پاورپوینت کامل تولد سلمان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تولد سلمان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تولد سلمان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تولد سلمان فارسی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

در ششمین سده پس از میلاد مسیح[۱]، در حالی که سر تا سر جهان را تیرگی های جهل و ظلم فرا گرفته بود و مشعل های هدایتِ الهی در همه سرزمین ها به خاموش می گرایید، آزاد سردی روشن ضمیر به نام سلمان در سرزمین ایران پا به عرصه هستی نهاد. نام اصلی او «روزبه» بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را سلمان نامید.[۲] کنیه او را ابوعبداللّه، ابوالحسن و ابواسحاق گفته اند.[۳] بنا بر قولی از کناره جِی اصفهان و به قول دیگر از رامهرمزِ خراسان بوده است.[۴] سلمان اگر چه در دامن پدر و مادری غیر مسلمان و زرتشتی پرورش یافته بود امّا در سیمای نورانی اش، آثار یکتا پرستی کاملاً آشکار بود[۵] و در جواب کسانی که از دودمانش می پرسیدند، می گفت: «من سلمان، فرزند اسلام هستم».[۶] مورخان در مدّت عمر او اختلاف کرده اند، بر اساس روایاتِ او عمری دراز داشته است.[۷] وفات او در سال ۳۵ یا ۳۶ قمری اتفاق افتاده و قبر او در مدائن در نزدیکی بغداد است.[۸]

هجرت و اسلام آوردن سلمان

هم چو سلمان در مسلمانی بکوش

ای مسلمان تا که سلمانت کنند

درباره اسلام آوردن سلمان، سخن های بسیار گفته اند، اما آن چه پذیرفته شده همگان است که روح بزرگ سلمان، همواره از بت پرستی و عادت های جاهلانه رنج می برد و گم شده ای در ضمیر خود جست و جو می کرد که به ناچار برای یافتن آن از شهر و دیار خود هجرت کرد. او در مسافرت هایش با سپری روشن ضمیر آشنا شد که نشانه های حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را برایش بازگو نمود. بعد از جدا شدن از استاد، در شهر مدینه به بردگی گرفته شد. در این مدّت، همیشه دیدار مولای خود را از حضرت حقّ می خواست، تا آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کرد و سلمان نشانه های نبوّت را در پیامبر دید، به او ایمان آورد و اسلام را با کمال معرفت پذیرفت. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز او را از بند بردگی رهانید. بدین گونه، سلمان به تنها آیین پذیرفته شده در نزد خدا، دست یافت و پس از تشرف به اسلام، به دلیل توانایی عقلی و گنجایش والایی که داشت، به پایه های عالی معارف الهی نایل شد.[۹]

سه خصلت سلمان

شیخ طوسی در امالی خود آورده است که به امام صادق(ع) گفتند: «شما سلمان فارسی را بسیار یاد می کنید». امام فرمود: «مگو سلمان فارسی، بلکه بگو سلمان محمّدی، و من او را دوست دارم، برای سه صفتش: یکی آن که میل و خواست امیرمؤمنان(ع) را بر خواست خود مقدم می داشت و این است حقیقتِ قبول ولایت؛ دوم آن که تهیدستان را دوست می داشت و هم دم آنان بود و آنان را بر ثروت مندان برتری می داد؛ سوم آن که بنده نیکوکار و تسلیم پروردگار بود و مشرک نبود.[۱۰]

سلمان در میان ایرانیان، یگانه ای بود که از اصحاب خاص پیامبر صلی الله علیه و آله شد و پیوندی ژرف با او پیدا کرد.[۱۱] بزرگی روح و انسانیت پیامبر به گونه ای بود که سلمان وجودش را کاملاً در اختیار پیامبر نهاد و پیامبر که مأمور بود، با هر کس برابر با فهمش سخن بگوید، به سلمان علومی را آموخت که شخصی از اصحاب، مگر او توان به دوش کشیدن آن را نداشت.[۱۲] نزدیکی سلمان به پیامبر صلی الله علیه و آله تا اندازه ای بود که پیامبر صلی الله علیه و آله او را از خانواده خود دانست.[۱۳] در هر مجلسی که پیامبر می نشست، سلمان را در نزدیکی خود می نشاند.[۱۴]

بنا بر نقل برخی از زنان پیامبر، سلمان ساعت هایی از شب را با پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت داشت[۱۵]، گویا محرم راز پیامبر شده بود.

علم سلمان

سلمان در طول عمر بسیار طولانی اش، به صورت مداوم در راه کسب آگاهی و معرفت می کوشید. به همین منظور، سالیانی دراز، در خدمت رجال بزرگ مسیحیت بود و پس از مسلمان شدن نیز، از یارانِ ویژه پیامبر بود و در هنگام های ویژه ای با آن حضرت خلوت می کرد و از آن حضرت کسب علم می نمود.[۱۶]

جابربن عبداللّه انصاری، از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره سلمان پرسید، حضرت فرمود: «سلمان دریای بی پایان دانش است که نمی خشکد و گنجینه ای است که تمام نمی شود و سرچشمه گوارای حکمت و علم الهی است».[۱۷]

حضرت علی(ع) سلمان را دانا به علوم گذشتگان و آیندگان یاد کرده اند[۱۸]، در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده، اگر دین در ثریا بود، سلمان به آن دسترس پیدا می کرد.[۱۹] از این اندازه تلاش در راه حق جویی، بر می آید که در میان صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله، کسی در علم و دانش به پای سلمان نرسیده است.

عبادت سلمان

عبادت سلمان، هم چو زُهد تقوایش در اندازه بالایی بود. آن چه به عبادت سلمان ارزش بیشتری می داد، علم و آگاهی او بود؛ زیرا عبادت آگاهانه و پرستش از روی بصیرت و فهم عمیق دین، بسیار ارزش مندتر از عبادت سطحی و ظاهری است و ارزش عبادت هر کس به اندازه شعور و درکش است.

روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، به یاران خود فرمود: «کدام یک از شما تمام روزها را روزه می دارد و شب ها را به عبادت می گذراند و روزی یک ختم قرآن می کند؟» سلمان گفت: «من، یا رسول اللّه. » و در توضیح ادّعای خود گفت: «در ماه، سه روز روزه می گیرم و خدا فرمود که هر کس عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش آن را می دهم، و هر کس با طهارت بخوابد، در ثواب چنان است که تمام شب را عبادت کرده باشد، و هر کس سه بار، سوره قل هو اللّه احد را بخواند، گویا قرآن را ختم نموده است.[۲۰]

نامه پیامبر به خویشان سلمان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، بنا بر درخواستِ سلمان، نامه ای به برادر و فرزندان سلمان نوشت. نویسنده این نامه حضرت علی(ع) بود که در ماه رجب سال نهم هجری آن را نوشت و ابوذر، مقداد، عمار و بلال و عده ای دیگر از مسلمانان به آن شهادت دادند. در قسمت هایی از این نامه، عظمت شأن و مقام سلمان بیان می شود آمده است:

سلام خدا بر شما، خداوند جهان به من فرمان داده تا بگویم، هیچ معبودی به جز اللّه نیست، بازگشت همه به سوی خداست… به من وحی شده که بهشت بر سلمان مشتاق تر است از سلمان به بهشت، او امین و مورد اعتماد من و پرهیزگار و خیرخواه رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنان است، سلمان از خانواده من است. ای مردم! اگر از شما کمک خواستند به ایشان کمک کنید، اگر بدی از آنان دیدید، ببخشاییدشان، اگر حقّ آنان را کسی پای مال کرد، از حقشان دفاع کنید، اگر پناه خواستند را پناهشان دهید…

پیامبر صلی الله علیه و آله در پایان نامه برای کسانی که به مندرجات نامه عمل کنند دعا نمود.[۲۱]

برادری سلمان

پیامبر صلی الله علیه و آله برای حفظ وحدت سیاسی و معنوی مسلمانان، از طرف خدا مأمور شد تا میان مهاجران و انصار، پیمان برادری ببندد.[۲۲] روزی در همایشی عمومی به مسلمانان رو کرد و فرمود: «دو تا، دو تا با هم دیگر برادر شوید».[۲۳]

تاریخ نویسان درباره این که پیامبر صلی الله علیه و آله در پیمان اُخوت، بین سلمان و چه کسی برادری برقرار نمود، اختلاف نظر دارند، ولی این که رسول خدا صلی الله علیه و آله میان سلمان و ابوذر عقد اُخوت بست، بیشتر به حقیقت نزدیک است؛ پیامبر صلی الله علیه و آله افراد همانند را باهم برادر می کرد، ابوذر و سلمان به هم مانند بودند و هر دو در راه دفاع از ولایت، تا پایان عمرشان تلاش نمودند و هر گونه دشواری را به جان خریدند.[۲۴]

عاقبت بخیل از دیدگاه سلمان

در معارف گران سنگ اسلامی، علاوه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت(ع) گرامی ایشان، از یاوران راستین و مؤمنان واقعی نیز سخنانی گران بها به یادگار مانده است. سلمان که از اصحاب واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله است، عاقبت بخیل را این گونه بیان می کند:

بخیل به یکی از این شش بلا دچار می شود: یا می میرد و مال را برای وارث می نهد و او در غیر طاعت خدا صرف می کند؛ یا ظالمی با خواری از او می گیرد؛ یا هوسی بر سرش می زند و همه مالش را در راه رسیدن به آن از دست می دهد؛ یا به نکر تجدید بنای خانه و تعمیر ویرانه می گردد و دارایی خود را آن جا به یاد می دهد؛ یا به نکبتی مانند غرق شده، آتش سوزی، دزدی و غیره دچار می شود؛ یا به دردی بی درمان مبتلا می شود که همه ثروت خود را در معالجه آن خرج می کند و یا در محلی به خاک می سپرد و بور فراموش می کند.[۲۵]

تعجب سلمان

سلمان فارسی که از مصداق های راستین انسان کامل و نمونه ای واقعی از مسلمان حقیقی است، در سخن زیبایی تعجّب خود را از چند چیز می شمرد و می فرماید:

از شش چیز تعجب می کنم که سه چیز باعث گریه و سه چیز باعث خنده است: علاقه به ظواهر دنیا، طلب دنیا از راه حرام و خنده کسی که نمی داند خدا از او راضی است یا نه، باعث خنده من است و دوری از دوستان و اصحاب پیامبر، وحشت قبر و ایستادن صف قیامت.

تأثیر سلمان در مسلمان شدن ایرانیان

توده مردم ایران که از ظلم و ستم و حق کشی ساسانیان و از جهنم طبقاتی و خفّت و بردگی آن عصر رنج می بردند و در این راه قُربانی شده بودند و شکنجه ها کشیدند، از میان انبوه ادیان و انکار گوناگون داخلی و خارجی به دنبال دینی می گشتند که شعار آن برابری و برادری و نیکی باشد و از ظلم و ستم و حق کشی و نفاق نهی کند. سلمان بالاترین خدمت را به هم وطنانش نمود و اسلام راستین و واقعی را به آنان شناساند و در مداین و کوفه بر اثر تلاش های بسیار ا