکید می کردند که ممکن است این موانع عمدتاً در شکل ساختاری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شکل خود را عیان سازد.
فقدان سازوکارهای لازم همگرایی و نیز نهادهای هماهنگ کننده ی سیاست های کشورهای آفریقایی، وجود مشکلات اجتماعی؛ از قبیل فقر، بیکاری، جنگ، منازعات داخلی، بحران های منطقه ای، درگیری های قاره ای و مشکلات بهداشتی به عنوان موانع اجتماعی همگرایی، بی ثباتی سیاسی، غیردمکراتیک بودن اغلب نظام های سیاسی آفریقا و عدم آگاهی آنان از پشتوانه ی مردمی و در نهایت، وابستگی اقتصادی آنها و وجود موانع گمرکی و بازرگانی، از عمده موانع یاد شده بودکه برای چیرگی بر این موانع طبعاً می بایست راه کارهایی مثبت و سازنده در اختیار این کشورها قرار بگیرد.
یکی از اساتید علوم سیاسی معتقد بود که حکومت های آفریقایی باید تشویق به حضوری فعّال و مؤثر در عرصه ی همگرایی شوند و راه کارهای عملی و کاراتر را درعرصه های سیاسی و اقتصادی برای جلوگیری از به حاشیه کشیده شدن در عرصه ی جهانی شدن بیندیشد.
به اعتقاد وی این مهم نیازمند دیدگاه واحد و اراده ی مشترک کشورها و تعهد آنان به اجرای منشور اتحادیه، تعیین هدف پایه در همگرایی قاره ای، ارتقای توانمندی اتحادیه و دولت های عضو، به ویژه در عرصه ی اقتصادی، دمکراتیک شدن پایه های قدرت حکومت های آفریقایی بر اساس انتخابات آزاد، نضج جامعه ی مدنی در کشورهای آفریقایی در راستای ضرورت ارتقای ارتباط و پیوند متقابل مردم و حاکمان، مسؤولیت پذیری کشورهای عضو، ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 