پاورپوینت کامل ققنوس در قفس (سالروز شهادت آیت اللّه شیخ حسین غفاری) ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ققنوس در قفس (سالروز شهادت آیت اللّه شیخ حسین غفاری) ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ققنوس در قفس (سالروز شهادت آیت اللّه شیخ حسین غفاری) ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ققنوس در قفس (سالروز شهادت آیت اللّه شیخ حسین غفاری) ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۸۰

اشاره

شجره پاک انقلاب شکوهمند اسلامی، در رشادت ها و پایمردی های بزرگ مردانی ریشه دارد که با
هدیه کردن خون پاک خود، ضامن تداوم حرکت و حیات آن شدند. بررسی ابعاد مختلف زندگانی و
ویژگی های اخلاقی این شخصیت های بزرگ و تاریخ ساز انقلاب، افزون بر ارج نهادن بر مقام شامخ
و تلاش های آنان، سبب تداوم خط سرخ شهادت و اندیشه های ناب آنان است؛ چرا که دمیدن روح
حماسه و شهادت طلبی، رمز سربلندی جامعه اسلامی و نشاط و بالندگی در دست یابی به اهداف و
آرمان های بلند معمار سترگ انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله خواهد بود. هفتم دی ماه، یادآور
مجاهدت های مجاهد نستوه، حضرت آیت اللّه شهید شیخ حسین غفاری است. این نوشتار بر آن
است تا با پرداختن به ویژگی های اخلاقی این سرباز فداکار اسلام، گامی هر چند اندک در راستای
ارج نهادن به تلاش ها و مجاهدت های این یار وفادار امام رحمه الله بردارد.

یادنامه

آسمان در غم از دست دادن ستاره ای دیگر، چهره درهم کشیده، خاطرات او را از پیش روی
می گذراند و غمگنانه می سراید؛ آیت اللّه غفاری رحمه الله مردی بی باک که دستی توانا در عمران و
آبادی و حنجره ای آزاد در بیان حق و عزمی پولادین، در برابر شکنجه های طاغوت داشت. او
که سیزده سال را در مبارزه و اسارت گذراند و در طول سال ها شکنجه و آزار، حسرت یک آه را بر دل
دژخیمان پهلوی گذاشت، در چنین روزی در سرداب های تاریک و مخوف رژیم، تن پوش شهادت
را بر اندام رنج دیده خود کرد. سلام خدا بر ایثار و از خود گذشتگی این شهید راه حق.

در بارگاه نیاز

عبادت و شب زنده داری، رمز جاودانگی مردان خداست. عشق به خلوت با معبود از جلوه های
زیبای اخلاقی آیت اللّه غفاری به شمار می رود؛ همو که در سنین نوجوانی، امامت جماعت مسجد
محراب (قاضی) را در زادگاه خود به عهده می گیرد و بار سفر خویش را در مسیر دانش و مبارزه، با
نماز می بندد. در شب های سرد و سخت زندان، با بدنی مجروح و شکنجه دیده وضو می سازد و به
راز و نیاز با معبود خویش می ایستد و شب های دراز و تاریک زندان را با نجوای عاشقانه به صبح
سپری می کند. او حتی شب هایی که بسیار شلاق خورده بود هم نماز شبش را ترک نکرد.

بیگانه با خستگی

آیت اللّه غفاری از کودکی به دلیل فقر و تنگ دستی و نبود پدر در خانواده، بار مسئولیت را به
دوش گرفت و در کنار درس، به کار توان فرسای کشاورزی مشغول شد. دوستانش همواره
در ملاقات با او خستگی را از چهره اش می خواندند. یکی از دوستانش می گفت: «هر وقت او
را می دیدیم، چهره اش خسته به نظر می آمد. بعد که جویا می شدیم، می دیدیم او شب را مطلقا
نخوابیده یا در اندک فرصتی که به دست آمده، بر روی کتاب خوابش برده است. بارها دیده بودیم که
او روی نهج البلاغه یا اصول کافی خوابش برده است. همین که می خواستیم روی او پتویی بیندازیم،
از خواب می پرید و دوباره به خواندن کتاب مشغول می شد تا اینکه دوباره خوابش می برد».

بی انس با دنی

شهید غفاری زندگی را از پایین ترین سطح فقر و تنگ دستی آغاز کرد. هنگام ازدواج در
حضور پدر دختر و دیگران، رو به همسر آینده اش کرده و گفته بود: «همسر آینده من باید
بداند با کسی زندگی خواهد کرد که جز فقر و مبارزه هیچ در بساط ندارد. خانه ای هم ندارد.
اکنون که همسرش را به قم می برد، باید حجره اش را رها کرده و اتاقی اجاره نماید. پولی برای
گذران زندگی ندارم و این لباسی که در تن من است، باید آن قدر کار کند تا دیگر قابل استفاده
نباشد. تنها امید ما این است که آینده و عاقبتی خوب داشته باشیم و برای اسلام کاری بتوانیم
انجام دهیم». آیت اللّه غفاری زیرزمین خانه ای در فقیرنشین ترین محله های قم را ماهی
بیست تومان اجاره می کند و تا چند سال بعد از ازدواج، فرشی در خانه نداشت. این در حالی
بود که گلیم زیرپای اش نیز از وسط پاره شده و چیزی از آن باقی نمانده بود.

مهربان با خانواده

شهید غفاری با همه خوش رفتار بود و نام هیچ کس، حتی بچه ها را بدون پیشوند آقا و خانم
صدا نمی زد و به همه سلام می کرد. او در محیط خانواده، به دلیل وجود فشارهای اقتصادی
که افراد خانواده تحمل می کردند، بیشتر از خود خوش رفتاری نشان می داد. در کارهای خانه
کمک می کرد، ظرف می شست، غذا درست می کرد و حتی لباس می شست و کودکان خود را
نظافت می نمود. آن شهید سعید اجازه نمی داد علاوه بر فشارهای مالی، فشار عاطفی بر
همسر و فرزندانش، زندگی را دشوارتر سازد.

با اراده در تربیت فرزند

آیت اللّه غفاری، نام فرزندش را در مدارسی که دختر و پسر مختلط بودند، نمی نوشت و پسرش
مجبور بود هر روز راهی طولانی را بپیماید و به مدرسه ای برود که همگی پسر بودند. آن شهید
روزی متوجه می شود که معلمی برای تدریس موسیقی به مدرسه پسرش آمده است. بلافاصله به
آنجا رفته و به ناظم مدرسه می گوید: «آقا! من نمی خواهم پسرم موسیقی یاد بگیرد. اصلاً به او صفر
بدهید. او را تجدید کنید. فکر کنید که او در این درس نمره نیاورده است».

پر توان در نهی از منکر

مبارز شهید، آیت اللّه غفاری با بینش ژرفی که از شرایط حاکم بر اجتماع داشت، همواره برای
جلوگیری از فساد در جامعه، دختران و پسران را به ازدواج امر می نمود تا معروف جای
فساد را در جامعه بگیرد. از سوی دیگر، او با منکرات جامعه برخوردی سازشکارانه نداشت
و هر منکری می دید، به شدت با آن برخورد می کرد. روزی یکی از معلمان مدرسه سر کلاس
شیشه ای آبجو را از جیبش در می آورد و می خورد. وقتی شهید غفاری از مسئله آگاه می شود،
خود را به مدرسه می رساند و در حضور دیگر معلمان، با معلم مشروب خوار درگیری پیدا
می کند. این برخورد شدید، سبب می شود تا آن معلم هرگز این کار را تکرار نکند.

گلبانگ دلیری

مجاهد سترگ، آیت الله غفاری هر گاه برای سخنرانی بالای منبر می رفت، از گفتن هیچ
حقیقتی که چهره کریه و اسلام ستیز شاه را نمایان کند، فروگذار نمی کرد و با صراحت و
شجاعت، پرده از چهره پلید شاه بر می داشت. یکی از شب ها که ایشان مشغول سخنرانی بود،
یک سرهنگ شهربانی، خشمگین و عصبانی وارد مسجد می شود و در انتهای جمعیت، دست
به کمر زده و می ایستد تا شاید ایشان متوجه حضور چکمه پوشان رژیم شده، صحبت خود را
قطع کند. اما در این هنگام، آیت الله غفاری فریاد می زند: «جناب سرهنگ! شما هم مثل بقیه
بنشینید و گوش دهید، چرا این گونه ایستاده اید؟! می خواهید مردم را بترسانید؟» در بیشتر
گزارش های ساواک نام ایشان با عنوان «یک روحانی بی پروا، جسور و مخالف رژیم» آمده است.

ققنوس در قفس

آیت اللّه غفاری، در آبان ۱۳۵۳ به دلیل برخورد با مأموران رژیم، دادگاهی و محکوم به زندان
شد. در بازجویی از او پرسیده بودند: چرا به زندان آورده شدید؟ پاسخ داده بود: نمی دانم.
پرسیده بودند: چند بار به زندان آمده اید؟ پاسخ داده بود: نیامده ام، آورده اند. پرسیده بودند:
نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟ پاسخ داده بود: ایشان با کودتای پدر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.