پاورپوینت کامل نماد درخشان آزادگی (درگذشت آزاده سرافراز، سیدعلی اکبر ابوترابی) ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نماد درخشان آزادگی (درگذشت آزاده سرافراز، سیدعلی اکبر ابوترابی) ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نماد درخشان آزادگی (درگذشت آزاده سرافراز، سیدعلی اکبر ابوترابی) ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نماد درخشان آزادگی (درگذشت آزاده سرافراز، سیدعلی اکبر ابوترابی) ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

۸۷

اشاره

حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر ابوترابی، دلاور مردی است که بیش از ده سال رنج
اسارت را به جان خرید و در سیاه ترین ایام تاریخ معاصر، هدایت نسلی را به عهده گرفت که با
استقامت خونین خود، صفحات زرّینی در سینه تاریخ به ثبت رساندند. او هدایت و رهبری را به
اردوگاه دشمن کشانید و شمّه هایی به یاد ماندنی از صفحات پسندیده الهی را در برابر آنها به
معرض نمایش گذاشت، و این باعث شد که دشمن بارها به عظمت او اعتراف کند. سرانجام آن
مجاهد خستگی ناپذیر، در دوازدهم خرداد سال ۱۳۷۹، در حالی که به همراه پدر بزرگوارشان
آیت الله سیدعباس ابوترابی عازم مشهد مقدس بودند، به دیدار دوست شتافتند.

ابوترابی از دیدگاه شخصیت ها

ابوترابی از نگاه مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری در قسمتی از حکمی که در آن، حجت الاسلام ابوترابی را به سمت نماینده
خود در امور آزادگان منصوب کردند نوشتند: «خدا را سپاس گزارم که دوران مرارت بار اسارت،
آزادگان سرافراز عزیز ما را مستحکم تر و آماده تر و در مدارج کمال انسانی برتر و والاتر ساخت
و شما که قریب به ده سال در کوره شدائد گداخته و جوهر پاک خود را نمایان ساخته و بر افتخار
مجاهدات خود در دوران اختناق و پس از پیروزی انقلاب، فصل جدید و درخشانی افزودید، به
حمدالله سهم وافری از برکات برهه ده ساله داشته اید و امید است همواره در صراط مستقیم حق
و صدق که پوینده آن می باشید، به توفیقات الهی نایل گردید».

ابوترابی از دیدگاه شهید چمران

شهید چمران، در زمانی که تصور شهادت مرحوم ابوترابی می رفت، درباره ایشان چنین گفتند:
«شهید ابوترابی، عارف شیدایی بود که راز و نیازهای عاشقانه اش با خدای بزرگ در نیمه های
شب، دل عشاق عالم را آب می کرد. آن قدر آرام و مطمئن بود که گویی از عمق اقیانوس برآمده
است. آن چنان ساکت، همچون آسمان که در شب های پاک پر ستاره، در دل شب زنده داران غوغا
به پا می کند، اما در عین حال رزمنده ای بود که در صحنه نبرد توفان به پا می کرد. فریاد خشمش
زهره را آب می نمود. از شیر جسورتر بود و اراده اش پولاد را خجل می کرد. از هیچ مأموریتی
روی بر نمی گرداند ودر مقابل هیچ دشمنی عاجز نمی شد».

از زبان برادر

برادر مرحوم ابوترابی، درباره سال های اسارت برادرش می گفت: «ایشان سال ۱۳۵۹ در ماه های نخست
جنگ تحمیلی، با عزم راسخ بر حضور در دفاع مقدس تا پیروزی نهایی یا شهادت، به صورت ناشناس در
جبهه دفاع مقدس حضور یافت ودر گروه شهیدچمران که در آن روزها تازه شکل گرفته بود، حضور
یافت. سپس در کوه های «اللّه اکبر» و در عملیاتی متهورانه با قصد شناسایی دقیق موقعیت دشمن، به
اسارت درآمد. ایشان در طول اسارت، با تحمل سخت ترین شکنجه ها ومقاومت در برابر تهدیدات
دشمن، در راه بنیان گذار انقلاب حضرت امام رحمه الله حرکت کرد و بعد از ارتحال آن بزرگوار، دست
بیعت و وفاداری با رهبر فرزانه و حکیم انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای داد».

شیوه زندگی

یکی از آزادگان در مورد مرحوم ابوترابی می گوید: «عراقی ها اورا به عنوان یک روحانی سرشناس ایرانی
می شناختند. بنابراین، همیشه زیر نظرش داشتند و برایش محدودیت ایجاد می کردند. سید، شیوه زندگی
را به خوبی فرا گرفته بود وتغییر اوضاع و مکان ها او را خسته نمی کرد. عراقی ها هر از چند ماه، او را از این
اردوگاه به آن اردوگاه یا به بغداد می فرستادند. تلاش می کردند تا در آرامش قرار نگیرد، اما همه این در به
دری ها و فشارهای جسمی و تنگناهای به وجود آمده، روح او را بی تاب نمی کرد و کسالت و اندوه بروی
غالب نمی شد و هیچ گاه او را از انجام رسالت و مسئولیتش باز نمی داشت».

خاطراتی از ابوترابی

پاک باش و خدمتگزار

مبنای برخورد مرحوم ابوترابی با همه، برخورد محبت آمیز همراه با اخلاق و رفتار حکیمانه بود.
همه دوستان می گفتند پیش از دوران اسارت و پس از آزادی، به شعار «پاک باش و خدمتگزار»
اعتقاد ژرفی داشت. او واقعا خودش را کوچک و خدمتگزار مردم می دانست.

یکی از رزمندگان می گوید: در یکی از روزهایی که در اهواز دوره می دیدیم، برای شنیدن سخنرانی
گردهم آمدیم. چند دقیقه بعد، روحانی بزرگواری برایمان شروع به صحبت کرد. عبا و عمامه ای خاک
گرفته و به نسبت کهنه داشت. چهل ساله می نمود و لاغر اندام، تصویری از حضرت زین العابدین علیه السلام را
در نظر انسان تداعی می کرد. فکر نمی کردم بتواند بجنگد، گفتم لابد برای تبلیغ آمده است. اسمش را
پرسیدم، گفتند حاج آقا ابوترابی است. از قزوین آمده و تنهاست. فردای همان روز لباس رزم پوشید و
همرنگ دیگران شد. کم کم درتمرینات دیدم که پا به پای ورزیده های گروه می آید.

ابوترابی و شهید رجایی

برادر مرحوم ابوترابی، در خاطره ای از ایشان چنین می گوید: ایشان در جبهه های جنوب بودند.
خودشان به بنده فرمودند که شهید رجایی در بازدیدی که از اهواز داشتند، تا ایشان را می بینند،
صدایشان می کنند و خواهش می کنند که شما برگردید، ما احتیاج داریم به شما. اخوی
می فرمایند: «من تصمیم گرفته ام که تا جنگ به پیروزی نرسد، به پشت جبهه برنگردم». از این رو،
ایشان یک بار هم برای دیدن خانواده اش نیامد.

ادب سید

یکی از آزادگان درباره مرحوم ابوترابی می گوید: در آسایشگاه سر جای خود دو زانو می نشست،
ولی هر کس برای احوالپرسی یا هر موضوعی دیگر پهلوی ایشان می آمد، آن بزرگوار، تمام قد در
مقابلش به احترام می ایستاد. یک بار به ایشان گفتم شما راحت باشید، خسته می شوید. سخت
است این همه در مقابل افراد بلند شوید و تعداد افرادی که به سراغ شما می آیند، زیاد است.
فرمود: «با هر کس که مواجه می شوم، احساس می کنم با پدرم برخورد می کنم. بنابراین، برخود
واجب می دانم بایستم و احترام بگذارم».

تأثیرگذاری بر دشمن

نقل شده است که برخی از نگهبانان عراقی، در حضور حاج آقای ابوترابی از نشان دادن شلاّق، شرم
می کردند و با رسیدن ایشان آن را پنهان می ساختند. رهبری معنوی ایشان توانسته بود تا این مقدار تأثیر
بگذارد. گاه برای ایجاد آرامش در اردوگاهی که بحران عمومی درآن به وجود آمده بود و عراقی ها از حل
آن ناتوان شده بودند و به نظر می رسید تنها راه باقی مانده، سرکوب شدید و کشتار آزادگان است، وجود
ایشان موجب تغییرات اساسی در تصمیمات بعثی ها می گردید. یکی از برادران آزاده می گوید: برخورد
عراقی ها با حاج آقا، در ظاهر به عنوان اسیر بود، ولی در باطن، قلبا دوستش داشتند.

روز عمل

یکی از بستگان مرحوم ابوترابی می گوید: وقتی به ایشان گفته می شد مقداری استراحت کنید،
جوابشان این بود که بعدا خیلی استراحت خواهیم کرد. این دنیا که تمام شود، فرصت برای
استراحت کردن زیاد است، ولی الآن وقت عمل است. امروز، روز عمل است و ظاهرا حساب و
کتاب به آن صورت نیست. حالا ممکن است حساب و کتابِ دنیایی باشد، ولی خداوند امروز حساب
نمی کشد و امروز، روز عمل، و فردا، روز حساب است و دیگر فرصت عمل نخواهد بود.

هدایت اسیران

یکی از مهم ترین نقش هایی که مرحوم سید علی اکبر ابوترابی دردوران اسارت داشت، هدایت و
راهنمایی اسیران بود. یکی از آزادگان دراین باره می گوید: اهمیت این موضوع آن قدر بود که
شاید اگر ایشان اسیر نمی شد، افراد بسیار زیادی دچار معلولیت های جسمی و فکری می شدند.
ایشان موجب وحدت در بین بچه ها و انسجام و در خط امام و انقلاب ماندن بچه ها می گردید.
وجود ابوترابی، باعث می شد تا ما بتوانیم تمام امور معنوی مان را انجام دهیم و مهم تر اینکه، به
این امور، آگاهانه تر و با دید بازتری در مقابل عراقی ها بپردازیم.

برخورد نیکو

یکی از خویشاوندان مرحوم ابوترابی می گوید: آنچه در نخستین برخورد نظر انسان را جلب
می کرد، اخلاق و برخورد نیکوی ایشان بود؛ یعنی هر کس در برخورد نخست، مجذوب ایشان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.