پاورپوینت کامل یادش به خیر آن روزها ۵۷ اسلاید در PowerPoint
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یادش به خیر آن روزها ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادش به خیر آن روزها ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یادش به خیر آن روزها ۵۷ اسلاید در PowerPoint :
مادربزرگش ـ خدا بیامرز ـ همیشه حرف خوبی می زد؛ می گفت: «به دوره و زمونه نیست، آدمیزاد باید از وجود خودش پاک باشه تا انسان خوبی از آب دربیاد. در غیر این صورت نمی شه».
پدرش چون پسر بزرگ خانواده بود، از چهل سالگی، عهده دار نگهداری از مادر پیرش شده بود؛ مادر پیری که اواخر عمرش فلج شد و قدرت راه رفتن نداشت. اون قدر ضعیف شده بود که دیگه نمی تونست حرفای خوب و به یاد موندنی هم بزنه. پدرش، تا مادربزرگ عمر داشت، تر و خشکش کرد و تا ۹۰ سالگی مادربزرگ ازش مراقبت کرد. حتی اون رو کول می کرد و تا بالای پله های مطب دکتر می برد. پدر می گفت: «مادر خیلی احترام داره، این کارا جبران زحمتای اون نمی شه.» خلاصه مادربزرگ خوش صحبتش، با همه حرفای خوب و قشنگی که می زد، از دنیا رفت. اون دیده بود که چطور پدر احترام مادرش رو نگه می داشت و تا پای جان از اون مراقبت می کرد. حالا سال ها از اون زمان می گذره. پدرش هم چند سالیه که از دنیا رفته؛ همون پدر پیر و مهربونی که حق فرزندی را به خوبی ادا کرده بود. امروز که پونزده سال از مرگ مادربزرگ می گذره و پدرش هم از دنیا رفته، مادرش تنها شده. مادر دیگه پیر شده، موهای سفیدش از چارقدش بیرون می زنه، دندون مصنوعیش رو از همه پنهان می کنه، صداش تغییر کرده و ملودی شکسته ای به خود گرفته. اون مادرش رو دوست داره، ولی در این دوره و زمونه کمتر می تونه به اون و مشکلاتش رسیدگی کنه. آخه اون رئیس یک شرکت مشهور مهندسیه و همیشه در کنفرانس و همایش هاست. اون روز صبح که مادرش تلفن کرد و گفت حالش خوب نیست، دلش می خواست به سرعت خودشو به خونه مادر برسونه و اونو دکتر ببره؛ مثل پدر که از جان برای مادرش مایه می گذاشت، ولی هر طور حساب می کرد، می دید نمی شه. آخه حتماً باید در افتتاح پروژه اون روز حاضر می شد، مخصوصاً که پروژه مربوط به رقیب همیشگیش بود و اگر حاضر نمی شد، در آینده شغلیش تأثیر بدی داشت. خلاصه تنها راهی که به فکرش رسید، کمک گرفتن از آژانس تلفنی سر کوچه بود. راننده آژانس، مردی امین و موقّر بود. شاید اون فرصت بیشتری داشت که از مادر مراقبت کنه؛ فقط کافی بود مبلغی بیشتر به راننده بده تا مادرش رو به دکتر ببره و داروهاش رو هم بخره و به خانه برش گردونه. در این مدت، اون هم به کار خودش می رسید و از رقیبش عقب نمی موند. حتماً عصر هم به دیدار مادرش می رفت.
وقتی کار رو به راننده آژانس سپرد، با خودروی خودش، به سرعت به سمت محل کارش به راه افتاد. اون قدر سریع می رفت که پسرکی رو که در انتهای کوچه مشغول بازی بود ندید و با ماشین به پسر زد. از اون لحظه تا ظهر، معطل رسیدگی به پسر بود؛ اونو به بیمارستان برد و برای عکس گرفتن و آزمایش و… بغلش کرده بود و به بالا و پایین بیمارستان می برد؛ تا اینکه از سلامتش مطمئن شد و به خونه رسوندش. موقع برگشتن از بیمارستان، مادرش رو دید که تنها و به زحمت، از پله های خروجی بیمارستان پایین می اومد تا به خونه بره. اون، هم هزینه کرده بود و هم زمان رو از دست داده بود؛ اما از همه مهم تر این بود که نتونسته بود دل مادر رو به دست بیاره!
تفاوت اینترنت و هفت سنگ
مطهره پیوسته
اول باید دید هفت سنگ چیه؛ هفت سنگ یه جور بازیه که از سنگ اول شروع می شه و با سنگ هفتم به پایان می رسه. در این بازی، همکاری و دوست داشتن و هم بستگی موج می زد و این چیزا رو از بازی یاد می گرفتی، در اینترنت هم یه چیزای دیگه یاد می گیری. شباهت اینها در یه موضوعه؛ اینکه وقتی بی کار می شی می ری سراغشون، ولی تفاوتشون در خیلی چیزاس. اینترنت با این همه تنوع کاربرد و وسعت پردازش اطلاعات، زمین تا آسمون با بازی هفت سنگ فرق می کنه. در اینترنت، هم می تونی اطلاعات بگیری هم اطلاعات بدی، هم می تونی دانلود کنی هم بازی، می تونی آهنگ گوش بدی، عکس ببینی، حرف بزنی، خاطره بشنوی، بنویسی، بخونی.
فرهنگ ارتباطات مدرن با همین اینترنت معنی پیدا می کنه. پشت میز کارت می شینی و از جایی که هستی کلّی فاصله می گیری. اما گستره بازی هفت سنگ، مثلاً ۳۰ـ۴۰ متر از یک کوچه رو دربرمی گیره و کلّی طول می کشه تا فقط در یک نقطه، هفت تا سنگ رو روی هم بالا ببری. آره، اسباب بازی های ما عوض شدن، مثل خیلی چیزهای دیگه که به مرور زمان تغییر کردن. اون موقع ها، کوچه ها خاکی بود و وقتی بازی می کردی لباست خاکی می شد. اون موقع ها، این قدر شیطنت می کردی که خسته و مونده می رفتی خونه؛ با این همه، این قدر خوش می گذشت که با دوستات برای فردا ساعت چهار همون جا قرار می ذاشتی. بعدش هم که می رفتی خونه، توی حموم، لباساتو می شستی تا به مامان زحمت نداده باشی. اون موقع ها اگه سرِ بازی هفت سنگ، مامانت رو می دیدی که داره از کوچه رد می شه، و شصتت خبردار می شد که می خواد بره نون بخره، خودت رو می رسوندی و این کارو انجام می دادی. گاهی حتی دوستات هم باهات همکاری می کردن و صبر می کردن تا برگردی، بعد بازی رو ادامه بدن. اون موقع ها، وقتی بابا از سرِ کار می اومد، اگه هنوز مشغول بازی هفت سنگ بودی، از سر کوچه که بابا رو می دیدی، می دویدی طرفش و می پریدی توی بغلش، سلام می کردی و بقیه دوستان هم عرض ادب می کردن. اون موقع ها وقتی از بازی هفت سنگ برمی گشتی و مامان سفره شام رو پهن می کرد، با همه خستگیت، می پریدی کمکش می کردی. بعد از غذا هم ازش تشکر می کردی. وای که چقدر هم غذای مامان خوش مزه بود.
یادته وقتی دم دمای عید می شد، لباساتو یواشکی اتو می کردی و کفشت رو شبونه واکس می زدی که مامان و بابا نفهمن لباسات کهنه شدن یا وقتشه یه کفش نو برات بخرن. اون موقع ها حواست بود که اونا رو زیر بار قرض نبری، تازه توی تعطیلات عید هم مثل تابستونا می رفتی سر کار. همه اینا رو سنگ هفت سنگت یادش می یاد. تازه اون موقع ها یه قُل دو قُل و وسط بازی هم بود که خونواده رو دور هم جمع می کرد و محبتا بیشتر می شد. اون موقع ها، حقوق بابا فوقش ۵۰۰ تومان خالی بود، ولی چون چشم و هم چشمی نبود هیچ کس از مهمونی دادن نمی ترسید و از مهمون فراری نبود. اون موقع ها، فامیل و آشنا، حتی سرزده خونه همدیگه می رفتن. این جور موقع ها، خانم خونه هم هل نمی شد و خودش رو توی زحمت نمی انداخت، فوقش یه کم آب خورشت را اضافه می کرد و یه تخم مرغ دیگه هم بهش می زد. تو هم می رفتی دو تا نون تازه دیگه می گرفتی و از سرِ شادی و خوشی کلّی می خندیدید. همه همدیگه رو دوست داشتن و منتظر بودن عید بشه تا برای عیددیدنی به خونه هم برن. خلاصه گذشت، تا اینکه کم کم سر و کله وسایل ارتباط جمعی پیدا شد و به جای جمع کردن خونواده دور هم، همه رو دور خودش جمع کرد. تا اینجاش بد نیست، باز دست کم خونواده دور هم جمع بودن. این رسانه ها چیزای زیادی رو نشونت می دادن؛ گاهی جذاب و فریبنده، گاهی هم آموزنده. بعد هم تبلیغات وسوسه کننده اینترنت و کامپیوتر شروع شد. اینترنت که تو رو حسابی محو خودش کرده؛ البته حقیقتاً هم جذاب و سرگرم کننده است، با این تفاوت که روح بازی هفت سنگ رو نداره و به خاطر نشستن زیاد روی صندلی، چاق می شی. دیگه لباست هم خاکی نمی شه، توی خونه، لوکس و تمیز می مونی. با بادی هم که کولر گازی می زنه، دیگه عرق نمی کنی. دیگه شیطنت هات جاشو به زیرکی داده و با دوستای اینترنتی به جای اینکه قرار فردا ساعت چهار رو بذاری، تا ساعت چهار فردا هم می تونی همون جا بشینی و به چت کردنت ادامه بدی. این قدر اینترنت تو رو جذب خودش کرده که هر بار مامان صدات می کنه که بیا ناهار بخور، می گی شما بخورید، من فعلاً کار دارم. لباساتو هم که ماشین لباس شویی می شوره و خشک می کنه چون همه چیز پیشرفت کرده، ولی محل بازی جدیدت یا همون کامپیوتر که تو رو به اینترنت وصل می کنه، محل خوبی نیست؛ چون وقتی مامان می ره نون بخره، تو نمی بینیش تا بری براش نون بخری و از زحمتش کم کنی. دیگه وقتی بابات می یاد خونه، نمی بینیش تا بپری توی بغلش و سلام کنی. دیگه دوستات کنارت نیستن تا عرض ادب کنن و تو در یک انزوای پنهان، داری دوست یابی می کنی. از وقتی معتاد اینترنت شدی، کمتر با خونواده سر سفره غذا نشستی؛ این قدر کم که یادت نمی یاد آخرین بار کی از مامان تشکر کردی. تازه همش دلت از اون پیتزاهایی می خواد که وقتی وارد اینترنت می شی، تصویرش بالای مونیتور به تو چشمک می زنه. کلّی مدل های اینترنتی خوشگل و وسوسه کننده برای لباس پسندیدی، دیگه برات مهم نیست بابا چقدر حقوق می گیره؛ با موبایلت به محل کارش زنگ می زنی و بعد از یه سلام و احوال پرسی خشک و رسمی، می گی بابا چی شد قرار بود یه تراول صدی برام بیاری، یادت نره… دیگه اصلاً حواست نیست که شاید بابا و مامان نداشته باشن، فقط حواست جَمعه که توی مهمونی های اعیونی و پرهزینه فامیل خوب بدرخشی و برای مسافرت عید، که جای عیددیدنی باب شده، تیپ جدید بزنی. شرایط جدید این قدر در تو اثر گذاشته که اصلاً یادت ن
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 