پاورپوینت کامل حماسه سرایی بزرگ ; بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حماسه سرایی بزرگ ; بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حماسه سرایی بزرگ ; بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حماسه سرایی بزرگ ; بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۱۱

تولد

یکی از پرآوازه ترین شاعران ایران زمین و یکی از بزرگ ترین حماسه سرایان جهان در قرن
چهارم و پنجم هجری، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. وی در سال ۳۲۹ هجری، هم زمان با آغاز
غیبت کبری در روستای «باژ» که یکی از قریه های طوس است، دیده به جهان گشود. وی دوران
کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد و صاحب آب و زمین بودند در
فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب پرداخت. وی در این روستا شوکتی تمام داشت و
گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش می کرد. در آن زمان هیچ کس باور
نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل
شود.

شاهنامه سرایی

در عهد سامانیان یعنی در قرن چهارم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم
ایران رونق به سزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش
از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و
عربی قرار گرفت. جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمّد
بن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال ۳۴۶ ه . ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان
جمع آوری و تدوین گردید. این کتاب، مأخذ مهم فردوسی در نظم شاهنامه است.

آغاز سرودن شاهنامه به خواهش همسر

اگر کسی بخواهد نقش زنان را در آفرینش آثار ارزشمند ادبی و علمی مردان بررسی کند، مثنوی،
هفتاد من کاغذ شود. از جمله این آثار، کتاب گران سنگ «شاهنامه» است. فردوسی پیش از آن که
به طور رسمی به نظم شاهنامه بپردازد، داستان «بیژن و منیژه» را به خواهش همسرش به نظم
درآورد. بدین ترتیب اگر بگوییم آغاز این اثر عظیم هنری و این شاهکار بزرگ جهانی مرهون و
مدیون یک زن خوش ذوق و «یک مهربانْ جفتِ نیکی شناس» است، سخنی به گزاف نگفته ایم.

حکایت آغاز سرودن شاهنامه

فردوسی در مقدمه داستان «بیژن و مَنیژه» می گوید: در یکی از شب های بسیار تاریک، در باغ
خانه ام، جهت خواب به بستر رفتم؛ اما خواب بر پلک هایم نمی نشست، سکوت و سیاهی همه جا
را فرا گرفته بود، از جای برجستم و بر بستر نشستم به همسر مهربانم که در اتاقی دیگر مشغول
مطالعه بود گفتم: برایم شمع و چراغی بیاور، او علاوه بر شمع و چراغ مقداری میوه و نوشیدنی
نیز آورد، کتابی نیز در دست داشت و گفت: می خواهم برایت داستانی از گذشتگان بخوانم، اما به
شرطی که پس از شنیدن آن، تمامی آن را به شعر درآوری، شرط او را پذیرفتم و سپس آن را به
شعر درآوردم.

مرا گفت کز من سخن بشنوی

به شعر آری از دفتر پهلوی

بگفتم بیار ای مه خوب چهر

بخوان داستان و بیفزای مهر

مگر طبع شوریده بگشایدم

شب تیره ز اندیشه خواب آیدم

ز تو طبع من گردد آراسته

ایا مهربان یار پیراسته

چنان چون ز تو بشنوم در به در

به شعر آورم داستان سر به سر

بگویم پذیرم ز یزدان سپاس

ایا مهربان جفت نیکی شناس

دقیقی، اولین شاهنامه سرا

پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال
فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گُشْتاسبْ و
اَرْجاسْب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد.
فردوسی علت قتل او را «خوی بَد» یاد می کند و چنین می گوید:

جوانیش را خوی بد یار بود

همه ساله تا بُد به پیکار بود

بدان خوی بد جان شیرین بداد

نبود از جهان دِلْش یک روز شاد

یکایک از او بخت بر گشته شد

به دست یکی بنده بر کُشته شد

منابع شاهنامه

«دقیقی» شاعر معاصر فردوسی، ابتدا دست به نظم شاهنامه زد، اما در میانه راه به دست غلامش به
قتل رسید. پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده
بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که
بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای
تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرد و با یک تحقیق میدانی و گسترده،
داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن را به نسل های پس از خود تقدیم
کرد.

بپرسیدم از هر کسی بی شمار

نترسیدم از گردش روزگار

و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.

زمانه سرای پر از جنگ بود

به جویندگان بر جهان تنگ بود

نگرانی فردوسی

بزرگ ترین لذّت بزرگان علم و ادب زمانی است که بتوانند نتیجه تلاش های علمی و ادبی خود را
ببینند و آثاری گران سنگ و ارزشمند از خود به یادگار گذارند. همچنین بزرگ ترین نگرانی آنان
هنگامی است که موانع و مشکلاتی خواسته یا ناخواسته در این راه پیش آید و نتوانند کار بزرگی
را که آغاز کرده اند به پایان برند. فردوسی نیز چنین بود. او همیشه این نگرانی و دغدغه خاطر را
داشت که مبادا او هم همانند دقیقی که در چهل سالگی از دنیا رفت با مرگی نا به هنگام روبه رو
شود، و نتواند کار بزرگی را که با عشق و علاقه آغاز کرده به فرجام رساند؛ از این رو از خداوند
می خواست که آن قدر زنده بماند که بتواند شاهنامه را که خود آن را «نامه شهریاران پیش» نامیده
بود به نظم درآورد.

همی خواهم از دادگر یک خدای

که چندان بمانم به گیتی به جای

که این نامه شهریاران پیش

بپیوندم از خوب گفتار خویش

دعای او مستجاب شد و در ۷۱ سالگی، شاهنامه را به پایان رساند و در ۸۲ سالگی نیز جهان
فانی را وداع گفت.

حامی قدرشناس

اگر چه فردوسی در خانواده ای به دنیا آمد که به قول نظامی عروضی صاحب آب و زمین بودند و
او بدین سبب از امثال خود بی نیاز بود؛ اما هر چه داشت همه را در راه تدوین شاهنامه خرج کرد و
خود گرفتار فقر و تهیدستی گردید. در این زمان یکی از امرای قدرشناس طوس او را از نگرانی
معاش و اندوه فقر رهایی بخشید و تحت حمایت خود قرار داد؛ اما دیری نپایید که این حامی
قدرشناس به وضع نامعلومی ناپدید شد. بعد از آن بود که دیگر فردوسی روی آسایش ندید و
فقر، سایه سیاه و سنگین خود را تا پایان عمر بر سر او انداخت.

الا ای برآورده چرخ بلند

چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی

به پیری مرا خوار بگذاشتی

رنج سی ساله

«هر چه زود بر آید، دیر نپاید».

این سخن از سعدی شیرازی است یعنی چیزی که با شتاب انجام یابد ماندگار نمی ماند. بعضی
از شاعران و نویسندگان که بی تأمل و اندیشه، سخن می سرایند، به قدری آثارشان بی پایه و
بی مایه است که به قول نظامی عروضی «پیش از خداوند خود بمیرد»؛ اما فردوسی این شاعر
توانمند ایران، از کسانی بود که عشق و تلاش را به هم آمیخت و با فقر و تنگدستی در آویخت و
سی سال رنج برد و دود چراغ خورد تا توانست اثری پایدار و ماندگار از خود به یادگار گذارد.

بسی رنج بردم در این سالْ سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

نمیرم از این پس که من زنده ام

که تخم سخن را پراکنده ام

فردوسی در سن کهولت نیز خود را بازنشسته نپنداشت و هستی خود را در این راه گذاشت و
تا دستانش توان نوشتن داشت قلم را کنار ننهاد و حاصل رنج سی ساله خود را در سال ۴۰۰
هجری و در سن ۷۱ سالگی به جامعه ادبی و هنری ایران زمین تقدیم کرد و تا سن ۸۲ سالگی نیز به
پیرایش و آرایش آن پرداخت.

دربار سلطان محمود

فردوسی پس از تکمیل شاهنامه و بازنگری در آن، تصمیم گرفت آن را به سلطان محمود غزنوی
تقدیم کند، تا با پاداشی که از این راه می ستاند هم خود را از فقر و تهیدستی برهاند و هم کتاب را
از گزند حوادث مصون دارد. وی بدین منظور از طوس به غزنین آمد، و به دربار محمود بار
یافت، اما برخلاف انتظار، مورد بی مهری سلطان قرار گرفت. فردوسی خشم آلود از کاخ بیرون
شتافت و به گرمابه رفت و همه درهم هایی را که دریافت کرده بود بین کارکنان حمام تقسیم کرد و
شبانه به هرات گریخت. فردوسی مدت ها به هجو سلطان محمود پرداخت و در مذمّت او شعر
سرود.

علت بی توجهی سلطان محمود به فردوسی

درباره این که چرا سلطان محمود، به فردوسی بی اعتنایی کرد گفته اند: فردوسی از پیروان اهل
بیت بود و سلطان محمود را با شیعیان میانه ای نبود. نظامی عروضی می گوید: سلطان محمود
مردی متعصّب بود و اطرافیان وی که با فردوسی دشمنی داشتند به سلطان گفتند که او مردی
رافضی (شیعه) است و این بیت ها دلیل رَفْضِ (و شیعه بودن) اوست.

خردمند گیتی چو دریا نهاد

برانگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی درو ساخته

همه بادبان ها برافراخته

میانه یکی خوب کِشتی عروس

برآراسته همچو چشم خروس

پیمبر بِدو اندرون با علی

همه اهل بیت نبّی و وصی

اگر خُلد خواهی به دیگر سرای

به نزد نبی و وصی گیر جای

گرت زین بَد آید گناه من است؟

چنین دان و این راه، راه من است

بر این زادم و هم بر این بگذرم

یقین دان که خاک پیِ حیدرم

حب علی علیه السلام

فردوسی، از دوستان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت و شیفته مقام حضرت علی علیه السلام بوده
است. این معنا در اشعار بسیاری از فردوسی تجلی یافته است:

مرا غَمْز کردند کان بد سخن

به مهر نبّی و علی شد کهن

هر آن کس که در دلْش بُغض علی است

از او خوارتر در جهان گو که کیست

منم بنده هر دو تا رستخیز

اگر شَه کند پیکرم ریز ریز

من از مهر این هر دو شه نگذرم

اگر تیغ شه بگذرد از سرم

منم بنده اهل بیت نبی

ستاینده خاک پای وصی

نترسم که دارم ز روشن دلی

به دل مهر جان نبی و علی

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

خداوند امر و خداوند نهی

که من شهر علمم علی ام در است

دُرست این سخن گفت پیغمبر است

فردوسی، شاعری آزاده

یکی از دلایلی که فردوسی مورد بی مهری سلطان محمود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.