پاورپوینت کامل آفتاب همّت(شهادت حاج محمد ابراهیم همّت) ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آفتاب همّت(شهادت حاج محمد ابراهیم همّت) ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفتاب همّت(شهادت حاج محمد ابراهیم همّت) ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آفتاب همّت(شهادت حاج محمد ابراهیم همّت) ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۶

تولد

دوازدهم فروردین ماه سال ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان، در خانواده ای مذهبی و در خانه ای
کوچک، فرزندی به دنیا آمد که محمد ابراهیم نام گرفت و در همان شهر بزرگ شد و تربیت
یافت. او پسری بود که پدر و مادرش به واسطه رخدادی شگرف، تولد او را مرهون کرامتی بزرگ
از امام حسین علیه السلام می دانستند. محمد ابراهیم، سومین فرزند خانواده و همان شهید همّت، فرمانده
لشکر ۲۷ محمدرسول اللّه صلی الله علیه و آله بود.

دوران کودکی

روحیه کمک به دیگران و هم چنین رعایت حقوق مردم، از همان دوران کودکی در وجود شهید
همّت موج می زد. وقتی به همراه برادرش برای کار به مزرعه شان می رفتند، اگر کسی پا روی
محصولات مزرعه های همسایه می گذاشت، او بسیار ناراحت می شد، یا این که، در پایان هر سال
تحصیلی، کتاب هایش را جلد و مرتب می کرد و آن ها را به دانش آموزان بی بضاعت هدیه می داد.
محمد ابراهیم، این ویژگی را از پدری زحمتکش و پرکار آموخته بود که با وجود فقر و
تنگ دستی، در مقابل سختی ها، ایستادگی می کرد تا بچه هایش رنجِ طاقت فرسای فقر را در
زندگی احساس نکنند. مادر شهید همّت نیز زن بسیار مؤمنی بود و می کوشید بچه ها را ازهمان
اوایل کودکی، با نماز و مسایل دیگر مذهبی آشنا سازد. محمد ابراهیم در پرتو تربیت چنین پدر و
مادر دل سوزی، از همان پنج، شش سالگی، نمازهایش را مرتب می خواند و بسیاری از
سوره های کوچک قرآن را حفظ کرده بود.

تحصیلات

محمد ابراهیم همّت، در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت و همان سال در امتحانات ورودی تربیت معلم
قبول شد و برای ادامه تحصیل، از شهرضا به اصفهان رفت. تحصیل در دانشسرا، فرصت بسیار
خوبی برای مطالعه و بالا بردن تجربیات علمی و فکری گوناگون وی بود. این امر، به اضافه اقامت
در اصفهان و آشنایی با دانشجویانی که از شهرهای مختلف برای تحصیل به آن جا آمده بودند، در
بلوغ فکری و روحی شهید همّت تأثیری به سزا داشت. او در سال ۱۳۵۴، تحصیلاتش را به پایان
رساند و به خدمت نظام رفت.

دوران سربازی

شهید همّت، بعد از سپری کردن دوران تحصیل، به خدمت سربازی رفت و با چند نفر از
دوستانش، در آشپزخانه پادگان مشغول به کار شد. وقتی ماه رمضان فرارسید، او تصمیم گرفت تا
به کمک دوستانش، برای سربازهای پادگان، سحری تهیه کنند. وقتی تیمسار ناجی ـ که از
مزدوران رژیم و فرمانده پادگان بود ـ از جریان باخبر شد، شهید همّت را به سلّول انفرادی
فرستاد و همه سربازان را مجبور به شکستن روزه کرد. شهید همت پس از آزاد شدن از سلّول
انفرادی، تصمیم گرفت تا درس خوبی به فرمانده دین ستیز پادگان بدهد. وقتی دوستانش با او
مخالفت کردند، شهید همّت گفت: «شما از خدا می ترسید یا از ناجی؟». او به کمک دوستانش،
کف آشپزخانه را با کف صابون و روغن لیز کردند. زمانی که ناجی برای بازرسی وارد آشپزخانه
شد، به شدت بر زمین افتاد و نتوانست از جایش بلند شود و به بیمارستان منتقل شد و تا پایان ماه
رمضان، درآن جا بستری بود و سربازها توانستند تا آخر ماه رمضان، با خیال آسوده روزه
بگیرند.

فعالیت ها و مبارزات دوران ستم شاهی

شهید همّت پس از دوران سربازی، به شهرضا برگشت و در اداره آموزش و پرورش مشغول
تدریس شد و هم زمان با تدریس، فعالیت های سیاسی خود را برضد نظام حکومتی شاه آغاز کرد.
او در حین تدریس، شاگردان خود را با ظلم های حکومت شاه آشنا می کرد، به طوری که شاگردان
او، از اولین نوجوانان و جوانانی بودند که در راهپیمایی های بر ضد نظام شرکت می کردند.

شهید همّت به کمک دوستان خود، افکار عمومی را برای پذیرفتن حقایق پشت پرده رژیم
شاه، آماده می کرد و گاهی به روستاهای دور می رفت و برای خانواده های آن جا اعلامیه می برد. او
گاهی هم به قم می رفت و اعلامیه های امام را می آورد و در فرصت های مناسب، در بین مردم و
راهپیمایی کنندگان پخش می کرد. او از اولین کسانی بود که در شهرضا، فعالیت سیاسی برضد
نظام داشت و چندین بار هم نزدیک بود توسط مأموران رژیم دستگیر شود.

اوّلین راهپیمایی

با آغاز فعالیت های سیاسی و انقلابی مردم شهرهای مختلف کشور بر ضد شاه، زمانی که شهید
همّت از راهپیمایی های مردمی باخبر شد، تصمیم گرفت که به کمک دوستانش، در شهرضای
اصفهان راهپیماهایی بر ضد نظام بر پا کنند. او به دلیل عشق و علاقه به امام خمینی رحمه الله و اسلام و با
وجود حکومت نظامی، توانست اولین راهپیمایی مردمی شهر را به راه اندازد. پس از مدتی، شهید
همّت تصمیم گرفت تا مجسمه شاه را که در میدان بزرگ شهر قرار داشت، پایین بکشد. بنابراین،
به کمک دوستانش در ماه محرم ۱۳۵۶، زمانی که مردم شهر در دسته های سینه زنی و زنجیرزنی به
طرف میدان می آمدند، محمد ابراهیم با کمک چند تن از دوستانش، مجسمه را پایین کشیدند و
مردم در حالی که تکه های مجسمه را در دست داشتند، شعار «مرگ بر شاه» سر می دادند.

هدف اصلی، روشنگری و خدمت به مردم

در سال ۱۳۵۸، وقتی که سپاه پاسداران با فرمان امام رحمه الله تشکیل شد، حاج همّت از طرف آموزش و
پرورش، مأمور خدمت در سپاه کردستان گردید تا فعالیت های فرهنگی خود را در این منطقه
محروم ادامه دهد. زمانی که شهید همّت وارد پاوه شد، درگیری بین رزمندگان اسلام و نیروهای
ضد انقلاب به شدت جریان داشت. شهید کاظمی، فرمانده سپاه پاوه، او را موظّف کرد تا
مشکلات فرهنگی، عمرانی و بهداشتی منطقه را سامان دهد. همه تلاش همّت، ایجاد وحدت
بین مردم بومی منطقه بود. او همواره خودش را در مرکز تمام وقایع و حوادثی که اتفاق می افتاد،
قرار می داد. در مورد مسائل مختلف، با دیدی باز تصمیم می گرفت و نیروهایش را به خوبی
هدایت می کرد. شهید همّت، هر روز چند ساعتی را در دبیرستان های پاوه به تدریس
می پرداخت و به دانش آموزان، آموزش نظامی و اسلحه شناسی می داد. گاهی هم اسلحه
برمی داشت و همراه با همرزمانش، برای پاک سازی روستاها از وجود ضد انقلاب، به منطقه
عملیاتی می رفت.

حاج همّت را می خواهم

دوستان شهید همّت، از اواخر حضور او در کردستان، خاطرات بسیاری دارند که نشان از روحیه
اخلاص، فداکاری و مردم دوستی او دارد. یکی از هم رزمان شهید همّت در این باره می گوید:
یک شب در مقّر بودیم. شنیدیم که کسی صدا می زند: من می خواهم بیایم پیش شما. گفتیم که اگر
می خواهی بیاییی، نترس، بیا جلو. او گفت: من حاج همّت را می خواهم. او را پیش حاجی بردیم.
آن مرد کُرد، با دیدن حاج همّت، خواست دست او را ببوسد، ولی حاجی اجازه نداد. آن مرد گفت
که آمده است پناهنده شود و اشتباه کرده است که به طرف ضدانقلابیون رفته است. او با اخلاقیات
و رفتارهای دوستانه و مهربانانه حاج همّت، شیفته او شده بود و از این که حاج همّت به او اجازه
داده بود که یک پاسدار باشد، بسیارخوشحال بود.

جالب این جاست که تعداد دیگری از افراد گروهک های فریب خورده هم که خود را تسلیم
کرده بودند، درهمان لحظه ورود، سراغ حاج همّت را می گرفتند و می گفتند: حاج همّت کیست؟

مسؤولیت ه

شهید محمد ابراهیم همّت، در دوران کوتاه و امّا پربار زندگی خود، افتخارات زیادی برای میهن
اسلامی آفرید. او در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در مسؤولیت ها و موقعیت های
گوناگونی به انجام وظیفه پرداخت؛ از جمله: عضویت در کمیته دفاع شهری و مبارزه با عناصر
مسلح خوانین طاغوتی و ضد انقلاب، تشکیل سپاه پاسداران شهرضا و تصدی امور فرهنگی این
نهاد، تصدی مأموریت های فرهنگی و نظامی در مناطق کردنشین و فرماندهی سپاه پاوه، طراحی
و فرماندهی عملیات محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله به اتفاق حاج احمد متوسلیان، مشارکت در تشکیل
تیپ ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، انتصاب به سِمَتِ قائم مقام تیپ ۲۷ تا پایان مرحله چهارم
نبرد بیت المقدس و آزادی خرمشهر، فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله از مرحله سوم
عملیات رمضان تا عملیات مسلم بن عقیل، تشکیل سپاه ۱۱ قدر و فرماندهی این سپاه، و
فرماندهی لشگر ۲۷ محمد رسول اللّه صلی الله علیه و آله در نبردهای والفجر چهار و عملیات ویژه خیبر.

فرمانده کامل

شهید همّت، فرماندهی بود که توانایی ها و امکاناتش را خوب می شناخت. او می توانست از
ضعف هایش هم، قدرت بیافریند. او بهترین و مناسب ترین روش ها را برای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.