پاورپوینت کامل اسوه حسنه از دیدگاه قرآن کریم ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسوه حسنه از دیدگاه قرآن کریم ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسوه حسنه از دیدگاه قرآن کریم ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسوه حسنه از دیدگاه قرآن کریم ۸۸ اسلاید در PowerPoint :
۳
آنچه از نظر خوانندگان گرامی میگذرد، سخنان حضرت آیت ا… مهدوی کنی – رئیس
دانشگاه امام صادق علیه السلام در یکی از جلسات درس اخلاق است که در مسجد دانشگاه
ایراد نموده و سپس به قلم خود ویرایش و بازبینی نمودهاند. خاطر نشان میشود، پیام
صادق این سخنان را بدون هیچ گونه تغییر ودخل و تصرفی به چاپ رسانده است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. قال الله تعالی فی کتابه: « لقد کان لکم فی رسول
الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً.»۱
قبل از این که آیه را ترجمه کنم و درباره آن توضیحی بدهم، توجه شما را به مقدمه
کوتاهی جلب میکنم؛ هیچ یک از افراد و هیچ گروهی از جوامع انسانی در دنیا بدون الگو
و سرمشق زندگی نمیکنند. آنها که گمان دارند مستقلند و الگو ندارند، خود نمیدانند
که ناخودآگاه الگوی زندگی را انتخاب کردهاند. بی تردید انسان در زندگی جمعی
اثرپذیر و احیاناً اثرگذار است و همه برای خود الگو دارند. در یک خانواده، پدر یا
مادر الگوست و در مدرسه، معلم و مدیر و در دانشگاه، استاد ممتاز و در میان
ورزشکاران، قهرمانان و در میان هنردوستان، هنرمند محبوب و نمونه و در میان
شهروندان، افراد سرشناس و در میان گروههای سیاسی، لیدرها رهبران احزاب و در میان
رجال سیاسی، رییس جمهور و صاحبان قدرت و در بین مسجدیها و نمازگزاران، امام جماعت
و در میان حزب اللهیها، مقام رهبری و در میان شیعیان، امیرالمؤمنین علیه السلام به
عنوان اسوه و الگو پذیرفته شدهاند و هیچ کس بدون الگو حرکت نمیکند.
قرآن با توجه به این که داشتن الگو و اسوه امری ضروری و عمومی است، اصل مسأله را
مسلم گرفته و مصداق الگو و شرایط آن را مطرح میکند و میفرماید: لقد کان لکم فی
رسول الله اسوه حسنه. اسوهها به دو دسته حسنه و سیئه تقسیم میشوند. اسوه قرآن،
اسوه حسنه است؛ اما اسوه حسنه قرآن برای کسانی که ایمان دارند و به دیدار خدا و روز
قیامت امیدوارند اسوه است. «لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر»؛ میگوید: کسانی به
دنبال این گونه الگو هستند که به لقای خداوند و روز قیامت امید دارند؛ یعنی قیامت و
لقای خدا را باور دارند و برای آن خود را آماده میکنند. مشابه این آیه حدیث معروف:
« من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه
فللعوام ان یقلدوه»۲ میباشد. ضرورت تقلید مسلم است؛ یعنی هر کسی که مجتهد و عالم
نباشد، از کسی که عالم است تقلید میکند.
در این حدیث سخن از صلاحیت و شرایط مرجع تقلید است نه در اصل تقلید. از این رو پس
از ذکر شرایط و اوصاف مرجع میگوید که «فللعوام ان یقلدوه». یعنی عامه مردم
میتوانند از چنین شخصیتی تقلید کنند. در اینجا کلمه «علی العوام» که مشعر بر الزام
است نیامده، بلکه «للعوام» که دلالت برجواز وصلاحیت دارد، آمده است.
پس بحث در وجوب تقلید و عدم وجوب آن نیست، زیرا ضرورت تقلید مورد تردید نیست. آنچه
مورد بحث است، شرایط و اوصاف کسی است که از او میتوان تقلید کرد و به عبارت دیگر
حدیث در مقام بیان اوصاف مقَلَّد و مرجع تقلید است. چنان که در آیه اسوه نیز بحث در
ضرورت اتخاذ اسوه نیست، بلکه در شخص اسوه و شخصیت او است که چه شخصیتی میتواند
برای مؤمنان اسوه حسنه باشد.
نکته دیگر این است که شرایط مذکور در این حدیث، شرایط احرازی است و با حمل به صحت
نمیتوان به آن رسید. از این رو در آخر حدیث میگوید: « این اوصاف فقط در برخی از
فقهای شیعه یافت میشود.» پس باید این شرایط احراز شود و شرایط سختی هم است.
«حافظاً لدینه، صائناً لنفسه، مخالفاً لهواه و مطیعاً لأمر مولاه»، چهار شرط مهمی
است که این حدیث بیان میکند. واقعاً خیلی سخت است که انسان تحت تأثیر جوسازیها،
شرایط سیاسی و جار و جنجالها قرار نگیرد و به خاطر جلب رضایت مردم فتوی ندهد و تنها
رضای خدا را در نظر بگیرد. بسیار مشکل است که فقیه بتواند به مردم احترام بگذارد و
این شرایط را نیز حفظ کند.
بنابراین علاوه بر فقاهت و اجتهاد، شرایط دیگری هم در مرجع تقلید باید احراز شود:
پاسدار نفس خویش وحافظ دین خود بودن، با هواهای نفسانی مبارزه کردن و مطیع اوامر
مولا بودن.
آیا این شرایط همان عدالت است که معمولاً در قاضی و مرجع تقلید وامام جماعت لازم
است یا آن که بالاتر از آنها است؟ از مضمون این حدیث استفاده میشود که عدالت مرجع
و مفتی بالاتر از عدالت امام جماعت و حتی بالاتر از عدالت قاضی است و به عبارت دیگر
عدالت مرجع بایستی با این اوصاف احراز شود؛ یعنی آن اوصاف و شرایط همان عدالت است،
لکن مرتبه اعلای آن که مرجع تقلید باید به این اوصاف متصف باشد و در پاسداری از دین
ومصونیت نفس، پیرو مولی ومخالف هوای نفس در مرتبه اعلی باشد. یعنی این پیروی و
مبارزه با تمایلات نفسانی در مرتبهای بالاتر و در دایرهای گستردهتر از دیگران
است؛ زیرا مرجع تقلید در مقام افتاء و استنباط حکم خدا است. او باید در کرسی فتوی
خالی از هر حب و بعض بنشیند تا بتواندحکم خدا را درست استنباط کند؛ اگر ذرهای حب و
بغض شخصی، گروهی، حزبی قومی و نفسانی بر او چیره شود، ناخودآگاه تحت تاثیر آن قرار
میگیرد و با این تأثر و انفعال معلوم نیست که استنباط وافتاء او درست باشد. نقل
میکنند مرحوم محقق حلی صاحب کتاب «شرایع الاسلام» پیش از نوشتن شرایع درباره تنجس
و آلوده شدن آب چاه در اثر افتادن حیوان مردهای بررسی میکرد. در چاه منزل مسکونی
ایشان اتفاقاً پرندهای افتاد و مرد. در این جا مسأله از حالت عمومی به شخصی مبدل
شد. اینک بحث در این است که آب چاه منزل در اثر سقوط مردار در آن نجس شده است یا
خیر؟
در مقام بررسی احساس کرد که قلباً متمایل است فتوی به طهارت بدهد، زیرا چاه ماده
دارد و در واقع آب چاه، آب جاری و کثیر است و روایاتی که امر میکند آب چاه را
بکشند تا آلودگی آن رفع شود، دلالت بر وجوب ندارد، بلکه امر مستحبی است تا سلامت و
پاکی آب، بیشتر و بهتر احراز شود. در این جا مرحوم محقق احساس خطرکرد مبادا تمایلات
نفسانی بر او غلبه کرده و استظهار و استنباطش خالص و ناب نباشد. از این رو دستور
داد چاه منزل را پر کنند تا از دغدغه آن بیرون آید. آنگاه در مقام استنباط برآمد و
سرانجام فتوی به طهارت داد، ولی این بار خاطر جمع بود که تحت تأثیر مسأله شخصی واقع
نشده است.
ملاحظه میفرمایید که موضوع چه اندازه دقیق و ظریف است که انسان در مقام افتاء و
استنباط بایستی خالی از هر گونه حب و بغض و تمایلات شخصی باشد. گر چه این گونه
تمایل امری طبیعی و عادی است و حرام هم نیست، لکن میتواند مسیر فتوی را منحرف کند.
پس «مخالفاً لهواه» معنای دقیقتر و سختتری پیدا میکند. آیا حب جاه و مقام درمرجع
تقلید خطرناک نیست؟ بلی ممکن است حب جاه و مقام برای افراد عادی حرام نباشد ولی
برای مراجع تقلید مشکل آفرین است. آیا برای یک مرجع تقلید صیانت نفس و پاسداری از
دین در حداکثر امکان ضرورت ندارد؟ این ریاضت و صیانت در افراد عادی در حد معمول
کافی است ولی در مرجع کافی نیست. علی القاعده او باید در جایگاه رفیعی از صیانت و
پاسداری باشد که تحت تأثیر جوسازیها وغوغا سالاریها و تهدیدها واقع نشود و حکم خدا
را در هر حال بدون واهمه و بدون تأثیر از جوسازیها استنباط و اعلام کند. او در
جایگاه پیامبران و امامان نشسته است. خداوند میفرماید: «الذین یبلغون رسالات الله
و یخشونه و لایخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیب۳». «آنان که رسالات الله
(پیامهای الهی) را تبلیغ میکنند و تنها از او میترسند و از احدی جز او باکی
ندارند و خداوند برای حسابرسی اعمالشان کافی است.
نکته دیگری که در تفسیر آیه «اسوه» قابل توجه است آن است که تأسی و اقتدا به اسوه و
الگو در چیزهایی متصور است که قابل پیروی و تأسی باشد؛ یعنی رفتار و گفتار و آداب و
اخلاق رسول الله صلی الله علیه و آله که میتوان آن را تقلید کرد و سرمشق قرار داد.
و اما صفات و فضایل و مناقب موهبتی از قبیل نبوت و ولایت و عصمت و علم غیب و وحی که
از اختصاصات مقام رسالت و نبوت است، قابل تقلید نیست که انسان بر آن شود که با
ریاضت و عبادت به مقام نبوت و ولایت مطلقه و عصمت برسد. اینها مقامات اختصاصی و
موهبتی است که خدا میداند و به هر کس بخواهد عنایت میفرماید که «الله اعلم حیث
یجعل رسالته»۴ و اوست که مقام امامت را جعل و نصب میکند که به ابراهیم گفت: «انی
جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین»۵
خداوند پس از آن که ابراهیم خلیل را به «کلماتی» امتحان کرد و او از آزمایش سرافراز
برآمد، او را مقام امامت بخشید. ابراهیم عرض کرد خدایا فرزندانم نیز بهرهای از
امامت دارند؟ خداوند فرمود: عهد من به ظالمان و ستگمران نمیرسد.
بنابراین تأسی و تقلید از رسول الله در اموری است که الگوپذیری و تقلید در آن
امکان داشته باشد. خداوند فرمود: «وما آتیکم الرسول فخذوه و مانهیکم عنه فانتهوا»۶
آن چه را که پیامبر برای شما آورده بگیرید و آن چه را که نهی کرده و از آن بازتان
داشته رها کنید. پس گستره تأسی و پیروی محدود به چیزهایی است که پیامبر به عنوان
دستور الهی و ادب دینی آورده است و احکام اختصاصی پیامبر و نیز امور عادی و معمولی
که مربوط به زندگی شخصی و عادی پیامبر است، ظاهراً از دایره اسوه و الگو بودن بیرون
است؛ برای مثال اگر پیامبر بر اسب یا استر یا شتر سوار میشدند و یا آن که از میان
غذاها فلان غذا را دوست میداشتند، این گونه امور ظاهراً ربطی به مسأله «اسوه» بودن
ندارد. مگر آن که قرائن و شواهدی وجود داشته باشد که پیامبر این امور را به عنوان
ادب دینی انجام میداده است.
نکته دیگری که از آیه «اسوه» میتوان برداشت کرد، این است که پیامبر به عنوان اسوه
و سرمشق و انسان کامل بر قلهای از فضیلت و اخلاق گام نهاده و در پیشاپیش جمعیت قطب
نما و قبلهگاه امت است و پیروانش به سوی او حرکت میکنند ولی هیچگاه به او
نمیرسند. او همواره امام و پیشواست و مردم به دنبال او و در جهت اویند و سعی و
کوششان در این راستاست که خود را شبیه او – نه عین او – کنند ولی او همیشه امام است
و مردم مأمومان اویند و شاید واژه «اسوه» را که به صورت نکره – نه معرفه – (الاسوه)
تعبیر فرموده است، به این علت باشد که خداوند شخصیت پیامبر را به دو بخش قابل تأسی
و بخش غیر قابل تأسی معرفی نموده است که در این آیه به بخش اول اشارت دارد؛ یعنی
برای شما مؤمنان و دینداران در شخصیت رسول خدا نوعی اسوه وجود دارد که شما
میتوانید از آن الگو بردارید و پیروی کنید؛ زیرا او انسان کاملی است که تمام
شخصیتش الگوبردار نیست. نقطه اوج او و مرتبه کمال او از دسترس عموم دور است وحتی
جبرئیل نیز در شب معراج نتوانست به آن نقطه نزدیک شود و گفت: «لو دنوت انمله
لاحترقت» اگر یک بند انگشت نزدیک شوم پروبالم میسوزد. پس بخشی از او برای شما اسوه
است نه کل او. از این رو فرمود: « لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» و نفرمود:
«لقد کان رسول الله لکم أسوه حسنه» یعنی در شخصیت رسول خدا خصوصیاتی هست که شما
میتوانید آن را الگو و سرمشق قرارداده و روش زندگی خود را با آن تطبیق دهید.
قرآن کریم نخواسته که ما در تمام جهات و در جمیع مراحل و مراتب کمال و فضیلت همانند
پیامبر باشیم و سر مویی با او فرق نداشته باشیم، بلکه بر ما لازم است که سیره و روش
او را پیش رو قرار دهیم و به آن سو جهتگیری کنیم. قرآن کریم درباره قبله تعبیری
دارد که میتواند مطلب ما را روشن کند.
خداوند میفرماید: « و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره»۷هر جا باشید روی خود به
سوی مسجد الحرام بگردانید.
آنها که در مسجد الحرام نماز میخوانند واجب است عین کعبه را قبله خویش قرار دهند و
از این رو برای نمازگزاردن در مسجد الحرام به صورت دایره به صف میایستند تا همه رو
به سوی کعبه داشته باشند. آنها که در مکه بیرون از مسجد الحرام نماز میگذارند،لازم
است که مسجد الحرام را قبله قرار دهند و به سوی آن نماز بخوانند؛ و هر چه
نمازگزاران از مسجد الحرام و مکه دور میشوند، دیگر نمیتوانند به عین مسجد الحرام
نماز خوانند؛ چنانکه اگر خطی از پیشانی هر یک از نمازگزاران ترسیم شود، به یقین
تمام خطوط به کعبه و مسجد الحرام برخورد نمیکند. بنابراین آنچه امکان دارد جهت
کعبه و مسجد الحرام است. از این روی خداوند فرموده: « فولوا وجوهکم شطره» بدان سو
نماز گزارید که مسجد الحرام در آن جاست.
هر چند زمین کروی است ولی ممکن نیست که همه عیناً به سوی کعبه و مسجد الحرام نماز
بگزارند. آن چه ممکن است جهت مسجد الحرام است؛ یعنی همه به سویی که مسجد الحرام در
آن قرار گرفته است، متوجه شوند. اگر مسجد الحرام در جهت جنوب شهر ما باشد ما هم به
جهت جنوب نماز میخوانیم. اگر در جهت شرق ماست ما هم به سوی شرق نماز میخوانیم و
هکذا.
ما نیز در تأسی به «اسوه حسنه» یعنی تأسی به روش رسول الله صلی الله علیه و آله و
سرمشق قرار دادن آن حضرت به آن سو میرویم و کوشش میکنیم که حتی المقدور به او
نزدیک شویم ولی نمیتوانیم پا به پای او گام برداریم. چنان که امیر المؤمنین علی
علیه السلام با آن همه نزدیکی به پیامبر اکرم خود را در مرتبهای نازلتر از او
میدید و میگفت: « انا عبد من عبید محمد»۸ من بندهای از بندگان محمدم.
همچنین امامان شیعه عبادات خود را در برابرعبادت مولی امیر المؤمنین و زهدخود را در
برابر زهد حضرت علی ناچیز میشمردند و او را برتر میدیدند در چنین وضعی معلوم است
که عامه مردم نسبت به پیامبر و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 