پاورپوینت کامل افلاکیان در بند(روز تجلیل از آزادگان و مفقودان) ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل افلاکیان در بند(روز تجلیل از آزادگان و مفقودان) ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل افلاکیان در بند(روز تجلیل از آزادگان و مفقودان) ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل افلاکیان در بند(روز تجلیل از آزادگان و مفقودان) ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۸

سلام بر مقاومت

سلام بر پایداری، سلام بر استقامت، سلام بر مخلصان پاک دلی که به جرم عاشقی، تاریکی زندان
را به چشم دیدند و طعم تلخ اسارت را به جان خریدند. سلام بر دلیرمردان سربلند و سرافرازی
که بر نگین تنهایی بوسه زدند، خدا را از پشت میله های سرد اسارت تمنّا کردند، در نورازل غرق
شدند و فنا گردیدند. راست قامتانی که در اقیانوس تنهایی، در اشک های هجران و فراق دوست،
در سنگرهای عاشق و در خاکریزهای عطش و در هر کجا که نشان از عشق خالص دارد، عطر
حضور خدا را بوییدند و خالصانه خویش را فدایی راه او نمودند. سلام بر صبر و استقامتشان و
درود بر رنج های بی شمارشان باد.

اسارت یعنی رنج

اسارت در زندان های بعثی، یعنی زجر، یعنی رنج، یعنی شکنجه، دربه دری، هجران و…. استقلال
و سربلندی میهن اسلامی، مرهون تلاش از خودگذشتگی و ایثار قهرمانانی است که در عصر
غربت و تنهایی، مظلومانه مقاومت کردند تا سرزمین سرافرازان، از لوث وجود دشمن اشغالگر
پاک گردد. فریادهای برخاسته از ایمان هزاران در بند سرو قامت، که پیوسته خواب را بر سلاح به
دوشان آن سوی نرده های زندان حرام کرده بودند، باید جاودانه بماند. نیز صاحبان آن همه
رشادت و ایثار در صحنه های پیکار و حماسه سازان گوشه اسارت، باید همواره در صفحات
زریّن تاریخ این سرزمین اسلامی، مورد توجه باشند و نام یادشان، در همیشه تاریخ جاودان
بماند و از اذهانِ پاک، پاک نگردد.

هجوم فراموشی

گذشت زمان، آن چه را در حافظه بشری است، به دست نسیان و فراموشی خواهد سپرد.
بی تردید، گذشته ای محفوظ خواهد ماند و از هجوم فراموشی در امان خودهد بود که به تصویر
کشیده شود یا به رشته تحریر در آید. سالیان متمادی است که دوران نبرد بی امان و دفاع هشت
ساله را سپری نمودیم؛ دفاعی که لحظه به لحظه آن، حماسه بود و رشادت، شهامت بود و
شجاعت، صمیمیت بود و برادری، صداقت بود و معنویت و…. امروز در سالروز حماسه
آفرینی ها، شورآفرینی ها وعشق بازی های عاشقان کوی دوست، در سال روز رهایی از بند
اسارت، دوباره جان هایمان به عطر عاشقی زنده می شود و فضای شهرمان را، بوی جبهه پر
می کند، بوی چفیه ها و پلاک ها، بوی عطر سرخ شهادت. باید هماره این خاطره ها را در خود زنده
نگهداریم و برای آیندگان، آن را به بهشت برسانیم.

صبر ایّوبی

شب، ستارگان را به شهادت می گرفتند و سر بر آسمان حق می ساییدند و روز، چون شیر عرصه را
بر همه بعثیان تنگ می کردند. با صبر ایوبْ گونه شان، شیطان را به زانو در آوردند تا آن جا که
شیاطین حقیر بعثی هم، از آن ها به خوبی یاد می کردند. توکل و تسلیم را پشت سر نهاده بودند و
جز مقام رضای الهی، چیزی نمی طلبیدند. اسارت را آزادی می پنداشتند؛ چرا که در این کویر
ظلمانی و تاریک، خود را آزاد می دیدند؛ آزاد از هرگونه دل بستگی دیگری، جز دل بسته او بودن،
و چه آزادی بهتر از این. آن ها، کبوتران شبک بالی بودند که بند اسارت، بال هایشان را بسته بود، اما
قلب های عاشقشان، در تکاپوی وصل، میله های خاکیِ اسارتِ زمین را شکسته و در پرواز به
سوی دوست، از ملائک پیشی گرفته بود.

بانگِ رسایِ مجاهدان

چشمان مادری که از شوق دیدار خیس می شود، لب های کودکی که از مژده آمدن پدر از هم
گشوده می شود، و برق چشمان همسری که از دیدار دوباره همسرش شور و شوق را به جان ها
دعوت می کند، چه زیباست. می آیند و هنوز، بانگ رسای مجاهدان در راه خدا، از صحنه
چکاچک شمشیرها و سرود محبت و وفای اسیران، از لابه لای نرده ها به گوش می رسد. می آیند
تا با بازگشت سرافرازانه خود، دشمن ناپاک را برای همیشه تاریخ، در اذهان جهانیان رسوا کنند؛
دشمنی که خاک پاک این مرز و بوم را، آماج حملات تجاوزکارانه خود قرار داده و حیثیت ملتی
نجیب و اصیل را زیر سؤال برده بود. دشمنِ غدّاره بندِ از خدا بی خبری که در ذهن بیمار خود،
تصرف همه ایران اسلامی را می پرورانْد و می خواست تا قصه پر غصه عهد سلاطین را، از نو
زنده کند و ملتی را که با دریایی از خون، نهال نو پای آزادی شان را آبیاری کرده بودند، به بردگی
مجدد بکشاند؛ اما هیهات از اندیشه های خامشان!

شاهد اسارت

انتظار، حرکت، طی طریق، جهاد، مبارزه، جبهه، شور، شوق و… اسارت! در اسارت نماز عشق
می خواندند و غسل انتظار می کردند، اما وصل دوست، آرزوی دیرینه شان بود که آن را، در وجود
پیرفرزانه جست و جو می کردند. می خواستند شاهد شهادت را در آغوش بگیرند، اما تقدیر،
شاهد اسارت را برایشان در خود داشت. اسارت، نبردی دیگر علیه خصم ناپاک بود. در این میدانِ
نبرد هم سلحشورانه جنگیدند و هرگز خود را نباختند و فریب دشمن جنایت پیشه را نخوردند.
روزهای تلخ و سخت اسارت را، با چهره های باز و خندانشان ـ که از صبر و صلابتشان حکایت
داشت ـ سپری کردند، به امید روزی که دوباره در محضر پیر فرزانه، کلمات آسمانی اش را
بشنوند و بوسه بر خاک هایی بنهند که قطره قطره خون شهدا را در خود داشت و به کربلای
حسینی تأسی جسته بود.

امتحان بزرگ

آزادگان، اسارت را امتحانی بس بزرگ و خویشتن را موظف می دانستند که از درون خود را
بسازند تا آن گاه که فرج الهی فرا برسد. آن بزرگواران، در میان شیاطینِ به ظاهر انسان که همیشه
بازار آواز و سازشان گرم بود، مؤمن و وارسته، راه قلّه رستگاری را می پیمودند. اسارت در بند
بعثی ها، یعنی برزخ بین مرگ و زندگی و این راویان مقاومت، این برزخ زمینی را با شهد وصلی
دوباره تحمل می کردند؛ چرا که یقین داشتند خداوند از اهل ایمان و راستی دفاع می کند. در مقابلِ
سخت ترین مشکلات، سرتعظیم فرود نیاوردند و خود را نباختند و با دشمن نساختند؛ چرا که به
امام و محبوبشان موسی بن جعفر علیه السلام اقتدا کرده بودند و پیروان راستینِ مکتب او بودند.

شور و عشق پایداری

اسارت، پنجره دیگری بود که به روی آزادگان گشوده شد و آن ها که قدر لحظاتشان را
می دانستند، هر چه سخت گیری ها بیش تر می شد، شوق و عشقشان نیز برای پایداری افزون تر
می گشت. یکی از آزادگان سرافرازدر این زمینه می گوید: «وقتی به بغداد رسیدیم، تازه مشکلات
خودش را نشان می داد. با سخت گیری نگهبان ها، ما مجبور بودیم یکی یکی نماز بخوانیم. به این
صورت که وقتی متوجه می شدیم هنگام نماز است، کسی که می خواست نماز بخواند، در مقابل
دیگران می نشست و هنگامی که نگهبان به مقابل درب سلول می رسید و از پنجره میله ای آن
نگاهی به داخل می انداخت، ما آرام شروع به صحبت می کردیم و به این ترتیب فکر می کرد ما با
فرد مقابل خودمان صحبت می کنیم». آن عزیزان، این سختی ها را به جان می خریدند، اما زمزمه با
دوست را از خود جدا نمی کردند.

درس یافتگان مکتب سجّاد علیه السلام

ریاکاری و خودستایی بعثی ها، خصیصه ذاتی آن ها بود. تمام آن چه را برحسب قوانین بین المللی
باید به اسیران ایرانی می دادند و حتی به مراتب کم تر از استحقاق قانونی بود، به حساب فضل و
سخاوتمندی خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.