پاورپوینت کامل روش شناسی کلام سیاسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روش شناسی کلام سیاسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش شناسی کلام سیاسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روش شناسی کلام سیاسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
۱۵
پاورپوینت کامل روش شناسی کلام سیاسی ۸۱ اسلاید در PowerPoint متن منتشر شده توسط مرکز تحقیقات دانشگاه است که شامل سخنرانی
آقای دکتر غلامرضا بهروز لک می شود. این متن بنا به اقتضاء مجله پیام صادق تلخیص
شده است.
کلام سیاسی یکی از حوزه های مطالعاتی اندیشه سیاسی اسلام است. ما در این نشست به
بررسی اجمالی چیستی و روش کلام سیاسی خواهیم پرداخت. پیش از شروع بحث اصلی بهتر است
مروری بر آثار و ادبیات موجود در زمینه کلام سیاسی داشته باشیم. واقعیت این است که
ما هنوز یک رشته مطالعاتی مستقلی را بنام کلام سیاسی نداریم. بنده مدتی است که
مشغول تأمل در باره کلام سیاسی هستم. از هنگام تحصیلات هم زمانم در حوزه و دانشگاه،
یعنی در دوره تخصصی کلام اسلامی سطح چهار حوزه علمیه قم و همچنین در رشته دانشگاهی
علوم سیاسی (در مقاطع سه گانه) همواره چنین دغدغه ای برای من وجود داشته است.
اینجانب علاوه بر مقالات متعددی که در زمینه کلام سیاسی نوشته ام ، کتاب مبسوطی را
نیز در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با عنوان کلام سیاسی شیعه در حال تحقیق و
نگارش هستم که امیدوارم در فرصت مناسب و کوتاه در اختیار جامعه علمی قرار گیرد.
ابتدا باید عرض کنم ما به طور مستقل در موضوع کلام سیاسی کتابی به این نام نداریم.
مباحثی در لابه لای بحثهای مختلف آمده است. مثل کاری که آقای دکتر موسی نجفی انجام
داده اند و در یک جا به بحثهای کلام سیاسی هم پرداختهاند. یا مثلاً اشاره کوتاهی
از آقای مظفر نامدار دارد در کتاب رهیافتی نظری بر جنبشهای معاصر شیعه آنجا هم یک
بحث این چنینی مطرح شده و غیر از این دو مورد، به فارسی حداقل من در این مدتی که
کار میکردم در مورد کلام سیاسی منبع کم دیدهام. در زبان انگلیسی هم در قالب
الهیات سیاسی یا (Political Theology) مطالب و مباحثی مطرح شده است. اما باید توجه
داشت که الهیات سیاسی در غرب یا همان Political Theology تفاوتهایی با علم کلام
اسلامی دارد و لذا شاید نشود ما آن را معادل دقیق کلام سیاسی بنامیم و از این جهت
واقعیتش این است که دراین موضوع منبع خیلی کم داریم شاید بتوانیم یک فضایی را درست
بکنیم برای طرح و پیگیری. حتی بحثهای فقه سیاسی ما بیشتر از کلام سیاسی ما است هر
چند برخی از آثار نوشته شده در باب فقه سیاسی هم به نوعی شاید ملتزم بر روش فقهی
نبودهاند و عملاً وارد بحثهای کلامی شدهاند شاید برخی از ادبیات موجود درباره فقه
سیاسی را بتوانیم در قالب کلام سیاسی هم مطرح بکنیم. چون فقه سیاسی باید تکالیف
مکلفان را بیان بکند در حالیکه ما برخی از کتابهایی را که در قالب فقه سیاسی داریم،
مباحث نظریه کلامی را مطرح کردهاند. شاید به عنوان مقدمه میخواستند مطرح بکنند
ولی عملاَ وارد بحثهای کلامی شدهاند.
برای اینکه بتوانیم به کلام سیاسی برسیم و توضیح دهیم که در کلام سیاسی چه کار باید
کرد باید یک نوع مطالعه درجه دوم در باره کلام سیاسی انجام بدهیم. یعنی میخواهیم
آن رشته علمی به نام کلام سیاسی، موضوع علم دیگری قرار دهیم که همان مطالعه درجه
دوم میشود. اگر از این منظر به کلام سیاسی نگاه بکنیم ابتدا باید ببینیم که کلام
سیاسی اصلا چیست؟ آیا کلام سیاسی جایگاهی در بحثهای اندیشه سیاسی دارد یا نه؟
ابتدا باید بگوییم که کلام سیاسی را چگونه باید تعریف کرد. برای تعریف کلام سیاسی
باید بگویم که کلام سیاسی در یک تعریف کلان، شاخه ای از علم کلام است؛ همانطور که
فقه سیاسی شاخهای از علم فقه است. اما این تعریف خیلی کلّی است، باید تعریف را
دقیقتر کنیم این تعریف مقدماتی به این دلیل است که توجه بکنیم که آن ویژگیهایی که
در علم کلام است در کلام سیاسی هم باید رعایت بشود برای مقدمه سازی چند تعریف را که
از علم کلام مطرح شده است ذکر می کنم بعد سراغ تعریفی می رویم که از کلام سیاسی
مطرح شده است.
فارابی در احصاء العلوم علم کلام را اینگونه تعریف میکند. کلام صناعتی است که
انسان به وسیله آن میتواند به اثبات آراء و افعال معینی بپردازد که شریعت اسلامی
به آنها تصریح کرده است و نیز به وسیله آن میتواند دیدگاههای مخالف آراء و افعال
یاد شده را ابطال نماید یعنی تعریفی که فارابی از علم کلام ارائه میکند این است
که ما آن چیزها و افعال و آرائی را که شریعت مطرح کرده است اثبات کنیم. اگر آن شیوه
و علمی که متکفل اثبات آنهاست و ردّ دیدگاه مخالف، به آن میگویند علم کلام. تعریفی
هم از ابن خلدون آمده است. او در مقدمه میگوید علم کلام متکفل احتجاج و اقامه
دلائل عقلی بر عقاید دینی و ردّ بدعت گذاران و منحرفان از روشهای پیشینیان و اهل
سنت در اعتقادات میباشد. در اینجا هم همان صبعه و رنگ اثبات آموزههای دینی و ردّ
دیدگاههای مخالفان مطرح شده است از این تعاریف بسیار زیاد وجود دارد و برای اینکه
بتوانیم به تعریف مقصود خودمان برسیم نهایتاَ به دیدگاه شهید مطهری اشاره میکنیم:
شهید مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی در بحث علم کلام تعریفی را ارائه میدهد
که حائز اهمیت است. ایشان میفرمایند: علم کلام علمی است که درباره اصول دین اسلام
بحث میکند به این نحو که آنها را توضیح میدهد درباره آنها استدلال میکند و از
آنها دفاع مینماید
تعریف شهید مطهری ناظر به سه وظیفهای است که علم کلام بر عهده دارد یعنی از نظر
علم کلام اول باید توضیح بدهد که اصول دین اسلام چیست؟ یعنی آن آموزههایی که نقش
رکن و اصل را دارند ابتدا باید احراز کرد که اینها چی هستند؟ این را علم کلام ابتدا
احراز می کند. دوم، برای آنها استدلال میکند، استدلال لزوماً بصورت عقلی نیست ما
در روششناسی کلام سیاسی هم توضیح خواهیم داد که لزوماًَ روش کلام عقلی نیست.به هر
حال باید استدلال کرد و با دلایلی محکم آنها را ثابت کرد و نهایتاً دفاع از آنها در
برابر دیدگاهها رقیب. پس این سه مورد در تعریف دیدگاههای شهید مطهری آمده است. و به
این جهت به نظر میرسد تعریف دقیقی است.
حال به تعریف کلام سیاسی می رسیم. اولین تعریفی که من دیدهام همان تعریفی است که
آقای اشتراوس در کتاب فلسفه سیاسی چیست؟ آورده است. در آن کتاب ایشان کلام سیاسی را
کلیه تعالیمی میداند که از وحی الهی سرچشمه گرفته است. او میگوید که ما باید بین
کلام سیاسی یا الهیات سیاسی و فلسفه سیاسی تمایز قایل بشویم آن تعالیمی که از وحی
نشأت گرفته است به آن کلام سیاسی گویند ولی آن تعالیمی که ما از طریق علمی – البته
آنجا علمی به معنای یقینی است علم به معنای ظنّی نیست در واقع در تعریف فلسفه سیاسی
اشتراوس تأکیدش این است که ما اگر ظن را برداریم به جای آن یقین را بگذاریم می شود
فلسفه سیاسی، می گوید این علوم تجربی ظنّی هستند اما علوم فلسفی یقینی هستند این
می شود فلسفه سیاسی. تعریفی را آقای خسرو پناه در کتاب انتظارات بشر از دین مطرح
کردهاند در آن کتاب یک بحثی دارد که در دانشهای مختلف ما از دین چه انتظاراتی را
میتوانیم داشته باشیم. در آن بحث ایشان تعریفی را آورده است که میگوید: کلام
سیاسی عبارت است از آموزههای سیاسی که از وحی الهی سرچشمه میگیرد و به عبارت دیگر
اگر پرسشهای مربوط به فلسفه سیاسی که با روش انتزاعی و عقلی پاسخ داده میشوند از
طریق وحی الهی و متون دینی پاسخ داده شوند کلام سیاسی تحقق مییابد. یا اینطور
میفرمایند: کلام سیاسی به معنای آموزشهای سیاسی برگرفته از کتاب و سنت برای هر
انسان آگاه به دین اسلام غیر قابل انکار است. البته در این تعاریف میتوانیم
مناقشاتی را مطرح بکنیم هم در تعریف اشتراوس و هم در تعریف آقای خسروپناه. اشتراوس
میگوید کل تعالیم سیاسی که از وحی نشأت میگیرد عملاً اینجا تمایز بین دانش فقه
سیاسی و کلام سیاسی به هم میریزد به هر حال فقه سیاسی هم تعالیمی هستند که از
شریعت و وحی نشأت میگیرد و آن وقت نمیتوانیم بین کلام و فقه تمایز قایل بشویم در
تعریف آقای خسروپناه هم در این نکته مورد غفلت واقع شده است. بسیاری از پرسشهایی که
داریم در فلسفه سیاسی مطرح است. مثلاً این که ماهیت دولت چیست یا مثلاَ میگویم که
حاکم چی کسی باید باشد گاهی میتوانیم از منظر دینی به این پرسشها پاسخ فقهی سیاسی
بدهیم یعنی بگوییم براساس فلان قاعده فقهی حاکم باید این چند ویژگی را داشته باشد و
لذا تمایز علوم براساس چنین تعاریفی حداقل تمایز کلام سیاسی از رشتههای مشابه به
هم میخورد و برجسته نمیشود. اما من خودم هم تعریفی از کلام سیاسی د ارم. طبق این
تعریف کلام سیاسی شاخهای از علم کلام است که به تبیین و توضیح آموزههای ایمانی و
دیدگاههای کلان دین در باب امور سیاسی پرداخته و از آنها در قبال دیدگاهها و
آموزهای رقیب دفاع مینماید. در این تعریف سعی کردهام تعریف شهید مطهری را از
کلام بازسازی بکنم و تأکید کنم به بُعد سیاسی آن. اگر این کار را انجام دهیم
میرسیم به کاری که متکلّم سیاسی باید انجام بدهد.
ما یک چیزی را که در عالم ذهنی تعریف می کنیم، باید ببینیم در واقع هم چنین علمی
محقق شده؟ واقعیت این است که ما قبلاَ چیزی به نام کلام سیاسی یا فقه سیاسی
نداشتهایم یعنی به عنوان یک رشته مطالعاتی و دانشی که مرزها و حدودش متمایز شده
باشد و بتواند خودش یک مرز مستقلی از دانش را بدست بیاورد. شاید بتوانیم اینگونه
تحلیل بکنیم که در میراثشناسی سیاسی مسلمانان در همین یکی دو قرن اخیر کسانی که
تلاش کردهاند میراث سیاسی مسلمانان را بازسازی و احیاء بکنند آن نوع شیوه و آن
گونه مباحث را که به سبک متکلمانه مطرح شده است سعی کردند به آن کلام سیاسی بگویند
یعنی در واقع یک نوع بازسازی از فعل انجام شده در گذشته است در گذشته آن چیزی که
محقق شده این بوده که بحث امامت در علم کلام بصورت عمومی مطرح شده است و دیگر قدما
نگاه نمیکردند که از اینها یک رشته مطالعاتی مستقلی بسازد یا نسازد. محتوا مهم
بوده اما الآن که در صدد منظم کردن دانشهای سیاسی خودمان هستیم میگوییم بیاییم این
مسائل سیاسی مطرح در علم کلام را کنار هم بگذاریم و مسائل خاصی را که تنها کلام
سیاسی می تواند آنها را به بحث بگذارد، مورد بحث و بررسی قرار دهیم. کلام سیاسی در
اسلام شاخه های مختلفی دارد. این شاخه ها را می توان بر حسب فرق و مذاهب مختلف از
هم تفکیک کرد. اما در کل یک تمایز بین دیدگاههای شیعی و دیدگاههای نحلههای کلامی
سنی وجود دارد. چون شیعیان امامت را بحث اعتقادی میدانستند عملاَ مباحث سیاسی را
در کلامشان در قالب بحث امامت دنبال کردهاند. اما اهل تسنن امامت را یک اصل
اعتقادی نمیدانستند و مستقلاَ در کلام مطرح نکردند آنها میگفتند که این یک فرع
فقهی است و این را باید فقیه در شریعت نامه و در مباحث فقهی خودش باید توضیح بدهد
که چگونه باید عمل کرد چگونه باید جامعه را سامان داد این یک بحث فقهی است. کسانی
مثل قاضی عبدالجبّار معتزلی در کتاب المغنی، در جلد بیستم طبع جدید آن، بحثهای
امامت را در المغنی آورده است که منظور او مقابله با شبهات شیعیان است و سید مرتضی
علم الهدی نیز در کتاب الشافی فی الامامه به ردّ دیدگاههای قاضی عبدالجبار معتزلی
پرداخته است که شیخ طوسی شاگرد او هم تلخیص الشافی را نوشته است. پس نکته این است
که در حالی که کلام سیاسی شیعه به تبع اصل اعتقادی قرار گرفتن امامت پربار است،
کلام سیاسی اهل سنت چنین نبوده و آنها بیشتر به شریعت نامه پرداخته اند.
روش کلام سیاسی هم به مانند علم کلام است همانطوری که علم کلام چند روشی است کلام
سیاسی هم چند روشی است یعنی در علم کلام لزوماَ استدلال عقلی نمیآورید بعضی جاها
استدلال نقلی میآورید. مثلاَ شیخ مفید در کتابهایی برای سنی ها استدلال نقلی
میآورد. میگوید به دلیل غدیر مسأله امامت انتصابی است یا با تمسک به دلیل حدیث
ثقلین یا حدیث دار و بسیاری از احادیث دیگر استدلال نقلی میآورد. یکی از
مباحث مطرح در باب کلام سیاسی آن است که کلام سیاسی چه نسبتی با کلام قدیم و جدید
دارد؟ اینکه کلام جدید ماهیتش چیست بحثهای مختلفی مطرح است اما واقعیتش این است که
ما کلامی به نام کلام جدید نداریم. بلکه همهاش علم کلامند حالا تحولاتی که رخ داده
برخی خصلت کلام جدید را تجدّد در مسائل میدانند برخی در روش. دیدگاه مطلوب این است
که ماهیت علم کلام تفاوت نکرده است بلکه مسائل و گاه روشهای جدید و گاهی هم
موضوعات متفاوت در اینجا مطرح شده است. برخی از آن تعبیر به تحول در هندسه مناسبات
کلامی ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 