پاورپوینت کامل هر کسی را بهر کاری ساختند. ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هر کسی را بهر کاری ساختند. ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هر کسی را بهر کاری ساختند. ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هر کسی را بهر کاری ساختند. ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

سیده راضیه حسینی

مامان گفت: رضا! از مدرسه که آمدی، به استاد حسن سرویس کار بگو بیاید کولر را
سرویس کند.

کیفم را برداشتم و رفتم. موقع برگشتن، هر چه صبر کردم اتوبوس نیامد. پیاده راه
افتادم. دهانم نیمه باز بود تا بتوانم راحت تر نفس بکشم. باید پیش یک متخصص
بروم. خیلی تنفسم سخت شده، مخصوصا توی گرما. سرعتم را کم کردم. زانوهایم
می لرزید. از جلو مسجد رد شدم. مردم توی صف نشسته بودند. پنکه سقفی روشن
بود. نگاهی به آفتاب کردم. داخل مسجد رفتم تا هم خنک شوم و هم نمازم را
بخوانم. صف آخر ایستادم. هوای مسجد خوب بود و دلم نمی خواست بیرون بروم.
حاج آقا بعد از نماز بلند شد و رو به روی جماعت ایستاد. کتابی از توی کیفم
درآوردم. دل و دماغ گوش دادن به سخنرانی را نداشتم. همان طور که کتاب را
می خواندم، حرفی به گوشم خورد.

ـ بعضی از شما جوانان می پرسند چرا باید تقلید کنیم؟

چند لحظه به کتاب خیره شدم. حرف های حاج آقا را نمی شنیدم. یاد حرف
مادر افتادم که الان توی گرما بودند. بلند شدم و سراغ استاد حسن رفتم.

استاد حسن همان طور که درهای کولر را می بست، گفت:

ـ مگر تازه پمپ نخریده بودی؟

سرم را تکان دادم و گفتم:

ـ چرا! ولی بابا انگار اشتباه بسته، آب تویش ریخته و سوخته.

شب سر سفره با مهدیه جر و بحثم شد. مادر با اخم نگاهی به من کرد و گفت:

ـ چرا بریده بریده حرف می زنی؟ تب داری؟

دستش را به پیشانی ام گذاشت، سرش را بالا برد و گفت:

ـ حتما حساسیت گرفته ای، باید بِبَرمت پیش متخصص.

مهدیه لقمه اش را قورت دارد و گفت:

ـ قرص های من را بخور تا خوب شوی.

مادر برایم آب ریخت و گفت: نه مامان جان! دکترها با این همه تخصص، دست
به عصا دارو می نویسند. اینجا که جای تقلید از همدیگر نیست.

نگاهش کردم، تقلید؟ چرا تقلید؟

صبح دوباره ماشین بابا روشن نشد. کیفم را برداشتم و خداحافظی کردم. مامان
همان طور که جوابم را می داد، رویش را به بابا کرد و گفت: آخر مرد! برو پیش
مکانیک. عباس آقا سوپری از کی تا حالا مکانیک شده؟

دوباره اتوبوس نیامد. حال ایستادن نداشتم. جلو مسجد رسیدم و تو رفتم. صف
دوم جا بود. بعد از نماز صحبت های حاج آقا را گوش دادم، شاید جواب سؤال
دیروز را بگوید، ولی او گفت:

ـ دیروز گفتیم تقلید چرا؟ حال امروز شرایط تقلید را بیان می کنیم.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.