پاورپوینت کامل روح خدا(درگذشت حضرت امام خمینی رحمه الله ) ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روح خدا(درگذشت حضرت امام خمینی رحمه الله ) ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روح خدا(درگذشت حضرت امام خمینی رحمه الله ) ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روح خدا(درگذشت حضرت امام خمینی رحمه الله ) ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۳

پرواز روح اللّه

یک شب، ماه چادر سیاهی به سر کرده بود وهای های گریه می کرد. فردای اون شب، خورشید
عزادار بود و لباس سیاه پوشید. چشم ها بارون اشک داشت و تو سینه ها، غم، خونه کرده بود.
می دونید چرا بچه ها؟ به خاطر این که عزیزترین کسِ مردم، بزرگ ترین مرد ایران و امید همه
ایرانیان، پیش خدا رفته بود. سید روح اللّه خمینی، چشم ها شو برای همیشه بست و روح خدایی
خودش رو به طرف خدا، پرواز داد.

ایران عزادار

یکی از روزهای سال ۱۳۶۸ که تقویم چهاردهم خرداد رو نشون می داد، روز تلخ گریه و آه بود.
جای شما اون روزها خالی بود بچه ها که با چشم های خودتون، علاقه مردم رو به رهبر
فداکارشون، امام خمینی رحمه الله ببینید. خبر رحلت امام، به سرعت در میان مردم پیچید و اون ها رو
داغدار کرد. این خبر باور نکردنی، قلب مردم رو شکست، اون ها رو عزادار کرد و در غم سنگینی
فرو برد. دیوارهای شهر و روستا، سیاه پوش شده بود. صدای قرآن و اشک و ناله، از همه جا بلند
شد. ایران، یک پارچه عزا شد و صدای «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، خمینی بت
شکن پیش خداست امروز» در سراسر ایران پیچید. مردم از همه جا به سوی تهران به راه افتادند
تا در مراسم تشییع و به خاک سپاری. امام شرکت و برای آخرین بار، با او خداحافظی کنند.

باغبان گل ها

امام خمینی، باغبان مهربون وزحمت کشی بود که با دست های پیرش، گل انقلاب رو شکوفا کرد؛
از اون مواظبت کرد، و به اون آب داد تا جون بگیره و روی پای خودش بایسته. بچه ها! او برای به
وجود آوردن گل انقلاب، سال ها زحمت کشید، به زندان رفت، از شهر و وطنش دور شد. او بعد
از سال ها مبارزه با شاه، به یاری خدا و همت مردم، توانست شاه رو از ایران بیرون کنه و همون
چیزی رو که مردم می خواستند؛ یعنی انقلاب اسلامی رو به وجود بیاره. بچه ها! در اون روزهای
پیروزی انقلاب، در ماه بهمن سال ۵۷، مردم در فرودگاه تهران جمع شدند تا ورود امام رو به
ایران پس از سال ها دوری از کشور ببینند و از او استقبال کنند و سال ها بعد، باز همان جمعیت با
شکوه میلیونی، در بهشت زهرای تهران دور هم جمع شدند تا در لحظه های رفتن، در کنار او
باشند و سفر آسمانی او را به سوی خدا ببینند.

جای خالی امام

امروز، سالگرد یک روز غم انگیزه که با خودش غم و دلتنگی می آره. روز جدایی یک ملت از
رهبر بزرگشون. روز جدایی یک پدرمهربون، از میلیون ها فرزند کوچک و بزرگ. امروز بازهم
خونه بزرگ ایران، به یاد از دست دادن پدر پیر و دل سوزش عزاداره. امروز وقتی چشم بچه های
امام خمینی، به صندلی سفید وخالی او در حسینیه جماران ـ جایی که او زندگی می کرد ـ می افته،
پر از اشک می شه و آرزو می کنه ای کاش امام عزیزمون هنوززنده بود، روی این صندلی
می نشست وبا صدای آروم و مهربونش با مردم حرف می زد. بچه ها! خونه امام در جماران تهران،
یک خونه بسیار کوچک و ساده است، اما یک دنیا صفا رو تو خودش جا داده. صفای یک مرد
بزرگ، دانا و آگاه و همین طور مهربون و با احساس. حیاط کوچک اون خونه، خاطره های زیبا و
زیادی از اون رهبر مهربون داره و همه رو تو سینه خودش نگه داشته. از قدم زدن ها و راه
رفتن های امام، وقتی تسبیح به دست می گرفت و قدم می زد، ذکر خدا رو می گفت و کنار باغچه
می نشست، گل ها رو نگاه می کردو با اون ها دوست می شد.

با مهر و تسبیح و قرآن

رفتی و ما را گذاشتی

ما را و «ای کاش»ها را

ای آن که ممنوع کردی

پرواز خفاش ها را

گل را سر حال می کرد

دست بهار آور تو

دستان تو یار ما بود

دست خدا یاور تو

حتی صدای قدمهات

پروانه را پر نمی داد

دست تو بویی دل انگیز

چون بوی پروانه می داد

بوی نفس های گرمت

جانی دوباره به ما داد

چشم تو در آن شب سرد

باغ ستاره به ما داد

در یک زمستان رسیدی

همراهت آمد بهاران

در یک بهاران گذشتی

ما مانده ایم و زمستان

من دوست دارم همیشه

مثل تو باشم پدر جان

در زندگی دوست باشم

با مهر و تسبیح و قرآن

حسین عبدی

چهاردهم خرداد

روز چهارده خرداد بود. خونه سعید ساکت و آروم بود و هیچ کس در خانه نبود؛ چون همه اهل
خونواده، به همراه هم به یک جای خوب رفته بودند؛ جایی که چند تا گلدسته بلند و قشنگ
داشت و یک گنبد طلایی در وسط اون می درخشید. منظورم، حرم امام خمینی بچه ها که در
چهاردهم خرداد، روز درگذشت امام، پر از جمعیت می شه؛ جمعیتی که برای زیارت امام خمینی
به حرم او می آن. اون ها می آن تا در کنار قبر او بشینن و با او حرف بزنن. به امام بگن که قدر
زحمت های او رو می دونن. به حرف ها و سفارش هایی که کرده، عمل می کنن. شما کوچولوهای
خوب هم می تونید وقتی به زیارت امام خمینی می رید، از او بخواهید تا شما رو کمک کنه و
بهتون نیرو بده تا کارهای خوبِ خوب بکنید، بدی ها رو دور بریزید و با شیطون قهر باشید. از او
بخواهید تا دست خدایی اش رو به شما بده تا بتونید برای بزرگی و افتخار کشورتون تلاش کنید.
بچه ها، همیشه قدر نعمت هایی رو که امام به ما داده بدونیم.

گریه های پدر

شب بود و صدیقه، دختر امام از خواب بیدار شده بود. مثل شب های پیش، به آسمان خیره شده
بود و ماه و ستاره ها را نگاه می کرد. صدیقه خوب گوش کرد. باز هم صدای گریه های پدررا شنید
و در ز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.