پاورپوینت کامل تندیس شجاعت(درگذشت شیخ محمدتقی بافقی) ۴۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تندیس شجاعت(درگذشت شیخ محمدتقی بافقی) ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تندیس شجاعت(درگذشت شیخ محمدتقی بافقی) ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تندیس شجاعت(درگذشت شیخ محمدتقی بافقی) ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۶۱

مبارز بی باک

حاج شیخ محمدتقی بافقی، عالمی با تقوا و اهل عمل، و مبارزی دلیر و پرتلاش بود. اندیشه و
همت بلند این مرد بی باک، وی را در میان دیگر هم عصرانش برجسته و متمایز ساخت،
شهامت و پردلی اش را زبانزد خاص و عام گردانید و از او نامی نیک به یاد گار گذاشت. مبارزه
علنی او با سیاست های ضد اسلامی رضاخان و مفاسد و کج روی های اجتماعی آن دوران،
نمونه هایی شگرف از بی باکی، قوت نفس و عمق اندیشه و ایمان این مرد بزرگ است.

درخشش گوهری در بافق

عالم مجاهد، حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی، فرزند مرحوم حاج محمد باقر، تاجر بافقی،
در سال ۱۲۹۲ق در روستای بافق، در ده فرسنگی شهر یزد دیده به جهان گشود. او تا چهارده
سالگی تحت پرورش و تربیت پدر پرهیزکار خود قرار گرفت و سپس به یزد رفت تا
تحصیلات حوزوی خود را آغاز کند. بدین ترتیب، مدت چهارده سال در یزد به تحصیل
علوم دینی پرداخت؛ از جمله، کتاب قوانین الاصول میرزای قمی را در محضر میرزا سید علی
مدرس یزدی فرا گرفت.

عزیمت به نجف

شیخ محمد تقی بافقی، در سال ۱۳۲۰ ق در ۲۸ سالگی به عتبات عالیات مهاجرت کرد
تاتحصیلات دینی خود را تکمیل کند. بدین ترتیب، فقه و اصول را نزد استادانی چون آخوند
ملامحمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی ادامه داد. او نزد محدث بزرگ، حاج میرزا
حسین نوری، درس حدیث خواند و همچنین نزد حاج سید احمد موسوی کربلایی، به
تحصیل و تهذیب اخلاق پرداخت. از استادان دیگر ایشان، می توان به آخوند ملاحسین قلی
همدانی، شیخ محمد بهاری همدانی و سید حسن صدر کاظمینی اشاره کرد.

دوران بازگشت

حاج شیخ محمدتقی بافقی، پس از هفده سال اقامت در نجف اشرف، به شهر قم رفت و
بی درنگ خدمات و فعالیت های ارزنده خود را آغاز کرد. او نخست علما و مردم را برای پایه
ریزی حوزه علمیه ای در قم تشویق و ترغیب نمود. پس از تأسیس حوزه علمیه قم به دست
آیت اللّه حائری، در اداره امور حوزه با وی همکاری کرد، به طوری که یکی از دستیاران
برجسته ایشان به شمار می آمد. وی که از علمای تراز اول حوزه علمیه قم قلمداد می شد، به
تدریس در حوزه و رسیدگی به امور طلاب می پرداخت و درغیاب آیت اللّه حائری، به جای
او اقامه نماز جماعت می کرد. در کنار این ها، او گاه فعالیت های دیگری انجام می داد؛ از جمله،
نظارت بر ساخت مساجد و حتی مشارکت در کار ساختمانی آن ها، و نیز امر به معروف و
نهی از منکر.

جرقّه های تأسیس حوزه علمیه قم

حاج شیخ محمدتقی بافقی، وقتی از نجف به قم آمد، نزد علما و بزرگان شهر رفت و مسأله
تأسیس حوزه علمیه قم را مطرح ساخت. از نظر ایشان، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری
یزدی، توان این کار بزرگ را داشت؛ چون از قدرت و شهرت کافی برخوردار بود. بنابراین،
زمانی که آیت اللّه حائری از اراک به قم آمد، مرحوم بافقی از فرصت استفاده کرد و افزون بر
این که مردم را برای استقبال پرشکوه از ایشان آماده نمود، از آنان خواست تا بر مسأله ماندن
آیت اللّه حائری در قم پافشاری کنند. از سوی دیگر، خود نیز به همراه عده ای از علمای بزرگ
شهر، نزد ایشان رفتند و مصرانه از وی خواستند که در قم بماند. بدین ترتیب، با
هماهنگی های مرحوم بافقی، علمای بزرگ شهر و مردم، پایه حوزه علمیه قم گذاشته شد.

نصیحت های شیخ به احمدشاه

مرحوم بافقی، در امر به معروف و نهی ازمنکر جرأت و شهامت بسیاری داشت و در این امر
مهم، شاه و گدا در نظر او یکسان بود. نقل شده که روزی احمدشاه با رضاخان که در آن زمان
سردار سپه بود، به منزل مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری رفتند و مرحوم بافقی هم در آن
جا حضور داشت. ایشان احمدشاه را نصیحت و موعظه کرد که تو باید ریش داشته باشی و
ظاهر اسلامی را حفظ کنی؛ چون پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «مردم بر شیوه حاکمانشان هستند». در
این هنگام، رضاخان برآشفت و گفت: «آقا شیخ، این فضولی ها به تو نیامده». مرحوم بافقی
محکم به سینه او زد و گفت: «خفه شو زندیق. می بینم که به زودی علیه ایشان (احمدشاه)
کودتا می کنی و ایشان را از بین می بری، سلطنت تشکیل می دهی، عمامه را از سر روحانیت و
اهل علم برمی داری، چادر را از سر زنان می کشی و چه بدعت ها که در دین خواهی گذاشت».
برخی معتقدند شاید عقده ای که رضاخان از مرحوم بافقی داشت، از همین برخورد بود.

جوّ زمانه

بخشی از زندگی روشن مرحوم حاج شیخ محمد تقی بافقی، در روزگار تیره ای گذشت که
دیو استکبار، رضاخان را بر مسند حکومت ایران نشانده بود. رضاخان که دست نشانده
انگلیسی ها بود، سیاست های مذهب زدایانه آنان را در دستور کار خود قرار داد. وی بر اساس
این سیاست ها، باید جامعه ایران را از فرهنگ، ارزش ها و سنت های اسلامی تهی می کرد.
بنابراین، اندکی پس از روی کار آمدنش، روضه خوانی و عزاداری را ممنوع کرد. پس از آن،
به مبارزه با روحانیت پرداخت و عمامه ها را از سر روحانیان برداشت و آن گاه به مبارزه با
حجاب برخاست و چادر را از سر زنان مسلمان کشید.

در این میان، عده ای از دین داران مؤمن، در مقابل اجرای هر یک از این برنامه های شوم،
مقاومت های شورانگیزی صورت می دادند. یکی از این حماسه سازان، عالم ربانی و مجاهد
نستوه، حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی بود که بدون هیچ هراسی بر سر حکومت جور
می خروشید.

اعلامیه رضا شاه و سخنرانی پرشور مرحوم بافقی

دولت رضا خان، اعلامیه ای در قم منتشر کرد که در آن، امر به معروف و نهی از منکر ممنوع
شده بود. انتشار این اعلامیه، واکنش شدید علما و مردم را در پی داشت. مرحوم حاج شیخ
محمدتقی بافقی، به محض آگاهی از مضمون اطلاعیه، عده ای از بازاریان و اهالی شهر را در
صحن مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام جمع کرد و به ایراد سخن پرداخت. او با بیان اهمیت
حیاتی امر به معروف و نهی از منکر، بر این که اجرای آن بر هر فردی به ویژه علما و طلاب
واجب است وهیچ کس حق ندارد از اجرای آن جلوگیری کند، پای فشرد. او هم چنین دولت
وقت را، دولتی جابر، ظالم و جاهل خواند و حکومت رضا شاه را حکومت فراعنه نامید. پس
از انجام این سخنرانی، دولت عقب نشینی کرد و دستورداد اعلامیه را جمع کنند.

نامه های شیخ به رضاشاه

مهم ترین و چشم گیرترین ویژگی مرحوم حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی، شهامت،
صلابت و تعهد او در فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود. او در مقابله با سیاست های
دولت، به گوشزدهای شفاهی قانع نبوده، با وجود این که سراسر کشور را خفقان گرفته بود، با
نوشتن نامه های تند و صریح به رضا خان، او را از اعمال زشت و منکر برحذر می داشت.
مرحوم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.