پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه مدنی ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه مدنی ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه مدنی ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهادت آیت اللّه مدنی ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

۷۹

ولادت

در یکی از روزهای سال ۱۲۹۲ ش، در خانه باصفای آقامیرعلی، از سادات محترم آذرشهر،
کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که بعدها بر اثر کوشش در راه تحصیل و تهذیب، از
چهره های برجسته جامعه اسلامی شد. عشق و ارادت پدرش به امیر مؤمنان علی علیه السلام او را
بر آن داشت تا برای نام گذاری فرزندش یکی از القاب آن حضرت یعنی «اسداللّه» را
برگزیند. اسداللّه در چهارسالگی مادر خود را از دست داد و از آن به بعد تحت نظارت پدر
دلسوز و بانوی پرهیزگاری که به همسری پدر او درآمده بود، روزهای حساس دوره کودکی
را سپری کرد و با تربیتی اسلامی پا به دنیای نوجوانی گذاشت.

در مکتب حوزه

سید اسداللّه مدنی در اوایل جوانی به سلک طالبان علم و کمال راه یافت و دروس ابتدایی را
در حوزه علمیه یزد فرا گرفت. هرچند در روزهای نخستین تحصیل، پدر خود را از دست داد
اما هم چنان با مشکلات ساخت و راه حوزه علمیه قم را پیش گرفت و مدت ها هم نشین رنج
غربت بود. قلب لب ریز از عشق و شعف به معارف اسلامی او را واداشت که سال ها در جوار
بارگاه فاطمه معصومه علیهاالسلام ماندگار شود و از محضر بزرگان بهره مند گردد. وی مدتی را که در
این شهر بود در پای درس آیت اللّه حجت کوه کمری و آیت اللّه سیدمحمدتقی خوانساری و
چهارسال در محضر امام خمینی حضور یافت و از دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بهره
فراوان برد و موجب شد امام را در مقام عمل بالاتر و برتر از مرز علم بیابد و عشقش نسبت
به ایشان فزونی یابد.

در مقام اجتهاد

آیت اللّه مدنی در سال ۱۳۶۳ ق به زیارت خانه خدا مشرف شد و پس از اتمام مراسم حجّ،
بی درنگ به سوی نجف اشرف روانه گشت و از همان اوان ورودش به حوزه علمیه، درس و
بحث علمی را آغاز نمود. وی سالیان درازی در حوزه پررونق نجف ماندگار شد و همان گونه
که در مقابل بارگاه قدسی امام علی علیه السلام زانوی ادب بر زمین نهاد و روز و شب به پالایش روح
و تهذیب نفس همّت گماشت، در فضای حوزه علمیه نیز تلاشگری کم نظیر بود. او که از
دانش و معارف بزرگانی چون آیت اللّه حکیم، آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی و آیت اللّه
سید عبدالهادی شیرازی بهره می برد و مدارج علمی را به سرعت پشت سر می نهاد،
روزبه روز بر درخشش شخصیت علمی و معنوی اش افزوده می شد و سرانجام به مقام
اجتهاد نائل شد.

بر کرسی تدریس

آیت اللّه مدنی چندین سال در حوزه علمیه نجف به تدریس اشتغال داشت و درس ایشان از
جمله درس های زنده و پر شور بود. عاشقان علم و دین در اطراف شمع وجود آیت اللّه
مدنی گرد می آمدند و از بحث های شیوا و دل نشین وی استفاده می کردند. آیت اللّه راستی
کاشانی که در آن دوران در محضر ایشان بود می گوید: «از درس ایشان محصلین زیادی
استفاده می نمودند… و شاگردانشان با یک عشق و علاقه خاصّی در درس ایشان شرکت
می جستند».

بر قله رفیع عرفان

گفتار، کردار، سکنات و در یک کلمه زندگی شهید مدنی با یاد خدا درآمیخته بود. او اگرچه
در میان مردم و همانند آنان زندگی می کرد، هرگز ذهن و زبانش از ذکر خدا غافل نبود و
تعلّقات دنیا او را از یاد محبوب باز نمی داشت. تقوا تنها لقلقه زبانش نبود، بلکه الگوی
عملی سیر و سلوک و زیربنای محکم زندگی او محسوب می شد و همواره می گفت:
«تقواست که آزادی و روشن بینی می آورد و حق را الهام می بخشد».

ساده زیستی و مراقبت بیت المال

آیت اللّه مدنی زهد و پارسایی را آگاهانه اختیار نموده، از زندگی مرفّه گریزان بود. هیچ گاه
زرق و برق دنیا چشم هایش را خیره نمی کرد و تا آخرعمر دست از قناعت و بخشش به
دیگران باز نداشت. به فقرا و مستمندان بسیار می بخشید و خود هم چون فقیرترین مردم
زندگی خود را می گذرانید و این در حالی بود که امانت دار اموال مردم بود و از شهرهای
بزرگ ایران وجوهات شرعی زیادی برای او فرستاده می شد، امّا هیچ گاه از وجوهات برای
مخارج شخصی خود استفاده نمی کرد.

عشق به جوانان

آیت اللّه مدنی به جوانان عشق می ورزید و توجّه خاصّی به آنان داشت. در ایّام تبعید، به هر
شهری که منتقل می شد وقت معینی از روز را به جوانان اختصاص می داد و ساعت ها
سئوالات گوناگون آنها را پاسخ می گفت و به تعطیل شدن و حتی کم رونق شدن این جلسات
رضایت نمی داد. او در پاسخ به سؤال یکی از نزدیکانش که از وی پرسیده بود: «حاج آقا،
چرا این قدر وقت خود را به این بچه ها اختصاص می دهید، در حالی که از وضعیت جسمانی
خوبی برخوردار نیستند؟»، گفته بود: «اگر من آغوشم را باز نکنم برای بچه ها و جوانان،
آغوش های باز شده نگران کننده ای هست که این ها را می ربایند».

در وادی فروتنی

تواضع، از برجسته ترین اوصاف مؤمنان و از عالی ترین فضایل اخلاقی هر انسان صاحب
کمال است که رسیدن بدان، خودساختگی می طلبد. آیت اللّه مدنی که عمری در سیر و
سلوک گام زده بود، از این کمال معنوی بهره فراوان داشت. یکی از فضلای حوزه علمیه قم
در این خصوص می گوید: من از نزدیک که با آیت اللّه مدنی معاشرت داشتم ایشان را
انسانی غیور و جسور می دیدم… او با تواضع دست به سوی خدا برمی داشت و می گفت:
«خدایا! از صمیم قلب می گویم، اگر صدمه به انقلاب برسد من حاضرم از جان خودم برای
دفع آن، سرمایه گذاری کنم…» و در احترام و تواضع به دیگران حتی به کوچک تر از خودش
از لحاظ علمی و موقعیت اجتماعی، به گونه ای برخورد می کرد که من فکر می کردم خداوند
متعال در او نفس امّاره نگذاشته است.

در میدان دلاوری

دلاوری آیت اللّه مدنی ریشه در ایمان راستینش داشت. او در دوران ستم شاهی هم گام با
اقشار مختلف مردم همواره در راه احقاق حقوق مردم فریاد برمی آورد و حتی از درافتادن با
حکومت هم وحشت نداشت. یک بار در گنبد کاووس که ایّام تبعید را در آن جا می گذراند،
رئیس ساواک گنبد به صورت ناشناس به ایشان تلفن کرد و از او پرسید: به نظر شما امروز از
چه کسی باید تقلید کرد؟ وی با صراحت و بی پروا می گوید: با وجود آیت اللّه خمینی معلوم
است که باید از ایشان تقلید کرد. رئیس ساواک بعدا به ایشان پیغام می فرستد که: «آقای
مدنی کمی ملاحظه کنید». آیت اللّه مدنی، همین که از قضیه اطلاع می یابد، در پاسخ
می گوید: «من آنچه عقیده ام هست می گویم و از کسی هم باکی ندارم».

شهید مدنی و فرهنگ صرفه جویی

قناعت و صرفه جویی در امور زندگی که از اوصاف پسندیده اسلامی است، در زندگی
آیت اللّه مدنی نمایان بود. او در پرتو این توصیه اسلامی نه تنها عزّت و عظمت روحی خود
را حفظ کرده بود، بلکه زمینه را برای کمک به مستمندان فراهم می نمود. در اوایل جنگ
وقتی دید مردم با کمبود نفت مواجه گردیده اند از آن استفاده نکرد و در سرمای سوزان تبریز
با پوشیدن پوستین، زندگی اش را گذراند. شهید مدنی در جزئی ترین امور چنان دقت می کرد
که تعجب اطرافیانش را برمی انگیخت.

تسلّی بخش دردهای محرومان

آیت اللّه مدنی خانه اش قبله آمال محرومان بود و کعبه نیاز نیازمندان. او همانند پدری
مهربان سرانگشت لطف و عنایتش گره گشای مشکلات زندگی مستضعفان بود و
تسلّی بخش دردهای فراوانشان. داماد ایشان می گوید: چیزهایی را که ما در زندگی ایشان
دیدیم فقط می توان در زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام دید. یادم هست یک موقع پیرمردی رسید، و
ما به دلایلی او را به خانه راه ندادیم تا این که او از فرصت استفاده کرد و خودش را به نحوی
به آقا رساند و خواسته اش را به ایشان گفت. ایشان بر سر ما فریاد زد که آقا من جواب خدا را
چه بدهم؟ این مرد کار داشته و شما راهش ندادید؟! شهید مدنی در همدان برای کمک به
محرومان مؤسسه ای ایجاد کرده بود. هرکس هرچه می توانست از وسایلی که مورد احتیاج
خانواده های مستمند بود می آورد و شب ها آن کالاها را تحویل خانواده های بی سرپرست
می دادند و از آنها دل جویی می کردند.

بر مسند موعظه و اخلاق

آیت اللّه مدنی معلم بزرگ اخلاق بود؛ امّا نه این که دیگران را نیازمند پند و موعظه بداند و
خود را فراموش کند، بلکه آنچه می گفت خود پیش تر بدان عمل کرده بود. از این رو سخنش
بر دل ها می نشست و اندرزهایش چون کیمیا، مس وجود انسان ها را به طلا مبدّل می ساخت.
زمانی که در نجف اشرف بود، هفته ای دو روز درس اخلاق داشت. در یک جلسه تنها برای
بازاریان سخن می گفت و آنها را با وظایف دینی شان آشنا می ساخت و جلسه دیگر به
محصلان علوم دینی و علما اختصاص داشت. این در حالی بود که در آن روزها دایر کردن
درس اخلاق در حوزه علمیه نجف کار هر کسی نبود. آیت اللّه مدنی این جلسات را در
دوران تبعید نیز زنده نگه داشت او به هر شهر و دیاری که می رفت بر خلاف میلِ حکومت،
بساط بحث های اخلاقی را پهن می کرد و محفل دین مدارانِ حقیقت جو را نور و گرما
می بخشید.

تبلور اخلاص

آیت اللّه مدنی مرد عمل بود و در کارهایش نیز جز خدا را در نظر نمی آورد و می گفت:
«ارزش عمل به نیّت است. اگر نیت برای غیر خدا باشد، به چه درد می خورد؟»

داماد ایشان در ضمن خاطراتش می گوید: «در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضانِ یکی
از سال ها، شب قدر و احیا در مسجد شیخ انصاری در نجف اشرف، مجلس بسیار عظیم و
باشکوهی ترتیب داده بود و علما و فضلا و اقشار مردم در مسجد گرد آمده بودند. ایشان
[آیت اللّه مدنی] بالای منبر رفته همه را موعظه فرمود و دل ها را برای دعا و تضرّع آماده
ساخت. تا این که چراغ ها را طبق مرسوم خاموش کردند. در آن تاریکی، ایشان جمله ای بیان
کردند که مجلس واقعا منقلب شد و همه را سخت متأثر و گریان کرد. فرمودند: «رفقا، اگر
شماها امشب آمده اید از گناهانتان در پیشگاه خداوند توبه کنید، ولی من آمده ام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.