پاورپوینت کامل شکوه دانایی (ولادت امام محمدباقر علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکوه دانایی (ولادت امام محمدباقر علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکوه دانایی (ولادت امام محمدباقر علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شکوه دانایی (ولادت امام محمدباقر علیه السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۶

از تبار پاکان

پدر و مادر امام محمدباقر علیه السلام ، هر دو از درخت پاک و پربرکت نبوی بودند و آن حضرت،
نخستین مولود خاندان علویان بود که از التقای دو بحر امامت، یعنی امام حسن علیه السلام و امام
حسین علیه السلام به دنیا آمد. پدر بزرگوارش امام سجاد علیه السلام و مادر ارجمندش فاطمه دختر امام
حسن مجتبی علیه السلام بود.

مادر آن حضرت در پاکی و صداقت چنان نمونه بود که او را «صدیقه» لقب داده بودند.
وی نخستین علویّه ای است که فرزندی علوی به دنیا آورد. مشهورترین کنیه آن بانوی والا
مقام، ام عبداللّه است. امام باقر علیه السلام مادر خویش را چنین توصیف می فرمود: «روزی مادرم
کناردیواری نشسته بود. ناگهان دیوار لرزید و نزدیک بود بریزد. او دست بر دیوار نهاد و
گفت: به حق مصطفی صلی الله علیه و آله سوگند، اجازه فرو ریختن نداری. دیوار بر جای ماند تا مادرم از آن
جا دور شد. سپس دیوار فرو ریخت. پدرم امام سجاد علیه السلام پس از این واقعه یک صد دینار
صدقه داد».

شبیه پیغمبر

گاهی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به صورت مطلق، جانشینان پس از خود را دوازده نفر از قریش
معرفی می فرمود و گاه در احادیثی هم چون حدیث جابربن عبداللّه انصاری، به اسامی
یکایک آنان اشاره می کرد. البته در کنار این روایات، ایشان ویژگی های تک تک امامان را بیان
کرده و برای مثال راجع به امام باقر علیه السلام فرموده بودند: «چون روزگار حسین علیه السلام سپری شود،
فرزندش علی بن الحسین علیه السلام امامت را بر عهده گیرد و امام و حجت شود و خداوند از او
فرزندی به دنیا خواهد آورد که هم نام من و شبیه ترین مردم به من خواهد بود. علمش، علم
من و حکمش حکم من است. او پس از پدر خویش، امام و حجت است».

وصایت

در فرهنگ شیعه، امامت به انتخاب مردم نیست؛ زیرا امام باید دارای عصمت و علم خدادادی
باشد. بنابراین، هر امام می باید به وسیله امام معصوم پیش از خود تعیین شود و معصومان در
این زمینه به نظر شخصی خود عمل نمی کنند، بلکه راهی را می روند که خداوند برای آنان
مشخص کرده است. امام سجاد علیه السلام به مناسبت های مختلف و در موارد گوناگون به امامت
فرزندش محمد علیه السلام تصریح می فرمود. آن حضرت در بستر بیماری و در آستانه وفات،
فرزندانش را به گرد خویش فرا خوانْد و فرزندش محمد را وصی خود قرار داد و امور
برادران را به عهده او نهاد. امام سجاد علیه السلام در آخرین روزهای حیات خویش، فرزندش
محمد باقر را فراخواند و صندوقی در اختیار او قرار داد. پس از وفات امام سجاد علیه السلام ، فرزندان
آن حضرت از امام باقر علیه السلام خواستند تا آن صندوق را بیاورد و به عنوان ارث پدر تقسیم کند،
ولی امام باقر علیه السلام فرمود: «آن صندوق حاوی مال و ثروت نیست، بلکه امانت های امامت در آن
نهفته است».

به دنبال یار

جابربن عبداللّه انصاری وعده دیدار خود را با امام محمدباقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیده بود؛
به این دلیل همواره در جستجوی امام خویش بود. اَبان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل می کند
که جابر، آخرین صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و از دلبستگان به ما اهل بیت بود. او در مدینه در
مسجد پیغمبر می نشست و ندا می داد: ای باقر العلم! ای شکافنده علوم! در این هنگام مردم او
را مسخره می کردند و می گفتند: جابر هذیان می گوید. ولی او در پاسخ آنان می گفت: «به خدا
سوگند هذیان نمی گویم. آن چه گفتم بدان دلیل است که از رسول خدا شنیدم که فرمود: تو
فردی از خاندان مرا ملاقات خواهی کرد که نامش نام من و سیمایش سیمای من است و به
گونه ای شگفت، حقایق علوم را می شکافد».

در محضر محبوب

از هنگامی که جابربن عبداللّه انصاری امام باقر علیه السلام را در کوچه های مدینه دید و شناخت و
سلام پیامبر را به او رسانْد، امام سجاد علیه السلام به علت شرایط نامناسب سیاسی و خطرهای جانی،
به امام محمدباقر علیه السلام اجازه نداد از منزل خارج شود؛ ولی جابر از شدت علاقه ای که به امام
باقر علیه السلام داشت، با بوسیدن وی محبت خود را به او ابراز می کرد. جابر از آن حضرت خواست
او را در قیامت شفاعت کند و امام باقر علیه السلام نیز فرمود: «ای جابر چنین خواهم کرد».

جابر روزی دوبار، صبح و عصر به دیدار امام باقر علیه السلام می رفت. برخی از اهل مدینه از کار
او تعجب می کردند که چگونه پیرمردی کهنسال و صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله ، به دیدار کودکی چند
ساله می رود؛ ولی جابر با شناخت عمیقی که به امامت حضرت باقر علیه السلام داشت، به آنان
اعتنا نمی کرد.

حضور عاشقانه

جابربن عبداللّه انصاری از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله است که مورد قبول و احترام شیعه و اهل
سنت می باشد. وی از کسانی است که همراه با هفتاد نفر از انصار مدینه، در پیمان عقبه دوم
حاضر بود ؛ البته در آن روز، کم سن ترین آنان به شمار می آمد. او در نوزده غزوه همراه
رسول اکرم صلی الله علیه و آله شرکت جست و پس از وفات آن حضرت، در مسجد النبی می نشست و
مجمع علمی تشکیل می داد و شیفتگان احادیث نبوی از او کسب دانش می کردند. البته جابر
با داشتن این همه فضیلت، درمحضر امام باقر العلوم علیه السلام زانوی ادب می زد و از آن حضرت
علم و حکمت می آموخت، به طوری که وی را یکی از شاگردان آن امام به شمار آورده اند،
هنگامی که جابر در نقل احادیث پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دچار اشتباه می شد، امام باقر علیه السلام اشتباه وی را
تصحیح می فرمود و جابر نیز آن را از حضرت می پذیرفت و می گفت: «ای باقر! ای باقر! ای
باقر! خدا را شاهد می گیرم که در کودکی به شما حکمت داده شده است».

دستاورده

زندگی امام باقر علیه السلام ، دستاوردهای گرانمایه ای برای اسلام و جامعه اسلامی به همراه داشت؛
از جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود: تحکیم مبانی عقیدتی و باورهای دینی جامعه
اسلامی؛ نقد اندیشه های انحرافی و باورهای نادرست راه یافته به عقاید مسلمانان؛ گسترش
فرهنگ فقهی و احکام شریعت ؛ مبارزه با به کارگیری روش های غلط در کار اجتهاد و
استنباط احکام فقهی ؛ تربیت شاگردانی کارآمد در میدان فقه و کلام و مباحث اخلاقی و
اجتماعی؛ رهبری جامعه شیعی در راه رسیدن به اندیشه های ناب اسلامی؛ حفظ تشکیلات
شیعی از خطر انهدام و نابود شدن در زیر چرخ های حاکمیت استبدادی امویان؛ ترویج
اندیشه های اعتقادی ـ سیاسی شیعه با وجود در پیش گرفتن خط مشی تقیه؛ ارائه الگوهای
عملی به جامعه اسلامی در زمینه عبادت، زهد، کار و تلاش، علم و اخلاق.

سفارش پدر

امامت مقامی الهی است و تعیین امام به رأی و انتخاب مردم نیست، ولی امام باید ویژگی هایی
داشته باشد که مردم با مشاهده آن ها، به مقام و شخصیت ویژه وی پی برند؛ چنان که امام
محمدباقر علیه السلام درباره امامت خویش به ابوبصیر فرمودند: یکی از وصیت های پدرم به من این
بود که: «فرزندم! پس از وفات من جز تو کسی مرا غسل ندهد؛ زیرا امام را جز امام غسل
نمی دهد، و بدان که برادرت عبداللّه مردم را به سوی خود خواهد خواند، ولی او را به حال
خویش واگذار؛ زیرا عمر او کوتاه است». امام باقر علیه السلام فرموده است: «چون پدرم در گذشت،
هم چنان که فرموده بود، او را غسل دادم و عبداللّه مدعی امامت شد و دیری نگذشت که از دنیا
رفت. این از جمله خبرهایی بود که علی بن الحسین علیه السلام قبل از تحقق، از آن پرده برداشت».

طواف فرشتگان

شخصیتی معنوی و علمی چون باقرالعلوم علیه السلام که به اتفاق آرای عالمان شیعه و اهل سنت، در
اوج پاکی، تقوا، علم و عمل زیسته و کسی از او سخن ناروا نشنیده، اگر سخن از امامت
خویش به میان می آورد، بر اساس بیان حق و هدایت مردم و زدودن شبهه هایی است که در آن
روزگار فضای جامعه اسلامی را تیره ساخته بود. اگر آن حضرت جایگاه خود را برای مردم
روشن نمی کرد، کسانی ادعا می کردند که امامیه مقام و منزلتی را بر باقرالعلوم معتقدند که
خود او برای خویش باور نداشته است. از جهت دیگر، امام می بایست به امامت و مقام
معنوی خویش تصریح می کرد تا معرفت دوستدارانش به امامت بیشتر شود. از این رو، آن
حضرت در حدیثی فرمودند: «ماییم والیان امر خدا و خزانه داران علم او و وارثان وحی و
حاملان کتاب الهی، اطاعت ما بر مردم واجب و محبت ما ایمان و دشمنی ما کفر است.
دوستان ما در بهشت و دشمنان ما در آتش اند». آن امام در روایتی دیگر فرمودند: «لیله القدر
بر ما پوشیده نیست؛ زیرا ملائکه در آن شب اطراف ما در چرخشند».

جلوه امامت

امامان معصوم گاهی به تناسب زمان و مکان، برخی از جلوه های خود را نشان می دادند.
«مالک جهنی» یکی از یاران امام باقر علیه السلام می گوید: در نزد ابی جعفر علیه السلام نشسته بودم، به ایشان
نگاه کردم و در دل خود گفتم: خداوند شما را چقدر بزرگ ساخته و گرامی داشته و شما را
حجت بر مردم قرار داده است. در این هنگام امام باقر علیه السلام رو به من کردند و فرمودند: «ای
مالک! امر(امامت) بزرگ تر از آن است که فکر می کنی». نیز در روایتی دیگر آمده است: به
خدمت ابی جعفر محمدباقر علیه السلام رفتم و خواستم او ایشان درباره نماز شب بر روی مرکب
سئوال کنم، ولی آن حضرت پیش از سؤال من فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله بر روی مرکب نماز
شب می خواند، در حالی که مرکب به هر سمت می رفت».

آگاه از ناپید

امام محمدباقر علیه السلام با علم الهی خود، بر رفتار پنهانی پیروان خویش نظارت داشت و گاهی
برخی از اشتباه های آنان را یادآوری می کرد. یکی از یاران حضرت می گوید: روزی به طرف
خانه امام باقر علیه السلام حرکت کردم و در خانه آن حضرت را کوبیدم. کنیز جوانی در را باز کرد. من
با آن کنیز شوخی و مزاح کردم و گفتم: به مولایت بگو من بر در خانه ایستاده ام. هنوز او
حرکت نکرده بود که صدای امام بلند شد و فرمود: داخل شو. به محضر آن حضرت شرفیاب
شدم و عرض کردم: به خدا قسم قصد ناروایی نداشتم، غرض از این کار شناخت میزان آگاهی
شما بود و می خواستم از این راه بر باورم افزوده شود. امام باقر فرمود: «اگر گمان شما این
باشد که این دیوارها جلو دید ما را می گیرد، همان گونه که مانع دید شماست، بنابراین فرقی
میان ما و شما نخواهد بود. مواظب باش که دیگر چنین عملی از تو سر نزند».

خبر از آینده

ملاک های مهم شایستگی امام را باید در شخصیت علمی، فکری و منش عملی وی جستجو
کرد. ولی پذیرش رهبری همه جانبه ایشان و اطاعت از آنان در امر دین و دنیا، اطمینان و
اعتقادی راسخ می طلبد و چنین باوری، دست کم برای بیشتر مردم از طریق دیدن کرامت ها به
دست می آید. بنابراین مشاهده برخی امور شگفت از امامان، امری طبیعی و بلکه بایسته
است. یزیدبن ابی حازم گوید: همراه امام باقر علیه السلام بودم و از کنار خانه هشام بن عبدالملک که
در حال ساختمان سازی بود گذشتیم. امام فرمود: «به خدا سوگند این خانه ویران خواهد شد.
به خدا سوگند حتی خاک هایش را از ویرانه هایش بیرون خواهند برد و زمین آشکار خواهد
شد». ابن حازم گوید: من از این سخنان در شگفت شدم و با خویش گفتم: چه کسی جرأت
دارد خانه هشام را ویران کند؟ روزگار سپری شد و مرگ هشام پس از بیست سال خلافت فرا
رسید. ولید بر تخت خلافت تکیه زد و فرمان داد آن خانه را خراب کرده، خاک هایش را
بیرون برند تا با زمین هموار شود. من خود شاهد این جریان بودم.

شب ماندگار

منزل امام محمدباقر علیه السلام نه فقط در طول روز، بلکه در نیمه های شب نیز میزبان همگان بود.
ولی یاران ایشان همیشه ادب و احترام را در مورد آن حضرت مراعات می کردند و اگر
مسافت های طولانی نیز برای دیدار آن حضرت پیموده بودند، در اوقات نامناسب به محضر
آن حضرت شرفیاب نمی شدند. با این حال امام باقر علیه السلام که از ضمیر دلدادگان خود آگاه بود،
بدون درخواست آنان نیز در را به رویشان باز می کرد. «عبداللّه بن عطای مکّی» می گوید:
مشتاق دیدار ابی جعفر حضرت باقر علیه السلام شدم و تنها به عشق آن حضرت به مدینه رفتم. شبی
که به آن جا رسیدم، هوا بسیار سرد بود و باران شدیدی می بارید.با آن وضع در نیمه شب به در
خانه امام رسیدم. با خود گفتم: این موقع در بزنم یا این که تا صبح صبر کنم؟ در این فکر بودم
که شنیدم امام باقر علیه السلام از درون منزل فرمودند: «در را به روی ابن عطا باز کنید که امشب به
سرما دچار شده و به زحمت افتاده است».

فقط اهل بیت

حضرت امام باقر علیه السلام گاهی از روی تقیه، برخی از یاران خود را به حضور نمی پذیرفتند.
حمزه پسر محمد طیار می گوید: به در خانه ابی جعفر علیه السلام آمدم و اجازه ورود خواستم. امام به
من اجازه ندادند، ولی دیگران را به منزل دعوت کردند. من با انبوهی از شبهه های فکری،
اندوهناک به منزل بازگشتم، ولی خوابم نمی برد و فقط در این فکر بودم که به سوی کدام گروه
روم ؛ مرجئه، قَدَریّه یا زیدیّه، حَروریّه، ولی همه آن ها عقاید فاسد و باطلی دارند. ناگهان
کسی در زد و گفت: من فرستاده ابی جعفر علیه السلام هستم. امام تو را می خواهد. لباس پوشیدم و به
خدمت ایشان رسیدم. حضرت در آن لحظه فرمود: «نه به سوی مرجئه، نه قدریه، نه زیدیه و
نه حروریّه، به ما اقتدا کن و من به دلایلی به تو اجازه ورود ندادم».

مناجات ایلی

امامان معصوم حجت بر همه مردم جهان هستند. چگونه ممکن است کسی امام مردم باشد و
امامت کند، ولی زبان آن ها را نداند. پیشوایان دینی ما با علم الهی، به همه زبان ها آشنایی
داشتند و با آن سخن می گفتند. یکی از یاران امام محمدباقر علیه السلام می گوید: آمدیم تا خدمت
امام علیه السلام برسیم. چون به دالان رسیدیم، صدایِ غمگینی حضرت را به زبان شریانی شنیدیم که
چیزی را می خواند و می گریست تا جایی که برخی از ما نیز گریستند. یکی دیگر از اصحاب
امام پنجم می گوید: به در خانه امام باقر علیه السلام رفتیم تا اذن دخول بگیریم. در این هنگام، صدای
حزینی را شنیدیم که به عِبرانی می خواند. پس بر ایشان وارد شدیم و پرسش کردیم، حضرت
فرمود: «مناجات ایلیا را به یاد آوردم و از آن به گریه افتادم».

هم چون سلیمان

پیشوایان معصوم ما با نور امامت خویش، حتی زبان حیوانات را می فهمیدند و با آنان سخن
می گفتند. امام علی علیه السلام در روایتی فرمودند: «ما هم چون سلیمان بن داود، با زبان پرندگان و هر
جانور خشکی و دریایی آشنایی یافته ایم». محمدبن سالم می گوید: با ابی جعفر امام باقر علیه السلام
در راه مکه بودم. گوسفند تنهایی را دیدم که صیحه می زند و گوساله اش را صدا می زند. آن دو
از گله عقب افتاده بودند. امام فرمود: آیا می دانی آن گوسفند چه می گوید؟ گفتم: نه ای سرورم.
امام فرمود: گوسفند برای بچه اش می گوید: سریع تر بیا به گله برسیم. سال گذشته برادرت از من
سرپیچی کرد و در این مکان طعمه گرگ شد. محمدبن سالم می گوید: به پیش چوپان رسیدم و
گفتم: می بینم این گوسفند بزغاله اش را صدا می زند. شاید پیش تر گرگی بزغاله اش را دریده
است؟ چوپان گفت: تو از کجا می دانی؟ بله در سال گذشته و همین مکان بزغاله اش از بین رفت.

حتی پناه حیوانات

علی بن اسباط می گوید: با امام باقر علیه السلام از کوفه خارج شدیم. حضرت به گله ای گوسفند رسید.
یکی از گوسفندان گله را ترک کرد و ضجّه کنان به سوی امام دوید. امام او را نگاه داشت و به
من دستور داد چوپان را به سوی او بخوانم. من نیز چنین کردم. امام به او فرمود: «ای چوپان!
این گوسفند از تو می نالد و ادعا می کند دو مرد را مأمور دوشیدن شیر او کرده ای و در دوشیدن
شیر بر او ستم می کنی و وقتی شامگاه به سوی صاحبش می رود، دیگر در او شیر نمی یابد. اگر
از ستم بر آن دست برداشتی چه بهتر، و گرنه از خدا می خواهم عمر تو را کوتاه کند». چوپان
گفت: گواهی می دهم خدایی جز اللّه نیست و محمد پیامبر خداست و شما جانشین اویی. از
تو می خواهم به من بگویی از کجا این مقام را یافته ای؟ امام باقر العلوم علیه السلام فرمود: «ما
گنجوران علم و غیب و حکمت الهی، و جانشینان پیامبران او و بندگان ارجمند هستیم».

کرامات

پیامبران والا مقام و امامان معصوم، به اذن الهی کرامات خاصی داشتند، به گونه ای که سخن
گفتن از این ویژگی آنان در یک مقاله یا کتاب نمی گنجد. در یک مکان گرگی تیزدندان از امام
محمدباقر علیه السلام درخواست دعا می کند و آن حضرت دعا می فرماید و در جای دیگر، میان دو
قُمری قضاوت عادلانه انجام می دهد و صلح و دوستی بین آن دو برقرار می سازد. روزی پناه
جفتی پرنده می شود و تخم ها و بچه های آن ها را از خطر مار نجات می دهد و در هنگامی
دیگر، تسبیح گنجشک ها را برای یارانش ترجمه می کند. محدث بزرگ سیدهاشم بحرانی
در کتاب مدینه المَعاجز، ۱۵۴ کرامت از امام باقر علیه السلام آورده که حتی برخی از آن ها، در
کتاب های اهل سنت نیز نقل شده است.

مقبول همگان

امام پنجم در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد همه بزرگان بنی هاشم، و مقام بزرگ علمی
و اخلاقی وی، مورد تصدیق همگان بود. شخصیت های بزرگ علمی آن روز و نیز عده ای از
یاران پیامبر که هنوز در قید حیات بودند، از محضر آن حضرت استفاده می کردند. کِسانی
سجستانی و فقهایی مانند ابن مبارک، زُهْری، اوزاعی، ابوحنیفه، مالک، شافعی و زیاد بن
منذر از آثار علمی ایشان بهره مند شده و سخنان آن حضرت را بی واسطه و گاه با چند واسطه
نقل نموده اند. فقط در کتاب مُسنَدُ الامام الباقر علیه السلام ، غیر از شیعه امامیه، از فرقه زیدیّه ۱۴
حدیث، از اسماعیلیه ۳۹۴ حدیث و از اهل سنت ۷۰۲ حدیث از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده است.

شکوه علمی

شکوه علمی امام باقر العلوم علیه السلام بر مذاهب و فرقه های دیگر، منحصر در زمان حیات آن
حضرت نمی شد، بلکه پس از شهادت آن بزرگوار نیز سخنان ایشان مورد توجه دانشمندان
اهل سنت بود. نوشته های تاریخ نگاران و دانشمندان اهل تسنّن مانند طبری، بَلاذری،
سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی و کتاب هایی مانند مُوَطَّأ مالک، سنن ابی داوود،
مُسنَد ابی حنیفه، مسند مِروَزی، تفسیر نقاش، تفسیر زمخشری و ده ها کتاب از مهم ترین
کتاب های جهان تسنن، انباشته از سخنان پر محتوای پیشوای پنجم شیعیان است و همه جا
جمله «قال محمدبن علی» یا «قال محمدالباقر» به چشم می خورد.

سید بزرگ

بزرگان اهل سنت در کتاب های خود، همه صفات نیکوی امام محمدباقر علیه السلام ، به ویژه علم
سرشار آن حضرت را ستوده اند. احمد بن محمد بن خلّکان یکی از تاریخ نگاران بزرگ قرن
هفتم، از امام پنجم به نیکی یاد کرده می نویسد: «ابوجعفر ملقب به باقر، یکی از ائمه
دوازده گانه در اعتقاد شیعه امامیه، و پدر امام جعفر صادق است. باقر، عالم بزرگ و سید
عظیمی بود و به این دلیل به او باقر گفتند که علم را توسعه داد. شاعر در وصف او گوید: ای
شکافنده علم برای پرهیزکاران است».

پیشوای اندیشمندان

محیی الدین بن شرف نووی درگذشته در قرن هفتم، حضرت باقر علیه السلام را برتر از همه
اندیشمندان اسلامی می داند و چنین می نویسد: «محمدبن علی بن الحسین علیه السلام «معروف به
باقر» از جمله تابعان والامقام است. او پیشوایی دانا و خبره بود که تمامی اندیشمندان
اسلامی بر جلالت او اتفاق نظر دارند. از جمله فقهای مدینه، بلکه از پیشوایان ایشان به
شمار می آید».

شایسته خلافت

شمس الدین ذهبی، یکی از تاریخ نگاران اهل سنت در قرن هشتم هجری، ابوجعفر امام
محمدباقر علیه السلام را مناسب خلافت می داند و در کتاب ارزشمند خود چنین می نگارد: «محمدبن
علی الباقر علیه السلام از جمله کسانی است که علم و عمل و بزرگواری و شرف و وثاقت و متانت را با
هم در وجود خویش ذخیره داشت. وی برای خلافت شایسته بود و از جمله امامان
دوازده گانه شیعه به شمار می آید». دیگر بزرگان اهل سنت هم چون حافظ ابونعیم اصفهانی
در کتاب حلیه الاولیاء و طبقات الاوصیاء، علامه سبط ابن جوزی در کتاب تذکره الخواص،
ابن کثیر در کتاب البدایه و النهایه، ابن صباغ مالکی در کتاب الفصول المهمّه، محمدامین
سویدی در کتاب سبائک الذَّهَب و خیرالدین زَرکَلی در کتاب الأعلام، از علم، تقوا، زهد و
فضیلت باقرالعلوم به نیکی یاد کرده اند.

شکافنده حکمت ها

محمدبن عبد الفتاح از دانشمندان مذهب حنفی، امام محمدباقر علیه السلام را چنین توصیف می کند:
«محمدبن علی است که باقر نامیده شد. واژه باقر در لغت به معنای شکافنده زمین به منظور
آشکار ساختن گنج ها و پنهانی های آن است. وی را از آن جهت باقر نامیدند که گنج های
پنهان معارف و حقایق احکام و حکمت و لطایف را آشکار می ساخت. این نکته روشنی است
که جز بر کوردلان مخفی نخواهد بود».

فراتر از توصیف

عبدالروؤف خلکان یکی از دانشمندان اهل سنت، امام زیبایی ها، حضرت باقر العل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.