پاورپوینت کامل گزارشی از سفر به افغانستان ۷۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزارشی از سفر به افغانستان ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارشی از سفر به افغانستان ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارشی از سفر به افغانستان ۷۱ اسلاید در PowerPoint :

۵

(افغانستان، نقطه منازعات متعصبانه)

افغانستان؛ نمی دانم برای باقی مردم چه معنی می دهد. احتمالاً، خیلی ها از این کلمه
به یاد مرگ می افتند. خیلی ها شاید به یاد جنگ. خیلی ها به یاد مهاجرت و …

به هر حال آدم های کمی را می توان یافت که از افغانستان، به یاد تاریخش بیفتند یا
از خوبی ها و زیبایی هایش بگویند. حالا، من در موضعی نیستم که بنویسم چرا اینطوری
است و چرا اصلاً باید اینطوری باشد. به هر حال جماعت عامه بزرگترین منابع معرفتشان،
به قول افلاطون، چشم و گوششان است.

بگذریم، می خواستم این را بگویم که من نه به عنوان یک شهروند افغانی، که به عنوان
یک نفر که در ایران زندگی می کند و خیلی از کتاب های تاریخ و ادبیات و دین را
خوانده است، علاقه بسیاری به افغانستان دارم. افغانستان با تاریخ کهنسالش، با مردم
ساده دل و کم اقبالش، همانطور که امروز بزرگترین نقطه منازعات متعصبانه است، می
تواند به بزرگترین مرکز شکستن تعصبات مختلف ناسیونالیستی، فکری و نژادی بدل شود.

تعطیلات، فرصتی دست داد که به افغانستان بروم؛ جایی که تمام حافظه ام را پر کرده
است. من فقط به دلایل خانوادگی عزم این سفر کرده بودم و بعدها بسیار دلایل یافت
شدند که مجبور شدم احساس مسؤولیت کنم. مجبور شدم از خیر یک ترم بگذرم و خود را
مشغول هزار کار سیاسی کنم؛ کارهایی که هیچ وقت به تصورم هم نمی رسیدند.

چندین روز در مشهد منتظر هواپیمایی ماندیم که تا دو ماه بعد اصلاً پرواز نکرد؛ گویا
رابطه تهران و کابل کمی قاراشمیش شده بود.

ناچار، راه زمینی را با همه احتمالات مصائب و معایبش، گزیدم. ساعت ۹ صبح بود که از
مرز «تایباد» وارد شهر اسلام قلعه شدم، چند سال قبل از همین شهر می گذشتم، در خانه
یکی از آدمهایی بودیم که با افتخار نقل می کرد در چاه خانه شان سر ۱۰ تا شیعه را
بریده است و حتی گفت که برایش مذهب هم زیاد فرق نمی کند هر مسافری را که دلش بخواهد
می کشد، اما خب شیعه ها را راحت تر می کشد. اسلام قلعه برای من پر از حس خون های
لخته شده مسافرانی بود که در این شهر سرشان بریده شده است.

در راه هرات

جاده به شدت خراب شده، جاده ای که بیست سال است دارد خراب می شود، جاده ای که این
چند ساله بر آن تانک ها و جیپ های نظامی بیشتر از اتوبوس های مسافربری گذشته است؛
جاده ای که روی دستش جنازه های تانک ها و توپ ها و آدم ها باد کرده است.

جاده ای که ساعت ۲ بعد از ظهر ما را به هرات رساند.

آدم کی می تواند اینجا آرام راه برود، آرام بخوابد و … ؟ از بس خبرهای کشتن و
کشته شدن از اینجا شنیده شده، فکرمی کند هر مردی در زیر کتش کلتی پنهان کرده است و
هر زنی در زیر چادرش دشنه ای خون آلود دارد.

نزدیکی های هرات که می رسی می بینی دارند جاده را می سازند.

سربازان حافظ صلح یا موکلین جهنم!

فکر می کنی چه موقعیت خوبی شده است و آمریکا چه رحمت بزرگی نازل کرده است. و این تا
وقتی است که سربازهای آمریکایی را ندیده ای؛ کماندوهایی با طول ۲ متر و عرض ۸۰
سانتی متر با چشمانی مجسمه ای و دستانی که همواره بر ماشه تفنگ های شگفتشان گرفته
اند.

حالا یک کمی از این جماعت بدت می آید. قیافه های اینها بیشتر به موکلین جهنم شبیه
است تا سربازان حافظ صلح.

نوشابه ایرانی و این بار ذائقه افغانی

خبرنگاران ایرانی برعکس که در کابل و مزار شریف و قندهار اصلاً نیستند، اینجا در
هرات پرند. گروگر عکس می گیرند. تاجران ایرانی هم که همه جا هستند. گروگر زمین می
خرند و حتماً می خواهند برج بسازند. یک عده شان هم نوشابه و پفک نمکی و لاستیک دنا
و از این چیزها می آ ورند و از این طرف ضبط و تلویزیون و سی دی می خرند؛ به عکس
باقی خارجی ها که کمتر تاجرانشان آمده اند و بیشتر روشنفکران و متفکرینشان اینجا
جمع شده اند، از دانایان ایرانی یک نفر را اینجا نمی توان دید. جایی که نصفی از
حافظه تاریخیشان را به تصرف خود دارد.

ریش های تراشیده، کراوات های سرخ و احادیث شکمی

بازار سمینارها و کنفرانس ها هم گرم است. چند تا آدم عجیب و غریب، با ریش های
تراشیده و کراوات های سرخ به گردن زده، در هر جایی هستند که حرف بزنند و جالب اینکه
همه این آدم ها هم برای حرف های اجق و جقشان، حدیث از نبی اکرم صلی الله علیه و اله
و سلم شاهد می آورند؛ احادیثی که از کتاب شکمشان درآورده اند وگرنه، من که حداقل
بعد از کلی طلبگی بایستی یکی از این احادیث را شنیده باشم.

خود روشنفکران معتقدند که این از تأثیرات حکومت طالبان است که جماعت سخنور، عادت
کرده اند حدیث بخوانند و اگر نمی دانستند، حدیث بسازند. اما من به نظرم رسید ولو که
تأثیر آن فضا هم باشد یک نوع توطئه شوم است؛ توطئه ای که شاید خوانندگان بهتر
بتوانند شکلش را حدس بزنند.

من واقعاً یک آدم ضد آمریکایی نبودم، اما هر چه در این خاک بیشتر و پیشتر می روم
این احساس در من شعله ورتر می شود. حالا به مردم کره جنوبی ، به مردم ایران و به
مردم دنیا حق می دهم به حضور آمریکا بدبین باشند.

بازسازی شروع شده، اما این کار انجمن های روشنفکری اروپاست که آمریکایی ها زیرآب
آنها را هم می زنند. اصلاً آمریکایی ها زیر آب همه چیز را می زنند؛ بغل هر فرماندهی
پنج تا آمریکایی گذاشته اند و این فرماندهان جنگی مقتدر که در رادیوهایشان هر روز
بزرگتر شان می کنند، چیزی به جز تفاله یک فرمانده نیستند.

مهره های استخوانی این اربابند واحمقانه به توهم قدرت خودشان مغرورند.

اصلاً اگر از من بپرسند، بزرگترین دلیل جنگ در افغانستان چیست می توانم با یقین
پاسخ دهم که رادیوی BBC.

حکایت آن مدرک های مهر شده

من با بسیاری از وزیرهای کابینه حرف زدم و با بسیاری از استادان عظیم الشأنی که از
خارج تشریف آورده بودند هم صحبت شدم؛ استادانی که از دانشگاه معتبر خارج یک مدرک
مهر شده آورده اند و یک دست کت و شلوار و کراوات شیک؛ و این تمام سرمایه روشنفکری
این جماعت است.

در حالی که وقت صحبت حکایت آن پیل را دارند که در خانه تاریک بود.

البته این وضعیت، کلی است و در هر کلی استثنائاتی هم وجود دارد.

روشنفکرانی هم بودند که بسیار عمیق، بسیار باسواد و بسیار تیزبین بودند.

این تعریف ها را به این جهت نمی کنم که این ها با من هم عقیده بودند چرا که خیلی از
اینها شیعه نبودند. خیلی ها حتی سابقه کمونیستی داشتند، اما آدم های چیز خوانده ای
بودند؛ آدم هایی که وقتی ماها با هم شدیم حکایت آن شعر صائب شد که : «سر به هم
آورده دیدم برگهای غنچه را.»

با هم نشستیم گپ زدیم که چه کار کنیم، همه ما در این نقطه مشترک بودیم که باید کاری
کرد. و در این که:

به جیب توست اگر خلوتی و انجمنی است

برون ز خویش کجا می روی جهان خالی است

فریب کیسه گوهر نخور مخور حباب

هزار کیسه در این بحر بی کران خالی است

رادیو تلویزیون یا بازار افغانستان؟

قرار شد چارطرف برویم صحبت کنیم، آدم های دانا را ببینیم و به جمعیت مثلاً عقلای
وطنی بگوییم که حداقل از دل دریا دستی بلند کنند. کارهای ما بعضاً نتیجه هم داد. در
مزارشریف یک مجله ساختیم و راه انداختیم، نیمه طنز و نیمه جدی که بسیاری از مسائل
را می شد با این ترفند فریاد کرد. چندین جا هم «نشست» گذاشتیم، سخنرانی کردیم، تشکل
فرهنگی راه انداختیم و مطلب نوشتیم. حداقل کاری که می توانستیم بکنیم و خیلی هم
کردیم، این بود که برای آدم های مهم، برای آدم های صاحب نفوذ و برای روشنفکران صاحب
قدرت نامه نوشتیم وعملکردشان را نقد کردیم. در رادیو و تلویزیون هم برنامه های
فرهنگی سالم را پی ریزی کردیم؛ رادیو تلویزیونی که مثل بازار افغانستان پر از مبتذل
ترین نوارهای صوتی و تصویری شده بود.

مبتذل جدا از آن معنی معروفش، اینجا یک معنی دیگر هم می توانست بگیرد. اینکه سطحی
نگری، خیالبافی، پوچی و بی معنایی را یک رسانه تبلیغ و شایع کند، بدترین نوع ابتذال
است؛ چرا که خلایق را شرطی می کند و بعد به قول مرحوم آل احمد از فرهنگ برهنه می
کند. بزرگترین مبارزه ما با این نوع موسیقی، این نوع فیلم و این نوع نوشته ها بود.

سوره شناسی (سوره احقاف)

اشاره:در میان مطالعات نوین قرآنی «سوره شناسی» از تازه ترین و کم شناخته ترین
زمینه هایی است که عرصه فراخ و بکری را پیش روی جستجوگران و حق جویان کتاب حکیم
خداوند قرار می دهد. در این نوع مطالعه و ارتباط با قرآن کریم، سوره بندی قرآن
هدفمند و حکیمانه و هر سوره نیز مجموعه ای کاملاً منجسم است که وحدت موضوعی و
استقلال در رساندن پیام و هدایت در آن دیده می شود. این نگاه و ارتباط با سوره های
قرآن کریم در میان آثار مفسران و قرآن شناسان بسیار نادر بوده است و عمدتاً به دوره
معاصر برمی گردد؛ از طرف دیگر در مراجعه به روایات و سنت معصومین علیهم السلام بیش
از هر چیز توصیه به ارتباط سوره ای با قرآن را می یابیم؛ بنابراین سوره شناسی و
ارتباط و انس سوره ای با قرآن کریم، علاوه بر جنبه تخصصی علوم قرآنی، دارای جنبه ای
عمومی و همگانی است که ترویج و فراگیری آن افزون بر توسعه مطالعات قرآنی، موجب
جریان بهتر و عمیقتر معارف و هدایت های قرآن کریم در پیکره جامعه اسلامی می شود.

به همین منظور، معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام با درخواست و همکاری
شماری از دانشجویان، کارگاه «سوره شناسی» را به هدایت دکتر محمد علی لسانی فشارکی
تشکیل داد. اولین سخنرانی با عنوان « قرآن شناسی تفصیلی (گامی در راه سوره شناسی)»
در سال ۱۳۷۸ انجام گرفت. یک سال بعد از آن، جلسه سخنرانی دیگری با همین موضوع
برگزار شد و بالاخره با تشکیل کارگاه سوره شناسی در سال تحصیلی ۸۱ – ۸۰ این فعالیت
ها در بیش از ۲۰ جلسه منظم و مستمر ادامه یافت. آنچه در پی می آید، مقاله «سوره
شناسی» نوشته;یونس دهقانی، دانشجوی رشته علوم قرآنی و حدیث، ورودی ۷۸ است که در
کارگاه سوره شناسی تهیه و ارائه شده است.

مقدمه: نوشتار زیر، بحثی است کوتاه، درخصوص محور موضوعی سوره احقاف که در چهاربخش
تقدیم خواهد شد: بخش اوّل ، سوره احقاف را معرفی و بخش دوّم بر محور موضوعی این
سوره تأکید می کند. در بخش سوّم ، محور موضوعی منتخب بررسی می شود و بخش پایانی نیز
بیان چند نتیجه خواهد بود که با توجّه به محور موضوعی سوره، حاصل می شود.

الف- معرفی سوره:

سوره احقاف، چهل و ششمین سوره در ترتیب تلاوت و شصت و ششمین سوره در ترتیب نزول
مشهور است. این سوره در مصحف متداول، پیش از سوره جاثیه و پس از سوره محمد صلی الله
علیه و آله و سلم جای دارد. سوره احقاف مشتمل بر ۳۵ آیه، ۶۴۴ کلمه و ۲۵۹۸ حرف می
باشد. این سوره به چهار واحد موضوعی (رکوع) تقسیم می شود. واحد موضوعی اوّل شامل
آیات ۱ تا ۱۰، دوّمین واحد موضوعی شامل آیات ۱۱ تا ۲۰ ، سوّمین واحد موضوعی شامل
آیات ۲۱ تا ۲۶ و چهارمین واحد موضوعی این سوره، در برگیرنده آیات ۲۷ تا ۳۵ می باشد.
سوره احقاف، سوره هفتم از مجموعه سور هفتگانه «حوامیم» یا « آل حم» (س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.