پاورپوینت کامل لبنان، شیعه و مناسبات قدرت ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لبنان، شیعه و مناسبات قدرت ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لبنان، شیعه و مناسبات قدرت ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لبنان، شیعه و مناسبات قدرت ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

مصاحبه گر و مترجم: مجید مرادی

حجه الاسلام والمسلمین سیدهانی فحص، از رجال سیاسی لبنان است که در بسیاری از نشریات معتبر عربی مقالات و یادداشت های سیاسی اش به چاپ می رسد. تجربه حدود یک دهه تحصیل و تلبس به لباس روحانیت در طول چهار دهه اخیر و حضور مستمر وی در میدان های رزم و جهاد و فرهنگ و مطبوعات و سیاست، زمینه ای مذهبی به کارنامه اش داده است.

وی پیش از پیروزی انقلاب، ارتباط نزدیکی با امام خمینی داشت و در همان روزگار درمانگاهی به نام امام خمینی در جبل لبنان تأسیس کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمد و چند سالی به فعالیت های فرهنگی در قم و تهران اشتغال داشت. وی اکنون علاوه بر روزنامه نگاری در پایتخت مطبوعاتی و انتشاراتی جهان عرب (بیروت) به تدریس «دین شناسی تطبیقی» در دانشگاه «قدیس یوسف» (سنت ژوزف) بیروت مشغول است.

تازه ترین اثر وی کتاب «الشیعه والدوله فی لبنان» است که با مقدمه نبیه بری رییس پارلمان لبنان و دبیرکل جنبش امل، از سوی مؤسسه انتشاراتی دار اندلس چاپ و منتشر شده است. پیش تر – حدود یک سال و نیم پیش – مصاحبه ای در موضوع شخصیت شیخ شمس الدین(ره) با سیدهانی داشتیم که هم زمان با اربعین آن متفکر بزرگ، منتشر کردیم. اکنون موضوع «شیعه و مناسبات قدرت در لبنان» را محور گفت وگویی با ایشان در منزلشان (در ناحیه جنوبی شهر بیروت) قرار داده ایم.

انتشار کتاب تازه شما با عنوان «الشیعه و الدوله فی لبنان» را اولاً تبریک می گوییم و ثانیاً به عنوان نخستین سؤال، دوست داریم انگیزه تان را از پرداختن به این موضوع، بدانیم.

ابتدا از اهتمامی که شما به این موضوع دارید، سپاسگزارم. این موضوع دغدغه مشترک همه ما است و امیدوارم بتوانم کارم را در این زمینه تکمیل کنم؛ زیرا آنچه تاکنون انجام داده ام، در حکم مقدماتی نظری است که به دوره زمانی محدود – ۱۹۲۲ م، زمان تأسیس دولت لبنان تحت قیمومت تا سال ۱۹۴۷ یعنی دوره ی استقلال – پرداخته است.

اما درباره انگیزه هایم از انجام این کار، باید بگویم، یکی از مهم ترین انگیزه های من، تجربه تازه ایران و اهتمام ایران به لبنان و نیز اوضاع جدید لبنان و وضع شیعه در لبنان بوده است. ارتباط ایران با این موضوع روشن است.

زیرا وقوع انقلاب و دولتی اسلامی در ایران، مسأله ی موضع شیعه نسبت به دولت را بار دیگر مطرح کرد. شیعه به لحاظ تاریخی، بیش تر در موضع مبارزه و مخالفت بود. وقوع انقلاب و برپایی دولت انقلاب، ایرانِ شیعی آن را در برابر آزمایشی تازه قرار داد. این آزمایش بر این محور قرار داشت که چگونه «طرد باطل» را به «طرح حق» تبدیل خواهی کرد؟ توجه من به این نکته جلب شد که جسارت ایدئولوژیک برتری که مبنای انقلاب و تأسیس دولت بود، رفته رفته به شکلی روش مند به نفع پروژه تجربی ایران، رو به کاهش نهاد. مفهوم این وضع آن بود که ایران به طور ضمنی تصمیم گرفته تا به حافظه اش و حتی به عقل خود اکتفا نورزد و طرح اسلامی اش را به طرحی جهانی تبدیل کند که با طرح های دیگر تکمیل می شود.

این ویژگی الگویی اسلامی است که بر روی دیگران گشوده است. این امر ما را از ایده انحصارگرایی شیعه، خارج می کند؛ زیرا شیعیان در خارج از تاریخ و اجتماع و بیرون از جهان اسلام و عرصه بین المللی زندگی نمی کنند. از این رو باب تجدیدنظر در بسیاری از مفاهیم تعمیم یافته باز شد. یکی از این مفاهیم، تقلیل نامنصفانه و بی ضابطه و ناتاریخی شیعه، به عنصری عصیان گر و سرکش است. از نظر من طرد و رد و عصیان همواره کار درستی نیست.

اگر به تاریخ تشیع هم بنگریم، دوره هایی را می بینیم که بین شیعه و دولت ها تعامل و تعاطی و گاه در تجربه دولت آل بویه و فاطمیان و صفویه، یگانگی وجود داشته است.

آن تعمیم ناروا که از آن سخن گفتم، همه این ها را رد می کند. البته من اکنون نمی خواهم از تجربه دولت صفویه – به عنوان مثال – دفاع کنم؛ آن را قابل نقد هم می دانم. ردّ مطلق چاره ساز کار نبوده و نیست. در ضمن اعتراض با طرد، تفاوت دارد. اگر مخالفت سیاسی را تا سطح یک ایدئولوژی مستحکم ارتقا دهید، تاریخ را برای خود تعطیل کرده و خود را خارج از تاریخ قرار داده اید. افزون بر این تاریخ شیعه همیشه همراه ردّ و طرد حکومت ها نبوده است. ردّ و قبول نسبی در تاریخ شیعه جریان داشته است. معیار این ردّ و قبول چیست؟ مصالح و منافع امت و اصول علمی و عقیدتی و اخلاقی، که فقه ما هم بر آنها استوار است.

اخلاق گرایی امامان ما – علیهم السلام – برای ما درس بزرگی است که با واقع بینی، منافع و مصالح عمومی را بر منافع خصوصی ترجیح می دادند؛ بی آن که از بینش و نگرش خود دست بردارند. نمونه اش سخن امام علی(ع) است که می گوید: واللّه لا سلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جورٌ الاّ علی خاصه؛ «به خدا سوگند، بدانچه کردید، گردنم می نهم، تا آن گاه که امور مسلمانان بسامان باشد و ستمی جز بر من نرسد.» (نهج البلاغه، خطبه ۷۴) بنابراین امام(ع) هم احتمال می دادند که امور مسلمانان به دست غیرآنان – هرچند کم شمارتر – بیفتد و آنان در صورت ترجیح الگوی خود، هزینه های غیرقابل تحملی را بپردازند.

بنابراین اولویت های امت متفاوت است و مصالح و منافع متغیر. ستم دیگری که نسبت به تشیع شده، این است که زمان شناسی و مصلحت شناسی و اولویت یابی شیعیان را نادیده گرفته شده اند. من رساله ای مربوط به دوره مشروطه خواهی ایران خواندم که از نجف و با امضای آخوند خراسانی (صاحب کفایه الاصول) و جمعی از مجتهدان دیگر سر برآورد. این رساله خطاب به سلطان محمد رشاد ترک (پادشاه عثمانی) است.

نویسندگان نزد او شکایت می برند که این پسربچه قاجاری (مظفرالدین شاه) نمی خواهد مشروطیت را اجرا کند و تو اعلام کردی که با مشروطه موافقی، و با خطابی ولایی – و فراتر از حساسیت شیعی و تفاوت قومی و مذهبی – او را مخاطب قرار می دهند. این یکی از مظاهر پویایی اندیشه شیعه و اولویت شناسی آن است. من فکر می کنم در کنار ستمی که با تهمت حکومت ستیزی مطلق به شیعه روا شده، ستمی هم به اهل سنت شده است و آن تقلیل اهل سنت به عنصری مطلقا سازگار با دولت است. از دید من همگرایی با دولت، همواره خطا نیست. دولت از ضرورت های اجتماعی است و عدل مطلق شأن خداوند است. عدالت بشری نسبی است. هرگاه نسبت ستم به عدالت فزونی یافت، باید اعتراض کرد. اما اگر نسبت عدالت به ستم – هرچند به میزان اندکی – فزونی داشت، باید بستری دیگر برای روابط تعریف کرد و نصابی دیگر در نظر گرفت. اهل سنت هم همیشه با دولت ها هم ساز نبوده اند. تاریخ سرشار از حرکت های مخالف و مبارزات و انقلاب های سنی است؛ چه درست و چه خطا. قطعا جنبش های رهایی بخشی مانند جنبش عمر مختار از کتم عدم تاریخی پدید نیامده اند. همین طور عبدالکریم خطابی و انقلاب الجزایر و… این ها به گذشته خود متصل بودند و حجتشان را از گذشته و از فقه شان می گرفتند.

با این حال نوعی رابطه مجاورت را می توان بین اهل سنت و قدرت های سیاسی حاکم، در طول تاریخ اسلام مشاهده کرد.

بله، به نظر من می توان نوع رابطه آنان را با قدرت و نوع رابطه قدرت را با آنان نقد کرد. به لحاظ تاریخی، چون قدرت ها معمولاً ردای اهل سنت بر تن داشتند و از اندیشه سنی پیروی می کردند، و اندیشه سنی هم برای رعایت مصلحت خویش دنباله رو دولت بود، تا حدی رابطه بین دولت و سنت در ابهام فرو رفت. اما انگیزه خاص من در تألیف این کتاب، اهتمام ایران به مسأله لبنان شیعی است.

ایران تجربه شیعی لبنان را پیامی به جهان متکثر اسلام می داند. در ایران تکثر وجود دارد؛ اما تکثر موجود در لبنان متفاوت است. می توان گفت از آن رو که شیعیان لبنان عمق راهبردی ایران هستند، ایران می خواهد از این طریق – که در جنبش مقاومت اسلامی لبنان نمود یافت – پیام دیگری برای جهان عرب و اسلام ارسال کند.

به نظر من اگر ایران در مقاومت اسلامی لبنان مشارکت نمی کرد، باز مقاومت پدید می آمد، ولی نه به این حجم. بنابراین نمی توان نقش ایران و الگوی ایرانی و گفتمان ایرانی را نادیده گرفت. پیام دیگری که ما باید به عنون لبنانیان هماهنگ با اهداف ایران شیعی شرقی اسلامی جهان سومی ارائه کنیم، عرضه الگوی مدنیتِ معاصر است که بر پایه های اصولی محکم و استوار قرار داشته باشد. من معتقدم مقاومت اسلامی لبنان – که امام موسی صدر نقش بنیان گذار آن را داشت – در صدد اعطای موجودیت آشکار به شیعه و فعال کردن بدنه آن بود. زیرا جمعیت شیعه در لبنان فراوان است. شیعیان لبنان از اقلیت های بزرگ یا اکثریت های کوچک اند.

شیعیان لبنان اکثریت دارند یا اقلیت؟

لبنان مجموعه ای از اقلیت هاست؛ اما شمار شیعیان بیش تر است.

بر اساس آمارهای جدید…؟

آمارها از ترس رسوایی تکمیل نشد!

اما آخرین آمارهای جمعیتی نشان می دهد که شمار شیعیان لبنان از اهل سنت و مسیحیان بیشتر است.

بله؛ رقم دقیقش اکنون در حافظه ام نیست. به نظر من اعداد و ارقام باید همچنان معما باقی بماند؛ زیرا مفهوم اقلیت و اکثریت در لبنان متفاوت از جاهای دیگر است. اقلیت و اکثریت در این جا «معنایی» است، نه «عددی». از این رو وجود مسیحیان هم در لبنان ضرورتی اسلامی است؛ هر چند شمار مسیحیان ۲۰% باشد. خود من لبنان را بدون وجود مسیحیان قبول ندارم! در آن صورت لبنان مفهومی نخواهد داشت و چیزی در حد یکی از استان های سوریه خواهد بود.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.