پاورپوینت کامل گلبرگ ایام;عید قربان ۴۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گلبرگ ایام;عید قربان ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلبرگ ایام;عید قربان ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل گلبرگ ایام;عید قربان ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۳۷

شعر

شوق تسلیم

ندا آمد که، ابراهیم، بشتاب

رسیده فرصت تعبیر آن خواب

به شوق جذبه عشق خداوند

برآ، از آب و رنگ مهر فرزند

اگر این شعله در پا تا سرت هست

کنون، یک امتحان دیگرت هست

مهیا شو طناب و تیغ بردار

رسالت را به دست عشق بسپار

صدا کن حلق اسماعیل خود را

به قربانگه ببر هابیل خود را

منای دوست قربانی پسندد

تو را آن سان که می دانی، پسندد

خلیل ما! ـ رضای ما ـ در این است

عبودیت به تسلیم و یقین است

ببین بر قد و بالای جوانت

مگر، نیکو برآید امتحانت

نفس در سینه افتاد از شماره

ملائک اشک ریزان در نظاره

پدر می بُرد فرزندش به مقتل

که امر دوست را سازد مسجّل

پدر آمیزه ای از اشک و لبخند

پسر تسلیم فرمان خداوند

منا بود و ذبیح و شوق تسلیم

ندا پیچید … در جانِ براهیم!

خلیلا! عید قربانت مبارک

قبول امر و فرمانت مبارک

پذیرفتیم این قربانی ات را

پسندیدیم سرگردانی ات را

بر این ذبح عظیمت آفرین باد

شکوه عشق و تسلیمت چنین باد

خلیل الله … ای معنای توحید

کنون تیغت گلوی نفس بُبرید

کنار خیمه هاجر در تب و تاب

که یا رب این دل شوریده دریاب

گلم اینک به دست باغبان است

مرا این فصل سبز امتحان است

اگرچه مادری درد آشنایم

خداوندا به تقدیرت رضایم

اگرچه می تپد در سینه ام دل

اگرچه امتحانم هست مشکل

خداوندا دلم آرام گردان

مده صبر مرا در دست شیطان

خدای عشق مزد عاشقی داد

برای دوست قربانی فرستاد

موحّد جز خدا در جان نبیند

در این آیینه جز جانان نبیند

جعفر رسول زاده (آشفته)

پژوهش

اسماعیل، استوارترین قربانی در پرشکوه ترین نبرد تاریخ

مریم رضایی و فریده پیشوایی

ابراهیم(ع) که بارها از کوره داغ آزمون های الهی سرفراز بیرون آمده، بار دیگر باید
مطیع باشد فرزندی را که عمری در انتظارش بوده و اکنون جوانی برومند شده، با دست خود
سر ببرد، ولی باید قبل از هر چیز فرزند را آماده کند. فرمان الهی را به اسماعیل
می گوید و او چنین پاسخ می دهد:

«یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ؛ پدرم! دستوری را که به تو داده شده، اجرا کن».
(صافات: ۱۰۲)

اسماعیل که نسخه ای از وجود ایثارگر اوست و درس صبر و استقامت و ایمان را در مکتب
او فراگرفته، با آغوش باز و طیب خاطر از فرمان الهی استقبال می کند:

«سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرینَ؛ به خواست خدا مرا از صابران خواهی
یافت». ( صافات: ۱۰۲)

در این گفت وگو چه نکات ظریفی نهفته است!

ابراهیم(ع) با صراحت، مسئله ذبح را با جوان خود در میان می گذارد و از او نظرخواهی
می کند. نمی خواهد فرزندش را بفریبد و کورکورانه به میدان بزرگ امتحان آورد. او
می خواهد فرزندش نیز در این پیکار بزرگ، شرکت جوید و لذت تسلیم و رضا را همچون پدر
بچشد.

و اما اسماعیل!

و اسماعیل که می خواهد پدر در تصمیمش استوار باشد، نمی گوید مرا ذبح کن، بلکه
می گوید هر مأموریتی داری انجام بده؛ یعنی ای پدر! مطیع امر پروردگار باش.

اسماعیل(ع) مخصوصاً پدر را با خطاب «ابَتِ»، یعنی ای پدر مخاطب می سازد، تا نشان
دهد این مسئله، ذره ای از عاطفه و محبت او به ابراهیم(ع) نمی کاهد؛ چرا که فرمان،
فرمان خداست و خداوند حاکم بر همه چیز است.

اسماعیل از سوی دیگر، مراتب ادب را در پیشگاه پروردگار به عالی ترین شکل ممکن رعایت
می کند. او هرگز به نیروی ایمان و اراده و تصمیم خویش تکیه نمی کند، بلکه اراده و
مشیت الهی را اصل می داند و با عبارت «ان شاء الله» از خدا توفیق استقامت می طلبد.

اینجاست که هم پدر و هم پسر، نخستین مرحله این آزمایش بزرگ را با پیروزی کامل پشت
سر می گذارند.

و اما این فرزند فداکار، برای یاری پدر در انجام این مأموریت دشوار، به او چنین
می گوید:

– پدرم! ریسمان را به دست و پاهایم محکم ببند تا هنگام اجرای فرمان الهی، دست و پا
نزنم و از پاداشم کاسته نشود.

– پدر جان! کارد را تیز کن و با سرعت بر گلویم بگذار تا تحملش بر من و تو آسان
باشد.

– پدرم! پیراهنم را از تنم بیرون کن تا به خون آلوده نشود. بیم آن دارم مادرم آن را
ببیند و عنان صبر از کفش بیرون رود.

– پدر جان! مرا به صورت روی زمین بخوابان تا هنگام اجرای امر الهی، رحم و شفقت و
مهر پدری مانع انجام کار نگردد.

و ابراهیم با سرعت و قدرت کارد را بر گلوی جوانش گذاشت و در حالی که روحش در هیجان
فرو رفته بود و تنها عشق خدا در قلبش جریان داشت، کارد را به حرکت درآورد. الله
اکبر! الله اکبر! کارد برنده، در گلوی لطیف فرزند کمترین اثری نگذاشت؛ چرا که
خداوند خلیل به کارد فرمان می دهد نَبُرد. و اینجاست که قرآن چنین می گوید:

در این هنگام او را ندا دادیم که ای ابراهیم! آنچه را درخواب مأموریت یافتی انجام
دادی. ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. (صافات: ۱۰۴ ـ ۱۰۵)

یعنی هم به آنان توفیق پیروزی در امتحان می دهیم و هم نمی گذاریم فرزند دلبندشان از
دست برود.

سلام بر ابراهیم! سلام بر اسماعیل![۱]

نکته

اسماعیل فرمان پدر را گردن نهاد

شیما احمدی

پس او را به پسر بردباری مژده دادیم. زمانی که به حد سعی و تلاش رسید، به او گفت:
پسرم! در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم. پس دقت کن نظر تو چیست؟ گفت: ای پدر! هرچه
به تو دستور داده شده، انجام بده. اگر خدا بخواهد، به زودی مرا از شکیبان خواهی
یافت. (صافات: ۱۰۱ و ۱۰۲)

عید قربان و مراسم قربانی که حاجیان هر ساله در مکه مکرمه به جای می آورند، یادآور
سال های بسیار دور گذشته و آزمون بسیار سختی است که حضرت ابراهیم(ع) آن را با
موفقیت پشت سر نهاد. فرمانی بسیار سخت از طرف خداوند صادر شده بود که ابراهیم(ع)
باید بی چون و چرا آن را انجام می داد. حضرت، جوان برومندش را برای ذبح کردن به
قربان گاه آورد و اسماعیل(ع)، فرمان پدر را گردن نهاد و با دلی مالامال از عشق
الهی، به قربان گاه آمد.

گردن نهادن به فرمان والدین از سوی فرزندان، بارها در قرآن کریم مورد تأکید قرار
گرفته است. بارزترین نمونه آن، سر فرو آوردن حضرت اسماعیل(ع) در برابر پدرش است. او
در برابر دستور الهی و فرمان پدرش هیچ مقاومتی نکرد و خواسته خداوند را با دل و جان
پذیرفت و الگویی تمام عیار شد برای جوانانی که می خواهند خدایی باشند و سربلند، و
به فرمان پدر و مادر. در واقع، چه الگویی بهتر