پاورپوینت کامل ثروت خوب است یا بد؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ثروت خوب است یا بد؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ثروت خوب است یا بد؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ثروت خوب است یا بد؟ ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

امروزه پول در جهان بسیار طرف دار دارد و تب پولدار شدن افراد بسیاری را به دام خود انداخته است.

به دست آوردن ثروت، هدف افراد زیادی است، ولی باید توجه داشت که پول و ثروت به تنهایی باعث آرامش و خوشبختی و رضایت از زندگی نمی شود. گزارش هایی که از کشورهای پیشرفته جهان منتشر می شود، گواه این ادعاست. در این کشورها شاهد هستیم که افسردگی در میان مردم شیوع یافته و آمار خودکشی ها نیز بالا رفته است.

در بسیاری از جوامعِ سرمایه داری، توجه به علوم، فقط با هدف ایجاد ثروت است و اگر علمی توجیه اقتصادی نداشته باشد، بی فایده تلقی می شود.

مال و ثروت اگر نردبان صعود به کمال گردد خوب است و اگر موجب دل بستگی انسان به دنیا و مانعی بر سر راه رشد و تعالی معنوی او باشد، ناپسند است.

البته مال و ثروتی که بدون رنج و زحمت و یک شبه به دست می آید، همان طور و بی دلیل نیز از دست می رود؛ زیرا تلاشی در راه به دست آوردن آن نشده تا قدر و قیمت آن بر صاحبش معلوم باشد و در واقع، ثروتی باد آورده است که تنها بر اثر رخدادی خاص یا مقدمه چینی های پنهانی یا آگاهی از وضعیت بازار و یا با استفاده از موقعیت های اجتماعی و سیاسی ویژه فراهم می آید و اگرچه در ظاهر با قانون همخوانی داشته باشد، برخلاف قانون و شرع است.

پلکانی پریدن یا جهش یکباره

هرماه چند روزی که از گرفتن حقوق و پرداختی هام می گذره و سبک شدن جیب هامو احساس می کنم، یواش یواش افکاری توی ذهنم مربوط به راه های پولدار شدن زنده می شه. شما که غریبه نیستید، فکر «یه شبه» پولدار شدن بیشتر از هر فکری توی ذهنم جولون می ده. امّا وقتی یاد ناصر، دوستم، می افتم که چطور با پول بهره ای، زمین خورد، یا زندگی عزیزخان، همسایه خاله نرگس از جلوی چشمام می گذره که با پایین اومدن قیمت دلار، سکته کرد و حالا زمین گیره، ترجیح می دم یه کم بیشتر از یه شب طول بکشه که پولدار بشم. به روزای آخر برج که می رسیم، یاد داستانی می افتم که موقع جوونی هام برای بچه ها ترجمه کرده بودم. راستش تنها داستانیه که از یازده ترجمه ای که کردم، یه چیزاییش یادم مونده. گفتن این داستان خالی از لطف نیست؛ چون به افکاری که اول برج بعدی سراغم می یاد ربط داره. داستان از این قراره که یه روز، یه پسر جوون با بابای پیرش می خواستن از یه دهکده دور افتاده و محروم از همه امکانات، به جزیره ای برن که چند هزار کیلومتر باهاشون فاصله داشت. تنها وسیله نقلیه شون هم یه گاری کوچیک بود اول سفر که راه می افتن، پسر به پدرش می گه: اگه این اسب بال داشت، می تونست سریع تر ما رو به جزیره برسونه. پدرش می خنده و می گه: زیاد عجله نکن، چند روز دیگه به جاده آسفالت می رسیم. چند روز بعد که به جاده می رسن، پدر اسب و گاری رو به یه قهوه چی می سپره و سوار مینی بوس بین راهی میشن تا به نزدیک ترین شهرک برسن. پسر توی رؤیاهاش می بینه که سوار یه مینی بوس تندرو شده که با سرعت مسیر رو طی می کنه. یه روز بعد، اونا به شهرک می رسن و سوار اتوبوس می شن تا به نزدیک ترین مرکز استان برن. دوباره پسر، بلندپروازی می کنه و می گه: چرا اتوبوس این قدر آروم می ره، حوصله ام سر رفت. پدر اونو به صبر دعوت می کنه. بالاخره به مرکز استان می رسن، بلیت هواپیما می خرن و طولی نمی کشه که تو جزیره فرود می یان