پاورپوینت کامل علی(ع) در آیینه شعر فارسی(۲) ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علی(ع) در آیینه شعر فارسی(۲) ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علی(ع) در آیینه شعر فارسی(۲) ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علی(ع) در آیینه شعر فارسی(۲) ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۳۱

باده عشق

تا باده ی عشق، در قدح ریخته اند

وندرپی عشق عاشق انگیخته اند

با جان و روان بوعلی، مهر علی

چون شیر و شکر به هم بر آمیخته اند.

شیخ الرئیس ابوعلی سین

دم مرگ

با غیر علی کی ام سروبرگ بود

جز نور علی نیست اگر درک بود

گویند دمِ مرگ توان دید ترا

ای کاش که هر دمَم دم مرگ بود

حاج ملاهادی سبزواری

دامن محراب

آه سحری چو پرده از خواب گرفت

سرچشمه ی خورشید جهان تاب گرفت

پیچید به خویش از جهان تاب گرفت

تا خون علی دامن محراب گرفت

مشفق کاشانی

نوح علی است

بر مخزن غیب باب مفتوح علی است

گیتی همه کشتی و در او نوح علی است

آن روح که مبداء حیات همه اوست

بر قالب آفرینش آن روح علی است

نیّر تبریزی

رقابت

پیشانی او به مرگ خندید، شکافت

چون ماه که تا روی نبی دید شکافت

با دست نبی رقابتی داشت مگر

آن تیغ که پیشانی خورشید شکافت

قیصر امین پور

مشعل خورشید

ما طایر قدسیم نوا را نشناسیم

مرغ ملکوتیم هوا را نشناسیم

با لنگر دلْ کشتی توحید برانیم

موج غم توفان بلا را نشناسیم

از بوی دلِ سوخته پرورده مشامیم

جان بخشی انفاسِ صبا را نشناسیم

نور نبوی در نظر ماست هویدا

روشن نظراینم و عِمی را نشناسیم

جاوید بسوزیم زخورشید قیامت

گر پرتو آن شمس وضحی را نشناسیم

با مشعل خورشید اگر گرم بگردیم

بی نور علی، راه عُلا را نشناسیم

از کُحل یقینْ دیده ما گر بگشایند

بی خاک رهش کشف غطا را نشناسیم

برگردن ما طوق وبال ابدی باد

گر سلسله شیر خدا را نشناسیم

فیض دکنی

جمال عالم آرا

به حبل اللّه مِهر اهلبیت است اعتصام من

برای نظم ایمان ریسمانی کرده ام پیدا

زمهر حقْ شناسان هر چه خواهم می شود حاصل

درونِ خویشتن گنج نهانی کرده ام پیدا

سخن های امیرالمؤمنین دل می برد از من

زاسرار حقایق دلستانی کرده ام پیدا

جهالِ عالم آرایش اگر پنهان شد از چشمم

حدیثش را زِ جان، گوش و زبانی کرده ام پیدا

کلامش بوی حق بخشد، مشام اهل معنی را

زگلزار الهی بوستانی کرده ام پیدا

قَدْم در مِهر او خم شد، عصای مِهر محکم شد

برای دشمنش، تیر و کمانی کرده ام پیدا

به خاک درگه آل نبی پی برده ام چون «فیض»

برای خود زجنّتْ آستانی کرده ام پیدا

ملا محسن فیض کاشانی

مظهر یزدان

صف شکنِ پهنه میدان علی(ع)

نور هدی، مظهر یزدان علی(ع)

گوی فلک در خم چوگان او

جان جهان در گروِ جان او

حافظ آیین محمد(ص) بُوَد

جلوه ای از پرتو سرمد بُوَد

تا پی توحید، عَلَم بر گرفت

شیر خدا راهِ ستمگر گرفت

تیغ دو سر یافت به نام آوری

تافت از او، کوکبه ی حیدری

کفر به نیرنگ چو دفتر گشود

بر شد و بر هم زد و خیبر گشود

پرتو تابان، حرمِ کبریاست

سرزده از کنگره هل اتی است

تابشِ خورشید زبامِ علی است

سکه ی توحید به نام علی است

مشفق کاشانی

پیوند ولایت

ای درِ رحمتْ تو بر من باز شو کاین خسته دل

ره به دیگر کس نداند تا درِ دیگر زند

باده توفیقْ جز در ساغر فیض تو نیست

بنده را توفیق دهِ تا می از این ساغر زند

خشکْ مغزان را، به پیوند ولای تو چه کار؟

کی به شاخ خشکْ کس پیوندِ بار آور زند؟

تا نیابند این خسان ره بر درت، دربان غیب

دست ردّ بر سینه نامحرمان یکسر زند

آتش دوزخ نیارد گشت، برگِرد «سنا»

چون دَم از مهر امیرالمؤمنین حیدر زند

استاد جلال الدین همایی «سنا»

علی ولی اللّه

غم بَرَد از دل تو گویی تا همی خواهد چو من

هر زمان مدح و ثنای خواجه قنبر کند

آنکه اندر نیمه شبْ بر جای پیغمبر بخفت

تا تن خود را به تیر کید خصم اِسپر کند

جز صفات داوری در وی نیابد یک صفت

آنکه عقل خویش را بر خویشتن داور کند

در غدیر خُم خطاب آمد زحق بر مصطفی

تا علی را او ولی بر مهِتر و کِهتر کند

تا رساند بر خلایق مصطفی امر خدای

از جهاز اشتران، از بهر خود منبر کند

گِرد آیند از قبایل اندر آن دشت و نبی

خطبه بر منبر پی امر خلافت سر کند

حکم فرمایند اگر خاقان و قیصر در جهان

حاجِب او حُکم بر خاقان و بر قیصر کند

ملک الشعراء بهار

محراب خونین

سر نهاده بوتراب اندر تراب

بود غرق شوق و شور و التهاب

محو جانان بود و از خود بی خبر

کامدش شمشیر زهرآگین به سر

غنچه لب های او از هم شگفت

نغمه «فزتُ و ربّ الکعبه» گفت

طایر دل را قفس بشکسته دید

مرغ جان از دام تن وارسته دید

بانگ «عبدی ارجعی» را گوش کرد

باده از جام شهادت نوش کرد

ذکر «إنّاللّه » اش بر لب گذشت

طایر جانش ز مرز شب گذشت

نقش شد بر فرشِ محرابش زخون

آیه «انّا الیه راجعون»

استاد حمید سبزواری

«برلبم آوای یا علی ست»

گفتی ثنای شاه ولایت نکرده ام

بیرون زهر ستایش وحدّ ثنا علی(ع) است

چونش ثنا کنم که ثنا کرده خداست

هر چند چون غُلات، نگویم خدا علی(ع) است

گر بی خودم و گر به خود اینم ثناشْ بس

در هر مقام بر لبم آوای یا علی(ع) است

نیما یوشیج

«خورشید شرع»

پیغمبر گفتش ای نور دو دیده

ز یک نوریم هر دو آفریده

علی چون با نبی باشد ز یک نور

یکی باشند هر دو از دویی دور

چنان در شهر دانش، باب آمد

که جنّت را به حقّ بوّاب آمد

چنان مطلق شد اندر فقر و فاقه

که زَرُّ و نُقره بودش سه طلاقه

اگر خاکش شوی، حُسنُ المأب است

که او هم بوالحسن هم بوتراب است

عطار نیشابوری

فروغ عالم

نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی

نه مرا زبان که بیان کنم، صفات کمال تو یا علی

شده مات عقل موحّدان، همه در جمال تو یا علی

چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیان حال تو یا علی

نبرد به وصف تو ره کسی، مگر از مقالِ تو یا علی

هَله ای مُجلّی عارفان، تو چه مطلعی، تو چه منظری

هَله ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی، تو چه دلبری

که ندیده ام به دو دید

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.