پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;نیایش (جوان و اعتکاف) ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;نیایش (جوان و اعتکاف) ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;نیایش (جوان و اعتکاف) ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;نیایش (جوان و اعتکاف) ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۱

قطعه ادبی /اعتکاف

منیره زارعان

تو همیشه با منی، امّا چشم من گرفتار رنگ وارنگ دنیا و دلم در بند نیاز و خواهش نفس
است. درونم دلتنگ است از دوری تو. دلم سخت بهانه تو را می گیرد. چند روزی می خواهم
تنها با تو باشم، تنها تو را حس کنم و تنها تو را بیابم؛ تو را که سرچشمه وجود منی،
روزی ده من، حافظ من، یار و یاور من، برطرف کننده نیازهایم و برآورنده حاجاتم، تویی
که همه امید منی.

کدام اندوه، کدام سختی و کدام گره کور دلم را خواهد آزرد وقتی من در این چند روزه
اعتکاف تو را بیابم و دریابم که تو خدای بزرگ و مهربان من همیشه با منی؟

از آن روز که نهال کوچک و ناتوان وجودم را در عالم خاک کاشتی و به مهربانی آبیاری
کردی، تا امروز که اندکی پاگرفته ام و جوانه ای زده ام، همیشه و هر لحظه تنها تکیه
گاهم به تو بوده است.

چه بسیار لحظه ها که این تکیه گاه محکم را از یاد برده ام و دلم از سختی های خاک
لرزیده و فرو ریخته است، اما امروز آمده ام تا این تکیه گاه محکم و استوار را بیشتر
باور کنم و با نزدیک تر شدن به تو، وجود ضعیف خود را به محور پایدار و استوارِ وجود
تو بیش از پیش تکیه دهم، بدان امید که هرگز فرو نیفتم. پس ای عزیز! لحظه ای مرا به
خود وامگذار.

ریشه های تازه در خاک دوانده ام و جوانه های تازه ام را رو به خورشید وجودت
گرفته ام.

اما دور از تو در خاک بودن سخت است. آفت بسیار است و نهال وجود من نازک و نحیف.

توفان ها می وزند و من بی تو، بی تکیه گاهم. محتاج دمی خلوت با تو هستم تا برویم،
تا استوارتر شوم، تا پا بگیرم.

می خواهم امروز حصاری بسازم، بین خودم و هر چه غیر توست. بین خودم و همه بادها،
توفان ها و آفت ها. می خواهم که در حصار کوچکم، تو باشی و من، من باشم و تو، تو
بتابی و من رشد کنم. من تو را بخوانم و تو نگاهم کنی، تا فردا که گاهِ ثمردادن فرا
می رسد، میوه وجودم بوی خوب تو بدهد.

دلِ جوان ِ مرا بنگر. هنوز آن قدر زمان بر من نگذشته که دلم رنگ و بوی دنیا بگیرد.
هنوز دلم آبی است و چشمم بوی آسمان می دهد. آه که غبار دنیا چه زود و چه سخت دل ها
را کدر می کند. ای مهربان پاک من! سه روز مرا به سوی خود بخوان و در خانه ات مهمان
کن، تا آبشار رحمتت، همان اندک گرد وغبار دنیایی را هم که بر دلِ جوانِ من نشسته
است، پاک کند و از بین ببرد. نمی خواهم با گذر جوانی، رنگ آبی دلم خاکستری شود. پس
سه روز مرا به سوی خود بخوان و پاک تر و تازه تر از پیشم کن.

جوانی سرشار از شور و نشاطم. شور و شوق سفر به سوی تو زنده ترم می دارد. سفری سخت و
دشوار، عبور کردن از خود، از نیاز خود، از خواسته های خود، تا خدا، تا هستی محض، تا
معبودی بی همتا.

صبح تا شب لب از خوردن و آشامیدن بستن وشب تا صبح لب به ذکر و نیایش با تو گشودن،
همه خواسته های نفس را رها کردن و تنها تو را طلبیدن. رفتن به سفری که هر کس را
نشاید و هر دلی آن را نتواند. و من امروز در این سفر سخت به خودم، به فرشتگان تو و
به عالم هستی می باورانم که این بنده حقیر تو، به راستی تو را می طلبد و تو را
بندگی می کند، آن چنان باوری که هرگز از میان نرود.

ای معبود مهربان من! مرا دریاب و رهایم مکن.

گفتی مهمان را عزیز بدارید که مهمان، حبیب خداست. امروز من به مهمانی تو آمده ام.
ای عزیز! مهمانت را دریاب و سبد احتیاج مرا از لطف و مهربانی پر کن.

دل نشین تر از مهمانی تو چیست که در هر مهمانی، صاحب خانه خود مهمان سفره توست. این
یگانه سفره ای است که در آن صاحب خانه، به راستی صاحب خانه است و دستش در عط و
بخشش گشوده است. ای مهربان! بر تهی دستی ام راضی مشو که به هزاران امید به مهمانی
تو آمده ام.

پژوهش /احکام اعتکاف

زهرا روزبهانی

اعتکاف، عملی مستحبی است که باید به قصد قربت انجام شود.[۱]

فردی که قصد معتکف شدن دارد، باید دست کم سه روز در مسجد جامع شهر بماند؛ یعنی باید
پیش از اذان صبح روز اول در مسجد باشد و تا اذان مغرب روز سوم از مسجد خارج نشود و
این سه روز را روزه بگیرد.

در ادامه به برخی از احکام اعتکاف اشاره می کنیم:

فرد معتکف باید مسلمان و عاقل باشد و اعتکاف از غیر مسلمان و انسان مجنون باطل است.
از آنجا که اعتکاف به خودی خود واجب نیست و انجام آن مستلزم خروج از منزل و صرف وقت
نسبتاً زیادی است، یکی از شرایط پذیرفتن اعتکاف، اجازه دادن صاحب اجازه است. برای
مثال، اگر جوانی بخواهد معتکف شود و این کار او، موجب آزار و اذیت پدر و مادر گردد
یا به هر علتی به او اجازه اعتکاف ندهند، اعتکافش صحیح نیست.[۲]

اعتکاف را می توان برای خود یا به نیابت از مردگان انجام داد. اگر اعتکاف را به
نیابت از کسی که از دنیا رفته به جای آورَد، در این صورت اعتکاف را تنها به نیابت
از یک نفر می تواند انجام دهد و اگر مقصود اهدای ثواب باشد، می توان ثواب اعتکاف را
به چند نفر زنده یا مرده هدیه کرد.

فرد معتکف باید این سه روز را روزه بگیرد. پس اگر کسی نمی تواند روزه بگیرد،
اعتکافش صحیح نیست. اعتکاف در عیدهای قربان و فطر نیز که روزه آن روزها حرام است،
باطل می باشد. اعتکاف نباید کمتر از سه روز باشد، اما بیش از آن مانعی ندارد. البته
با توجه به این نکته که بعد از هر دو روز، واجب است روز سوم را معتکف بماند. مثلاً
اگر پنج روز معتکف بود، روز ششم نیز باید در مسجد بماند و احکام اعتکاف را رعایت
کند.

اگر شخص معتکف از روی عمد و با اراده ، در غیر موارد مجاز از مسجد خارج شود،
اعتکاف او باطل می گردد؛ چه عالم به حکم باشد و چه جاهل. اما خروج از مسجد به اجبار
یا در مواردی که اجازه داده شده، به اعتکاف ضرری نمی رساند.[۳]

خاطره
اعتکاف مقدس اردبیلی

محمد کاظم بدرالدین

در سال های گرانی مواد غذایی، مرحوم مقدس اردبیلی هر چه خوراکی در منزل داشت را بین
نیازمندان تقسیم می کرد و برای خود نیز سهمی مثل آنها برمی داشت. در یکی از سال ها
که چنین کرد، همسرش به او تندی نمود و گفت: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر
می گذاری. آن مرحوم چیزی نفرمود و برخاست و برای اعتکاف به مسجد کوفه رفت و معتکف
شد. روز دوم اعتکاف او بود که شخصی مقداری گندم اعلا و مقداری آرد نرم به خانه آن
مرحوم آورد و گفت: صاحب منزل اینها را برایتان فرستاده و خودش در مسجد کوفه معتکف
است. پس از پایان اعتکاف که مقدس اردبیلی به خانه آمد، همسرش به او گفت : آذوقه ای
که به وسیله آن عرب فرستاده بودید، بسیار عالی و درجه یک بود. مرحوم مقدس اردبیلی
که چیزی نفرستاده بود، فهمید که این عنایت از سوی خداوند بوده است و حمد و ثنای
الهی را به جا آورد.[۴]

خاطره
این سه روز آسمانی

شیرین احمدی

گرمای تابستان امانم را بریده بود. خدا خدا می کردم زودتر به خانه برسم. در طول راه
به فکر یک لیوان آب خنک بودم. هنوز زنگ آیفون را نزده بودم که مادرم با چهره ای
خندان در را به رویم گشود. انگار پشت در منتظر من ایستاده بود.

ـ سلام مادر! اتفاقی افتاده؟

ـ سلام عزیزم! مژده بده!

ـ چی شده؟ اتفاقی افتاده؟!

ـ یکی از شاگردات آمد در خانه و برایت کارت اعتکاف آورد.

از خوشحالی مادر را در آغوش گرفتم. آن شب با اشتیاق تمام، وسایل مورد نیاز مراسمم
را مهیا کردم. دومین سالی بود که لیاقت معتکف شدن در خانه خدا را پیدا کرده بودم.
آن شب پدر و مادرم مرا تا مسجد رساندند و دعای خیرشان را بدرقه راهم کردند. زمانی
که وارد مسجد شدم، باز هم حال عجیبی سرتاپای وجودم را فرا گرفت. اشک در چشمانم حلقه
زد. با خود فکر کردم : آیا من لایق این همه لطف و مرحمت خداوند هستم؟!

خادمان مسجد با احترام از معتکفان استقبال کردند. به راحتی توانستم جایم را پیدا
کنم. وسایلم را با دقت و آرامش در کنارم قرار دادم. جابه جایی معتکفان تا نیمه های
شب ادامه داشت. بعد از خوردن سحری و خواندن نماز صبح، همه جمعیت مشغول دعا و نیایش
شدند. حال بسیار عجیبی تک تک افراد را دربرگرفته بود. گویی حالات درونی افراد معتکف
در مسجد بر یکدیگر تأثیر می گذارد. در طول این سه روزی که قرآن می خوانم، چهره
مهربان پدر و مادرم پیش رویم است. دوست دارم این سه روز تا ابد ادامه داشته باشد.
آ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.