پاورپوینت کامل گلبرگ فضیلت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گلبرگ فضیلت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلبرگ فضیلت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گلبرگ فضیلت ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۹۴
اشاره
ماه خرداد، یادآور عروج ملکوتی امام خمینی(ره) است. رهبر والایی که در برابر طاغوت و طاغوتیان به پا خاست و با هدایت مردم ایران اسلامی را به وجود آورد. در این شماره از گلبرگ جوان، در سه عنوان به سالگرد رحلت آن عزیز سفر کرده می پردازیم.
سردبیر
امام خمینی(ره) در کلام دیگران
به انتخاب: عطیه کاملی
مقام معظم رهبری: امام خمینی(ره) به همه انسان ها فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست.[۱]
مقام معظم رهبری: او آن روح الله بود که با عصا و ید بیضای موسوی و فرمان مصطفوی به نجات مظلومان کمر بست، تخت فرعون های زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت.[۲]
مقام معظم رهبری: ایمانش به استحکام کوه ها می مانست و عمل صالحش با خستگی ناپذیری و باورنکردنی توأم بود. آن چنان در تداوم عمل، صبور و کوشا بود که انسان را دچار حیرت می کرد.[۳]
آیت الله بهاء الدینی: امام خمینی(ره) ذخیره ای از گنجینه اهل بیت عصمت(ع) بود.[۴]
شهید محمدابراهیم همت: امام، تبلور سلاله ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است.[۵]
شهید مهدی باکری: سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر؛ عصر ظلم و ستم، عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی اش.[۶]
شهید مهدی باکری: عزیزانم! اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرمود، باز کم است.[۷]
شهید سیدمرتضی آوینی: وجود امام خمینی و برکات آن را تنها، کسانی می توانند حقیقتاً درک کنند که در جست وجوی تاریخ تحول باطنی انسان، … به تاریخ انبیا رجوع می کنند.[۸]
حافظ اسد: امام خمینی، امام همه ما بود.[۹]
حافظ اسد: امام خمینی، باعظمت زیست و باعظمت، دار فانی را به سوی ابدیت در حالی ترک گفت که بارزترین الگوهای ایمان، زهد و تقوا را در جهان امروز باقی گذاشت.[۱۰]
خاطرات امام روح الله(ره) به روایت حجت الاسلام قرائتی
به انتخاب: محمود سوری
اشاره
آقای قرائتی را تقریباً همه مخاطبان سیما، با برنامه «درس هایی از قرآن» می شناسند او یکی از شناخته شدهترین و خوشصحبت ترین روحانیانی است که رسانه به خود دیده است. در این شماره از ماهنامه گلبرگ جوان به نقل خاطراتی شیرین از ایشان درباره حضرت امام خمینی(ره) می پردازیم.
جوانی امام
مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی درباره جوانی حضرت امام می فرمود: در زمان رضا شاه، در مدرسه فیضیه قم نشسته بودیم که یکی از مأموران شاه وارد مدرسه شد و شروع کرد به فحاشی و قلدری. من شاهد بودم حضرت امام که بیست و چند سال بیشتر نداشت، جلو آمد و چنان سیلی بر صورت او نواخت که برق از چشمش پرید.[۱۱]
شرط برای تفریح
حضرت امام خمینی(ره) در کنار درس و بحث به تفریح هم علاقه داشت. در جوانی، روزهای جمعه با طلاب برای تفریح خارج می شدند، ولی قبل از حرکت می فرمود: « به دو شرط با شما بیرون می آیم: اول اینکه نماز را اول وقت بخوانیم. دوم اینکه در تفریح، از کسی غیبت نشود».[۱۲]
شجاعت رهبر
پس از قیام پانزده خرداد، شاه به اسدالله علم، وزیر دربار گفت: این خمینی کیست که آشوب به راه انداخته؟ علم گفت: یادتان هست وقتی شما به منزل آیت الله العظمی بروجردی در قم وارد شدید، همه علما از جایشان بلند شدند، اما یک سیدی بلند نشد؟ شاه گفت: بله. علم گفت: او همان خمینی است.[۱۳]
احترام به اموال عمومی
شهید حاج آقا مصطفی خمینی می فرمود: در خدمت حضرت امام در شهر همدان قدم می زدیم. به پارکی رسیدیم که چمن بود. حضرت امام مسافت بسیار طولانی را طی کرد تا پایش را روی چمن نگذارد و فرمود: «ما رژیم طاغوت را قبول نداریم، ولی این چمن ها با پول مردم درست شده و من پا روی آن نمی گذارم».[۱۴]
قهر با ظالم
در طول چهارده سالی که حضرت امام در نجف بود، هر شب به حرم حضرت امیرمؤمنان علی(ع)، می رفت و فقط یک شب به حرم نرفت. بعد معلوم شد در آن شب، سفیر ایران، یعنی نماینده شاه به حرم آمده و فیلمبرداری می شده است.[۱۵]
کفش پاره
سومین بار بود که امام خمینی(ره) کفش خود را برای تعمیر می فرستاد، ولی کفاش نمی دانست صاحب کفش، امام است. این بار که کفش را پیشش بردند، گفت: این کفش را دو بار پیش من آوردید و تعمیرش کردم، ولی دیگر جایی برای تعمیر ندارد.[۱۶]
عشق به خمینی
در مراسم حج دیدم یک فرد سودانی، پیرمردی ایرانی را که خسته و ناتوان شده بود،ا به دوش گرفته بود تا به مقصد برساند. به او گفتم: به چه انگیزه ای یک ایرانی را به دوش گرفته ای؟ گفت: به خاطر عشق به خمینی.[۱۷]
آوازه روح الله در افریقا
مردی افریقایی که پی درپی بچه هایش می مردند، آرزو داشت صاحب فرزندی شود. تا اینکه خداوند به او فرزندی داد. روزی که فرزندش به دنیا آمد، اتفاقاً رادیو را روشن کرد و نام روح الله خمینی را شنید. گفت: نام بچه ام را روحالله می گذارم تا زنده بماند.
به لطف خدا، فرزندش زنده ماند. او چندی بعد، همه مرغ و خروس های خانه اش را جمع کرد و به سفارت ایران آورد و به سفیر گفت: می خواهم اینها را برای امام خمینی هدیه بفرستم؛ چون با نام گذاری او بر فرزندم، خداوند عنایت ویژه ای به من نموده است.[۱۸]
گردن بند قیمتی
خانمی از ایتالیا گردن بندی قیمتی برای حضرت امام به رسم هدیه فرستاده بود. گردن بند روی میز امام بود تا اینکه دختر شهیدی به ملاقات امام آمد و امام آن گردن بند را به او هدیه کرد.[۱۹]
احترام پدر
در ایام عید، یکی از وزیران برای عید دیدنی و زیارت امام، به همراه پدرش خدمت ایشان رسیدند. امام پرسید: این پیرمردی که پشت سر شماست، کیست؟ گفت: ایشان پدرم هستند. امام بسیار ناراحت شده بود و فرمود: پدرت را پشت سر انداخته ای؟ درست است که وزیر هستی، ولی هر چه باشی، فرزند اویی.[۲۰]
کرامتی از امام
به سر یکی از برادران رزمنده ترکشی اصابت کرده بود و پزشکان از بهبود او قطع امید کرده بودند. بعضی از دوستان گفتند او را نزد امام ببرید تا ایشان دعایی بفرماید، شاید فرجی بشود. وقتی خدمت امام رسیدند، ایشان با محبت خاصی که به رزمندگان داشت، به چند حبه قند دعایی خواندند. قند متبرکشده را به برادر مجروح داد، یکباره حالش عوض شد و رو به بهبودی نهاد. هنگامی که پزشکان دوباره او را معاینه کردند، گفتند: این به معجزه بیشتر شبیه است.[۲۱]
نظارت معنوی امام
رادیو با یکی از آزادگان مصاحبه می کرد. از او پرسید: شما کی فهمیدی آزاد می شوی؟ گفت: چند ماه قبل. مجری پرسید: چند ماه قبل که خبری نبود؟ گفت: چند ماه قبل حضرت امام را در خواب دیدم و از ایشان پرسیدم ما کی آزاد می شویم؟ امام فرمود: روز شهادت شهید رجایی و باهنر، شما در یزد خواهی بود و چنین شد.[۲۲]
اثر ورزش
عده ای از ورزشکاران به ملاقات حضرت امام رفتند؛ امام فرمود: جوانان ورزشکار، آلودگی کمتری دارند.[۲۳]
وقت ورزش
عده ای از سران کشور خدمت حضرت امام بودند که یکمرتبه امام ساعتش را نگاه کرد و فرمود: دیر شد. پرسیدند: آقا! چی دیر شده؟ فرمود: وقت ورزش دیر شد.[۲۴]
فرزندم چنین باش…: توصیه های امام خمینی(ره) به جوانان
به انتخاب: مرضیه کوثری
اشاره
با توجه به تحول شگرفی که در ملت ایران، به ویژه جوانان به واسطه نفس قدسی و گرم امام به وجود آمد و نقش عظیم ایشان در هدایت انقلاب کبیر اسلامی که از بزرگ ترین ثمرات آن، احیای دین در جهان امروز است، بازنگری رهنمودهای آن روح الهی، ضروری است. ازاین رو، در این مقاله، سعی شده است رابطه امام خمینی(ره) و نسل جوان در رهنمودها، هشدارها، اظهار علاقه و ارادت های ایشان بررسی شود.
انس با قرآن و دعا
امام خمینی(ره) در توصیه به فرزندشان، حاج سید احمد خمینی می نویسد: «فرزندم! با قرآن این کتاب معرفت آشنا شو؛ اگرچه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب باز کن. … پسرم! دعاها و مناجات هایی که از ائمه معصومین(ع) به ما رسیده است، بزرگ ترین راهنماهای آشنایی با او ـ جلّ و علا ـ است و والاترین راهگشای عبودیت و رابطه بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیله انس با اوست و… وسوسه های بی خبران تو را از تمسک به آنها و اگر توانی از انس با آنها غافل نکند».[۲۵]
فقط انگیزه الهی
رابطه با خدا، فطری ترین، اصولی ترین، کارسازترین و زیباترین رابطه است. امام خمینی(ره) درباره این رابطه سفارش می فرماید: »دانشگاه ها را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس ها هم خوانده بشود، همه درس ها هم برای خدا خوانده بشود».[۲۶]
ایشان در وصیت نامه خویش به جوانان توصیه می کند: »این جانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است، از دست ندهید».[۲۷]و همچنین می فرماید: «من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید».[۲۸]
پالایش روح
امام خمینی(ره)، درباره پالایش روح می فرماید: «از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است، جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید»[۲۹] و در جای دیگر می فرماید: «اسلام آن قدر که با تهذیب این بچه های ما و جوان های ما کوشش دارد، به هیچ چیز کوشش ندارد».[۳۰]
دنیا را به چیزی نگیرید
جذابیت ها و ظواهر دنیا آن قدر لذت بخش است که نه تنها مردم عادی، بلکه بزرگان را به خود جذب می کند و فقط هنر مردان خداست که می توانند از این دام رهایی پیدا کنند. امام خمینی(ره) در این باره می فرماید: «توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید. توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آنجا ما را راه بدهند».[۳۱]
در جای دیگر نیز می فرماید: »اموری که مربوط به این عالم است، گذراست. زودگذر هم هست و پیروزی ها و شکست ها و خوشی ها و ناخوشی های این دنیا بیش از چند روزی و مقدار اندکی پایدار نیست. آنچه برای من و شما می ماند، آن چیزی است که در درون خودتان تحصیل کرده باشید. باور کنیم که خدای تبارک و تعالی حاضر است. باور کنیم که همه چیز به دست اوست».[۳۲]
توبه
امام خمینی در این باره می فرماید: «بهار توبه، ایام جوانی است که بار گناهان، کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی، ناقص تر و شرایط توبه، سهل تر و آسان تر است».[۳۳]
خودباوری
امام خمینی(ره) با اشاره به تلاش دشمن برای ناامید کردن جوانان و انکار پیشرفت های عظیم ملت ایران، تأکید می کرد دشمن می خواهد به جوان ایرانی القا کند که بدون وابستگی به قدرت ها به جایی نخواهد رسید و از این راه، انگیزه حرکت و پیشرفت را از ملت و جوانان ایران بگیرد، ولی موفق نخواهد شد. حضرت امام در مورد قدرت سازندگی جوانان بر خودباوری جوانان و خوداتکایی و ابتکار و تلاش علمی آنان تأکید می ورزید و می فرمود: «جوان های ما اثبات کردند که می توانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در درازمدت، شما همه کار می توانید بکنید. همانطوری که با شجاعت، ابرقدرت ها را خارج کردید، با شجاعت در فرهنگ خودتان کار بکنید و در کارهای خودتان، خودتان عمل بکنید و اتکای خودتان را هر روز به خارج کم بکنید و یک وقتی برسد که هیچ اتکا به خارج، ما نداشته باشیم و همه چیز را خودمان تهیه کنیم».[۳۴]
ایشان در جای دیگر بر این مطلب تأکید می کند: »ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم، و از هیچکس کم نداریم. ما که خودمان را گم کرده بودیم، باید این خودِ گمکرده را پیدا کنیم».[۳۵]
مبارزه علمی و عملی
امروز دیگر مبارزه ما، مبارزه با سلاح و توپ و تفنگ نیست؛ زیرا دشمن دریافته است که اراده های پولادین ایرانی با این اسلحه ها از پای نمی نشیند. اکنون مبارزه، مبارزه علمی و تلاش و کوشش در راه تحقق اهداف است. رهبر کبیر انقلاب که با ژرف نگری خود این انقلاب را به پیروزی رساند، برای ادامه این راه، ما را چنین راهنمایی می کند: «من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گل های معطر و نوشکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید».[۳۶]
نیز در جای دیگر می فرماید: «بهترین و مؤثرترین مبارزه با اجنبی، مجهز شدن به سلاح علم و دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است».[۳۷]
حفظ استقلال و نفی وابستگی
آیت الله خامنه ای، در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب، اتکای ملت ایران به توانایی های درونی و حرکت در مسیر خلاقیت، قطع وابستگی و کسب استقلال را از علت های دشمنی سلطه گران جهان با جمهوری اسلامی ایران دانست و فرمود: «علت مخالفت استکبار با بهره مندی ملت ایران از انرژی هسته ای نیز این است که جوانان ایرانی با اتکا به دانش، نوآوری و نیروی درونی خود و بدون وابستگی به قدرت های زورگو توانسته اند به دانش هسته ای دست یابند».
تأکید امام نیز بر استقلال به اندازهای بود که محاصره اقتصادی ایران از سوی امریکا را یک پیروزی برای ملت ایران دانست، تا به این ترتیب، جوانان و متخصصان داخلی، نوآوری ها و اختراعات خود را بروز دهند. ایشان در این باره فرمود: «حصر اقتصادی، جوانان ما را بیدار کرد و فهمیدند خودشان باید کار کنند و زحمت بکشند تا احتیاجی به خارج نداشته باشند.» [۳۸] و در جای دیگر فرمود: «فرزندان عزیزم! دیگر این شمایید که باید هر چه بیشتر کوشش کنید تا نهال آزادی و استقلال کشور را آبیاری کنید».[۳۹]
اصلاح مملکت
«شما جوانان… باید با وحدت کلمه، با اسلام، با ایمان از این نهضت تا اینجا که آمده اید، از اینجا به بعد هم به جلو بروید. باید همه ریشه های استبداد و استعمار را از این مملکت بکنید. باید این مملکت را پاک سازی کنید… به نیروی شما جوانان باید این مملکت اصلاح بشود».[۴۰]
بیداری در مقابل توطئه های دشمنان
امام خمینی(ره) در بخشی از وصیت نامه خود می فرماید: «از جوانان، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزش های انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرت ها و بی بندوباری ها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقبمانده و به اصطلاح آنان، «نیمهوحشی» نگه دارند».
در سفارش به این امر مهم نیز می فرماید: «شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند که امید من هستید و نوید من هستید، باید در هر جا که هستید، در هر جایی از ایران که هستید، باید بیدار باشید، با بیداری از حقوق خودتان دفاع کنید».[۴۱]
حفظ دانشگاه ها از انحراف
امام خمینی(ره) به اثرگذاری دانشگاه بر جامعه کنونی و آینده معتقد بود و نجات کشور از انحرافات را در گرو نجات دانشگاه ها می دانست و می فرمود: »به همه نسل ها توصیه می کنم برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز، دانشگاه ها را از انحراف و غرب و شرق زدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود، دست قدرت های بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. … . پس اکنون که دانشگاه ها و دانش سراها در دست اصلاح و پاک سازی است، بر همه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاه ها به انحراف کشیده شود و هر جا انحرافی به چشم خورد، با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاه ها و دانش سراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است».[۴۲]
ایشان در ادامه به جهت تأکید بر این مطلب می افزاید: «وصیت این جانب به جوانان عزیز دانش سراها و دبیرستان ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد».[۴۳]
یأس؛ هرگز
از نقشه هایی که دشمنان ما پس از شکست باورنکردنی برای ما کشیدند، تلقین روحیه یأس و ناامیدی در میان ملت، به ویژه جوانان است تا به آنها القا کند نمی توانند کشور را بدون وابستگی به غرب اداره کنند. امام با هوشیاری، همیشه به ملت امیدواری می داد و آنها را از ناامید شدن منع می کرد: «یکی از جنود ابلیس، یأس است، در اموری که انسان باید با امید و طمأنینه و تسلیم عمل بکند و شیاطین ایجاد یأس می کنند و با ایجاد یأس جوان های ما را در آن مسائلی که باید تصمیم جدی پیش بروند، گاهی سست می کنند».[۴۴]
دفاع از اسلام
امام خمینی(ره) می فرماید: «شما جوانان تحصیل کرده در هر جا هستید، وظایف خطیری دارید. وظیفه دفاع از اسلام که به عهده هر فرد مسلم است، وظیفه دفاع از میهن و استقلال آن، وظیفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشری. بکوشید و خود به احکام اسلام عمل کنید و دیگران را وادار به عمل کنید و پرده های ضخیمی که کجروان بر چهره نورانی اسلام افکنده اند را برطرف کنید. باید اشخاص و طلاب جوان که مشغول به تحصیل هستند، علاوه بر تحصیل، بروند و تبلیغ کنند».[۴۵]
آگاه ساختن ملت ها
امام خمینی(ره) دراین باره می فرماید: »بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملت ها را آگاه سازید و نقشه های شوم و خانمانسوز استعمارگران را برملا نمایید.»[۴۶] ایشان و در جایی دیگر میفرماید: «بر شما جوانان روشنفکر است که از پا ننشینید تا خوابرفتهها را از این خواب مرگبار برانگیزانید، و با فاش کردن خیانتها و جنایتهای استعمارگران و پیروان بیفرهنگ آنها، غفلتزدهها را آگاه نمایید».[۴۷]
پیوند حوزه و دانشگاه
«لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفکر دانشگاه ها به روحانیت احترام بگذارند…؛ چنان که روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته، آنها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند».[۴۸]
حکایتهایی درباره شجاعت
حمیده سلطانی مقدم
نَسیبه
نَسیبه، دختر یکی از یاران پیامبر، هیچ گاه فکر نمی کرد در صحنه احد با شوهر و دو فرزندش دوشادوش یکدیگر بجنگند و از رسول خدا(ص) دفاع کنند. او فقط مشک آبی را به دوش کشیده بود، برای آنکه در میدان جنگ به مجروحان آب برساند. او نوارهای پارچهای نیز همراه آورده بود تا زخم های مجروحان را ببندد.
مسلمانان در آغاز مبارزه، شکست عظیمی به دشمن وارد کردند، ولی طولی نکشید بر اثر غفلت عده ای، دشمن بر اوضاع چیره شد و عده زیادی از مسلمانان از اطراف رسول اکرم(ص) پراکنده شدند. نسیبه به محض اینکه وضع را چنین دید، مَشک آب را به سویی انداخت و شمشیر به دست گرفت و گاهی نیز با تیر و کمان در کارزار می جنگید. ناگهان متوجه یکی از سپاهیان دشمن شد که با فریاد، هم رزمانش را از غیبت محمد(ص) آگاه و آنها را تحریک به مبارزه می کند. نسیبه بی درنگ خود را به او رساند و چندین ضربت بر او وارد کرد. او نیز ضربه محکمی بر ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 