پاورپوینت کامل لحظه های تأمل ۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لحظه های تأمل ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لحظه های تأمل ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل لحظه های تأمل ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تواناترین یاور من

همه ما بر این باوریم که او یکتا توان عالم هستی است. تواناترین است و بالاتر از توان او توانی نیست. همه بر این باوریم که سخت نیازمندیم و ناتوان و محتاجِ مددِ توانی برتر و یاری یاوری تواناتر؛ اما کدام پرده غفلت است که این باور ما را در پرده می کشد و از آن غافلمان می دارد، تا آن جا که دست نیاز به سوی محتاجی چون خودمان دراز می کنیم و امید به مخلوقی نیازمند می بندیم و بر انسانی ناتوان مثل خودمان تکیه می کنیم و از اوحاجتمان را می طلبیم. آن کدام پرده غفلت است که ما را از عزّت بندگی او و ابراز نیاز به او باز میدارد و به خفت احتیاج به بندگان او می کشاند؟ کاش می شد این پرده های غفلت کنار رود و من با یقین به باور خود بر بی همتایی و توانایی او، فقط بر او تکیه می کردم، به او امید می بستم و مدد از او می خواستم، بی آن که دست نیاز به سوی غیر او دراز کنم. کاش می شد که از این خواب غفلت بیدار شوم.

شنوای نجوای من

وقتی با تو نجوا می کنم؛ آرام، در دل سکوت تاریک شبانه، غرق در خلوت بی همتای سحرگاه، تنهای تنها؛ با تو از دل دردمندم می گویم و از جان شیفته ام، از نیازمندی و ناتوانی ام، از سختی های راه و دردهای آمیخته به آن و از عشقم به تو، به خوبی ها، به سعادت و به روشنی؛ وقتی با تو نجوا می کنم، آرام و بی صدا، غرق در خلوت شبانه ام و مرهم دل دردمندم را از تو می طلبم؛ وقتی همه حرف هایم را آرام پای سجاده بندگی ام با تو می گویم، لحظه ای تردید نمی کنم که تو همه حرف هایم را و همه نجواهایم را می شنوی. اندیشه آن که تو صدایم را نشنوی، در دلم رخنه نمی کند. به یقین می دانم که تو می شنوی و مرا درمی یابی، بی آن که دمی در این یقین شک کنم یا از این باور تهی شوم. راز و نیاز با تو در تمام وجودِ من آرامشی آسمانی جاری می کند، آن قدر که هیچ درد و اندوهی مرا درهم نمی شکند و امیدم را ناامید نمی کند. تو شنوای نجوای منی و این برای من همه چیز است.

در اتصال به بی نیازترین

عزّت انسان در بی نیازی اوست. بزرگی در بلندی طبع است و بزرگواری در ابراز نکردن نیاز نزد مخلوق. در این که خودت را آن قدر بزرگ بدانی که سر پیش مخلوق خم نکنی و دست نیاز به سویش دراز نکنی. خودت را از همه بی نیاز بدانی، در درون خودت غنایی بی پایان بجویی و در همه دنیا به سرسوزنی محتاج نباشی. این طعم شیرین، چشیدنی است و این لذت بی نیازی، دریافتنی است؛ آن گاه که انسان، این بنده سراپا نیاز و محتاج در اتصال با بی نیاز مطلق، چون قطره ای پیوسته به دریا، دریایی شود بی نیاز و غنی، آن قدر که به هیچ احتیاجی خود را نیازمند چون خود نبیند و به هیچ نیازی دست خواهش به سوی مخلوق دراز نکند. تنها و تنها محتاج خدایش باشد و نیازمند او و عزّت و بزرگی مؤمن در این بی نیازی است.

حکیم بی نیاز

تو ای خدای من! چه حکیمانه نیازهای مرا دانسته و اجابت کرده ای و چه زیبا ناتوانی ام را به مدد خود از میان برده ای. من هر جا که باشم، دنیایی از ندانسته ها و ناتوانی ها دربرم می گیرد. هرجا که باشم، نیازمند توام و تو همه جا با منی، همیشه همراه منی و من هر جا که باشم، در اتصال با تو ـ که همه هست