پاورپوینت کامل وکیل مدافع زمان نمایشنامه ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وکیل مدافع زمان نمایشنامه ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وکیل مدافع زمان نمایشنامه ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وکیل مدافع زمان نمایشنامه ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

]صحنه آغازین: میز بلندی در میان صحنه قرار گرفته که پیرمردی لاغر اندام، با ریش بلند و لباس های یک قاضی، پشت آن نشسته است. در گوشه سمت راست، بر روی صندلی دیگری، جوانی با قد متوسط و لباس های رنگارنگ، بی صبرانه منتظر چیزی است. در گوشه سمت چپ صحنه، دو صندلی دیگر هست؛ بر روی یکی از آنها شخصی که لباسی نقره ای با رگه های طلایی به تن دارد و در سرتاسر لباسش ساعت های کوچک و بزرگی در حال کار به کار رفته، نشسته است و با بی تفاوتی به نقطه ای دور نگاه می کند. در کنار دستش، مردی قدبلند با کت و شلوار مرتب سیاه رنگ، درحالی که با دسته ای از کاغذهای در دستش بازی می کند، قرار دارد.[

]قاضی با چکش محکم بر روی میز می کوبد.[

قاضی: شروع جلسه، شاکی! لطفاً شکایت خود را شرح دهید.

جوان هیجان زده): آقای قاضی! من شکایت دارم… شکایت دارم… رو به زمان و وکیلش) آقای قاضی، من از زمان شکایت دارم!! همینی که الان اینجا آروم نشسته، نمی دونید بیرون از اینجا چه سرعتی داره! اما ببینید آقای قاضی امروز چطور آروم و مظلوم اینجا نشسته! ببینید… انگار نه انگار مجرمه!!

وکیل مدافع زمان: آقای قاضی اعتراض دارم، ایشون حق توهین به موکل بنده رو ندارن!

]قاضی با چکش ضربه محکمی بر میز می کوبد.[

قاضی: آرام لطفاً. اعتراض وارد است. جوان! تا اتهام به ما اثبات نشود، شما حق نسبت دادن مجرمیت به متهم را ندارید. لطفاً شکایت خود را مطرح کنید.

جوان درحالی که سعی دارد هیجان خود را کنترل کند): همین طور که می بینید، من یک جوانم و از اونجایی که همیشه حرف برای گفتن به جوونا بسیارِ، همیشه به من می گن باید از این دوران و فرصت های عمرت خوب استفاده کنی و نگذاری حتی یک لحظه اش بیهوده بگذره! چون وقتی زمان گذشت، دیگه بازگشتی در کار نیست؛ و چون دیگه بر نمی گرده، باید خوب هوای خودمو، و وقتی که دارم رو داشته باشم. متوجه اید؟ هوای زمان رو! منم تمام تلاشم رو کردم. اما نمی دونم چرا همیشه این زمان از دست من در می ره و تا به خودم می یام، می بینم که یکی از کارام مونده و هیچی وقت ندارم. می دونید آقای قاضی، من فکر می کنم کاسه ای زیر نیم کاسه ست؛ مثلاً این جناب زمان، سهم وقت منو، بدون اینکه متوجه باشم به کس دیگه ای می فروشه! آره مطمئنم: اون یه دزده! دزد فرصت های من!!

وکیل مدافع زمان: آقای قاضی اعتراض دارم. قرار شد پیش از اثبات اتهام، به موکل بنده توهین نشه!

قاضی: اعتراض وارد است. جوان، لطفاً رعایت کنید.

جوان: آخه من چقدر باید رعایت کنم؟ در و دیوار، زمین و آسمون، کوچیک و بزرگ به من که می رسن. می گن رعایت کن… رعایت کن. به خاطر همین رعایت کردن و نادیده گرفتن بود که زمان این طور از دستم دررفت و نفهمیدم چطوری بدون اینکه خودم بفهمم تمام شده.

وکیل مدافع: آقای قاضی! ایشون حواسشون به وقتی که بهشون داده شده، نبوده، چه ربطی به موکل بنده داره؟! باید بیشتر دقت می کردن تا قبل از اینکه وقتشون تمام بشه، بتونن ازش درست استفاده کنن. رو به جوان) بیشتر دقت کن جوان… بیشتر. ..

جوان: دقت؟! چطور نسل های مختلف هرکاری دلشون می خواد می کنن، چه با دقت چه بی دقت! با این حال کلی هم وقت دارن و اصلاً ککشونم نمی گزه! اما نوبت به من که می رسه، باید بیشتر دقت کنم؟! چرا هرچی گرفتاری و سختیه واسه ما جووناست؟

وکیل مدافع: آقای جوان، لطفاً یک جانبه به قاضی نرو!

]قاضی سرفه ای محکم می کنه[.

وکیل مدافع: بله… از کجا می دونی اون نسل ها اصلاً مشکلی ندارن؟ اتفاقاً اونام مثل شما باید مواظب سهم وقتی که موکل بنده بهشون می ده باشن، وگرنه خیلی زود از دستش می دن. اصلاً خاصیت وقت، همین زودگذر بودن و لغزنده بودنشه، مثل ماهی!! بهتره حاشیه نریم… این چندمین پرونده است که تقریباً با همین موضوع از طرف نسل شما علیه موکل بنده، یعنی جناب زمان مطرح می شه!! اصلاً نمی دونم این نسل شما چرا این قدر معترضه و از همه چیز ایراد می گیره؟ یه لحظه به موکل بنده نگاه کنید… مدت هاست دیگه حرفی واسه گفتن نداره، معتقده داره بی خودی تلف می شه و هدر می ره، اصلاً گاهی داغ می کنه و شاکی می شه!

جوان با پوزخند): هه! هه! شاکی می شه! ماییم که از این جناب شکایت داریم. رو به قاضی) آقای قاضی، حالا یادم افتاد… اینا علاوه بر دزد، دروغگو هم هستن!! دستش را به سمت وکیل دراز می کنه) آروم… قبل از اینکه اعتراض کنید، توضیح می دم منظورم چیه؟

جوان رو به قاضی) اینا در چارچوب همون سهمیه بندی وقتی که واسه ماها می کنن، یه سهمیه هم به عنوان اوقات فراغت در نظر گرفتن که مثلاً بگن این قدر این نسل و نمی دونم شاید نسل های دیگه، وقتِ اضافه دارن که واسش یه اسم در نظر می گیرن و به نام همون وقت فراغت که گفتم. جالب اینجاست که من هیچ وقت، همچین سهمیه ای نداشتم. اصلاً آقای قاضی، چیزی به نام اوقات فراغت وجود نداره و بی معناست! اینا همش واژه سازیه! همش بی معناست! آخه کو وقت؟ اونم وقت استراحت و فراغت؟!

وکیل مدافع زمان با عصبانیت): چطور می تونی بگی کو وقت؟! اگه خودم شاهد نبودم و وقت گذرونی های عجیب و غریب شماها رو نمی دیدم، شاید باور می کردم!

آخه چطور این قدر راحت می تونی بگی کو وقت؟ این همه وقت که شماها دارید و با بی خیالی تلفش می کنید! نکنه یادت نمی آد!! ما مدارک مستند و مستدل زیادی، دال بر اتلاف بیش از حد زمان، علیه نسل شما داریم و باید بگم شما قانوناً ضامن تلف هستید.

جوان: عجب! مثلاً من شاکی ام، حالا متهم هم شدم!! آخه من این درد رو به کی بگم. چه وقت گذرونی؟ اینکه چند ساعتی رو با دوستام باشم، یا اینکه یه کم بخوابم بهش می گید وقت گذرونی؟ مگه نمی دونید اینا اقتضائات سن ماست. اصلاً روان شناس ها می گن استراحت و معاشرت با همسال ها باعث تکامل جسم و روح جوونا می شه!

وکیل مدافع زمان با تمسخر): آخه پیش قاضی و ملق بازی!!

]قاضی نگاه تندی به وکیل می اندازد، سرفه ای محکم می کند و با حرکت سر می فهماند که ادامه دهد.[

وکیل مدافع: جوان! هرچیزی به اندازه اش خوبه. حیفِ این فرصت های طلایی نیست؟!

جوان: آره، حیف این فرصت های طلایی نیست که موکل شما از من به راحتی می دزده؟ اصلاً انگار امروز حرفی واسه گفتن نداره کمی مکث) خوب معلومه نداره، وقتی حق با منه دیگه حرفی واسه گفتن نمی مونه!

قاضی: جوان عزیز! این منم که باید تشخیص بدم حق با کیه، نه شما!

جوان: ببینید آقای قاضی، من قصد توهین به کسی رو ندارم! فقط حقمو می خوام. حقی که از این به بعد می خوام حواسم بهش باشه. آخه این انصافه که یکی این همه وقت داشته باشه و یکی دیگه دنبال وقت اضافه بگرده؟ آخه این چه جور سهمیه بندی، عادلانه است؟

قاضی: من فکر می کنم شما دارید، حاشیه می رید، لطفاً بدون حاشیه اگر حرفی برای گفتن دارید، بفرمایید.

جوان: این حاشیه هم، عجب کلمه توپیه ها!! تو دنیای امروز، همه چی حاشیه داره؛ از فوتبال و سینما گرفته تا سیاست و اقتصاد… انگار جناب زمان ما هم، از این قافله حاشیه سازی عقب نمونده و اونم یه جور حاشیه داره! توی همه این حواشی هم، جوان حضور داره، حالا یا با اراده یا بی اراده!… چی می گفتم. .. آهان… زمان! آقای قاضی، من بدون حاشیه، از این زمان، چون دیگه تعریفی ازش ندارم شکایت دارم!

]وکیل مدافع از جا بر می خیزد و با قیافه ای حق به جانب به سمت جوان گام برمی دارد. [

وکیل مدافع: اصل موضوع همینه جوان جان! تو هنوز نمی دونی زمان، یعنی موکل بنده، چه معنایی داره؟! چطور می تونی وقتی تعریف درستی از اون نداری، درست ازش استفاده کنی؟

جوان: خب جناب وکیل جان! فکر می کنید مشکل از منه که تعریف درستی از موکل شما ندارم یا کسایی که زمان رو برای من تعریف می کنن؟

وکیل مدافع زمان با قیافه ای دو به شک): این موضوع دیگه در حیطه مسئولیت من نیست که در موردش توضیح بدم. بهتره خودت بری دنبال جواب. مثلاً جوونی و باید کندوکاو کنی تا به نتیجه درست برسی.

کمی مکث) باید بگم شکایت شما نسبت به موکل بنده، بی مورده و از قاضی درخواست مختومه اعلام کردن پرونده رو دارم.

]قاضی نگاهی موشکافانه و دقیق به طرفین می کند و چکشش را محکم بر میز می کوبد[.

قاضی با صدای رسا و گیرا) ادامه رسیدگی در جلسه بعدی. زمانِ جلسه توسط

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.