پاورپوینت کامل نگاه ویژه; جوان و اصلاح الگوی مصرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاه ویژه; جوان و اصلاح الگوی مصرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاه ویژه; جوان و اصلاح الگوی مصرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاه ویژه; جوان و اصلاح الگوی مصرف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۳۹

اصلاح الگوی مصرف جوانان

طیبه چراغی

۱. چیستی الگوی مصرف

الف) مفهوم شناسی مصرف

مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه می شود.»[۱] برخی دیگر در تعریف مصرف می گویند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (درآمد منهای استهلاک) به دو منظور استفاده می شود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پس انداز اختصاص می یابد و بخش دیگر، صرف تحصیل لذت می شود. آن قسمت از درآمد که صرف به دست آوردن لذت می گردد، مصرف نام دارد.[۲]

در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروه عمده خوراکی ها و غیرخوراکی ها را دربرمی گیرد. خوراکی ها، شامل آشامیدنی ها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیر خوراکی ها، شامل گروه های پوشاک و کفش، مسکن، اثاثیه منزل، بهداشت و درمان، حمل ونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمی ها، خدمات فرهنگی و کالاها و خدمات متفرقه است.[۳]

به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهره گیری از چیزی برای برآوردن یک یا چند نیاز ذاتی. بنابراین، شناخت شیوه های درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راه های درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

ب) الگوی مصرف در اسلام و غرب

دنیای غرب می کوشد الگوهایی در مصرف به جوامع ارائه دهد که رهاوردی جز فرسایش ثروت و امکانات زندگی آنها ندارد. این تلاش غربی ها در محورهای زیر خلاصه می شود:

ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف کالاهای تجملی و کم فایده؛

گسترش روحیه مصرف گرایی؛

انحراف ذهن ها از توجه به واقعیت های زندگی؛

اعلام پایان روزگار قناعت و فرارسیدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگی لوکس و تشریفاتی.

غرب سعی می کند این اهداف را با شیوه های گوناگونی مانند تبلیغ و اشاعه مدگرایی، تنوع طلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافی گری و تجمل گرایی پی گیرد و در این راه، از دولت ها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامه ها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره می برد.

بنابراین، پایه های الگوی مصرف در غرب عبارتند از:

۱. تمتع و بهره وری هرچه بیشتر؛

۲. رقابت و مسابقه در مصرف؛

۳. تجمل گرایی و تشریفات زاید.[۴]

آمار و ارقام به دست آمده در زمینه مصرف انرژی در کشورهای به ظاهر پیشرفته نشان می دهد این کشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانه انرژی در امریکا در دهه ۱۹۷۰ حدود شش برابر مصرف سرانه انرژی در جهان بوده است[۵] یا یک فرد فرانسوی سیصد بار بیش از یک فرد رواندایی انرژی مصرف می کند. نکته قابل تأمل این است که مقدار زیادی از انرژی به مصرف های غیرضرور و صرفاً لوکس اختصاص دارد.

شرکت های جهانی، گرچه به اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان می دانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمی اندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی می گوید:

ما باید خود را از شرّ یک سلسله عقاید متعارفی درباره اینکه چه چیزهایی برای رفع نیازمندی های مادی فقر لازم است، خلاص کنیم.[۶]

انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست که مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلکه برخی از خواسته های معنوی نیز انگیزه مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضه ها مانند انفاق.

از مجموعه آموزه های دینی اسلام می توان پایه های اصلی الگوی مصرف را در اسلام در موارد ذیل خلاصه کرد: بهره بردن از نعمت های الهی؛ اعتدال و میانه روی و پرهیز از اسراف و تبذیر که به هر کدام جداگانه می پردازیم.

یک بهره بردن از نعمت های الهی

در آموزه های اسلام، همه آنچه در آسمان ها و زمین وجود دارد، به پاسخ گویی به نیازهای بشری به عنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود می خواهد از آنها به درستی بهره برداری کنند. قرآن کریم در موارد متعددی از نعمت های الهی با عناوینی چون رزق الهی، طیّبات و زینت یاد می کند. از نظر اسلام، استفاده از نعمت های الهی در حدی که انسان بتواند سلامت خود را حفظ کند و با نشاط کامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلکه واجب است.

خداوند متعال در آیه ۱۱۴ سوره نحل می فرماید:

فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ.

پس، از نعمت های حلال و پاکیزه ای که خداوند روزی تان کرده است، بخورید و اگر فقط خدا را می پرستید، سپاسگزار نعمت های او باشید.

زیبایی و آراستگی، محبوب فطری انسان هاست. ازاین رو، خداوند متعال نیز که انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزه هایی را برای آراستن به او الهام کرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعی، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.[۷]

از دیدگاه اسلامی، هر چیزی که سبب عیب پوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند کمالات اخلاقی یا لباس هایی که موجب آراستگی انسان می شود.

از آنچه بیان شد، به دست می آید که خداوند متعال نعمت های خود را برای همه بندگان، به ویژه بندگان نیکوکارش آفریده است و این درست نیست که بگوییم افراد باایمان از نعمت های دنیایی بهره نبرند. امام صادق(ع) می فرماید:

زمانی که نعمت ها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.[۸]

قرآن کریم می خواهد که انسان ها از نظر روحی و معنوی به گونه ای تربیت شوند که با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزه شان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاش های ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاش های فرد عبادت خواهد بود.

بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است. در آیه ۱۳۸ سوره بقره آمده است: »رنگ خدایی، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت می کنیم.» در تحلیل قرآن کریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمت های الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح می شود؛[۹] زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم می شود.[۱۰]

دو اعتدال و میانه روی

هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانه روی صورت گیرد. در قرآن کریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژه ای شده و به صراحت اعلام گردیده است که در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنی ها و خوردنی ها باید از اسراف پرهیز شود.[۱۱]

در نگرش اسلامی، مصرف مطلوب، مصرف در حد کفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها که به گونه معقول و منطقی و بر اساس امکانات شکل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.

قناعت و زهد، از ویژگی های ستوده شده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب می شود که فرد به رفع نیازهای خود بسنده کند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصه های گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.

از دیدگاه برخی از صاحب نظران، اعتدال و حدّ وسط، مفهومی نسبی است که با اختلاف انسان ها، زمان ها و مکان های گوناگون، تفاوت پیدا می کند. ازاین رو، ممکن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.[۱۲]

امام صادق(ع) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف می فرماید:

میانه روی، کاری است که خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، کاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی که در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است که به کار دیگری می آید [مانند خوراک حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.[۱۳]

بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهره گیری از امکانات زندگی به گونه ای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرف کننده باشد.[۱۴]

با آنکه در آموزه های دینی بر انفاق تأکید فراوانی شده است، باید در این امر مستحبی نیز اعتدال و میانه روی را رعایت کرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونه ای رفتار کند که بالاتر از شأن انفاق کننده نباشد و خود و خانواده اش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمکن مالی برای انفاق های دیگر باقی می ماند و فرد برای تأمین نیازمندی های شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.[۱۵]

سه پرهیز از اسراف و تبذیر

سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینکه شخصی با درآمد کم که فقط نیازهای اندک او را برطرف می سازد، کالاهای لوکس مصرف کند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده که با اتلاف مال همراه است. برخی دیگر می گویند اسراف و تبذیر هر دو یکی هستند.

اگر کسی در میزان یا شکل استفاده از نعمت های الهی زیاده روی کند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف کند، اسراف کار شمرده می شود. قرآن کریم، اسراف را در معنای بسیار گسترده ای به کار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،[۱۶] دادن مال به کسی که شایستگی آن را ندارد،[۱۷] مصرف بیش از شأن در جهت مصالح شخصی،[۱۸] و اسراف در مخارج کیفی.[۱۹]

در حدیثی از امام صادق(ع) نقل است که به یاران خود درباره اسراف فرمود:

کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو می پوشی، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقی مانده آب و غذا را که در ظرف می ماند، دور بریزی یا خرما را بخوری و هسته آن را دور اندازی.[۲۰]

در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان کبیره معرفی شده است. در روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل می کند، حضرت در نامه ای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ می پردازد و یکی از آنها را اسراف و تبذیر می داند.[۲۱]

ج) الگوی مصرف مطلوب در اسلام

شناسایی نیازهای واقعی، رعایت اعتدال و صرفه جویی و بهره برداری از امکانات را الگوی صحیح مصرف بیان می کند. به دیگر سخن، الگوی مصرف، از یک سو راهنمای حرکت درست جامعه در مسیر بخش وسیعی از منابع کمیاب، و از سوی دیگر، عامل تنظیم نیازهای واقعی جامعه است.

به نظر می رسد فرهنگ حاکم بر جامعه، از عوامل مؤثر در تعیین الگوی مصرف است؛ زیرا اعمال و تصمیم گیری افراد، آیینه تمام نمای عقاید، اندیشه ها و نوع نگرش به جهان هستی و ارزش های مورد پذیرش آنهاست.

معرفی الگوی صحیح در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی در پی دارد. در سطح کلان تا زمانی که امکانات جامعه با نیازها و خواسته های افراد آن متناسب نباشد، کسب استقلال اقتصادی و رسیدن به عزت و سرافرازی ممکن نمی گردد. در سطح فردی نیز بدون پرهیز از مصرف های غیرضرور، آرامش روحی و روانی به دست نمی آید.

جوان مسلمانی که می کوشد برای یافتن مسیر درست در زندگی از وحی و سخنان معصومان بهره ببرد، باید در امر مصرف نیز الگویی در پی گیرد که مطلوب اسلام باشد. یکی از مهم ترین ویژگی های الگوی مصرف اسلامی این است که دارای حدود است. از نظر عالمان اسلامی، در اسلام سه سطح مصرف وجود دارد: مصرف مجاز، کمتر از حداقل مصرف و بیش از حداقل مصرف تا مرز اسراف. بنابراین، حد مصرف کافی از نظر اسلام، سطحی است که سختی و دشواری را از زندگی برطرف سازد.

یک دیگرگرایی

یکی از مهم ترین ویژگی های الگوی مطلوب مصرف این است که جوان مسلمانی که به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است، نباید تنها به خود و خانواده اش بیندیشد، بلکه باید افزون بر تأمین نیازهای فردی و خانوادگی، به فکر محرومان جامعه نیز باشد. با این کار، روحیه ایثار و فداکاری و دیگر کمالات انسانی در او رشد خواهد کرد و به خودخواهی و کبر و غرور دچار نخواهد شد. قرآن کریم از دیگرگرایی با عنوان انفاق یاد می کند و مسلمانان را به انجام آن تشویق کرده است.

قرآن گاهی در وصف خوبان، انفاق را یکی از شاخصه های ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی می داند[۲۲] و اهمیت انفاق تا حدی است که در برخی از آیات در کنار نماز ذکر شده است.[۲۳] در برخی از آیات نیز تصریح گردیده که انفاق، قرض به خداوند است[۲۴] و خداوند، گیرنده آن است.[۲۵] البته تمام این اجر و پاداش در صورتی است که انفاق به دور از ریا و خودنمایی و تنها با هدف الهی صورت گیرد.

از امیر مؤمنان علی(ع) نقل است که «اگر کسی مالش را در راه خدا صرف کند، خدا در جایگزینی آن مال تعجیل می کند.» [۲۶] بر این اساس، خداوند وعده داده که به گونه ای پاداش می دهد که هرچه را فرد در راه خدا صرف کرده است دوباره جایگزین شود.

کسی که مالش را در راه خدا صرف نمی کند، از آن مال بهره نخواهد برد. کسی که در مصرف مال در راه فرمان الهی و رضای خدا بخل می ورزد، گویی از این مال هیچ سودی نخواهد داشت:

کسانی را که طلا و نقره را گنجینه (پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! (توبه: ۱۳۴)

دو ایثار و گذشت

دوست من! یک جوان مسلمان همراه با بهره برداری از نعمت ها و امکانات الهی، باید در حد توان به کمک محرومان جامعه، فقر را در جامعه کم کند و بکوشد با رعایت این الگو به رضایت و خشنودی خداوند برسد. نقطه اوج و مرتبه عالی سخاوت و دیگرگرایی، مقام ایثار است. خداوند ایثارگران را این گونه ستوده است:

دیگران را بر خود مقدم می دارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. (حشر: ۹)

انسان سخاوتمند کسی است که بخشی از مال خود را به دیگری می دهد، ولی اهل ایثار کسانی هستند که در آنچه نیاز دارند، دیگران را بر خود ترجیح می دهند. در روایتی از پیامبر اعظم(ص) آمده است:

کسی که به چیزی نیازمند باشد و دیگری را بر خود ترجیح دهد، مشمول غفران الهی می شود.[۲۷]

البته این بدان معنا نیست که انسان آنچه خود نیاز دارد، در اختیار دیگری بگذارد و خود پیش دیگران دست دراز کند، بلکه او باید عزت نفس خود را حفظ کند. در تعبیری از امام صادق(ع) نقل شده است:

خداوند همه اختیارات شخصی انسان را به خودش واگذاشته، مگر جایی که رفتار او موجب ذلت وحقارتش شود.[۲۸]

بنابراین، ایثار کردن نباید به ناتوانی شخص بینجامد و او را برای تأمین نیاز، محتاج دیگران کند.

۲. عوامل و زمینه های مصرف گرایی در جوانان

الف) رفاه زدگی

رفاه زده به کسی می گویند که از نعمت بسیار برخوردار است، ولی هیچ حد و مرزی نمی شناسد و هیچ منعی را نمی پذیرد. بنابراین، رفاه زدگی، نوعی تصرف و مصرف کردن ناهنجار و ضد اخلاقی در نعمت های الهی است.

صاحبان ثروت، مصرف به شیوه غربی را نشان تمدن و رهایی از عقب ماندگی می دانند. آنان که لذت طلبی بدون حد و مرزی دارند، بیش از نیازهای واقعی خود مصرف می کنند و مصرف کردن را ارزش می دانند.[۲۹]

آنها می کوشند کالاهای لوکس و تجملی را وارد کشور کنند و از این راه، درآمدهای ارزی کشور را صرف واردات این گونه کالاها می کنند.[۳۰] این گروه با وارد کردن کالاهای مصرفی لوکس مانند لوازم آرایشی، لباس های بدن نما، خودروهای سواری پر زرق و برق، تجمل گرایی و مصرف زدگی را تبلیغ می کنند.

به طور کلی نمی توان گفت ثروت و رفاه فراوان فسادانگیز است. با این حال، از آنجا که طبع اولیه انسان، راحتی و عیش و نوش را دوست دارد و ثروت هم مقدمات این راحت طلبی را فراهم می آورد، می گوییم رفاه زیاد، سبب بالا رفتن فرهنگ مصرفی در جامعه می شود.

رفاه زدگی و افتادن در دام دنیا همواره نابودی جامعه ها را در پی داشته است. در کتاب الحیاه آمده است: تکاثر و اتراف، باعث نابودی و شقاوت انسان است و ثروتمندان مترف کسانی هستند که هم خود نابود می شوند و هم دیگران را نابود می کنند. آنان کسانی اند که نسل ها را تباه می سازند و جامعه را به حضیض بردگی اقتصادی و بی حالی و مستی و عقب ماندگی می کشانند. برای اینکه بر این واقعیت اجتماعی اشراف و اطلاع کامل یابیم، به مسائلی اشاره می کنیم که از آثار جدایی ناپذیر زندگی تکاثری و اترافی است:

اول: تکاثر و اتراف، جو و حالتی را در نفس انسان پدید می آورند که نتیجه اش نابودی و تباهی عقل و قلب و دین است.

دوم: تکاثر در داشتن ثروت و زیاده روی در مصرف، عواطف انسانی را می میراند و پایه های فضیلت و اخلاق را منهدم می سازد.

این دو، پایه های همیاری اجتماعی و تعاون را متزلزل می سازد و به این وسیله، اساس توازن و تبادل را نابود و توده مردم را ضایع و هلاک می کند.[۳۱]

ابن خلدون نیز در کتاب خود، در فصلی با عنوان «فراخی معیشت و تجمل و فرورفتن در ناز و نعمت، از موانع پادشاهی و کشورداری است» ثروت، رفاه زدگی و تن پروری را از عوامل مهم سقوط و نابودی اجتماعی می شمارد.[۳۲]

ب) الگوگیری از رسانه ها

الگوگیری، امری فطری است که از دوران کودکی در انسان وجود دارد. حتماً دیده اید که اگر به کودکی لبخند بزنید، او نیز مثل شما لبخند می زند. هر چه سن کودک بالاتر می رود، تقلید تا حدی حالت هدفدار به خود می گیرد و در عالی ترین و مطلوب ترین حالت، تقلید و تکرار عمل دیگری، با آگاهی کافی از حُسن کار و هدفمندی است.[۳۳] بنابراین، در تعریف الگوپذیری می توان گفت: رضایت فرد به انطباق رفتارش با الگوهای وسیعی، در جهت هماهنگی و انسجام رفتاری با آنها.[۳۴]

براساس اصولی مانند اصل لذت، فردگرایی و توجه صرف به علوم تجربی بود که مادی گری در غرب به اوج خود رسید.

آنها با توجه به این اصول و با مطالعه دقیق حالات جوانان، مانند قهرمان خواهی، نیاز به محبوبیت، خودنمایی، حادثه جویی، بلندپروازی، رقابت، استقلال طلبی و…، الگوهای جدید و جوان پسندی را مطرح می کنند.[۳۵]

در این نظام، از روش الگویی بیشترین استفاده برای کسب منفعت بیشتر صورت می گیرد. دستگاه های تبلیغاتی، اکنون حرف خود را از زبان یک قهرمان ساختگی یا یک شخصیت مزدور می زنند و از دیگر سو، مشغول پرورش و ساختن قهرمانان و آرایش چهره هایی هستند که بتوانند، بهره گیری از آنها، جذابیت کاذب به وجود آورند و پیام خود را به طور کامل به مخاطب القا کنند.[۳۶]

در جامعه ما، پس از جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، ارزش های اسلامی و فرهنگی به تدریج کم رنگ شد و اسراف نکردن، قناعت ورزیدن، ساده زیستی و مانند آن به تدریج ارزش خود را از دست داد. در کنار عوامل بسیاری که در این زمینه مؤثر بودند، نقش وسایل ارتباط جمعی بیش از دیگر عوامل بود.

دانشمندان ارتباطات برای وسایل ارتباط جمعی سه کارکرد مهم بیان می کنند:

خبری و آموزشی: نقش وسایل ارتباطی، انتشار جریان رویدادهای اجتماعی است، ولی برخی از این وسایل به ویژه تلویزیون، اینترنت و ماهواره، با پخش برنامه ها و فیلم ها می کوشند آموزه هایی را با مُدهای تازه و مناسب با فرهنگ خودشان به گیرندگان برنامه ارائه کنند.

راهنمایی و رهبری: رسانه ها با توجه به ارزش های خاص هر جامعه، باید به عنوان ابزاری در جهت خدمت به ارزش ها و هنجارها باشند؛ امری که در کشور ما نادیده گرفته شد و تلاش گردید تا افکار و ایده هایی به مخاطب القا شود که با هنجارهای جامعه منافات داشت.

تفریحی و سرگرمی: وسایل ارتباط جمعی می توانند با ارائه برنامه های گوناگون، اوقات فراغت خانواده ها را پر کنند و به طور موقت ذهن آنان را از مشکلات روزمره دور سازند.[۳۷]

در ادامه، به بررسی جریان الگوپذیری جوانان از رادیو، تلویزیون، سینما، ماهواره و اینترنت می پردازیم.

اول رادیو، تلویزیون و سینما

امروزه رسانه ها به عنوان یکی از ابزار سمعی و بصری، به صورت مستقیم با روح و جان انسان در ارتباط است. رسانه ها در کنار نهادهای دیگری که طرز تفکر جامعه را می سازند، نقش مهمی بر عهده دارند. بررسی های روان شناسی اجتماعی نشان می دهد رسانه های گروهی، دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند.

رسانه ها از راه ارائه هنجارهای خاص اجتماعی، به افراد القا می کنند که رفتار ارائه شده در رسانه ها، رفتار مناسب اجتماعی است. به این ترتیب، رسانه ها با ارائه الگوها و هنجارهای خاص، سبب ایجاد هم نوایی در افراد می گردند. شرکت های بزرگ جهان با استفاده از وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و رادیو در کشورهای مختلف، می کوشند فرهنگ مصرفی را در جامعه رواج دهند.[۳۸]

رسانه ها از راه پخش آگهی های تجاری در تلویزیون، رادیو و سینما و پخش سریال های داستانی و مانند آن می توانند بیش از نظام آموزشی بر ذهن مخاطب خود تأثیر بگذارند.[۳۹] در کتاب سیطره جهانی از پروفسور اوانجلینا گارسیا، استاد ارتباطات اجتماعی نقل می کند که آهنگ موزیک و شعارهایی که در فاصله هر چند دقیقه از رادیو و تلویزیون پخش می شود، به ویژه در منازلی که ارتباط افراد با دنیای خارج کمتر است، اثر مهمی را در ذهن شنونده به وجود می آورد که او از آن به قالب های فکری تعبیر می کند.

او معتقد است تبلیغات تجاری، نوعی اتکای روانی در افراد پدیدار می سازد و احترام، شخصیت و ارزش افراد براساس آنچه می خرند و مصرف می کنند، معنا می شود.[۴۰]

برنامه های صدا و سیما، فیلم های سینمایی و تئاترها و انواع آگهی های تبلیغی تجاری می تواند مردم را به سمت الگوی مصرفی مثبت یا منفی سوق دهد. چه بسا افرادی که از این راه به سمت مصرف کالاهای لوکس و تجملی هدایت می شوند.[۴۱]

همان گونه که بیان شد، یکی از مهم ترین ویژگی های دوران جوانی، حس الگوپذیری است. جوانان برای تکوین شخصیت روحی و فکری و اجتماعی خود، همواره می کوشند بهترین افراد را الگوی خود قرار دهند؛ گرچه گاه اشتباه می کنند و افراد ناشایست را الگوی خود می دانند.

دنیای غرب با سوءاستفاده از این ویژگی جوانان، می کوشد هنرپیشه های فاسد سینما، ورزشکاران بی بندو بار و خوانندگان بی شخصیت را در مقام الگوی کاذب به جوان معرفی کند. امروزه، وضعیت ارتباطات رسانه ها در کشور به گونه ای است که ایمان و هویت جوانان به تاراج می رود. اگر به خوبی بنگریم، می بینیم که در دوره ای، هنرپیشه هایی مانند اوشین الگو بودند و اکنون یانگوم و جومونگ؛ و حتی در برخی از خانواده ها سبک غذای کُره ای جای خود را باز کرده است.

استفاده از نام های غربی و نامأنوس بر روی فرزندان، تابلوها و شرکت ها، مد، تبلیغ کالاهای لوکس خارجی، تجمل گرایی و…، از دیگر مصداق های الگوپذیری از رسانه هاست.

رسانه های عمومی به دنبال عرضه کالاهایی هستند که موردپسند مردم و برای رسانه ها از نظر اقتصادی سودمند است. اساس کار رسانه ها را محورهایی تشکیل می دهد که از راه آن به پول و سرمایه بیشتری برسند و یکی از این محورها، تبلیغ آگهی های گوناگون تجاری و تبلیغاتی است.

برخی عنوان می کنند که آگهی های تجاری به نفع مصرف کننده تمام می شود؛ چون از این راه، فروش انبوه کالاها آسان می شود و فروش انبوه، تولید انبوه را به همراه دارد. اما اقتصاددانان معتقدند آگهی انبوه به جای کاهش قیمت ها، سبب تورم قیمت کالاها می شود. افزون بر این، رسانه ها در تبلیغ، هیچ گونه مسئولیت و نظارتی بر کیفیت کالاها ندارند و هرکه پول بیشتری بپردازد، در اولویت قرار می گیرد.[۴۲]

همچنین در بیشتر فیلم های سینمایی و سریال های ایرانی، به هنرپیشه ها تازه ترین لباس های مُدشده را می پوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباس ها و زیورآلات جدیدی جایگزین می شود. در کشور ما، بیشتر فیلم ها در خانه های بزرگ و بسیار زیبا ساخته می شوند. وسایل خانه مانند مبلمان، سرویس غذاخوری، آشپزخانه و وسایل آن، آخرین مُدهایی هستند که به کار می روند.

تقلیدهای شگفت آور از انواع آرایش مو و لباس وحرکات هنرپیشگان فیلم های غربی، بلافاصله پس از نمایش آن فیلم ها در خیابان های تهران، آن چنان به چشم می خورند که می توان گفت یک شبه مانند قارچ پا به عرصه وجود می نهند. دنباله روی تماشاگران از قهرمانان فیلم ها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت های تجاری، در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم ها و هنرپیشگان برای مد کردن و تبلیغ پاره ای از کالاهای خود می پردازند؛ هرچند کالاهای بی ارزش و نامرغوبی باشند.[۴۳]

بیشتر فیلم های ایرانی، خانواده های طبقه بالا را به نمایش می گذارند که تقلید طبقه متوسط و پایین را از آنان در پی دارد. به بیننده طوری القا می شود که هرکس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و مانند آن نداشته باشد، بیچاره است. حتی در برنامه های خانوادگی و ترکیبی نیز چنین روندی را شاهد هستیم.

در برنامه آموزش آشپزی «بهونه» که با اجرای سامان گلریز پخش می شود، گرچه ادعای سازندگان برنامه این است که غذاهای ساده و کم خرج را آموزش می دهند، ولی انتخاب نوع وسایل آشپزی مانند همزن و مخلوط کن، تابه و دیگ که همگی مارک های خارجی دارند، چیدمان آشپزخانه، گاز فر صفحه ای ومانند آن ترویج فرهنگ مصرف گرایی است. حتی در این برنامه، مارک ظروف آشپزخانه Dessini معرفی می گردد که از شبکه های ماهواره ای نیز تبلیغ می شود.

در برنامه «به خانه برمی گردیم» که هر روز عصر از شبکه تهران پخش می شود، در یکی از بخش های کارشناسی، دکوراسیون خانه آموزش داده می شود. در حالی که بسیاری از خانواده های جوان ایرانی اجاره نشین هستند و در آپارتمان های با متراژ کم زندگی می کنند، خانم کارشناس درباره نحوه قرار گرفتن میز کنسول در راهروی خانه و وسایل لازم برای تزیین آن صحبت می کنند.

در حقیقت، رسانه ملی در سالیان اخیر، عامل اصلی ترویج مصرف گرایی در میان خانواده ها و جوانان بوده است؛ چراکه رسانه ملی کالا را تبلیغ نمی کند، بلکه مصرف را تبلیغ می کند.

دوم ماهواره و اینترنت

پیشرفت روزافزون فن آوری و در نتیجه، به وجود آمدن شبکه های ارتباطی و ماهواره ای بر تمام زوایای پنهان و آشکار زندگی تأثیرگذار بوده است. رسانه های گروهی، فاصله میان سطوح گوناگون را از بین می برد و با کمک تبلیغات می کوشد تا با رواج مُدهای جدید، امیال جدیدی را در افراد به وجود آورد. به عبارت دیگر، تولیدکنندگان با تبلیغ و تلفیق این گونه نیازهای کاذب و با تغییر جایگاه نیازها و تقاضاها، سعی در فراهم آوردن شرایطی دارند تا فرد بر اساس آن، نیازهای کاذب ایجادشده، مانند لباس با طرح نو و مُد جدید را جایگزین نیازهای اساسی خود کند.

در این میان، ماهواره و اینترنت نقش مهمی در ترویج و جهانی شدن مصرف یک کالا بازی می کنند؛ زیرا مُد جدید، نیازمند تقاضا و بازاریابی است. بنابراین، این گونه وسایل، نقش بارزی در اشاعه فرهنگ مصرفی در جوامع دارند؛ زیرا بسیاری از مدل های رایج آرایشی، پوششی و…، از سوی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان از مدل های ماهواره ای و اینترنتی الگوبرداری می شود.

در برنامه های ماهواره ای، جدیدترین لباس های فَشِن از معروف ترین طراحان لباس جهان نمایش داده می شود. از زنان برای تبلیغ خمیردندان، وسایل آرایشی و ظروف آشپزخانه بهره برده می شود و بیشتر تبلیغات در مورد رژ لب، کرم پودر، قرص های لاغری، نوشیدنی های انرژی زا و… است که به سرعت در جامعه رواج می یابند.

در کشور ما دسترسی به شبکه های ماهواره ای به دلیل امکان تهیه آسان و ارزان تجهیزات دریافت برنامه های ماهواره، بسیار آسان است و بیشتر جوانان به دیدن برنامه هایی تمایل دارند که آنها را در برنامه های داخل کشور نمی یابند و در واقع به خاطر برنامه های مبتذل از ماهواره استفاده می کنند.[۴۴] این روند سبب شده که بسیاری از جوانان و به ویژه دختران به آرایش چهره و خرید لوازم آرایشی روی آورند. به گزارش ذیل دقت کنید:

گرایش روزافزون زنان، دختران و دختران کم سن و سال به استفاده بی رویه از لوازم آرایشی، به مرز بحران رسیده و نگرانی های عمیقی را برانگیخته است و موج فزاینده استفاده از لوازم آ رایشی، چنان سرسام آور است که مهار این بحران دشوار به نظر می رسد.

چشم روشن ها، لنز تیره می خواهند؛ چشم تیره ها، لنز روشن. اگر پوست دختری برق بزند، مات کننده چاره کار است؛ در این صورت دیگر برق نمی زند. گاهی به علت نوع پوست یا هزینه بالای جراحی با لیزر، ترمیم آسیب های صورت ممکن نیست. در این هنگام است که انواع پودرها و لوازم آرایشی سفیدکننده به کار می رود. در بیشتر اوقات، زنان و دختران جوانی که عارضه ای در صورت ندارند وشادابی و طراوت پوست آنها، در حالت معمولی است، به طور بی وقفه، از لوازم زیباکننده استفاده می کنند. این افراد، شب ها که به منزل بازمی گردند، با شیرپاک کن های مختلف و صابون های رنگی متفاوت، شلوغی و آرایش چهره هایشان را که در اثر استفاده بی رویه مواد آرایشی، حالتی زمخت و مکدّر پیدا کرده، مرتب می کنند.[۴۵]

همچنین تبلیغات ماهواره ای سبب شده است که بسیاری از افراد به سمت جراحی های زیبایی بروند. استفاده از ژل های غیردایم نیز بسیار روایج یافته است و از آن برای گونه گذاری، افزایش حجم لب و برطرف کردن چین و چروک پوست استفاده می کنند. استفاده از این ژل ها در کشورهای اروپایی و امریکایی برای افراد با سنین بالاست، ولی در ایران، افراد زیر هیجده سال برای این کار اقدام می کنند. [۴۶]

درباره اینترنت نیز وضع همین گونه است. امروزه سهم رسانه هایی مانند تلویزیون و رادیو در پُر کردن اوقات فراغت جوانان بسیار کاهش یافته است و سهم ضبط صوت و رسانه هایی مانند اینترنت بیشتر شده تا بتوانند از راه فعالیت های آنلاین و غیر آنلاین، مانند به اشتراک گذاشتن موسیقی، گوش دادن به موسیقی، بازی های رایانه ای و.. اوقات خود را بگذرانند. به همین نسبت، تمایل افراد برای یاد گرفتن سازهای موسیقی افزایش یافته است.

ج) مُد و مُدگرایی

اگر به چهره افرادی که در خیابان ها می بینیم، دقت کنیم، بارها افرادی را با ابروهای تیغ زده، موهای سیخ سیخی، شلوارهای تنگی که تا دیروز آن قدر گشاد بود که به زور به کمر بسته می شد، بلوزهای تنگ با مارک ها و شکل های عجیب، شال هایی که فقط وسط سر را می پوشانند، می بینیم. سخنی که آنها می گویند این است که «مُد است».

شاید بتوان ریشه تاریخی مُدگرایی را به زمان قاجار رساند. از اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار که پای مستشاران خارجی به ایران باز شد، پدیده های نوظهور غربی نیز به تدریج به ایرانیان شناسانده شد و آداب و رسوم فرنگی که ابتدا از سوی خاندان سلطنتی تقلید شده بود، به مرور در طبقات زیرین اجتماع نیز نفوذ پیدا کرد.

ناصرالدین شاه، نخستین شاه ایران بود که به طور رسمی به فرنگ سفر کرده و توانسته بود مظاهر نوپای تمدن غربی را از نزدیک ببیند. او با هدیه هایی که از سفر اروپا برای حرم سرای خود آورد، تغییری در پوشش بانوان طبقات بالای جامعه داد. سلطنت پنجاه ساله این شاه مستبد، سرآغاز آشنایی ایرانیان با تمدن غربی بود. فرستادن افرادی به فرنگ برای تحصیل از سوی عباس میرزا و بازگشت آنها پس از اتمام تحصیل به ایران، آشنایی ایرانیان و به ویژه دربار با ماشین آلات صنعتی و غربی، آمدن سینما توگراف، تأسیس مدرسه جدید دارالفنون و روزنامه ها، همه و همه مؤلفه های این آشنایی بودند.

این جریان تا زمان سلطنت دیکتاتوری رضاشاه ادامه یافت. رضاشاه که با کمک انگلیس توانسته بود نظام حاکم را در دست گیرد، در تنها سفر خود به ترکیه، تحت تأثیر مظاهر و فرهنگ غربی قرار گرفت و به این نتیجه رسید که تنها راه پیشرفت ایران، ملبس شدن و متظاهر شدن به تمامی ظواهر فرنگی است. رضاشاه با فرمان کشف حجاب و متحدالشکل شدن لباس، نخستین گام را در راه مبارزه با سنت ایرانی و اسلامی برداشت. روند تحول به تدریج در ظاهری ترین شئون فرهنگی و اجتماعی، یعنی نوع پوشش مردان و زنان اثر همه جانبه ای گذاشت که یکی از پی آمدهای آن، شیوع مد و مدگرایی در ایران است.[۴۷]

مدها، الگوهایی فرهنگی هستند که از سوی بخشی از جامعه پذیرفته می شوند و دوره زمانی نسبتاً کوتاه دارند و سپس فراموش می گردند.[۴۸] بنابراین، مدگرایی آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و شیوه زندگی و رفتار خود را براساس آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن پیروی کند.[۴۹]

امروزه، پیروی از مد نه تنها در نوع پوشش جوانان، بلکه در بخش های مختلف زندگی افراد تأثیر دارد. از سبک لباس و آرایش های ظاهری گرفته، تا وسایل منزل و حتی گرایش ها و علاقه های خاصی که در قشری از جامعه ناگهان بیش از دیگر علایق مورد پسند قرار می گیرد، مانند روی آوردن به ورزش یوگا و ایروبیک تقاضا برای جراحی های پلاستیک و سفر به دبی.

مُد به خودی خود بد نیست، ولی آنجا که شکل افراطی به خود می گیرد، خطرناک است. مدگرایی افراطی، نشان دهنده تزلزل و بحران هویت افراد جامعه است. در این وضعیت، جامعه دچار انحراف شده است و افراد می کوشند خود را به یک نوع مدل و گرایش خاصی نسبت دهند. مدگرایی افراطی، سبب از بین رفتن اراده مدگرایان می گردد؛ آنگاه که آنان در انتخاب نوع پوشش از خود اختیاری ندارند و مطیع مد می شوند.

جوانی که شیفته مد و فرهنگ کشور دیگر می شود، حاضر نیست در مقابل آن کشور بایستد و از خاک خود دفاع کند. حتی گاهی اوقات دیده می شود که جوانان، لباس هایی به تن می کنند که پرچم کشور بیگانه یا نام آن کشور بر آن نقش بسته است. مُد و مدگرایی مظاهری در جامعه داشته است. خرید اجناس مارک دار و مصرف کالاهای ساخت خارج، از آن نمونه اند که اینک به آنها می پردازیم.

یک خرید اجناس مارک دار

یکی از مظاهر مصرف گرایی در میان جوانان، استفاده از پوشاک مارک دار است. منظور از لباس های مارک دار، لباس هایی هستند که به نحوی مانند نحوه دوخت از جهت گشادی و تنگی، ترکیب رنگ، کوتاهی و بلندی و نوشته های روی آن، نشانه فرهنگ غرب است. امروزه، رنگ و شکل و مارک اجناس است که قیمت آنها را مشخص می کند و گران پوشی و خرید لباس های مارک دار، به امری عادی تبدیل شده است.

اگر سری به مراکز اصلی خرید تهران بزنیم، با قیمت های باورنکردنی روبه رو می شویم که به قول فروشنده، تنها پول مارک این اجناس را می پردازیم.

حتی در برخی مراکز، مانتوهای ترک و ایتالیایی عرضه می شوند. اما جای این سؤال باقی است که چگونه بازار ایران که یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان مانتو و چادر در میان کشورهای اسلامی است، از مانتوهای ایتالیایی(!) اشباع شده است.

حتی در نمایشگاه بین المللی مد و لباس که چندی پیش در محل دایمی نمایشگاه های بین المللی تهران برپا شد، با وجود ادعای برگزارکنندگان آن که سعی داشتند از نهادهای ایرانی و اسلامی بهره بگیرند، اجناس مارک دار عرضه شد. این نمایشگاه، بیشتر معرف پوشش و آرایش مدل های ماهواره ای بود؛ به ویژه در مورد پوشاک آقایان که عمدتاً لباس های مارک دار خارجی با تبلیغ گسترده عرضه می شد.

شاید یکی از دلایل عمده ای که تولیدکنندگان و طراحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود جایی باز کنند، آشنایی آنها با مبانی روان شناختی تأثیرگذاری و به کارگیری روش ها و اصول فنی مناسب در کار است.

دو مصرف کالاهای ساخت خارج

در حال حاضر، بیشتر بیلبوردهای سطح شهر تهران در تسخیر شرکت های خارجی است و حتی از ورودی شهر و محل پرداخت عوارض می توان این فضا را مشاهده کرد. فضای تبلیغاتی تهران و دیگر کلان شهرها، اعم از تابلوهای اعلانات خیابانی، بدنه اتوبوس ها و ایستگاه های مترو را تبلیغ کالاهای خارجی پُر کرده است. اگر هم تبلیغی از کالاهای داخلی صورت می گیرد، مربوط به کالاهایی است که ترکیبی از کالاهای خارجی است مانند چای، که تنها بسته بندی آن داخلی است. بسیاری از جوانان، خرید کالای خارجی را نشانه تثبیت موقعیت اجتماعی خود می دانند و مصرف کالاهای خارجی را بر تولیدات داخلی ترجیح می دهند. درباره علت این رفتار، دلایل فراوانی عنوان می شود که می توان به تبلیغات جهانی، سودجویی برخی از تولیدکنندگان داخلی و کیفیت پایین کالاهای داخلی اشاره کرد.

این گرایش به حدی شدید است که حتی کودکان نیز بسته بندی های پرزرق و برق اسباب بازی ها و آدامس های خارجی را می پسندند؛ معضلی که به ویژه درباره دختران مشهود است و هنوز عروسک های ملی نتوانسته اند جایگزین عروسک غربی «باربی» شوند.

در این میان، برخی از تولیدکنندگان داخلی نیز کالاهای خود را با انواع مارک های خارجی به فروش می رسانند. این روند، آثار نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت و ممکن است این باور در ذهن همگان شکل گیرد که غرب از هر جهت بهتر است و بنابراین، رواج خوراک، پوشاک و آداب و رسوم و نوع تربیت فرزندان به شیوه غربی پسندیده است.[۵۰]

عوامل و زمینه های مدگرایی در میان جوانان عبارتند از:

یک نوگرایی

یکی از ویژگی های دوره جوانی، نوگرایی و تمایل به تجدد است. جوان به دنبال چیزهایی است که نو هستند و چیزهای تازه را انتخاب می کند. به دلیل این روحیه در جوانان، آنان به اشعار تازه و نو علاقه مند هستند و به سمت اجناسی کشیده می شوند که به روش تازه ای معرفی و عرضه می گردند.

تمایل به امروزی شدن و نوگرایی در هر جوانی وجود دارد و نشان دهنده نیاز او به شکستن قالب های موجود و فاصله گرفتن از هنجارهای گذشته است تا از این راه هویت مستقلی به دست آورد.

جوانان بنا به میل ذاتی خود، تنوع طلب و خواهان تغییر و تحول هستند. بنابراین، آنها علاقه دارند خود را به شکل افراد و گروه های محبوب اجتماعی یا سوپراستارهایی درآورند که تبلیغات زیادی روی آنها صورت می گیرد.

دو چشم و هم چشمی

رقابت و چشم و هم چشمی، از دیگر زمینه های رواج مدگرایی در میان جوانان است. اگر رقابت در جهت صحیح صورت گیرد، سبب پیشرفت و تکامل انسان می شود، اما اگر به سمت امور مادی و مدپرستی هدایت شود و فرد بکوشد با نوع پوشش و آرایش خود از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.[۵۱]

گاهی اوقات افراد طبقه پایین سعی می کنند هرچه بیشتر شبیه افراد طبقات بالا شوند. از دیگر سو، افراد طبقات بالا که می بینند بین آنان و افراد دیگر طبقات تفاوتی نیست، می کوشند با خرید کالاها و لباس های گران قیمت، مانع شبیه شدن افراد طبقات پایین شوند.[۵۲]

یکی از صاحب نظران می گوید که مُد، یکی از ویژگی های هم رنگی با جماعت است که سعی می کند افراد را با یکدیگر هم رنگ کند. او معتقد است که مد، برعکس تشریفات، سبب می شود افراد شبیه اشخاص طبقه بالاتر شوند و در حقیقت نوعی رقابت بین افراد است.

طبقات متوسط و پایین با مشاهده ولخرجی های ثروتمندان، خود را در دام مصرف غیرمنطقی گرفتار می کنند و مصرف را نوعی منزلت اجتماعی می پندارند. هم چشمی سبب می شود که فرد مانند افراد فامیل، همسایه یا دوست یک لباس بخرد که نیاز واقعی به آن ندارد یا مراسم ازدواج و مهمانی دوستانه خود را طبق عادات طبقه ثروتمند برگزار کند.

ممکن است چنین فردی به تغییر دکورخانه، خرید لوازم لوکس و غیرضرور دست بزند که اصلاً به آنها نیاز ندارد. این امر به زندگی اقساطی می انجامد و در حقیقت، درآمدی را که باید به مصرف بازسازی اقتصادی می رسید، به جیب آرایشگران و فروشندگان می ریزد.[۵۳]

۳. پی آمدهای روند مصرف گرایی در کشور

امروزه عوامل متعددی مانند رسانه های جمعی و تبلیغات فراگیر و توده ای سبب شده است نیازهای کاذب در جامعه نمودار شود و افزایش یابد. در چنین شرایطی، استفاده از مدهای لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف به نحو فزاینده ای بروز می کنند.

یکی از صاحب نظران می گوید که امروزه فرهنگ توده ای، عوام گونه، مصرف گرا، غیر خلّاق و منفعل است.[۵۴] باید توجه کرد که ادامه این روند، عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت که وابستگی فرهنگی، اقتصادی و بحران هویت از جمله این پی آمدهای شوم است.

الف) وابستگی اقتصادی

پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسان ها، تسلط بر سرزمین های دیگر را در برنامه خویش قرار دادند و با استفاده از طرح های کارشناسی دقیق، کنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بی نظیر دست یافت و جهان سوم در درّه فقر فرورفت.

در این جدال نابرابر، آنان تنها به غارت منابع کشورهای جهان سوم بسنده نکردند، بلکه با تحمیل سیاست تک محصولی، اقتصاد این کشور را به نابودی کشاندند و هر یک از سرزمین های غرب را به صورت انبار ارزان یکی از محصولات مورد نیاز خود درآوردند. به این ترتیب، برزیل، انبار قهوه؛ آرژانتین، انبار گوشت و پشم؛ کشورهای نفت خیز ،انبار انرژی و بولیوی، گنجینه قلع شد. این ها از نظام سلطه غرب، اختاپوسی هزارپا پدید آورد که با حرص و طمع به بلعیدن منابع جهان مشغول است.

از دیگر سو، سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرک و مصرفی تبدیل کرده اند. آنان می کوشند با تبلیغات فرهنگی، مصنوعات خود را جایگزین کالاهای محلی کنند و این گونه القا می کنند که کالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون به صرفه تر است.

ب) وابستگی فرهنگی

دوام هر جامعه به فرهنگ آن جامعه است. اگر کشوری در پاسداری از فرهنگ خود کوشا نباشد، بدون تردید افزون بر پذیرش سلطه فرهنگی بیگانگان، ناچار است سلطه های سیاسی و اقتصادی و نظامی آنان را نیز بپذیرد؛ زیرا فرهنگ، مایه شکوفایی ذهن های خلاق و مستعد است و در سایه فرهنگ زنده و پویاست که افراد جامعه به رشد و استقلال سیاسی اقتصادی می رسند.

سرمایه داران غرب پس از سال ها به این نتیجه رسیده اند که مهم ترین مانع توسعه طلبی آنها در دیگر کشورها، قدرت فرهنگی این ملت هاست و تا زمانی که باورهای مذهبی جامعه ای پایدار باشد، چپاول آن کشورها مشکل خواهد بود. بنابراین، تلاش کردند سلطه فرهنگی خود را پی بگیرند.

اگر سلطه فرهنگی گریبان گیر جوانان کشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد می شود و آنها به این باور دروغین می رسند که قدرت هیچ کار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از کالاها و مدهای غربی می توانند به تشخّص و موفقیت برسند.

آنان که از ناحیه فرهنگ اسلامی احساس خطر می کنند، با پوچ انگاری و نفی فرهنگ های بومی، به گسترش فرهنگ مصرفی خود می پردازند. آنان کالاهایی را صادر می کنند که افسونگری خاصی دارند. این کالاها بر اثر توانایی های فن آوری، با جذابیت بالایی که دارند، جوانان را مسخ می کنند و به ذهن آنان چنین القا می کنند که چون صادرکنندگان این کالاها از قدرت علمی و فنی بالایی برخوردار هستند، از نظر روابط اجتماعی و معنوی زندگی و رفتارهای خانوادگی و غیره نیز بهترند.[۵۵]

بیشتر تهاجم های فرهنگی در جوامع دینی صورت می گیرد؛ چرا که عامل اصلی و محوری در جلوگیری از سودجویی و سوداگری و سلطه جویی دشمنان، دین و فرهنگ دینی است. دین اسلام که حامی شخصیت و استقلال بشر است، به انسان اجازه نمی دهد خود را در برابر دیگران ذلیل کند.

دشمنان از حقارت برخی از افراد سوءاستفاده می کنند و روح استقلال خواهی را با انبوه تبلیغات از یک جامعه می گیرند. آنان با بهره گیری از این افراد، بازار مصرف گران و کارگران ارزان را از بین جوانان برای خود فراهم می آورند و با کمال تأسف، جوانان، اولین و بیشترین فریب خوردگان این مسئله هستند.

ج) بحران هویت

گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا می گوید: «اسلام و نهضت های اسلامی در زمان ما، منبع کلیدی کسب هویت را برای اقوامی فراهم می آورند که قصد دارند هم بستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت کنند.»[۵۶] براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسه امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن در کنفرانسی به صراحت اعلام کرد: «باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم».[۵۷]

فقر شخصیتی، مهم ترین آسیب اجتماعی امروز ایران است که مظاهر آن در جامعه دیده می شود. الگوهای رسمی تبلیغ شده در سال های گذشته، با نیازهای جوانان و ویژگی های جامعه مطلوب تضاد اساسی دارد.

جوان امروز ایرانی در سرگشتگی و حیرانی برای خود هویتی نمی یابد، به ویژه آنکه هیچ بینش و محتوایی در زندگی خود ندارد. در چنین شرایطی، با اینکه یک جوان مدرن از انواع مدها و وسایل لوکس بهره مند است، اما هیچ فضیلت و رشدی پیدا نکرده است.

دوست من! سرزمین ایران، سرزمین زیبایی هاست و مردم آن، از فرهنگی عمیق و ریشه دار برخوردارند که از دین اسلام و تاریخ کهن پیشینیان سرچشمه می گیرد. چنین مردمی نباید به هر شکل و ظاهر فریبنده ای دل ببندند و کورکورانه از دیگران پیروی کنند.

۴. نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف

بدون تردید، جوانان، از مهم ترین سرمایه های بشری در هر جامعه ای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی بر جای گذاشته اند. همواره انقلاب های مهم جهان با پشتوانه جوانان به وقوع پیوسته است و نقش برجسته و ماندگاری دارند.

جوانان، بازوی قدرتمند سازندگی هر جامعه هستند. قدرت طلبان داخلی و خارجی برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه خود می کوشند نیروی بزرگ جوانان را تسخیر کنند. امروز برخی تلاش می کنند ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فکر سازندگی و آبادانی کشور خود نباشند. در همین راستاست که بسیاری از افراد، کشور را با دام مصرف و خرید لباس ها و کالاهای لوکس فریفته اند. جوان ایرانی اگر بخواهد، می تواند در این دام نیفتد و سرمایه کشور را به بیگانگان تقدیم نکند، اما راه کارهای این امر:

الف) تقویت ایمان و روح پرهیزکاری

به اعتراف بسیاری از روان شناسان، در آغاز دوران جوانی، میل به پرستش به شدت فعال می شود و رشد می یابد. توجه به سخنان پیشوایان دینی، به روشنی این واقعیت را بیان می کند که جوانان هرگاه در فقر دینی قرار گرفته اند، به طور وسیعی به دین گرویده اند؛ مانند ایمان آورندگان به حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) و پیامبر اعظم(ص). افزون بر این، فطرت و سرشت انسان براساس دین خواهی و خداجویی است و این فطرت همراه دیگر نیروهای بشری در دوره جوانی رشد می کند و قدرت می یابد.

بر اساس آموزه های دینی، انسان از دوران نوزادی با زمینه فطری خداشناسی به دنیا می آید و ممکن است تحت تأثیر محیط در مراحل بعد گمراه شود. پیامبر اعظم(ص) می فرماید:

هر مولودی براساس فطرت خداشناسی به دنیا می آید، تا اینکه والدینش او را به دین یهودی یا نصرانی (تحریف شده) در می آورند.[۵۸]

تمایل فطری جوانان به مذهب آن قدر شدید است که همه روان شناسان می گویند: بین بحران تکلیف و جهش های مذهبی، ارتباط انکارناپذیری وجود دارد.[۵۹]

اگر ایمان و باور مذهبی در دل و جان جوان ریشه کند، آثار مفیدی بر جای می گذارد. چنین فردی به ارزش های اخلاقی گرایش خواهد یافت. کسی که ایمان مذهبی دارد و باورمند است که انسان اشرف مخلوقات است و اعتقاد دارد که انجام کارهای ارزشمند اخلاقی گرچه گاهی با محرومیت مادی همراه است نزد خداوند پاداش دارد.

چنین فردی در خود شادی و نورانیت احساس می کند و جهان را هدف دار می داند و از لذت های عالی بهره مند می شود. جوان مسلمان نعمتی را که خداوند در اختیار او قرار داده است، به هر شکل و شیوه ای که خواست مصرف نمی کند، بلکه می داند که یا باید آن را در راه خدا یا در راه تحصیل رضای الهی مصرف کند. خداوند فرمان داده که از مال و ثروتی که در اختیار دارید، به اندازه نیاز معیشت، آسایش و رفاه خود و خانواده مصرف کنید. پیامبر اعظم(ص) نیز می فرماید:

از ما نیست کسی که به او توسعه مالی داده شده است، ولی او بر خانواده اش تنگ می گیرد.[۶۰]

در روایتی نقل شده است فردی پیش از آنکه از دنیا برود، تمام اموالش را در راه خدا انفاق کرد. پس از مرگ او به رسول خدا(ص) خبر دادند که او چنین کرده است. حضرت فرمود: پس به فرزندان او چه رسیده است؟ آیا چیزی باقی گذاشته است؟ عرض کردند: خیر یا رسول الله! حضرت فرمود: اگر پیش تر به من خبر داده بودید، اجازه نمی دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.[۶۱]

بنابراین، جوان مسلمان نباید تصور کند هرچه را به دست می آورد، فقط باید به دیگران بدهد و خودش را از حاصل زحمتش محروم کند. امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید:

نافع ترین مال آن است که واجبات زندگی انسان به وسیله آن فراهم آید.[۶۲]

انسان نباید تصور کند که تمام مال متعلق به اوست و می تواند آن را در راه هوس ها و امیال خود صرف کند. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید:

بدترین مال آن است که انسان در راه خدا هیچ چیزی از آن را مصرف نکند و زکات مالش را نپردازد.[۶۳]

بدترین مال، مالی است که حق خداوند از آن مال ادا نشده باشد.[۶۴]

قرآن کریم از مالی که در اختیار انسان قرار می گیرد به «مال الله» تعبیر می کند و می فرماید: «آتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ». (نور: ۳۳)

حال که اموال، همه مال خداست، باید آن گونه که او فرمان داده و مورد رضایت اوست، مصرف شود.

ب) پرداخت صدقه

زمانی که انسان به توصیه های اخلاقی درباره رسیدگی به نیازمندان می نگرد، به این باور می رسد که اگر به این قوانین و توصیه ها ترتیب عمل داده شود، هیچ نیازمند و فقیری در جامعه اسلامی یافت نخواهد شد. امام صادق(ع) در این باره می فرماید:

اگر مردم زکات مال خود را ادا می کردند، هرگز در جامعه اسلامی فقیری یافت نمی شد.[۶۵]

همچنین دقت در این دستورها روشن می کند که فایده رسیدگی به حال نیازمندان، بیشتر و پیش تر از آنکه به فرد نیازمند برسد، به بخشنده خواهد رسید؛ زیرا او با این عمل خود به خداوند نزدیک تر می شود. پیامبر اعظم(ص) می فرماید:

صدقه پیش از آنکه به دست نیازمند برسد، به دست خداوند می رسد.[۶۶]

این سخن به آیه ۱۰۴ سوره توبه اشاره دارد که خداوند می فرماید:

آیا نمی دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد و صدقات را می گیرد؟ و خداوند توبه پذیر و مهربان است.

با وجود این، افرادی هستند که بدون داشتن نیاز، به درخواست و تکدّی می پردازند و در جامعه سوءظن ایجاد می کنند. کم ترین اثر این رفتار این است که فرد بخشنده در برابر محتاجان دچار تردید شود و از کمک به آنها امتناع کند.

کسی که چنین عملی را مرتکب شود، از ناحیه پیشوایان طرد شده است؛ زیرا از رأفت و رحمت دین اسلام سوءاستفاده کرده و عزت و آبروی خود را به مال دنیا فروخته است. از همین روست که در روایت می خوانیم:

دست نیاز به سمت این و آن دراز کردن، طوق ذلت و بردگی است که مسائل به گردن خود می افکند. بنابراین، با این کار انسان عزیز، عزت خود را سلب کرده است و انسان شریف، شرافت خود را.[۶۷]

از سوی دیگر، خداوند به توانمندان توصیه می کند که حق نیازمندان بر آنان این است که هرگز آنان را از خود نرانند. خداوند در قرآن به پیامبر اعظم(ص) می فرماید: «آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟ و تو را گم شده یافت و هدایت کرد».[۶۸]

در مقابل از او می خواهد: «و درخواست کننده را از خود مران».[۶۹]

در حدیث قدسی آمده است که خداوند به موسی(ع) فرمان داد: «هرچند کم و ناچیز، باید به سائل کمک کنی و او را دست خالی برنگردانی و اگر هم نمی توانی، با لطافت و سخن نیکو او را جواب گویی.»[۷۰] حتی در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: «نیازمند را رد نکنید، هرچند با دادن نیمی از خرما».[۷۱]

در هر صورت، انسان بخشنده از چنان جایگاهی برخوردار است که دست عطاکننده در کنار «یدالله» ذکر شده است. رسول خدا(ص) فرمود:

دست ها سه نوعند: دست خد که فوق همه دست هاست؛ دست عطاکننده که در کنار «یدالله» است و دست نیازمند که در مرتبه پایین تر قرار دارد.[۷۲]

ای جوان مسلمانی که می دانی صدقه تو، ودیعه و امانت در پیشگاه پروردگار است و آن را در جایگاه مطمئنی ذخیره می کنی، بهتر است این کار را به صورت پنهانی انجام دهی و کسی از این راز آگاه نشود. امام صادق(ع) می فرماید:

فضیلت و کمال صدقه پنهانی، بیشتر از صدقه آشکار و علنی است.[۷۳]

اسحاق بن عمار از یاران امام صادق(ع) می گوید: روزی امام به من فرمود: برای پرداخت زکات مال، چگونه عمل می کنی؟ عرض کردم: فقرا را خبر می کنم، به خانه می آیند و حقشان را می دهم. امام فرمود:

تو با این کار موجبات ذلت و خواری مؤمنان را فراهم می کنی. اسحاق مراقب باش و از این کار بپرهیز. خداوند متعال می فرماید: کسی که ولیّ ای از اولیای مرا ذلیل کند، در حقیقت به جنگ من آمده است.[۷۴]

افزون بر این، خداوند در آیه ۲۶۴ سوره مبارکه بقره می فرماید که صدقات خود را با منت گذاری باطل نکنید. در حدیث آمده است:

کسی که صدقه می دهد و اعتقاد دارد که کاری برای خودش انجام داده، معنا ندارد که از دیگری توقع اجر و پاداش داشته باشد. نباید انتظار داشته باشی که دیگران به خاطر کاری که به نفع خود انجام داده ای، از تو شکرگزاری کنند.[۷۵]

ج) پرداخت زکات

عنوان صدقه در شرع مقدس اسلام، هم بر حقوق واجب مالی مانند زکات اطلاق می شود و هم بر انفاق ها و اعانه های مستحبی. در بحث گذشته درباره صدقه و انفاق مستحبی سخن گفتیم و اکنون درباره زکات که یکی از حقوق واجب مالی است، سخن خواهیم گفت.

اسلام بر پنج چیز بنیان نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت(ع).[۷۶] در آیات قرآن و در روایات، هر جا سخنی از نماز به میان آمده، از زکات نیز یاد شده است: «أَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ». (بقره: ۴۳، ۸۳ و ۱۱۰)

امام باقر(ع) می فرماید:

خدا زکات و نماز را قرین هم قرار داده و کسی که نماز بخواند و زکات مالش را ندهد، درست مانند این است که نماز هم نخوانده است.[۷۷]

در برخی از روایات نیز تصریح شده است فردی که زکات مالش را نمی پردازد، اصلاً مسلمان نیست:

کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد، نه شیعه است و نه مسلمان.[۷۸]

پرداخت زکات، موجب رونق، برکت و رحمت الهی می شود. امام موسی کاظم(ع) می فرماید:

اموال خود را به وسیله زکات از نابود شدن حفظ کنید.[۷۹]

در سخنی از امام صادق(ع) آمده است:

به یقین، شایسته است خداوند رحمتش را از کسانی که حقوق واجب مالی خود را ادا نمی کنند، دریغ کند. قسم به خدایی که همه آفریده ها را خلق کرد و روزی آنها را تقسیم فرمود، هیچ مالی در خشکی و دریا از بین نمی رود، مگر اینکه در کنارش زکات تعطیل شده باشد.[۸۰]

نپرداختن زکات، اثر وضعی بر روی شخصی که آن را پرداخت نمی کند، می گذارد. از امام صادق(ع) نقل شده است:

کسی که یک درهم از حقوق واجب الهی را نپردازد، او دو برابر آن را در غیر حق مصرف می کند. اگر کسی یک درهم از حقوق الهی را نپردازد، خداوند در قیامت طوقی از آتش به گردن او می اندازد.[۸۱]

اگر افراد حقوق واجب خود را پرداخت نکنند، زمین هم برکاتش را از بندگان برمی دارد و فقر عمومی به صورت بلای الهی نمایان می شود؛ در حالی که اگر زکات پرداخت شود، همه انسان ها در خیر و سعادت زندگی می کنند.

د) الگوگیری از سخنان و رفتار پیشوایان دینی و بزرگان

جایگاه فرهنگ مصرف در مکتب اهل بیت، از مناجات امام زین العابدین(ع) با خداوند به خوبی نمایان است. آن حضرت در یکی از دعاهای خود می فرماید:

پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست و پرده ای بین من و اسراف و افزون طلبی حایل کن و با در پیش گرفتن انفاق و میانه روی، به زندگی من قوام بخش و راه های صحیح مصرف و اندازه گیری در معیشت را به من تعلیم فرما و به لطف خود مرا از ارتکاب تبذیر برکنار دار.

پیامبر اعظم(ص) و معصومان(ع) که بالاترین نمونه های عینی الگوی مصرف در اسلام هستند، همواره کناره گیری راهبانه از لذت های مشروع را محکوم می کردند و خود نیز هیچ گاه به رهبانیّت روی نیاوردند. از دیگر سو، آنان در بالاترین مرتبه قناعت و مناعت نفس قرار داشتند و درباره رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر در زندگی حساسیت فراوانی داشتند. در ادامه به چند نمونه مختصر از رفتارهای بزرگان درباره مصرف می پردازیم:

عثمان بن حنیف از طرف امیر مؤمنان علی(ع) فرماندار بصره بود. روزی ثروتمند اسراف کاری او را به ناهار دعوت کرد. او این دعوت را پذیرفت و به خانه او رفت و در کنار سفره بسیار رنگین او نشست. امام علی(ع) از این ماجرا آگاه شد و نامه تندی به عثمان بن حنیف نوشت و او را به شدت سرزنش کرد. در قسمتی از این نامه آمده است:

من گمان نمی کردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می خوری بنگر که آیا حلال است یا حرام؟ آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود، از دهان بینداز و آنچه را به حلال بودنش یقین داری، بخور. …هیهات! که هوا و هوس بر من غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم، در حالی که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجز باشد! آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالی که در اطرافم شکم های گرسنه و جگرهای سوزانی باشند؟[۸۲]

بشر بن مروان می گوید: با گروهی به محضر امام صادق(ع) رفتم. حضرت خرما طلبید و با هم به خوردن آن مشغول شدیم. دراین میان، یکی از ما هسته خرما را به دور افکند. در این حال، امام دست از خوردن کشید و به او فرمود:

چنین نکن! همانا این کار از تبذیر و اسراف به شما می رود و خداوند تباهی را دوست ندارد.[۸۳]

مردی از انصار رسول خدا(ص) درختی داشت که شاخه های آن در خانه مرد مستمندی بود. گاهی که آن مرد بالای درخت می رفت، دانه های خرما در خانه آن مستمند می افتاد. او از روی درخت پایین می آمد و دانه های خرما را از دست اطفال آن مرد مستمند می گرفت. آن مرد نزد رسول خدا(ص) رفت و ماجرای خود و صاحب درخت را بیان کرد. حضرت به دنبال صاحب درخت فرستاد و فرمود: ای مرد! درخت خرمای خود را بفروش، من در عوض ضامن می شوم که در بهشت خداوند درخت خرمایی به تو عنایت کند.

مرد راضی نشد. حضرت فرمود: به من بفروش، در عوض ضامن می شوم که خداوند باغی در بهشت به تو عنایت کند. مرد باز هم امتناع کرد و بهانه آورد که این درخت خرمایش اعلاست و من آن را نمی فروشم.

ابوالدحداح که مردی انفاق کننده و بخشنده بود، عرض کرد: یا رسول الله (ص) اگر این درخت را من از آن مرد خریداری کنم در اختیار شما بگذارم، آیا آن باغ را که در بهشت وعده فرمودید، برای من ضامن می شوید؟ حضرت فرمود: آری.

ابوالدحداح نزد آن مرد رفت و آن درخت را به چهل درخت خریداری کرد و به رسول خدا(ص) بخشید. آن حضرت نیز آن درخت را به آن مرد مستمند و کودکانش انفاق کرد.[۸۴]

فقیه بزرگوار، مرحوم آیت الله اسماعیل صالحی مازندرانی، در استفاده از نان بسیار دقت می کرد تا اسراف نشود. به همین دلیل، هیچ گاه در خانه، نان خشکی جمع نمی شد و اگر گاهی نان، بیات می ماند، می فرمود: امروز، آبگوشت درست کنید تا این نان ها استفاده شود. ایشان بسیاری از اوقات، نان هایی را که خشک می شد، با نم آب، نرم می کرد و استفاده می نمود.[۸۵]

مشهور است که رئیس جمهور شهید، محمدعلی رجایی، برای یادداشت های کوچک، برگه های سفید را از کاغذهای باطله جدا می کرد تا در جای خود و به تناسب موقعیت از آنها استفاده کند. همچنین در ایامی که نخست وزیر بود، تعویض موکت فرسوده دفتر نخست وزیری را نپذیرفت و گفت: من چگونه نخست وزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم، اما باشند مردمی که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند؟[۸۶]

علامه میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، نویسنده کتاب ریحانه الادب، از شخصیت های درخشنده علم و ادب معاصر است که یکی از آثار گران بهای خود را درباره مترادفات زبان فارسی، هنگام صرف صبحانه نوشت.[۸۷]

یکی از اعضای دفتر استفتائات مرحوم امام خمینی می گوید: من دو مرتبه وضو گرفتن امام عزیز را دیدم. درست مثل وضوی رسول خدا(ص) که در روایات آمده بود. ایشان فقط برای هر یک از صورت و دست ها به یک مشت آب بسنده می کرد و با یک مرتبه شستن، وضو می گرفت.[۸۸]

یکی از فرزندان آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی می گوید: ایشان هنگام وضو گرفتن، با آب یک قوری معمولی، دو و گاهی سه بار وضو می گرفت و از اسراف جداً پرهیز داشت. باقی مانده آب وضویش هم در ظرفی جمع می شد و می فرمود آن را در باغچه خانه بریزید.[۸۹]

مقایسه الگوی مصرف میان جوان ایرانی و غیرایرانی

جواد رحمانی

اشاره

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۸۸ فرمود:

با توجه به اهمیت حیاتی و اساسی مصرفِ مدبّرانه و عاقلانه منابع کشور، سال جدید را در همه زمینه ها و امور، «سال اصلاح الگوی مصرف» می دانم.

ایشان در تشریح زمینه هایی که نیازمند تغییر و تحول جدی است، به موضوع اسراف های شخصی و عمومی و مصرف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.