پاورپوینت کامل روزها و رازها ;تقویم گلبرگ ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روزها و رازها ;تقویم گلبرگ ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روزها و رازها ;تقویم گلبرگ ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روزها و رازها ;تقویم گلبرگ ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۵

اول فروردین: روز مبارزه با تبعیص نژادی

شاید به نظر برسد جامعه جهانی آن قدر متمدن شده باشد که دیگر اختصاص یک روز با شعار مبارزه با تبعیض نژادی، فقط زنده کردن یک خاطره باشد و یادی از سال های سیاه برده داری و آپارتاید، اما واقعیت، روایت های دیگری دارد؛ تبعیض نژادی فقط شکل عوض کرده، پوست انداخته و حتی حضورش پررنگ تر شده است. میلیون ها فلسطینی، آواره جهانند و هزاران تن دیگر هر روز زیر رگبار تیر و تهدید و ترس؛ فقط به یک دلیل ساده، آنها صهیونیست نیستند.

طوفان کاترینا را که یادتان هست. چه خوب لایه های ظاهری و پرتجمل زندگی هالیودی را کنار زد و واقعیت های پنهان جامعه امریکا را نشانمان داد. سفیدپوستان سیل زده در اولویت هستند، باز به یک دلیل ساده؛ آنها سیاه نیستند! آمارها هم حقایق دیگری را فاش می کنند. چند درصد از اعضای کنگره های امریکا و اروپا سیاه پوست هستند؟ چرا متوسط درآمد خانواده های سیاه پوست جهان، نصف درآمد سفیدپوستان است؟ و… با این وصف، حق می دهید اگر حضور یکی دو سیاستمدار رنگین پوست را در کاخی که سفید است، شعاری بدانیم یا یک استثنای کم یاب، و بپرسیم چرا با این همه سرخ و سیاه، تازه حالا اولین رئیس جمهور رنگین پوست؟ این چراها و خیلی از افسوس های دیگر دنیای اطرافمان به صراحت فریاد می کشند که جهان ما آن قدرها هم متمدن نشده است آن قدر که هنوز باید برای تبعیض نژادی مبارزه کرد و گفت: آدم ها در خلقت برابرند. انسانیت، سیاه و سفید نمی شناسد. نوع نژاد به هیچ کس امتیازی نمی دهد و…

۲ فروردین: روز جهانی آب

«طعم زندگی» این پاسخ کوتاه امام رضا(ع) بود به کسی که پرسید: مزه آب چیست؛[۱] ساده ترین، زیباترین و عمیق ترین توصیفی که می توان از آب داشت. رسول اعظم(ص) نیز فرمود: «آب از بهترین شربت های دنیا و آخرت است.»[۲] درباره گواراترین نوشیدنی خلقت که خداوند آن را منشأ هستی همه موجودات گیتی می شمارد[۳] و نقش جاودانه و حیات بخش آن، در قرآن سخن بسیار آمده است:

«از آسمان آبی پاک فرود آوردیم تا بدان سرزمینی پژمرده را زنده کنیم و آن را [به مخلوقات خود] از دام ها و انسان های بسیار بنوشانیم.»[۴]

و «ایا آبی را که می نوشید، دیده اید، ایا شما آن را از دل ابر سپید فرود آورده اید، یا [ما] فرود آورنده ایم؟»[۵]

و «خداست که آسمان ها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرستاد و به وسیله آن از میوه ها برای شما روزی برون آورد.»[۶]

آب، ایت خداست که خاطره سبز زمین به آن وابسته است، پس «بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.»[۷]

۳ فروردین (۲۵ربیع الاول) صلح امام حسن(ع)

۱. به علی دشنام ندهند.

۲. خون شیعیان محترم و محفوظ بماند و حقوقشان پایمال نگردد.

۳. معاویه یک میلیون درهم میان یتیمان جنگ جمل و صفین تقسیم کند.

۴. امام، معاویه را امیرالمؤمنین نخواند.

۵. معاویه باید براساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل کند.

۶. معاویه پس از مرگ، خلافت را به دیگری واگذار نکند.[۸]

اینها مفاد قرارداد امام مجتبی(ع) است با معاویه. وقتی دشمنانت پرشمار باشند و پرنیرنگ، و یارانت، اندک و سست ایمان، مجبوری به صلح، حالا به من بگو چه دلیلی می تواند این صلح سبز تو را محکوم کند؟

۵ فروردین: تولد امیرخسرو دهلوی شاعر پارسی گوی هند (۶۳۱ش)

امیرخسرو دهلوی که برخی از سخن دانان، او را سعدی هندوستان می نامند، ما را به یاد عظمت و شکوه زبان فارسی در روزگاران دور این سرزمین می اندازد؛ زمانی که حتی عالی منصبان انگلیسی نامه های خود را به حاکمان هندی به فارسی می نوشتند. هندیان در گسترش قلمرو ادب فارسی و غنابخشی به آن نقشی مهم داشته اند و این حقیقتی آشکار و حرفی به دور از تعصب است، به ویژه وقتی بدانیم که از حدود دویست فرهنگ نامه معتبر فارسی به فارسی که تا اوایل قرن حاضر تألیف شده، بیش از ۱۴۰عنوان آن به دست هندیان دانشور و به اشاره راجه ها و بزرگان و امیران هندی بوده و حتی در همان سرزمین چاپ شده و به دست ایرانیان رسیده است؛ فرهنگ نامه های معتبری هم چون برهان قاطع، آنندراج، فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی، آصف اللغات، بهار عجم و… . بماند از هزاران کتاب ارزشمند دیگر فارسی که چاپ هندوستان است و ما را مجبور می کند به سهم عظیم برادران هندی در گسترش ادبیات فارسی اعتراف کنیم.

به هر حال، امیرخسرو به سال ۶۳۱ هجری در پتیالی (مؤمن آباد) دهکده کوچکی در غرب اوتارپرادش کنونی به دنیا آمده، شغل های دیوانی فراوانی داشته، در خانقاه شیخ نظام الدین اولیاء می زیسته، سفرهای متعدد و جنبش های گوناگون را تجربه کرده، در حمله مغول ها به اسارت رفته و در آخر هم به سال ۷۰۴هجری در گوشه ای از دهلی برای همیشه خفته است. آنچه اکنون از او یادگار مانده، خمسه ای است با عنوان مطلع الانوار در جواب مخزن الاسرار حکیم نظامی و شعر حماسی آیینه سکندری و مثنوی طوطی هند. از دیگر آثارش هم می توان به اعجاز خسروی، تاج الفتوح، تاریخ علایی و دیوان سفر و خزاین الفتوح اشاره کرد.[۹]

۸ فروردین (اول ربیع الثانی) قیام توابین (۶۵هجری)

گاهی یک تردید، یک غفلت یا یک تأخیر، انسان را محروم می کند؛ از خیلی از وظیفه ها، خیلی از حماسه ها و خیلی از فیض ها، توابین نمونه تاریخی این حرفند. آن ها کربلا را دیر فهمیدند؛ اگر چه خواستند که جبران کنند و کردند، اما عاشورایی ها کجا و آن ها کجا، و این درس برای ماست تا هیچ گاه در ادای وظیفه، تأخیر نکنیم.

اول ربیع الثانی سال ۶۵ هجری، سلیمان بن صُرد با گروهی از توابین که نام ۱۶ هزار تن آنان در دفتر سلیمان ثبت شده بود، برای خون خواهی امام حسین(ع) قیام کردند. آنان در شب جمعه پنجم ربیع الثانی از کوفه خارج شدند و روز بعد کنار قبر اباعبدالله(ع) بودند. یک یا سه شبانه روز در کربلا ماندند و گریستند و استغفار کردند، آن گونه که مثل آن روز و به آن اندازه صدای ضجه در آن وادی شنیده نشده بود. توابین با لشکر ابن زیاد روبه رو شدند و بعد از نبردی سهمگین و جانفشانی های بسیار به جز ۲۷ تن که مجروح و خسته و تشنه بودند، همگی به فیض شهادت رسیدند.[۱۰]

۱۱ فروردین (۴ ربیع الثانی) تولد حضرت عبدالعظیم حسنی (۱۷۳ق)

در خاندان رسالت ریشه داشته باشی، با چهار معصوم هم عصر باشی، از محضر سه امام فیض گرفته و حدیث گفته باشی، سال ها در آموختن معارف دین کوشش کرده باشی، اما غرور تو را پر نکرده باشد، عُجب تو را نگرفته باشد و هنوز بترسی که شاید عقیده ای، کلامی، رفتاری از من مخالف اسلام ناب باشد، نادرست باشد یا شایسته تغییر، و بعد بروی نزد امام و بگویی: «ای پسر پیامبر! بسیار علاقه مندم که عقاید دینی ام را خدمت شما بیان کنم تا چنانچه عقاید و افکارم مورد تایید شماست بر آن استوار باشم و گرنه آن چنان که شایسته است آنها را اصلاح نمایم.»[۱۱] آن گاه همه اعتقاداتت را در توحید، نبوت، امامت و معاد توضیح دهی. شایسته تکریمی، آن قدر که امام به «ابا حمّاد رازی» که رنج سفر به سامرا را کشیده تا پرسش هایش را بپرسد، بگویند: «هرگاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسایل اسلامی روبرو شدی آن را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار، در ضمن سلام مرا هم به او برسان.»[۱۲] و امام هادی(ع) به شخصی از اهالی ری بفرمایند: «اگر قبر عبدالعظیم را که در نزد شماست زیارت می کردی، مانند کسی بودی که امام حسین(ع) را در کربلا زیارت کرده است.»[۱۳]

۱۲ فروردین: روز جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۸ش)

مردم، کتک خورده بودند، شکنجه شده بودند، جان داده بودند، عزیزترین هایشان را، و حالا پیروزی شان را جشن گرفته بودند و دنبال جانشینی برای رژیم شاهنشاهی می گشتند؛ البته آن ها بی هدف قیام نکرده بودند که حالا سرگردان باشند، آرمان داشتند؛ همه شان می گفتند که ما شاه و حکومت سلطنتی نمی خواهیم. می گفتند حکومتی باید بیاید که از میان خودمان برخاسته باشد یعنی مردمی باشد، و از همه مهم تر این که جهت دهی و برنامه هایش رنگ و بوی اسلامی و دینی داشته باشد. در واقع، انتخابی بودن نظام و اسلامی بودن محتوای حکومت در شعارهای مردم سراسر کشور مطرح شده بود. فریاد «حکومت اسلامی ایجاد باید گردد» همه جا شنیده می شد.

این مردم، نهضت شان را با درایت یک رهبر بزرگ به مقصد رسانده بودند و حالا چشم دوخته بودند به حرف های این پیرمرد که حرف دل خودشان بود و همان جمله معروفِ «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد.» امام این جمله را خیلی محکم گفت، اما می خواست که خواست مردم باشد و به همین دلیل سفارش کرد به رفراندم یا همان انتخابات.

روز ۱۱فروردین سال ۵۸ میلیون ها انسان آزاده و آگاه پای صندوق های رای رفتند و یک انتخابات بی نظیر و بزرگ به یادگار گذاشتند که هنوز هم وقتی تصویرهایش را از تلویزیون تماشا می کنیم، غرق تعجب می شویم. روز ۱۲فروردین نتایج آرا اعلام شد؛ ۲/۹۸درصد مردم به جمهوری اسلامی آری گفته بودند؛ یک نتیجه قاطع، مردم ساختار حکومت اینده شان را خودشان انتخاب کردند. آنها حق داشتند مردم کتک خورده بودند، شکنجه شده بودند، جان داده بودند، عزیزترین هایشان را… .

۱۲ فروردین: آغاز به کار نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (۱۳۷۰ش)

این درست که نیروی انتظامی، مسئول قانونی مواجهه با جرم و شناسایی و دستگیری مجرمان است، ولی این به معنای سلب مسئولیت اجتماعی ما نیست. ما در قبال خودمان، خانواده مان و اجتماعمان مسئولیم، ما مسلمانیم و موظف به امر به معروف و نهی از منکر. ما مسئولیم و در نظام الهی، مسئول یعنی کسی که در برابر فکر، تصمیم و عملش مورد مواخذه و سؤال قرار می گیرد. در جامعه اسلامی، انتقاد، اعتراض و هر آن چیزی که به حق باشد و خیرخواهانه، نه مخرب و فتنه انگیز و کینه جویانه، وظیفه دینی همه مسلمانان است، و این حرف که «تو آن سوی جوی من این سوی جوی» در تفکر اسلامی جایی ندارد، هم چنان که هم رنگی با جامعه بی اعتنا برای گریز از رسوایی.[۱۴]

این بی تفاوتی، همانند کرم ساقه خواری است که آرام و بی صدا به سمت ریشه پیش می رود و گیاه را به یکباره نابود می کند. جامعه اسلامی، مثال ساده ساقه است.

۱۴ فروردین: روز جهانی کتاب کودک

هیچ کس جرأت حرف زدن نداشت. پادشاه برهنه بود اما اصلاً عین خیالش نبود. راست راست راه می رفت و تازه فخر هم می فروخت. تنها یک بچه توی آن همه جمعیت فریاد زد: هورا پادشاه چیزی نپوشیده، پادشاه برهنه است… دخترک از سرما می لرزید. هیچ کس کبریت هایش را نمی خرید. فکری به ذهنش رسید. یک کبریت روشن کرد، دومی و سومی… همه جوجه ها ناز و ملوس بودند، اما این آخری واقعاً تحمل ناپذیر بود؛ یک جوجه اردک زشت… این ها همه نوستالوژی های دوران کودکی ماست و قصه های ماندگار هانس کریستین اندرسون یکی از بزرگ ترین نام های دنیای ادبیات کودک و نوجوان؛ آن قدر بزرگ که روز تولدش یعنی دوم آوریل را روز جهانی کتاب کودک بنامند. نام کریستین اندرسون روی مهم ترین جایزه ای هم که امروز در حوزه ادبیات کودک اهدا می شود، می درخشد. قصه های او قصه های عامیانه ای بود که به افسانه می مانست اما همه از واقعیت های زندگی ریشه گرفته بود و به همین دلیل در خاطره هایمان مانده مثل خیلی از قصه های دیگر دوران کودکی مان.

کودک، وقتی قصه ای می شنود یا کتابی می خواند، رفتار و منش شخصیت های داستان در ذهنش خانه می کند. او هنوز نمی تواند مرز میان آموخته های جهان داستان را از زندگی واقعی که در اطرافش جریان دارد، تشخیص بدهد، پس آموخته های دنیای قصه برای او از همان اهمیتی برخوردار است که تجربه های زندگی. با این وصف، خیلی مهم است که برای کودکان کتاب بخریم، برایشان قصه های خوب بخوانیم یا دست کم بدانیم که چه کتابی می خوانند و بفهمیم که چگونه می توانیم روح تشنه و پاک آن ها را با کتاب های خوب سیراب کنیم.

۱۴ فروردین: درگذشت مترجم و ریاضی دان برجسته استاد احمد بیرشک (۱۳۸۱ش)

تا ۱۲ سالگی، تحصیلات مرتبی نداشت. وقتی او را به مدرسه ای در مشهد بردند، برای کلاس چهارم ثبت نامش کردند. بعد از سه ماه به پدرش گفته بود: «این کلاس برای من کم است. من اینهایی را که می گویند، می دانم.» مدیر مدرسه امتحانش کرده بود و فرستاده بودش کلاس ششم.

در مدرسه فرانسوی های تهران هم که ثبت نام کرد همین ماجرا تکرار شد. آن جا از کلاس دهم شروع، و به کلاس اول ختم می کردند. بعد از امتحان شد کلاس هفتمی، بعد از یک ماه رفت کلاس ششم. ماه بعد هم ماجرا تکرار شد و شد کلاس پنجمی. ماه به ماه می رفت کلاس بالاتر.

خواندن، زندگی او بود. جایزه های متنوع بزرگ و کوچک، مدارج علمی مختلف، تألیف کتاب های درسی و دانشگاهی و مقام های بزرگ و کوچک آموزشی، هیچ کدام نتوانست او را از خواندن و بسیار خواندن جدا کند.

احمد بیرشک کارهای زیادی هم کرد؛ کارهای بزرگی. او تقویم شمسی را با تقویم های قمری و میلادی مطابقت داد و با دقتی ۸۳۰ برابر دقت تقویم میلادی آن را از نو تنظیم کرد. بنیاد «دانشنامه بزرگ فارسی» را تأسیس کرد. دایره المعارف ناتمام «زندگی نامه علمی دانشوران» را تهیه کرد. با نوشتن ۵۳ کتاب درسی مختلف از سال ۳۵، چند نسل از ایرانی ها را آموزش داد. ۹۰ کتاب دیگر تألیف یا ترجمه کرد و خیلی از کارهای دیگر، اما هیچ کدام از این ها نتوانست مانع خواندن بدون وقفه او بشود. عصر روز ۱۴ فروردین ۸۱ وقتی پرستارهای بیمارستان قلب تهران، برای بردن جنازه او آمدند، دو کارگر را هم خواستند برای بردن کتاب هایی که در همان روزهای بیماری و توی بیمارستان خوانده بود.[۱۵]

۱۵ فروردین (۸ ربیع الثانی): ولادت امام حسن عسکری(ع) (۲۳۲ق)

چه قدر مسئولان دین و فرهنگ ما توانسته اند به زبان مردم، به زبان نسل های متفاوت حرف بزنند؟ چه قدر حوزه های معارف اسلامی ما برای شناختن زبان و فرهنگ نسل ها و طبقات مختلف اجتماعی تلاش کرده اند؟

تعداد بزرگانی که یادمان می اید، زیاد نیست. شهید مرتضی مطهری، امام موسی صدر، شهید بهشتی، شهید پاک نژاد و چندتایی دیگر. در حالی که آشنایی به زبان و فکر و فرهنگ مردمی که وظیفه داری با آنها حرف بزنی و به راهشان بیاوری جزو وظایف ماست. نمی شود گفت مردم اگر بخواهند حرف های بزرگان و علما را بفهمند، باید زحمت بکشند و بروند همه اصطلاحات و لغات و فضای فکری و فرهنگی آنها را یاد بگیرند. نمی توان این گونه استدلال کرد. این روایت را از کتاب بحارالانوار بشنوید:

نصیر، خادم امام حسن عسکری(ع) می گوید: «بارها دیدم که حضرت ابومحمد با زبان های مختلف سخن می گوید و از این موضوع شگفت زده شدم و به خود گفتم: ابومحمد که در مدینه به دنیا آمد و عرب است، چگونه به زبان ترکی و رومی و غیره گفت و گو می کند؟ ناگاه حضرت را دیدم که فرمود: خداوند حجت خود را از میان مردم برگزید و به وی معرفت همه چیز را آموخت؛ از این رو او لغت شناس است، دانش رجال و نسب ها را دارد و حوادث و رویدادها را می داند و اگر نه این بود، دیگر تفاوتی بین حجت خدا و دیگر مردمان نبود.»[۱۶]

۱۵ فروردین: درگذشت پروین اعتصامی (۱۳۲۰ش)

اختر چرخ ادب پروین، خیلی زود خاک سیه را بالین خودش دید. او که صاحب سخن های شیرین بسیار بود، در عمر کوتاهش جز تلخی از ایام نچید و در ۳۵سالگی در محنت گاه گور سائل فاتحه و یاسین شد.۱

برخی پروین اعتصامی را بزرگ ترین شاعر زن ایرانی دانسته اند و حتی دیرباورانی که نمی توانستند این همه اصالت و نگارگری های برجسته را باور کنند، به او تهمت زدند که شعر دیگران را ربوده است. این تهمت های ناروا فقط بلندای شعر پروین را می رساند که خواننده را به یاد شاعرانی بزرگ چون رودکی و ناصرخسرو و سنایی می اندازد.

پروین، احیاکننده سنت مناظره در شعر بود و در دیوانش بیش از هفتاد مناظره دیده می شود؛ مناظره هایی چون سوزن و نخ، سیر و پیاز، کرباس و الماس و مست و هوشیار، با وجود این، شعر او شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست؛ موعظه است؛ شعر تربیت و تهذیب و ترانه روح فزای مهر و عاطفه است.

او در «ای زنجیر» مردم را به انقلاب فرا می خواند. در «تیره بخت» رنج سیاه فقر را گوش زد می کند و در شعر «شکایت پیرزن» مشروعیت سیاسی رژیم را نپذیرفتنی می نمایاند.

در کنار همه این ها پروین یک شاعر زن است و شاهدش رنگ زنانه شعرهای اوست و حضور پررنگ عاطفه در جای جای دیوانش. شخصیت های پیرزن، یتیم، مادر و فرزند بیش از دیگر شخصیت ها در تمثیل های او حضور دارند. پروین فقط یک هنرمند بود با این تفاوت که رنج مردم را می دید و زبان گفت وگو با آن ها را می فهمید. به همین سبب هم در ذهن مردم باقی مانده است.

۱. با استفاده از اشعار پروین بر روی سنگ مزارش:

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آن همه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

۱۵ فروردین: درگذشت مترجم و ادیب وارسته استاد احمد آرام (۱۳۷۷ش)

* من فکر کردم که واجب است ما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.