پاورپوینت کامل سیر مدرنیته ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیر مدرنیته ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیر مدرنیته ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیر مدرنیته ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
اشاره: «پاورپوینت کامل سیر مدرنیته ۴۸ اسلاید در PowerPoint» عنوان موضوعی است که آقای دکتر شهریار زرشناس در چند جلسه
متوالی با حضور دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام به بررسی آن پرداخته است.
در این شماره، بخش اول این همایش تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث را با مقدمه ای از مفهوم غرب مدرن آغاز می کنیم و با اشاره ای مختصر به قرون
وسطی ادامه خواهیم داد. منظور ما از غرب در این مباحث، غرب تاریخی – فرهنگی است.
یعنی ما با کلیت و موجودیتی رو به رو هستیم که یک سری خصایص فرهنگی دارد و یک بستر
تاریخی را طی کرده است. مورخان تاریخ غرب را به سه بخش تقسیم می کنند: تاریخ غرب
باستان که شامل تمدن های یونانی – رومی است و برخی آغاز آن را نیمه اول قرن هشتم و
عده ای دیگر قرن ششم قبل از میلاد می دانند و معمولاً مبنای فکری آن را ظهور تفکر
مبتنی بر عقل منقطع از وحی فرض می کنند. تاریخ غرب باستان در حود قرن چهارم و پنجم
میلادی به پایان می رسد و دوره تاریخی دیگری به نام قرون وسطی آغاز می شود. بعضی از
مورخان ، سال ۳۹۵ میلادی (در این سال امپراطوری روم باستان به دو قسمت روم شرقی و
روم غربی تقسیم می شود) و بیشتر آنان سال ۴۷۶ میلادی را آغاز قرون وسطی و پایان غرب
باستان می دانند. در سال ۴۷۶، اقوام German و بربر و ساکنان دشت های اروپای مرکزی
با حمله به روم آن را نابود می کنند و تمدن یونانی – رومی را از بین می برند. در
اینجا من به عنوان مقدمه درباره ماهیت قرون وسطی از نظر فکری، فرهنگی و شاخص های
تمدنی ومناسبات اقتصادی – اجتماعی صحبت می کنم و بعد بحث غرب مدرن را آغاز خواهم
کرد. هر دوره تاریخی مدار تفکری دارد که بر پایه آن، نظام امور، مناسبات، معاملات،
اخلاق، سیاست و … سامان می گیرد. در جهان باستان، عقل منقطع از وحی نظام امور را
سامان می داد، اما در قرون وسطی دو عنصر میراث عقل یونانی – رومی و مسیحیت ممسوخ به
هم پیوند می خورند و هویت و شاخص فرهنگی این دوره را می سازند. مهم است بدانیم
برخلاف آنچه که مشهور است، در قرون وسطی به هیچ وجه دینی وجود نداشته است و مسیحیت
ممسوخ, دست در دست میراث شرک آلود باقی مانده از یونان، یعنی عقل منقطع از وحی،
هویت فرهنگی این تاریخ و تمدن را می سازند. برخی ظواهر و توجهات دینی البته به شکل
ممسوخ در این دوران وجود دارد. اما زمانی ما می توانیم بگوییم قرون وسطی تمدنی
یکسره دینی بود که مثلا به طور کامل مسیحی بود، اما می بینیم که مسیحیت آن زمان نه
تنها خود مسیحیتی ممسوخ بود، بلکه در پیوند با عقاید یونانی نیز قرار گرفته بود.
حال چرا به این مسیحیت، مسیحیت ممسوخ می گوییم؟ با نگاهی به تاریخ می بینیم که از
حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و اثر مکتوب به جا مانده ای در دست نیست. اما در روایات
آمده که اصل انجیل وجود دارد و حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف هنگام ظهور اصل
تورات و انجیل را به همراه خواهند داشت. جالب است بدانید که مسیحیت را خود حضرت
عیسی علی نبیّنا و آله بسط و نشر نداد؛ بلکه آن را پطروس و پولوس رسول بسط و نشر
دادند. این دو در زمان حیات حضرت عیسی علی نبیّنا و آله در زمره یهودیان مخالف آن
حضرت قرار داشتند. فکر می کنم برای پولوس مکاشفه ای رخ می دهد و بعد از آن، او دست
از مخالفت برمی دارد و شروع به بسط تعالیم حضرت عیسی – البته آن گونه که خودش می
خواهد – می کند. پس آن چیزی که ما به نام مسیحیت می شناسیم ، در واقع مجموعه
تعالیمی است که پطروس و پولوس به روم باستان بردند و در آنجا بسط و نشر دادند. در
ابتدا دولتمردان رومی به شدت این دو را اذیت و آزار و با آنها مخالفت می کردند، اما
در قرن چهارم میلادی (سال ۳۱۳) بنا به انگیزه های عمدتاً سیاسی، کنستانتین امپراطور
روم، مسیحیت را دین رسمی اعلام کرد و از آن زمان، مسیحیت پطروس و پولوس قوت و قدرت
گرفت و در فرهنگ قرون وسطی جاری شد. در روم باستان تقریباً از حدود قرن اول میلادی
به بعد، یک سیر انحطاطی شروع شد. آیین های شبه مذهبی و شرک آلود رومیان دیگر به
نیازهای روانی و معنوی مردم روم باستان پاسخ نمی داد و بیشتر مردم در حدود قرن دوم
و سوم میلادی به سمت آیین مهرگرایی (میترائیزم) متمایل شدند. در واقع در زمانی که
رومیان با ایرانی ها (اشکانیان) سرجنگ داشتند، آیین ایرانی مهر و میترا در سرزمین
روم در حال گسترش و نفوذ بود و انگیزه اصلی کنستانتین از این که آیین مسیحیت را به
آیین رسمی امپراطوری روم تبدیل کرد این بود که جلوی نفوذ میترائیزم را بگیرد.
حال چند مورد درخصوص مسیحیت رایج آن زمان که من آن را مسیحیت ممسوخ نام گذاشته ام،
خدمتتان عرض می کنم. البته اصلاً قصد بی احترامی به حضرت عیسی علی نبیّنا و آله
ندارم، بلکه بحث ما درباره مسیحیتی است که به نام ایشان شکل گرفت و در حقیقت دور از
حقایق و تعالیم ایشان بود.
یکی از نکات جالب این است که روز مقدس و تعطیل مسیحیان، یکشنبه (Sunday) است، یعنی
روز آفتاب وخورشید. یکشنبه روز مقدس میترائیست ها و روز مهر یعنی خدای خورشید بوده
است.
نکته بعد این که ۲۵ دسامبر را روز تولد حضرت عیسی علی نبیّنا و آله ذکر می کنند، در
حالی که این تاریخ در نزد میترائیست ها روز تولد مهر بوده است، یا مثلاً تثلیث که
مسیحیان بحث های فراوان منطقی و فلسفی برای اثبات آن دارند، ریشه در تفکر
میترائیزمی دارد و یا علامت صلیب که نشانه مسیحیان است، علامت مقدس میترائیست ها
بوده است. بعضی از مناسک مسیحیان کاتولیک مانند خواندن دعای دسته جمعی در کلیسا ها،
اینها همگی آداب و رسوم آیین میترا در ایران بوده است. محراب موجود در کلیساها نیز
عیناً گرته برداری شده از محراب های پرستش معابد میترائیست ها در ایران است و یا
اعتقاد مسیحیان به این که عیسی را به صلیب کشیده اند یا این که یک فرد از میان بشر
به جرم گناهان بشر به صلیب کشیده شد تا همه بشریت نجات پیدا کنند، اینها همه در
آیین میترائیزم وجود دارد. غرض از ذکر این نمونه ها ، بیان این مطلب بود که
امپراطور روم چون نفوذ میترائیزم را در میان مردم روم می بیند، بسیاری از عناصر
آیین میترائیزم را می گیرد و با حفظ آنها در آیین مسیحیت، به آنها رنگ و بوی مسیحی،
منتهی مسیحیت غیر واقعی و ممسوخ می دهد، تنها به این منظور که رومیان بتوانند هویت
متمایز خود را در مقابل آیین میترائیزم حفظ کنند. بدین علت است که بنده عرض می کنم
تمدن قرون وسطی، دینی نیست و مسیحیت این دوره را مسیحیت ممسوخ می نامم.
در ادامه, سراغ عنصر دیگری از تمدن قرون وسط یعنی یونانیت می رویم. یونانیت میراثی
است که از تفکر یونانی – رومی (عقل منطقع از وحی) باقی مانده است و ما حضور میراث
این تفکر را در قرون وسطی در قالب تلاش متکلمان و فیلسوفان مسیحی برای سازگار کردن
مسیحیت ممسوخی که به آن اعتقاد دارند، با مبانی و بنیان های استدلالی افلاطون و
ارسطو می بینیم؛ یعنی اینها سعی کردند به نحوی عقل یونانی را با تعالیم مسیحیت
ممسوخ پیوند بزنند. از پیوند این دو مفهومی به نام تئو به وجود آوردند و آن را
«خدا» ترجمه کردند. اما تئو یعنی خدای قرون وسطی، مقداری مایه های «زئوس» یونان را
دارد و مقداری هم مسیحیت ممسوخ را که برگرفته از آیین میترایی است، در بردارد. تئو
، خداپرستی نیست، اما شرک آشکار هم نیست.
مدار تفکر در قرون وسطی بر پایه تئوسانتریزم ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 