پاورپوینت کامل درگذشت استاد شهریار ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درگذشت استاد شهریار ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درگذشت استاد شهریار ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درگذشت استاد شهریار ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

۶۶

تولد استاد شهریار

استاد سیّد محمد حسین بهجت تبریزی، متخلّص به «شهریار»، فرزند حاج میرآقا
خُشْگِنابی، در سال ۱۲۸۵ ش در تبریز چشم به جهان گشود. استاد شهریار خود در این باره
می گوید: «تولد من تحقیقا معلوم نیست، ولی اواخر ۲۴ یا اوائل ۲۵ قمری است. در سال
۱۳۰۲ در تهران اداره آمار تشکیل شده بود که رفتیم شناسنامه گرفتیم. آن روز هم نمی شد
تحقیقا سال قمری را با شمسی تطبیق کرد که ۲۵ قمری به چه سال شمسی مطابق می شود.
بعدها فهمیدیم ۱۲۸۵ است و من تولدم را ۸۳ گرفتم در صورتی که ۸۵ شمسی بود.
مخصوصا دو سال بیشتر می گرفتیم که بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم».

ایام کودکی شهریار

چون دوره کودکی شهریار مصادف با انقلاب تبریز علیه حکومت استبدادی محمدعلی شاه
و طرف داری از مشروطه بود در نتیجه در شهر تبریز درگیری هایی به وقوع می پیوست. پدر
استاد شهریار برای در امان ماندن جان خانواده اش فرزند خود را به همراه مادر و سایر افراد
خانواده، به زادگاه خودش خشگناب فرستاد. بدین ترتیب شهریار دورخ کودکی را بیشتر در
روستاهای: «شَنْگُولْ آباد»، «قِیشْ قُرشاقْ» و «خُشْگِنابْ» سپری کرد. وی تحصیلات
مقدماتی را با قرائت گلستان سعدی و نِصابُ الصِبْیان در مکتب خانه روستا، یا در نزد پدر
فرزانه اش شروع کرد. استاد و شهریار در این باره می گوید: «اوّلین استاد و مربی من پدرم بود.
وی طلبه ای بود خیلی نورانی… که نجف هم رفته بود [و] اجتهاد داشت».

تحصیلات رسمی استاد شهریار

سید محمدحسین شهریار پس از به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی در مکتب، دوره
متوسطه را در مدارسِ «متحده» و «فیوضات» طی کرد. آن گاه در سال ۱۳۰۰ به تهران رفت و
دنباله تحصیلات خود را در دارالفنون ادامه داد و در سال ۱۳۰۳ وارد مدرسه طب شد و پس
از پنج سال تحصیل در رشته پزشکی، یک سال قبل از دریافت درجه دکتریِ پزشکی به
جهت تألمّات روحی ویژه ای که پیدا کرده بود، به طور کلی رشته پزشکی را رها کرد. اصولاً
تحصیل در این رشته با روحیّات شهریار همخوانی نداشته است. خود وی در این باره
می گوید: «بعد از هر عمل جراحی که انجام می دادم، احساس ضعف می کردم و حالم به هم
می خورد».

وقایع بعد از ترک تحصیل

پس از ترک تحصیل در رشته طب، به سال ۱۳۱۰ استاد شهریار در اداره ثبت اسناد تهران
مشغول به کار شد و بعد به نیشابور و از آن جا به مشهد مقدس منتقل شد و تا سال ۱۳۱۴ در
خراسان بود. آن گاه دوباره به تهران باز گشت و این بار در بانک کشاورزی مشغول به کار شد و
در سال ۱۳۳۲ به زادگاهش تبریز مراجعت، و درست یک سال پس از آن ازدواج کرد که ثمره
این ازدواج سه فرزند به نام های شهرزاد، مریم و هادی است. پس از آن هم بارها استاد
شهریار به دعوت دوستانش به تهران آمد، امّا هرگز حاضر به اقامت دائم در این شهر نشد.
سرانجام به دنبال کسالتی، از بیستم آذر ۱۳۶۶ در بیمارستان بستری شد. علی رغم معالجه
موقت سرانجام روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۶۷ ش، شهریار کشور شعر و ادب به ابدیت
پیوست و در روز دوشنبه ۲۸ شهریور ماه جنازه شهریار در مقبره الشعرای تبریز به خاک
سپرده شد .

لحظه رحلت

به دنبال تشدید بیماری، وقتی استاد شهریار امید به بهبود را از دست می دهد، به دوستانش
می گوید: «بیش از هشتاد سال زندگی کرده ام. آثار و اولادی دارم که آنها باقیات الصالحات
من هستند… تمایل من چنین است که بعد از مرگم اگر در تهران خواستند مدفونم سازند، مرا
در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک سپارند و اگر در موطنم آذربایجان
خواستند دفنم کنند، یا در دامن کوه «حیدربابا» که آن قدر آن را دوست داشته ام، یا در مقبره
الشعرای تبریز در «سُرخاب» مدفونم سازند».

چند روزی بعد از این سخنان شاعر محبوب ایران اسلامی، در حالی که این ابیات از شعر
«یاعلی» را زیر لب زمزمه می کردند، جان به جان آفرین سپردند :

ای جلوه جلال و جمال خدا علی

در هرچه جز خدا به جلالت جُدا علی

در تو جمالی از ابدیّت نموده اند

ای آبگینه ابدیّت نما علی

ای مظهر جمال و جلال خدا، علی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

از شهریارِ پیرِ زمین گیر دست گیر

ای دست گیرِ مردم بی دست و پا علی

تخلّص شهریار

استاد محمدحسین بهجت تبریزی در اوایل شاعری، از تخلص «بهجت» در اشعار خود
استفاده می کرد. روزی به این فکر می افتد که تخلّص شعری جدیدی برگزیند. از آن جا که از
دوره کودکی به حافظ شیرین سخن ارادت خاصی داشت، در این کار از او استمداد می کند.
پس از اهدای حمد و سوره ای به روان خواجه شیراز، به دیوان ایشان مراجعه می کند و این
مصرع در جلو چشمش نمایان می شود: «که چرخ سکه دولت به نام شهریاران زد».
سیدمحمّد حسین از دیدن این مصرع ابرو در هم می کشد و خطاب به خواجه شیراز
می گوید: «اگر نمی شناختمت، می گفتم مسخره ام می کنی این کلاه برای سرما بسیار گشاد
است! شاعر جوانی چون من کجا و تخلّصی مثل شهریار کجا؟» آن گاه دوباره پس از تکرار
حمد و سوره ای تفألی به دیوان حافظ می زند. این بار نیز این مصرع می آید: «روم به شهر خود
و شهریار خود باشم». شهریار لبخندی می زند و می گوید: «لطف آنچه تو اندیشی، حکم
آنچه تو فرمایی»! از آن تاریخ استاد محمدحسین بهجت تبریزی، تخلّص «شهریار» را برای
خود برمی گزیند.

اوّلین شعرهای شهریار

استاد محمد حسین شهریار اوّلین شعر خود را در سن چهارسالگی سروده است. فرزند
بزرگ وی در این باره می گوید: «پدرم اولین شعرش را در چهارسالگی سروده و آن موقعی
بوده که کمک کار مادرشان رویّه (رقیّه) خانم، برای نا هار ایشان آب گوشت تهیه کرده بود،
ولی پدرم چون برنج را بیشتر دوست می داشت به وی گفته بود:

روّیه باجی با شمین تاجی

اَتی آت اِیته منه وئر کَتَه

یعنی خواهر رقیّه، ای تاج سر من، گوشت را به سگ بده. برای من کَتِه درست کن».

بنا بر نقل دیگر استاد شهریار در دوره طفولیّت، پس از یک دعوای کودکانه با مادر خود،
وقتی از کار خود پشیمان می شود، اوّلین شعر فارسی خود را با این مطلع می سراید:

من گنه کار شدم وای به من

مردم آزار شدم وای به من

خاطره ای از اولین شعرخوانی ه

خانم شهرزاد بهجت تبریزی، دختر استاد شهریار، می گوید: «پدرم در ضمن خاطرات
کودکی اش درباره اوّلین سال های آغاز شعرسرایی خود می گفتند: روزی با بچه های محل
مشغول بازی بودم بعد از مراجعت به خانه به درخت بزرگی که در وسط حیات خانه بود
خیره شدم و شروع به خواندن شعر کردم؛ سخنان موزونی که نمی دانستم چگونه به مغز و
زبان من می آمدند. ناگهان پدرم مرا صدا کرد. وقتی با صدای پدر به طرف او برگشتم، با
حالتی تعجب آمیز پرسید: این اشعار را کجا یاد گرفتی؟ گفتم: کسی اینها را به من یاد نداده.
خودم می گویم. اول باور نکرد، ولی بعد از این که مطمئن شد، در حالی که صدایش از شوق
می لرزید، با صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: «کوکب بیا ببین چه پسری دارم…».

اوّلین مجموعه شعر شهریار

نخستین منظومه ای که از شهریار به چاپ رسیده است مثنوی «روح پروانه» است که به دنبال
آن در سال ۱۳۱۰ بخشی از اشعار وی با مقدمه بزرگانِ ادبِ آن روزگار، نظیر ملک الشعرای
بهار و سعید نفیسی، به همت کتابخانه خیام چاپ و منتشر شد. ملک الشعرای بهار که خود
شاعری زبردست بود، درباره شعر شهریار گفته است: «او نه تنها افتخار ایران، بلکه افتخار
شرق است». نقل می کنند روزی در مجلسی که جمعی از شاعران و فرزانگان در آن حضور
داشتند، ملک الشعرای بهار می گویند: «من از وقتی که این کتابچه شهریار را به دست آوردم،
هر وقت می خواهم شعر بگویم، آن را باز می کنم و چند غزل از آن را می خوانم طبعم را
تشحیذ می کنم». این در حالی بود که بیش از ۲۳ بهار از عمر شهریار سپری نمی شد.

چاپ دیوان شهریار

کلیات اشعار شهریار در سه مجلد به چاپ رسیده است و مجموعه اشعار وی را بالغ بر
پانزده هزار بیت ذکر کرده اند. استاد شهریار خود درباره چاپ کلیات اشعارشان می گویند:
«بعد گرفتار شهریور ۱۳۲۰ شدم من اصلاً حقّ حیات نداشتم. نه اسمی از من گذاشتند، نه
شعری چاپ می کردند. امّا خود شعر پا می گرفت و جلو می رفت. هرچه خواستند آن را
بپوشانند ممکن نشد». چاپ مجموعه اوّل آثار شهریار در سال ۱۳۲۵ شروع شد، ولی
مدت ها در چاپخانه ماند و سرانجام در سال ۱۳۲۹ منتشر شد. استاد شهریار به دوستان
خود که در صدد برآمده بودند دیوان او را به چاپ برسانند، می نویسد: «اشعاری که گفته ام
خوب دارد، بد هم دارد. همه اینها محتاج رسیدگی و مرور است. باید آنچه قابل و ناقابل
است از یکدیگر تفکیک شود. خیلی[ها] شعر می گویند [و] چاپ می کنند [ولی] شاعر و
نویسنده ای احترام خود را مرعی می دارد که برای خواننده اش احترامی قایل شود. همه چیز
را نمی شود چاپ کرد».

ویژگی شعر شهریار

بیشتر اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این روست که شاعر همه جا،
حتی در بلندترین غزل های خود که با سخن استادان بزرگ شعر پارسی برابری می کند، از
آوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی کند و تنها صبغه زمان
است که شعر او را از سخنِ گویندگانِ قدیم جدا می سازد. طبع شهریار در قالب گیری بسیار
قوی است. کلمات زیبا و قافیه های سنگین را با تردستی و چالاکی شکار می کند. فکر و
اندیشه و مضامین نو را با مصالحی که غالبا از استادان قدیم به عاریه گرفته، کار می گذارد.
شمع و شاهد و اشک و چاه و غم کار او هستند، ولی شهریار در این لباس فاخر کهنه دیگران،
آزاد و مستقل است.

شعر شهریار در نگاه صاحب نظران

شهریار یکی از بزرگ ترین شاعران معاصر

مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای عالی رتبه فرهنگی جمهوری آذربایجان و برگزار
کنندگان کنگره بزرگداشت استاد شهریار فرمودند: «شهریار یکی از بزرگترین شاعران
معاصر ما، هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی، است…. شعر فارسی شهریار، اوج
بیشتری از شعر ترکی او دارد. در شعر فارسیِ شهریار، خصوصیت عمده ای که وجود دارد
این است که شعر به معنای واقعی و حقیقی کلمه است؛ یعنی فقط نظم کلمات نیست؛ لُبِّ
احساس و خیال است. گاهی این زبان تا آن جا اوج می گیرد که ما غزل هایی را در اشعار
فارسی شهریار می بینیم که در ردیف غزل های درجه یکِ اشعار فارسی است. البته زیاد
نیستند، ولی هستند. گاهی هم این زبان تنزل می کند. البتّه ما از شاعری که در یک منطقه
غیرفارسی متولد شده است، توقعی غیر از این هم نداریم. ولی آنچه که از شهریار در شعر
فارسی می بینیم او را در ردیف بزرگ ترین شاعرانِ زمانِ ما قرار می دهد».

استعداد درخشان

ذوق نوجویی و نواندیشی در بسیاری از شعرهای شهریار منعکس است، تازگیِ مضمون، و
صور خیال، حتی قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران نسل وی متمایز کرده است. در
سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می زند که بر بال تخیّلِ پوینده و آفریبنده
در پرواز است و شعر او در هر زمینه که باشد، از این خصیصه بهره ور است و به تجدّد و
نوآوری گرایش محسوس دارد. شهریار شاعری است نامور و پر اثر که گزیده آثار او نیز کافی
است تا جایگاه وی را در شعر فارسی معاصر معتبر بدارد. با همه گوشه گیری و انزواجویی
که شهریار داشت، دستگاه های فرهنگی کشور در ادوار مختلف به گرامی داشت او توجّه
داشتند. بدیهی است شهرت و اعتبار او بیش از آن، و بیش از آن، در پرتو شعر و
شاعری بود.

هنر بزرگ شهریار

منوچهر مرتضوی در مقدمه جلد اول دیوان استاد شهریار در توصیف شعر او می گوید:

«هنر بزرگ شهریار، گذشته از استادی در سرودن انواع شعر، از غزل و قصیده و مثنوی و
قطعه و غیره، در چهار مورد است:

نخست: در غزل های از دل برآمده، ساده و با شیوه مخصو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.