پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;جوان و سیدالشهداء ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;جوان و سیدالشهداء ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;جوان و سیدالشهداء ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گلبرگ نیاز;جوان و سیدالشهداء ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۳

دعا و دل نوشت

درود بر تو

شیرین احمدی

درود بر تو ای فرزند رسول خدا. درود بر تو ای فرزند بشارت دهنده و ترساننده و فرزند آقای جانشینان. درود بر تو ای فرزند فاطمه، بانوی جهانیان. درود بر تو ای برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش. درود بر تو ای خون خواسته خدا و فرزند خونی که خدایش خواست. درود بر تو ای یکه و تنهامانده. درود بر تو ای امام راهنمای پاکیزه و بر روان هایی که به درگهت فرود آمدند. درود بر تو از طرف من تا زمانی که باقی هستم و تا شب و روز برپاست!

درود بر تو ای سالار و سرور شهیدان و جوانان بهشت. آقای من! تنها افتخارم در زندگی این است که در ایام محرم، تاج دوستی تو را بر سر دارم و به یاد تو بر سینه می زنم و برای مظلومی تو اشک می ریزم. بارها با خود فکر کرده ام اگر من روز عاشورا در صحنه کربلا بودم، چه کاری می توانستم انجام دهم؟!

سرور من! پایه های امربه معروف و نهی ازمنکر با تو استوار شد. درود خداوند بر تو، ای یکه و تنها مانده در میدان جنگ. بزرگی اسلام با قیام تو جلوه گر گردید.[۱]

لقب سید شهیدان، تنها برازنده توست و بهشت تنها با نور جمال تو روشن و نورانی می گردد.

درود خداوند بر تو، آن زمان که بر نیزه بودی و لب هایت آیات خداوند را زمزمه می کرد و آن گاه که با خواهر دل سوخته ات وداع کردی.

سرور من! تمام مراسم عزاداری به یاد تو آغاز می گردد و با نام زیبای تو به پایان می رسد و چنین است که همواره فضا، آکنده از عطر توست و صوت دلربای «حسین» همه جا به گوش جان می رسد.

خداوندا! به من توفیق ده که چون آقایم حسین، با عزت زندگی کنم و در نهایت، با قلبی مالامال از عشق او به سوی تو بازگردم. آمین!

نکته

ارتباط با حسین(ع)

زهره احمدی

در روزگار جوانی، ناامیدی مرا دربرگرفته بود و ناله می کردم که چه کنم؟ ناگهان بارقه رحمت، جهت دلم را متوجه باب وسیعی به نام باب الحسین کرد. بر سر آن باب نوشته شده بود: «حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است».

آرام آرام وارد آن خانه شدم. آنجا بوی رحمت می آمد. دلم آرام گرفت و امیدوار شدم؛ زیرا به قلعه سعادت و نیک بختی پرواز کرده بودم. در آن حال به یاد سخن شهید مطهری افتادم که فرموده بود:

ارتباط با امام حسین(ع)، نورانیتی در قلب ایجاد می کند و قلب را صفا و جلا می دهد و قلبی که صفا و جلا پیدا کند، هدایت یافته و تاریکی ها از او زایل می شود.[۲]

داستان

نذر زیارت

سیده راضیه حسینی

دستش را گرفت. پاهایش را نگاه کرد تا روی پله ها بگذارد. خودش پشت سرش رفت و روی صندلی اتوبوس نشست. چادرش را مرتب کرد. لب هایش تکان می خورد. همان طورکه لب هایش تکان می خورد، سرش را چرخاند و به خود و پسرش فوت کرد. بعد لحظه ای ساکت شد و گفت: «اگر این دفعه هم مثل دفعه قبلت بشود چی؟»…

همان طور که بند کفش هایش را می بست، یکهو بی حرکت شد. موبایلش را برداشت و در دفتر تلفن، ص را وارد کرد. صالح را گرفت: «آقا! ما را حلال کنید دیگر… ان شاء الله می خواهیم برویم کربلا… یکهویی شد… برای اربعین».

از زیر قرآن رد شد. خم شد پایین. پایش را بوسید. مادر زیر بازویش را گرفت و بلندش کرد. روبوسی کردند. صورتش چین خورده و خیس بود. همان طورکه دست های زبرش توی دستش بود، خم شد و دستش را بوسید. لحظه ای به هم نگاه کردند. با صلوات سوار اتوبوس شدند. به ذهنش فشار آورد. ببیند کسی را جا انداخته یا نه. دفتر تلفن موبایلش را نگاه کرد. همه را دانه دانه چک کرد. روی یک اسم ماند. کمی مکث کرد و شماره گرفت: «سلام آقا!… کربلا حلال کنید… کی گفته؟… بمب… کربلا؟… نه بابا… تا حالا که مرز باز بود… توکل بر خدا.» دلش شور می زد. یاد آخرین نگاه مادر افتاد. می خواست خودش برود، اما نگذاشت. گفت که هنوز امنیت ندارد. سنش هم که بالا بود و خطرناک. طلاهایش را فروخت، حتی حلقه ازدواج و گردن بند کعبه یادگار پدرش را. نذر کرده بود یک زیارت اربعین در کربلا بخواند. اگر توانست خودش و اگر نه نایب بگیرد.

به بیرون نگاه کرد. هنوز قم را رد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.