پاورپوینت کامل تقویم گلبرگ;مناسبت های شهریور ۱۳۸۸ ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تقویم گلبرگ;مناسبت های شهریور ۱۳۸۸ ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقویم گلبرگ;مناسبت های شهریور ۱۳۸۸ ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تقویم گلبرگ;مناسبت های شهریور ۱۳۸۸ ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
۵۱
۱ شهریور (۲ رمضان): آغاز ماه پرفیض رمضان
قفسم را می گذاری در بهشت [۱] تا بوی عطر مبهم دوردستی مستم کند؛ تا تنم را به دیواره ها بکوبم؛ تا تن کبودم درد بگیرد و درد، نردبانی است که آن سویش تو ایستاده ای برای در آغوش کشیدنم، ولی من آدم متوسطی هستم و بیش از آنچه باید، خودم را درگیر نمی کنم؛ با هیچ چیز. در بهشت هم حسرتم را فقط آه می کشم؛ تن نمی کوبم به دیواره ها که درد، مرا به تو برساند.
قفسم را می گذاری در بهشت تا تاب خوردن برگ ها، تا سایه های بی نقص درختان انبوه دیوانه ام کند، تا دست از لای میله ها بیرون کنم، تا دستم لای میله ها زخم شود و زخم، دالانی است که در پایانش تو ایستاده ای برای در آغوش کشیدنم، اما من آدم متوسطی هستم و خود را درگیر نمی کنم؛ با هیچ چیز… .
رمضان که می شود، صدایت را بلند می کنی؛ بلند و بلندتر و من بیشتر و بیشتر پشت پرده پنهان می شوم. تو هر رمضان، قفسم را می گذاری در بهشت تا هوس کنم ولی من… چرا رهایم نمی کنی؟ می خواهم بچرم؟… «من هیچ مولای کریمی را بر بنده زشتکارش صبورتر از تو بر خودم ندیده ام».[۲]
۴ شهریور: شهادت مبارز متعهد حاج مهدی عراقی و فرزندش حسام (۱۳۵۸)
در مرور تاریخ انقلاب، نام حاج مهدی عراقی در صفحات بسیاری از حوادث و اتفاقات ثبت است؛ از ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب، از شانزده تا ۴۸ سالگی در لحظه لحظه مبارزه، بی هیچ ترس و واهمه ای از شکنجه یا زندان. پانزده سال تمام در زندان های شاه بود و انواع شکنجه ها را دید. در پانزده خرداد ۱۳۴۲، راهپیمایی عظیمی را از میدان تره بار تهران به راه انداخت. در جریان بزرگداشت عاشورای سال ۴۲ و ۴۳، اعدام نخست وزیر عبدالحسین هژیر و سه مهره اصلی رژیم؛ رزم آرا، حسن علی منصور و کسروی، در همه جا پا به پای انقلاب و امام آمد، تا صبح یکشنبه چهارم شهریور ۱۳۵۸، که سه موتورسوار از اعضای گروه فرقان، این یاور نستوه نهضت را به کاروان شهدای پاک انقلاب متصل کردند. امام درباره او فرمود: «او می بایست شهید می شد. برای او مردن در رختخواب کوچک بود».[۳]
۹ شهریور: ناپدید شدن امام موسی صدر (رهبر شیعیان لبنان) در لیبی (۱۳۵۷)
مصطفی عقاد، کارگردان سوری الاصل هالیوود و کارگردان فیلم محمد رسول الله(ص) وقتی با امام موسی صدر دیدار می کند و از تأثیر فیلمش در دنیای غرب سخن می گوید، امام موسی صدر به او می گوید: «چرا چنین اثری را برای حضرت علی(ع) نمی سازی؟» عقاد در پاسخ می گوید: «علی(ع) شخصیتی است که همه او را می ستایند؛ حتی دشمن ترین دشمنانش، مسیحی و یهودی و کافر و مؤمن و مسلمان و غیرمسلمان، همه و همه علی را پذیرفته اند و او را قبول دارند. اگر کسی قرار باشد که نقش علی را در فیلم امام علی(ع) ایفا کند، کسی نیست جز شما امام صدر؛ چراکه در سرزمین های اسلامی، همه و همه از اهل کتاب گرفته تا مسلمانان، شما را می ستایند».[۴]
این گفتار مصطفی عقاد، گویای بسیاری از زوایای پنهان یکی از محبوب ترین رهبران مسلمان این عصر است؛ کسی که همواره آموزه های علوی زیستن را به کار بست و با آرمان های توحیدی، جامعه ای متفرق و گوناگون را به وحدت رساند. مردی که نبودنش، افسوسی عمیق را مهمان جانمان می کند؛ امامی که سی سال است از او بی خبریم.
۱۴ شهریور (۱۵ رمضان): فرخنده میلاد امام حسن مجتبی(ع) (۳ ه . ق)
از سوی پادشاه روم آمده بود پیش معاویه؛ با چند سؤال، و معاویه عاجز مانده بود از پاسخ، و او را فرستاده بود نزد علی(ع) تا سؤال هایش را از معدن علم الهی بپرسد. حضرت فرمود: سؤالت را از هر کدام از این دو فرزندم که می خواهی بپرس، و مرد از امام مجتبی پرسید:
فاصله میان حق و باطل چقدر است؟
به اندازه چهار انگشت فاصله میان گوش و چشم. هر چیزی که با چشمت دیدی، حق است و آنچه با گوشت شنیدی، چه بسیار مواقع که باطل است.
فاصله میان آسمان و زمین؟
به اندازه نفرین شخص ستمدیده و آن مقدار که چشم می نگرد.
فاصله میان مشرق و مغرب؟
یک روز راه آفتاب.
آن ده چیزی که برخی از دیگر سخت تر است، کدام اند؟
سخت ترین چیزی که خداوند آفریده، سنگ است. سخت تر از آن، آهن که با آن سنگ را می برند، و شدیدتر از آهن، که آهن را ذوب می کند. سخت تر از آتش، آب است که آن را خاموش می کند، و شدیدتر از آب، ابر است که آب را حمل می کند. شدیدتر از ابر، باد است که ابر را می پراکند و شدیدتر از باد، فرشته ای است که آن را رد می کند. شدیدتر از آن فرشته، ملک الموت است که آن فرشته را می میراند، و شدیدتر از ملک الموت، مرگ است که ملک الموت را نیز می میراند و شدیدتر از آن، فرمان خداست که مرگ را دفع می نماید.[۵]
۱۷ شهریور: روز جهانی مبارزه با بی سوادی
برای هشدار دادن درباره بی سوادی، کار مشکلی پیش رو نداریم. فهمیدن آسیب های این معضل هم کار سختی نیست. کافی است فقط آمار بی سوادی را در کشورهای جهان به دست آوریم و بعد با آمار دیگر مصیبت ها مقایسه کنیم. رابطه معنادار این دو، آن قدر آشکار است که جای هیچ توضیح دیگری را باقی نمی گذارد. شما میانگین طول عمر بالا را در کشورهایی می بینید که میزان باسوادی مردمان آنها بیشتر است. در عوض، آمار مرگ و میر کودکان در کشورهایی اسفناک است که آمار بی سوادی شان بالاست. سطح رفاه، خدمات بهداشتی، وضعیت مسکن، ارتباطات و حتی سطح شادابی و افسردگی مردم یک کشور هم با میزان باسوادی آنها در ارتباط است.
با همین استدلال ساده، شاید گوشزد کردن این نکته که پیکار با جهل و بی سوادی، نیازمند همتی والاتر در سطح کشور و فراتر از آن، ایجاد نهضتی فراگیر در گستره جهانی است، چندان ضرورت نداشته باشد.
۱۷ شهریور: کشتار جمعی از مردم بی دفاع به دست رژیم ستم شاهی (۱۳۵۷)
«زیر بار ستم نمی کنیم زندگی، جان فدا می کنیم در ره آزادگی، مرگ بر این شاه، مرگ بر این شاه.» عکس های امام بر فراز دست مردم بود. راهپیمایان تا چهارراه دلگشا آمده بودند و به سمت خیابان فرح آباد می رفتند. همین جا بود که یکی از موتورسواران خبر داد که امروز روز عادی نیست و تعداد مأموران از روزهای دیگر بیشتر است.[۶]
شاهدانِ همان روزها می گفتند که در میان نظامیان، افرادی را دیده اند که شکلی غیرایرانی داشتند و گویا اسرائیلی بودند. آن زمان غیر از این سخنان، دلیلی در دست نبود که حضور سربازان اسرائیلی را ثابت کند، اما بعدها مطبوعات اسرائیل فاش کردند که دولت این کشور و مقامات دفاعی، در اوج تظاهرات ملت ایران، برای سرکوبی میتینگ ها و راهپیمایان، اسلحه و تفنگ هایی در اختیار شاه گذاشته بودند. دولت اسرائیل همچنین یک گروهان کماندویی ورزیده و متخصصِ سرکوب عملیات شهری را به وسیله هواپیماهای شرکت «اِل.اَل» به تهران اعزام کرد که تابع اداره اطلاعات ارتش اسرائیل بود.[۷]
شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه هفده شهریور ۱۳۵۷ هیچ گاه مشخص نشد، ولی آنچه قطعی و یقینی است، این رقم از چهار هزار نفر افزون است.[۸]
۱۸ شهریور (۱۹ رمضان) شب قدر
یک سبد سیب سرخ را اگر بر سر گذاری و در کوچه و بازار راه بیفتی، نه تنها نیرو و انرژی به تو نمی بخشد، رمق و توانت را هم خواهد گرفت، اما اگر از میان آن همه سیب، تنها یکی را قاچ بزنی و در دهان بگذاری و مصرف کنی، تو را نیرو و نشاط می بخشد. قرآن کریم، همان سبد سیب سرخ است که با تمام تأسف، برخی از ما آن را در شب های قدر بر سر می گیریم و احترام می کنیم، بی آنکه حتی آیه ای در جان و وجودمان جاری شود یا در زندگی خود به کار بندیم. جان من! قرآن باید توی سر قرار گیرد، نه فقط روی سر و باید در دل و جان ما جای گیرد و نه فقط بر زبان.
چون به جان در رفت جانْ دیگر شود
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
اما به اسف، بسیاری از ما چون کودکی که غذا را به دهان می گذارد و به جای آنکه فرو برد، بیرون می ریزد، آیات قرآنی را تنها در زبان و دهان داریم و آن را خوب و با تجوید و ترتیل می خوانیم، ولی به جای آنکه در دل و جان جای دهیم، فرسنگ ها از حقیقت آن دور می شویم و فاصله می گیریم.
۱۸ شهریور (۱۹ رمضان): ضربت خوردن امیرمؤمنان(ع) (۴۰ ه . ق)
وصیت امام پارسایان، حضرت علی(ع) به فرزندشان امام مجتبی(ع)، نه وصیت به یک فرد یا یک فرزند، که وصیت به همه انسان هاست و به همه تاریخ و به ما که خود را فرزندان معنوی آن امام می دانیم. این سخنان را باید با عمق جان نوشید:
فرزندم! بدان که دو گونه رزق و روزی داریم؛ یکی آنکه تو دنبالش می روی و یکی آنکه می آید دنبالت. می آید سراغت؛ حتی اگر پی اش نباشی.
چه زشت است روز نیازمندی، خود را کوچک و پست کردن و روز بی نیازی، ظلم و ستم کردن.
آن چیزی از دنیا واقعاً مال توست که با آن جایگاه ابدی ات را آباد کرده باشی. اگر برای آنچه از دستت رفته ناله می کنی، پس برای هرچه به دستت نرسیده هم ناله بزن.
بگذار وقایع گذشته، دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باشد که امور، همیشه به هم شبیه اند.
مطمئن ترین رشته ای که می توانی بگیری، رشته بین تو و خداست.
خویشانت را احترام کن که پر و بال تو، هنگام اوجند و ریشه های تواند که روزی به آن برمی گردی و هنگام رویارویی، دست توانای تواند.[۹]
۱۸ شهریور: درگذشت نویسنده معاصر، جلال آل احمد (۱۳۴۸)
جلال در ۱۳۴۰ نون و القلم را چاپ می کند؛ قصه بلند دیگری به شیوه قصه گویی شرقی. خودش درباره این کتاب می گوید:
آنجا یک بازگشتی به سنت می خواستم بکنم… یک مسئله ای رو اونجا من خواستم توضیح بدهم؛ مسئله شهادت رو. مسئله شهادت برای یک آدم قرن بیستم شاید ظاهراً مفهومی نداره. مفهومش رو از دست داده، ولی به نظر من هنوز هست، هنوز مسلطه. ما از وقتی ول کردیم شهید شدن را و قناعت کردیم به شهید نمایی، کار خرابه. من خیلی حرف و سخن دارم اون تو، که این حرف و سخن، برگشتن به سنته.
جلال، عم جزء را سخت ترین قسمت های قرآن می دانست و شِعرترینش و به قول خودش مدت ها در کلاس پنج و شش دبیرستان « أَلْهکُمُ التّکاثُرُ، حَتّی زُرْتُمُ الْمَقا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 