پاورپوینت کامل طلوع ماه هاشمی ولادت حضرت عباس علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طلوع ماه هاشمی ولادت حضرت عباس علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلوع ماه هاشمی ولادت حضرت عباس علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طلوع ماه هاشمی ولادت حضرت عباس علیه السلام ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۴۵
تلاش های حماسی حضرت عباس علیه السلام در نوجوانی و جوانی
اشاره
زندگانی حکمت آمیز و غرورآفرین پیشوایان معصوم علیهم السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از
نکات آموزنده در راستای الگوگیری از شخصیت کامل و بارز آنان است و سرمشق کاملی
برای تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استواری برای دوست داران فرهنگ متعالی
اهل بیت علیهم السلام به شمار می رود. زندگانی پرخیر و برکت آنان، در بردارنده دو اصل استوار
حماسه و عرفان است. آنان با عرفان و حماسه خود، چراغی فرا راه بشر روشن کردند که تا
روز رستاخیز، راه آزاد زیستن و سربلند رهیدن را به بشریت نشان می دهد. در این میان،
جنبه های حماسی و عرفانی شخصیت حضرت عباس علیه السلام ، پور بی هماورد حیدر علیه السلام بسیار
چشمگیر می نماید و درخششی به بلندی تاریخ عاشورا دارد. این نوشتار بر آن است تا
نیم نگاهی به تلاش های حضرت عباس علیه السلام در دوران نوجوانی و جوانی او بیندازد.
حیدری دیگر
با اندکی دقت در زندگی غرورآفرین حضرت عباس علیه السلام به ویژه درخشندگی چشم گیر او در
واقعه کربلا، میراث سترگی که امام علی علیه السلام و نیاکان حضرت عباس علیه السلام در او به ودیعه گذاشته
بودند، به خوبی دیده می شود. تلاش ها، رشادت ها و فداکاری هایی که حضرت عباس علیه السلام در
واقعه کربلا از خون نشان داد، یادآور شجاعت های حضرت علی علیه السلام بود. حضرت عباس علیه السلام
ثمره پیوندی آسمانی میان ابر مرد تاریخ و زنی بود که شایسته ترین برای ازدواج با او به شمار
می رفت؛ آن هم ازدواجی که مقصود آن، به دنیا آوردن حیدری دیگر بود.
صبر و سکوت
دوران امامت حضرت علی علیه السلام ، در سحرگاه شب بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری
با شهادت ایشان به پایان رسید. پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، امام علی علیه السلام از
حکومت بر مردم کناره گرفت و بیش از دو دهه سکوت اختیار کرد. ایشان که بدون دخالت
مستقیم در امور سیاسی، اوضاع را زیر نظر داشت، می فرماید: «صَبَرتُ وَ فِی الْعَینِ قَذیً وَ فِی الحَلْقِ
شَجیً؛ با خاری در چشم و استخوانی در گلو، شکیبایی پیشه ساختم». این سخن کنایه آمیز،
شرایط آن روزگار را به زیبایی ترسیم می کند. عباس که در این هنگام نوجوانی پرشور است،
فسادها، بی عدالتی ها و حق کشی ها را می بیند و در محضر پدر، راه مبارزه، حق طلبی و باطل
ستیزی را می آموزد. با به خلافت رسیدن پدر، اندک اندک آنها را به کار می بندد و آماده روزی
می شود که رو در روی ستم پیشگی بایستد.
رمزی ناگشوده
پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیر
مؤمنان علیه السلام ، آب را روی آنها می بندد و عده زیادی را مأمور نگهبانی از آبراه فرات می کند و
ابوالاعور اسلمی را بدان می گمارد. وقتی سپاهیان خسته و تشنه امام علی علیه السلام به صفین
می رسند، آب را روی خود بسته می بینند. تشنگی بیش از اندازه سپاه، امیر مؤمنان علیه السلام را بر آن
می دارد تا عده ای را به فرماندهی صعصعه بن صوحان و شبث بن ربعی، برای آوردن آب
بفرستد. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله کردند و آب آوردند. در این
یورش، امام حسین علیه السلام و ابالفضل العباس علیه السلام نیز به فرماندهی مالک اشتر شرکت داشتند.
هم پای پدر
در جریان آزادسازی فرات به دست لشکریان امام علی علیه السلام ، مردی تنومند و قوی هیکل به نام
کُرَیْب بن ابرهه، از صفوف لشکریان معاویه برای هماوردطلبی جدا شد. او خود را برای
مبارزه با امیرمؤمنان علیه السلام آماده می کرد. سه تن از پیش مرگان امام علی علیه السلام به نبرد با وی
پرداختند، ولی هر سه به شهادت رسیدند. امام علی علیه السلام ابتدا فرزند رشید خود عباس علیه السلام را که
در آن زمان بر خلاف سن کم، جنگ جویی کامل و تمام عیار به نظر می رسید فراخواند، ولی
بعد به او دستور داد اسب، زره و تجهیزات نظامی اش را با امام عوض کند و در جای ایشان در
قلب لشکر بماند. امام برای روحیه بخشیدن به عباس علیه السلام ، لباس جنگ او را پوشید و بر اسب
او سوار شد و در مبارزه ای کوتاه، ولی پر تب و تاب، کریب را به هلاکت رساند و به سوی
لشکر بازگشت.
در کارزار صفین
در گرماگرم نبرد صفین، عباس علیه السلام از صفوف سپاه اسلام جدا شد و نقاب از چهره برداشت.
سپس مقابل لشکر معاویه آمد و با نهیبی آتشین، مبارز خواست. معاویه به ابوشعثاء که
جنگ جویی قوی بود رو کرد و به او دستور داد با وی مبارزه کند. ابو شعثاء با تندی به معاویه
پاسخ گفت: «مردم شام مرا با هزار سواره نظام برابر می دانند، حالا تو می خواهی مرا به جنگ
نوجوانی بفرستی؟» او هفت فرزند داشت. پس به یکی از فرزندان خود دستور داد به جنگ
حضرت برود. پس از لحظاتی نبرد، عباس علیه السلام او را به خون غلتاند و تا آنجا پیش رفت که
همگی فرزندان ابوشعثاء را به جهنم فرستاد. ابوشعثاء که آبروی خود و پیشینه جنگاوری
خانواده اش را بر باد رفته می دید، به جنگ با او شتافت، ولی حضرت او را نیز به هلاکت
رساند؛ به گونه ای که دیگر کسی جرئت مبارزه با او را نداشت و حتی شگفتی اصحاب امیر
مؤمنان علیه السلام نیز برانگیخته شده بود. هنگامی که حضرت عباس علیه السلام به لشکرگاه خود بازگشت،
امام علی علیه السلام نقاب از چهره اش برداشت و غبار از چهره اش سترد.
کیست این کز غبار می آید
گرد میدان نشسته به رویش؟
تیغ با شیوه پدر بسته
غیرت مرتضی به بازویش
ققنوس خسته خورشید
دوران سراسر رنج و سختی امیرمؤمنان علیه السلام در ۲۱ ماه رمضان سال چهلم هجری، به پایان آمد
و آن تن خسته و زخم خورده از ستم دوران، در سرخی شهادت به آرامشی جاودانه رسید. در
آن هنگامه، ندای «فُزْتُ وَ رَبِّ الکَعْبَه»، گویاترین فریاد مظلومیت علی علیه السلام بود. آن هنگام که آن
امام همام، نیمه جان در بستر شهادت افتاده بود و به سوی جاودانگی گام برمی داشت،
فرزندان خویش را فراخواند تا از آنان دل جویی کند. در این میان، عباس علیه السلام را به سینه خود
چسباند و فرمود: «پسرم! به زودی در قیامت چشمم به دیدار تو روشن می شود. به یاد داشته
باش روز عاشورا به جای من، فرزندم حسین علیه السلام را یاری کنی».
همراه و هم راز مجتبی علیه السلام
دوران خلافت امام مجتبی علیه السلام بسیار کوتاه بود. ایشان کمتر از هفت ماه در کوفه خلافت کرد که این
دوره کوتاه نیز در نابه سامانی و کشمکش سودجویان و قدرت طلبان سپری شد. ایشان با همان
مردمی رو به رو بود که در اثر بازی های سیاسی معاویه فریب خورده بودند و نمی خواستند در
جبهه حق شرکت کنند. امام مجتبی علیه السلام با دیدن بی وفایی یاران، برای حفظ جان و ناموس افراد
بی گناه، از حکومت کناره گرفت و حضرت عباس علیه السلام نیز با پیروی از ایشان سکوت کرد. بر
همین اساس، امام صادق علیه السلام در آغاز زیارت نامه ایشان می فرماید: «سلام بر تو ای بنده
نیکوکار و فرمان بردار خدا و پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و مطیع امیر مؤمنان علیه السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ».
باب الحوائج
حضرت عباس علیه السلام در دوران زندگانی امام مجتبی علیه السلام ، پیوسته همراه با آن حضرت، به
مددکاری مردم و برآوردن نیازهایشان می پرداخت. این رویه در زمان امامت امام حسین علیه السلام و
پیش از جریان عاشورا نیز ادامه داشت تا آنجا که هرگاه نیازمندی برای کمک خواستن نزد این
دو امام همام می آمد، حضرت عباس علیه السلام مأمور اجرای دستور امام خویش می شد. حضرت
عباس علیه السلام جایگاه بلندی نزد برادرش امام حسین علیه السلام داشت. نوشته اند: همان گونه که پدرش
امیر مؤمنان علیه السلام جایگاه بلندی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشت و باب او بود و هرگاه مشکلی روی
می داد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ابتدا آن را با علی علیه السلام در میان می گذاشت، عباس علیه السلام نیز چنین حالتی با
امام حسین علیه السلام داشت. امام با پیشامد هر مشکلی، آن را با برادرش در میان می گذاشت و از او
می خواست آن را برطرف کند. این مسئله سبب شد تا ایشان را باب الحوائج، یعنی «برآورنده
نیازها» بخوانند.
شوکران سکوت
پس از بازگشت امام حسن مجتبی علیه السلام به مدینه، غربت و انزوای ایشان دو چندان شد تا آنجا که
حضرت را «مُذِلُّ المُؤمِنِین؛ خوار کننده مسلمانان» می خواندند. تبلیغات زهرآگین دشمنان بر ضد
خاندان عصمت، روز به روز اوج می گرفت و بر مظلومیت آنان افزوده می شد. با این حال، این
مسئله هرگز سبب نشد حضرت عباس علیه السلام که از اوضاع سیاسی وقت به تنگ آمده بود، دست
به عملی خودسرانه بزند. هر چند صلح با روحیه جنگاوری و رشادت ایشان سازگاری
نداشت، ولی اصل پیروی بی چون و چرا از امام بر حق زمان، او را به سکوت وادار می کرد.
شرایط درونی و برونی جامعه هم، هیچ گاه از دیدگان بیدار وی پنهان نبود و او هوشیارانه به
وظایف خود عمل می کرد.
تیر و تابوت
بنا بر وصیت امام مجتبی علیه السلام ، بدن پاک ایشان را به سوی مزار تابناک رسول خدا صلی الله علیه و آله تشییع
کردند. مروان، حاکم مدینه از انگیزه تشییع کنندگان آگاه شد و به همراه گروهی از سربازان، با
آرایش کامل نظامی جلوی آنان را گرفت. به دستور او، بدن پاک امام، هدف تیرهای کینه قرار
داده شد. حضرت عباس علیه السلام که غیرت حیدری در رگ هایش موج می زد، با دیدن چنین
صحنه ای برآشفت، سبوی بردباری اش شکست و دست به قبضه شمشیر برد، که در این
هنگام، امام حسین علیه السلام سفارش امام مجتبی علیه السلام را یادآور شد. عباس علیه السلام بار دیگر شکیبایی
پیشه ساخت و چون تیغی برهنه، در کوه صبر آبداده تر شد و در انتظار روزی نشست که
بتواند برندگی این تیغ را در احیای حق و حق طلبی به ستم پیشگان نشان دهد.
پاسدار آفتاب
پس از مرگ معاویه و به حکومت رسیدن یزید، ولید، امام حسین علیه السلام را احضار کرد. حضرت
عباس علیه السلام نیز به همراه سی تن از بنی هاشم امام را همراهی کردند. حضرت داخل دارالاماره
مدینه گردید و بنی هاشم بیرون از دارالاماره منتظر فرمان امام شدند. ولید از امام خواست با
یزید بیعت کند، ولی ایشان سر باز زد. در این هنگام مروان گفت: «امیر! عذر او را بپذیر، او
بیعت نمی کند، گردنش را بزن» و شمشیر خود را کشید. امام، بنی هاشم را آگاه ساخت و
حضرت عباس علیه السلام به همراه افرادش، با شمشیرهای آخته به داخل یورش بردند و امام را به
بیرون هدایت کردند.
طلیعه قیام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 