پاورپوینت کامل مناسبت ها ; سفیر آفتاب; عید مبعث ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مناسبت ها ; سفیر آفتاب; عید مبعث ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مناسبت ها ; سفیر آفتاب; عید مبعث ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مناسبت ها ; سفیر آفتاب; عید مبعث ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

طلوعی تازه

مبعث، روز بیداری عاطفه هایی است که در خواب عظیم غفلت انسانیتْ آرمیده بودند. روز
شکوفایی ارزش هایی است که قرن ها در خاک تیره جهلْ مدفون می شد. روز برانگیختن
خردهایی است که در کابوس دهشت ناک هوس پرستی ها، خرافه گرایی ها و جهل پیشگی ها،
پریشان گشته بود.

آن هنگام که پیامبر آخرین در بیست و هفتمین روز رجبْ به نجات انسان ها شتافت، گل های
عاطفه از سرزمین دل ها رویید، بذر ارزش ها در دشت تفتیده جان ها پاشیده شد و خِردهای
خفته، با بانگ بیدارباش محمّد، طلوعی تازه گرفت.

پایان تباهی

جهلْ بر جانِ بی توان جامعه، سایه سیاهی افکنده بود و با چنگال عفریتی خود، جمال انسانیت را
می خراشید. نفرت، نفرین ماندگار مردمان و شقاوت، عادت همیشگی شان گشته بود. کرامت های
انسانی، قربانی بت های باطل می گشت و شرک در شریان اندیشه ها جاری بود. زنان، زندانیان
بی پناه زندان حقارت بودند و دخترکان معصوم، زنده به گورشدگان قبرهای قساوت.

مبعث پیامبرخاتم صلی الله علیه و آله پایان همه این تباهی ها و سیاهی ها، روز مرگ جهل ها و ابوجهل ها،
روز خشکیدن شریان شرک و روز مرگ تمامی حقارت ها، شقاوت ها و قساوت ها بود.

منّت آفریدگار

«بعثت» نعمت خدا بر بشریت است و منّت آفریدگار بر انسان. «حَرا» مهبطی بود که جلوه گاه نور
خدا گشت و پیام نو در رواق هستی طنین انداز شد. بعثت طلوعی بود که خورشید حق را از خاور
تاریخ، تاباند.

۲۷ رجب، از جلوه های بی پایانی بود که شعاعش تا کرانه های ناپیدای زمان گسترش یافت.
مبعث، فصلی بهاری در پهنه قرون بود که خداوند، محمّد را هم چون گلی زیبا بر دامن رسالت
نهاد و سرزمین بطحا را با فروغ چهره این خورشیدْ، تابان کرد. محمّد آمد تا ظلمت جاهلیّت را
بزداید، فطرت ها را برانگیزد و بشریت را به کمال رساند. دامنه بعثتِ آن مبعوث خاتم تا همیشه
روزگار گسترده است و پرچم نامش، بر بام بلند گیتی در اهتزاز ابدی است.

فروغ وحی

هستی اگر صدفی گوهرپرور است، آن گوهر، وجود حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که به «تکوین» معنا
بخشیده است و خداوند را، چه تدبیرهای شگفت و زیباست در آراستن چهره خلقت و افروختن
مشعل هدایت.

خدا خواست تا چهره آفرینش را روشن کند «محمّد» را آفرید، خواست تا بر آدمیان منّت نهد
و تاریخشان را به طراوت بهار مبدّل سازد و شب کائنات را به روز روشنایی و فروغ وحی
بیاراید، «مصطفی» را برگزید. «آمنه» مادری بود که به این فرزند کرامت یافت. مکّه شهری بود که
به این مولود مفتخر شد و «حَرا» مهبطی بود که جلوه گاه نور خدا گشت. محمّد دیباچه زرّین
کتابی بود که کلماتش جوشیده از وحی و فرود آمده از عرش و نازل شده از ملکوت بود.

روز بارش برکت

بعثت محمّد از الطاف بی پایان خداوندی بود که جلوه های شکوه مندش تا کرانه های ناپیدای
زمان امتداد یافته است. در آن روز آسمانی، پس از قرن ها خشک سالی معنویتِ مزرعه حیات،
ابرهای سایه گستر رحمت الهی بر کویر اندیشه ها سایه انداخت و باران عشق، مهر ورزیدن و
مهربان زیستن بر کویر تفتیده دل ها بارید. باردیگر باغ رسالت به بار نشست و زیباترین شکوفه
هستی شکوفا شد و دل نورانی محمّد، تجلّی گاه نام و کلام خدای سلام و آیین اسلام گشت.

روز مبعث، روز بارش برکت، روز سربلندی انسان و روز بلندای بانگ توحید، بر همه گیتی
مبارک.

تنها شاهد زمینی

در دفتر تاریخ زمان و در کتاب جغرافیای زمین، حجاز قطعه ای است از کره خاکی که قلب حقیقی
گیتی، «مکّه» سرزمین زمزم و صفا، سعی و مَروه، و مشعر و منی را در خود محصور کرده است. در
شمال شرقی این شهر، کوهی بلند با غاری به قدر قامت یک انسان و با قدمت تاریخ اسلام، سر
برافراشته است؛ غار «حَرا» مهبط وحی خدا، مطاف فرشتگان آسمانی و خلوت گاه اشک ها،
حرف ها و مناجات های آخرین سفیر الهی بوده است.

امروز مردمانِ عاشق، با گذر از سنگ های بسیار، خود را به آستان این غار می رسانند تا عبادت
گاه عزیزترین بنده خدا را به تماشا بنشینند و در دلِ این تنها شاهد زمینی آن شبِ رازانگیز،
زمزمه های وحی الهی را با ضمیر احساس بیابند.

اولین گل واژه وحی

روز، پلک هایش را بسته بود. صحرا، تن آفتاب سوخته اش را در خُنکای سحر می شست.
سکوت، سایه ای وهم انگیز بر دل شب انداخته بود. محمّد امین، شبان گله های مردم مکّه، به روال
همه وقت هایی که دور از غوغای شهر برای مناجات با خدا به دل کوه پناه می برد، در گوشه غار به
افق های دور دست چشم داشت. آن شب، شب ۲۷ رجب بود و محمّد غرق در اندیشه، که ناگاه
صدایی گیرا و گرم در فضا پیچید: بخوان. محمّد در هراس وهم آلود به اطراف نگریست. صدا
دوباره گفت: بخوان. این بار محمّد با بیم و تردید گفت: من خواندن نمی دانم. صدا پاسخ داد:
بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از لخته خونی آفرید. بخوان و پروردگار تو
ارج مندترین است؛ همو که با قلم آموخت و به آدمی آن چه را نمی دانست، بیاموخت.

و او هرچه را که فرشته وحی فروخوانده بود باز خواند. این اولین گل واژه وحی بود که بر
آخرین پیامبر خدا فرود آمد.

شکوه مندترین لحظه تاریخ

تقویم زمان با ۲۷ رجب ورق خورده بود و اینک شهر مکّه، در بستر شبی رازانگیزْ هم آغوش با
سکوتی عمیق، انتظار حادثه ای شگرف را می کشید. آن شب نبض زمین در دل غار حَرا می تپید و
زمان، منتظر تولّد شکوه مندترین لحظه تاریخ خود بود. فردا روز آخرین صبح دنیای جاهلیت
کهنه بود و نخستین فجر دنیای معنویت نو. فاصله باریک این دو دنیای کهنه و نو را شب ۲۷
رجب پدید آورده بود؛ اول در وجود یک تن و سپس در کالبد میلیون ها آدمی. این یک تنْ همان
محمّد، آشنای صمیمی کوه حَرا بود که می خواست با تاج رسالتی که امشب بر سر می نهاد،
فرداهای تاریخ را به گونه ای دیگر رقم زند.

انتخاب خداوندی

بیست و هفتمین روز ازماه رجب، نخستین باری بود که غار حَرا خلوت گاه همیشگی پیامبر صلی الله علیه و آله
چهره ای تازه به خود گرفته بود؛ چرا که انوار الهی و آیات آغاز دعوتی عظیم و بزرگ که
می خواست جهان را فراگیرد، جلوه ای خاص و درخشندگی خیره کننده ای به او بخشیده بود. این
بار پروردگار بزرگ، قلب خاضع محمّد را برترین قلب ها و پرظرفیت ترین دل ها یافت و او را
شایسته پیامبری خود دید. در آن هنگام مردی از تبار پاکان و از سلاله ابراهیم بت شکن، برسریر
نبوّت می نشست که کامل ترین انسان بود و شایسته ترین فردْ برای دریافت مدال پرافتخار
رسالت.

عصاره همه پیامبران الهی

محمّد اولین نور، آخرین فرستاده، برترین انسان و گل سرسبد هستی بود. او برانگیخته شد تا
تلاش همه انبیای الهی را فرجامی جاودانه باشد. او چونان نوح نبی مستضعفان را برکشتی
هدایت و نجات نشاند، ابراهیم وار بر بت های زر و زور و تزویر شورید، با عصای هوشیاری
موسایی اشْ نیرنگ ها وهزاررنگی ها را باز شناساند و با خُلقی عظیم و دمی مسیحایی، در کالبد
بی جان جهانْ روح ایمان و مهر دمید. محمّد، عصاره همه پیشوایان آسمانی بود.

جاودانه ترین حادثه تاریخ

بدون تردید، رسالت پیامبرمکرم اسلام صلی الله علیه و آله بزرگ ترین، عمیق ترین و جاودانه ترین حادثه تاریخ
حیات بشر بوده و هم چنان تا کرانه های زمان خواهد ماند. انوار تاب ناک رستاخیزی که محمّد صلی الله علیه و آله
بنیان نهاد، اگرچه از جزیره العرب سرچشمه داشت، ولی شعاع فروزانشْ همه گیتی را در
برگرفت و تا همیشه روزگار نیز به پرتوافشانی خویش ادامه خواهد داد.

مبعث، بزرگ ترین روز تاریخ بشر

مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای ـ دام عزّه ـ درباره عظمت بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله
فرموده اند: «روز مبعث، بی شک بزرگ ترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن کسی که طرف
خطاب خداند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشه شد، یعنی وجود مکرم نبی بزرگ وار
اسلام صلی الله علیه و آله بزرگ ترین انسان تاریخ و عظیم ترین پدیده عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس
الهی است… و هم از این جهت که آن مأموریتی که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد، یعنی
هدایت مردم به سوی نور، برداشتن بارهای سنگین از روی دوش بشر و تمهید یک دنیای مناسب
وجود انسان…، وظیفه بسیار بزرگی بود؛ یعنی هم مخاطبْ بزرگ ترین است هم وظیفه،
بزرگ ترین است؛ پس این روز، بزرگ ترین و عزیزترین روز تاریخ است».

پیامبرنجات بخش

بدون شک، درک دقیق رخداد بعثت پیامبر و تأثیر شگرف آن برتاریخ جزیره العرب و در
مرتبه ای بالاتر بر حیات بشر، بدون شناخت فضای عصر بعثت ممکن نیست. پژوهش گران
تاریخ عرب جاهلی، تصویری تیره و تباه از فضای آن روزها ترسیم کرده اند. چکاچک نیزه ها و
شمشیرها، نعره های موهوم جاهلیت، ناله دخترانی که زنده به گور می شدند، خرافه گرایی و
افسانه پرستی، درنده خویی و وحشی گری، پرستش بت های بی شمار و هزاران ناروای شرم آور
دیگر، بخشی از آیین زندگی عربِ عصرِ جاهلیت بوده است. قرآن کریم در نکوهش این شیوه
زندگی و حضور نجات بخش پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «(ای جمعیت عرب، پیش از اسلام)
بر لب پرتگاه آتش بودید، خدا به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله شما را نجات داد».

عصر بعثت در کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام

زیباترین تصویر از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و جهان پیش از آن، درکلام امیر بیان، حضرت علی علیه السلام
آمده است. آن پرورده مکتب محمّد در نهج البلاغه چنین می فرماید: «پروردگارْ رسولش محمّد را
در هنگامه ای فرستاد که فاصله قطع رسالت های آسمانی و وحی الهی به درازا کشیده بود. مردمان
درخواب بلند بی خبری فرو رفته و فتنه ها کمر به تباهی آفرینی بسته بودند. آتش جنگ ها زبانه
می کشید. دنیا تیره بود و پرفریب، خزان زده بود و یأس آفرین و بی برگ و بار. خشک سالیِ
معنویت بود و قحطی حقیقت. نشانه های هدایت فرسوده و پرچم های گمراهی افراشته بود….
روزگاری بود میوه اش فتنه، خوراکش مردار و کسب و کارش آلوده، در دل ها هراس بود ودر
دست ها شمشیر» که در این هنگام، خداوند پیامبرش محمّد را برانگیخت.

پیش از بعثت، از دیدگاه ابن خلدون

ابن خلّدون تاریخ دان و جامعه شناس بزرگ اسلامی، درباره جامعه عرب جاهلی قبل از بعثت
می نویسد: «این قوم برحسب طبیعت، وحشی و یغماگر بودند و موجبات وحشی گری چنان در
میان آن ها استوار بود که هم چون خوی و سرشت آنان شده بود و از این خوی لذت می بردند؛
زیرا در پرتو آنْ از قیود فرمان بری حُکّام و قوانین سرباز می زدند و نسبت به سیاست کشورداری
نافرمانی می کردند و پیداست که چنین خوی و سرشتی، با عمران و تمدن منافات دارد… .

هرچه را در دست دیگران می یافتند، می ربودند و تاراج می کردند و روزیِ آنانْ در پرتو
نیزه ها فراهم می آمد و در ربودن اموال دیگران. حد معیّنی قائل نبودند، بلکه چشم ایشان به
هرگونه ثروت یا ابزار زندگی می افتاد، آن راغارت می کردند».

آیین نیاکان محمّد صلی الله علیه و آله

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در شرافتِ نسل و طهارت دودمانْ از برترین مردمان، از سلاله بهترین پاکان و
از نسل ابراهیم نبی صلی الله علیه و آله بوده اند. تاریخ نویسان اتفاق نظر دارند که نیاکان پیامبر همگی موحّد و
خداپرست بودند. عَبدالمطلب جدّ بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام حمله سپاه پیل که به فرمان اَبْرَهه
برای سرنگونی خانه کعبه آمده بوند، حلقه کعبه را به دست گرفت و با خدای خود، بسان یک
موحّد به مناجات پرداخت و گفت: «خدایا، جز تو به کسی امیدوار نیستم». هم چنین در هنگام
قحطی و خشک سالی حضرت ابوطالب، برادرزاده خود، حضرت محمّد را به محل نماز می برد و
خدا را به مقام اوسوگند می داد و باران می طلبید.

آیین پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از بعثت

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله تا قبل از آن که در ۲۷ رجب، به افتخار سفیری خداوند نائل شود، هیچ گاه در
باطلی شرکت نجست، هرگز به گرد گناه نگشت، از یاری حق کوتاهی نکرد و همواره بر آیین
توحید استوار ماند. در تاریخ آمده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در سنین جوانی، همراه با کاروان
تجاری شام، به «بُحِیْرا» (راهب نصرانی) برخورد و او پیامبر را به لات و عُزّی، دو بت مشهور
مکّه سوگند داد، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بر او پرخاش کرد و فرمود: «هرگز مرا به لات و عُزّی سوگند
مده».

بسیار اتفاق می افتاد که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در مکّه ناپدید می شد، ولی او را در غارحَرا
می یافتند که به عبادت و اطاعت خداند سرگرم است و به مراسم عبادی خاصی که برای مکّیان
ناشناخته بود مشغول. بهترین گواه بر یکتاپرستی پیامبر، همان اعتکاف ایشان، پیش از بعثت در
غار حرا است.

محمّد صلی الله علیه و آله آماده قبول رسالت

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پیش از آن که به مقام نبوّت الهی نائل شود، همه شایستگی های لازم را برای بر
دوش گرفتن مسئولیت سنگین رسالت، در وجود خویش فراهم آورده بود. دکترسید
جعفرشهیدی، مورخ و اسلام شناس معاصر، در این باره می گوید: «محمّد صلی الله علیه و آله در کودکی نیز
خوبی ها و خصلت های نیک فراوانی داشت که او را ازدیگر کودکان جدا می کرد. در جوانی نیز از
آن چه بیش تر قوم او بدان آلوده بودند، برکنار بوده، درمجالس غزل خوانی و پای کوبی آنان
شرکت نمی کرد می خوار نبود. بت ها را دشمن می داشت. راست گو و درست کردار و امین بود و
در نتیجه، درونی پاک و روشن فکری درخشان، ضمیری الهی و نهادی آسمانی داشت.

شگفت نیست که این درون پاکیزه و فکرِ روشن، او را از مردم دورکند و به کناره گیری و
نگریستن در وضع رقّت بار مردم خود و مردم سراسر جزیره و سرانجام تفکر در عظمت آفرینش
و خدای بزرگ وادارد».

خبر از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله

بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ظهور ایشان ازسرزمین حجاز، از رویدادهایی بوده که پیش از رخداد آن،
توسط پیامبران الهی، کتاب های آسمانی و گاه عالمان و دانایان راز بشارت داده شده بود. قرآن
مجید در آیه ۶ سوره صف، از زبان حضرت عیسی می فرماید:«به فرستاده ای که پس از من می آید
و نام او «احمد» است، بشارت گرم».

حکمای عرب نیز هم چون وَرَقَهِ بن نُوْفِل، عُبیداللّه بن جَحْش و عثمان بن حُوَیْرِثْ که
کتاب های آسمانی را می خواندند، ظهور پیامبری را مژده می دادند که بشریت را از این پرت گاه
مخوف می رهاند. یهودیان مدینه نیز به وجود پیامبری که در میان آنان برانگیخته می شود و کتابی
بزرگ می آورد و جهان را زیر فرمان خود و آنان را در زندگی سربلند و عزّت مند می کند، بر خود
می بالیدند.

اطلاع حضرت خدیجه علیهاالسلام از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله

حضرت خدیجه علیهاالسلام همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله سال ها پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله از وقوع چنین
رخدادی اطمینان داشت. در روزگار جوانی پیامبر صلی الله علیه و آله ، هنگامی که ایشان عهده دار کاروان
تجارتی خدیجه علیهاالسلام در سفر به شام بود، غلام حضرت خدیجه در گزارش خود به آن حضرت
چنین گفت: در بُصری، محمّد امین به منظور استراحت، زیر سایه درختی نشست. در چنین
هنگام، راهبی که در آن صومعه بود، از من نام او را پرسید، سپس چنین گفت: «این مرد که در زیر
سایه این درخت نشسته است، همان پیامبری است که در تورات و انجیل درباره او بشارت های
فراوان خوانده ام». بعدها، وَرَقَه بن نُوفَل، عموی حضرت خدیجه که خود از دانایان عرب بود، با
اشاره به برانگیخته شدن پیامبری الهی از میان قریش و ازدواج او با زنی ثروت مند، به حضرت
خدیجه علیهاالسلام می گفت: «روزی فرا رسد که تو، با شریف ترین مردِ روی زمین وصلت می کنی».

برترین خُلق

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله برترین انسان و بهترین وجود برای پوشیدن خَلعت خاتم رسالت بود؛ چرا که
حُسن سیرت و خوی حَسنش، او را شایسته مدال برترین خُلق از سوی خدای عالمیان کرده بود.
درباره سیره رفتار ایشان گفته اند: پیامبر صلی الله علیه و آله لباس و کفش خود را می دوخت، گوسفندان خود را
می دوشید، با بردگان هم غذا می شد، برزمین می نشست، بدون این که خجالت بکشد مایحتاج
خانه اش را از بازار تهیه می کرد و برای اهل خانه می برد، با ثروت مند و فقیر یکسان برخورد
می کرد. به هرکس می رسید، چه توانگر و چه درویش و چه کوچک و چه بزرگ، سلام می کرد.
اگر به مهمانی دعوت می شد، آن را کوچک نمی شمرد، هرچند خرمایی پوسیده باشد.
خوش معاشرت و خوش رو بود. بدون این که بخندد، همیشه تبسّمی برلب داشت و بدون این که
چهره اش درهم کشیده باشد، اندوهگین به نظر می رسید. با همه مسلمانان مهربان بود.

حضرت علی علیه السلام ناتوان از توصیف

مردی از امیرمؤمنان علی علیه السلام درخواست کرد تا اخلاق پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را برایش برشُمرد،
حضرت فرمودند: «تو نعمت های دنیا را بشمار تا من نیز اخلاق آن جناب را برشمرم». مرد گفت:
چگونه ممکن است نعمت های دنیا را شمارش کنم در حالی که خداوند در قرآن می فرماید: «اگر
نعمت های خدا را بشمارید نمی توانید به پایان رسانید».

حضرت علی علیه السلام پاسخش داد: «خداوند، تمام نعمت های دنیا را کم و قلیل می داند. در این آیه
که می فرماید: «بگو متاع دنیا اندک است» و اخلاق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در این آیه عظیم شمرده و
می فرماید: «تو را خویی بسیار بزرگ است». اینک تو بر شمارش چیزی که اندک است توانا
نیستی، من چگونه چیزی که عظیم و بزرگ است، توصیف کنم.

آثار و اهداف بعثت در کلام امام خمینی صلی الله علیه و آله

سلاله پاک پیامبر مصطفی صلی الله علیه و آله و پرچم دار راستین انقلاب، امام خمینی رحمه الله در بیانی بلند درباره
اهداف و آثار بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: «بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به
مردم بفهماند، راه این که مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند. بعثت برای این است که
اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را، تمام این ها را از ظلم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.