پاورپوینت کامل کارگاه آموزشیروش تحقیق در عرصه علوم تجربی و علوم اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کارگاه آموزشیروش تحقیق در عرصه علوم تجربی و علوم اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کارگاه آموزشیروش تحقیق در عرصه علوم تجربی و علوم اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کارگاه آموزشیروش تحقیق در عرصه علوم تجربی و علوم اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۶۱
روش را مجموعه ای از روال ها برای هدایت فکر به نتیجه ای
معیّن تعریف کرده اند. این هدایت دو نوع است: ۱. سیر از داده ها به مفاهیم یا
قوانین ۲. گذار از مفاهیمی به مفاهیم دیگر یا از قوانینی به قوانین دیگر. اولی
را استقرا و دومی را قیاس خوانده اند.
فکر، در کاربستِ روش، دو جهت گیریِ کلی می تواند اختیار
کند: یکی سیر از اصول معلوم به جانب نتایج مترتب بر آنها که جهت گیریِ توجیهی و
قیاسی است؛ دیگری سیر از نتایج یا داده ها به جانب اصول که جهت گیریِ تحلیلی
است. این حرکت دوگانه هم در روش تجربی وجود دارد هم در ریاضیات.
روش، پیش از هر چیز، به این پرسش پاسخ می دهد که چه راهی را
برای نیل به مقصودی معین باید پیمود. روش، در دقیق ترین معنای آن، مجموعه
قواعدِ عملیاتی است که پیش از مسایلی از دسته ای معلوم معین می شود و برای هر
مسئله ای از آن دسته، در پایان مراحلی چند، خواه با پاسخ مثبت خواه با پاسخ
منفی و خواه با محاسبه عددی، راه حلی به دست می دهد.
کمال روش در برنامه رایانه یا سلسله دستورالعمل های به صورت
کُد درآمده، جلوه گر می شود که نشان می دهد در هر موقعیتی چه عملیاتی را باید
انجام داد.
روش باید حاوی رهنمودهایی باشد درباره استقرای امورِ واقع،
برنامه ریزی آزمایش، کشف قوانین، و سرانجام استنتاج قوانین از شمار اندکی اصول
و مبانی یا اصول موضوعه که هسته نظریه اند.
در علوم تجربی، قوانین در امورِ واقع پنهان اند. اما، در
ریاضیات، امور واقع با خود قوانین (گزاره ها) حاصل می شوند. ضمنا در علوم
تجربی، نظریه ها یا روابطِ به تأیید رسیده در ردیف امورِ واقع قرار می گیرند.
مثلاً مدار بیضویِ حرکت سیارات، که کپلر آن را به اثبات رسانیده، برای نیوتن در
حکم امرِ واقع شمرده می شود.
روش، در آثار افلاطون و ارسطو، به معنای دکترین (آموزه) یا
شناخت به کاررفته است و این تصادفا معنی دار است؛ چون، در ریاضیات، بین نظریه و
روش رابطه دوجانبه وجود دارد.
ما نیاز داریم که از خود بیرون آییم تا از درستیِ تصورات
خود اطمینان حاصل کنیم ــ یعنی نیاز به تجربه داریم. دو نوع تجربه داریم:
انفعالی، در حوزه زندگیِ عادی؛ فعال یا برانگیخته، در حوزه علم.
تجربه، اگر از روی برنامه انگیخته شود ــ یعنی شرایط آن به
اراده فراهم آید ــ روش مند است. تجربه روش مند از آن لحظه ای آغاز می شود که
توجه خود را به هدفی معطوف داریم.
لذا، در روش دو مؤلّفه وجود دارد: ۱. مشاهده ۲. نظام یا
بیان روابط. در مشاهده علمی، موضع مشاهده گر فعال است. مشاهده گر به بازجویی
دست می زند و به آن بس نمی کند که واقعیاتی بر او عرضه شوند. دانشمندانی چون
پاستور و کلود برنار (بانیِ طبّ تجربی) بازجوی طبیعت اند و حال آن که متفکرانی
چون دکارت بیشتر بیانگرند تا مشاهده گر.
ارنست ماخ، فیزیک دان و فیلسوف اتریشی قرن ۱۹ ـ ۲۰، میان
تطبیق بازنمودها با واقعیات، از سویی، و تطبیق بازنمودها با یکدیگر، از سوی
دیگر، فرق می گذارد. بازنمودها خود به خود و قهرا یکدیگر را تکمیل می کنند.
مشاهده، تطبیقِ فکر است با امورِ واقع و نظریه، تطبیق افکار است با یکدیگر. در
فلسفه تجربی ـ انتقادیِ ماخ، کوشش بر آن است که، براساس ادراکات و قوانینی که
آنها را به هم ربط می دهد و با حذف مفاهیم ذاتیّت و علّیّت، تمامیّتِ تجربه
توصیف شود. در این نظام فلسفی، ثنویّت و تقابل روح و ماده انکار می شود. لنین
در اثر خود به نام ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم (۱۹۰۹) جنبه ایدئالیستی این
آموزه را فاش ساخت.
مشاهده علمی زمانی آغاز می شود که دو فرایند مشاهده و نظریه
را آگاهانه پی گیریم. برای نخستین مراتب تطبیق، یعنی تطبیق فکر با امورِ واقع
یا افکار با یکدیگر، ادراک یا تلفیقِ انطباعات کافی است. سپس نوبت آن می رسد که
آزمایش کنیم تا دسته هایی از امورِ واقع را در نظر گیریم و ویژگی هایی را
انتزاع کنیم.
ملاحظات تاریخی
هدف انسان سلطه بر طبیعت است: توانستن همان دانستن است یا،
بهتر بگوییم، دانستن ابزار توانستن است. اما ابزار دانستن، ابزار علم کدام است؟
منطق قیاسی در خورِ علم نیست. منطق قیاسی بیشتر به کارِ وارسی می آید تا
نوآوری. با منطق قیاسی تنها از اجمال می توان به تفصیل دست یافت. برای علم به
ابزار پرتوان تری نیاز است.
ابزارِ در خورِ علم استقرا است. در علم، هم چنان که در
زندگی عملی، استقرا به مثابه دریافتی که از داده ها فراتر می رود، بیشتر از
قیاس کاربُرد دارد. راه و روشی که علم با آن می تواند گسترش یابد و دستاوردهای
تازه پیدا کند استقرا است.
از آن سو، دانش تنها انبوهی از کشفیات پراکنده نیست. دانش
خود وسیله کشف نیز هست. زمانی تصور می شد که کشفیات از تصادف و از تجربه فاقد
روش و دیمی نتیجه می شوند. اما، انسان، تا وقتی که با این گونه تجربه ها سروکار
داشته باشد، در تاریکی و کورمال کورمال راه می رود و، هر گاه با نظم و جهت گیری
و تجربه های برنامه ریزی شده پیش رود، گویی دستی او را هدایت می کند.
در حقیقت، علم دو منبع دارد: تجربه و استدلال. حتی گالیله،
که به مبتکر روش تجربی شهرت دارد، از فرضیه و استدلال (تجربه فکری) استفاده
می کند.
تجربه گاهی برای تأیید استنتاجات قیاسی براساس مبانی مفروض
به کار می رود، یعنی برای وارسی مطابقت فکر با امورِ واقع؛ و گاهی مقدّم بر
فرضیه است. گالیله جویای مبانی و اصولی است که بتوان امور واقع را به قیاس از
آنها استنتاج کرد، یعنی بر مطابقت افکار با یکدیگر توجه دارد.
دکارت کمتر از مشاهده استفاده می کند و در جانب گیری
ضدقیاسیِ بیکن سهیم نیست. این گونه جانب گیری با روحیه نظریه پرداز او بیگانه
است. وی از امر پیشینی (مقدّم بر تجربه) زیاده بهره می جوید و فرضیاتی را پیش
می کشد که بیشتر مولود تخیّل اند تا تعقّل. انتقاد او از اسلاف بیشتر ناظر بر
انتخاب نارسای مبانی است تا فقدان روش های تجربی. در نظر او، همین کافی است که
«فکری روشن و مشخّص» داشته باشیم؛ آن گاه واقعیت جز سر فرود آوردن در برابر آن
چاره ای نخواهد داشت و بدین سان، وارسی و واقعیت آزمایی منتفی خواهد بود.
در حقیقت، دعوی علم فیزیک هم آن است که از واقعیت استنتاجی
ریاضی به دست دهد و کسانی برآن اند که، در این علم، اصالت روش در اهمیتی است که
استدلال قیاسی در آن کسب می کند. علم فیزیک در پی آن است که جهان را باز سازد و
آن را، از طریق صرفا قیاسی، از اصلی کلّی که یک بار پذیرفته می شود استنتاج
کند.
می توان گفت که دکارت روشی درست را نادرست به کار برده است.
وی، که به پدر روش شهرت یافته، با اکراه از آن راه و روش های صوری یاد می کند
که سخن گفتن از نادانسته ها را میسر می سازند و بر آن است که روش، اگر محتوای
آن افکار روشن و مشخصی نباشد، هیچ است.
روش های بیکن و دکارت الهام بخش کشفیاتی بزرگ شدند؛ اما
گالیله و نیوتن، که به مسائلی محدود رو می آوردند، کار مهمی انجام دادند.
بوفون (طبیعی دان و نویسنده قرن هیجدهم)، با پندارزدایی،
خاطرنشان می سازد که فیلسوفانی که ضرورت وجود روشی برای هدایت فکر و استدلال و
جلوگیری از گمراهی آن را حس کرده اند چیزی جز حسب حال ذهنیِ خویش و شواهد
پراکنده و نظرهای جسته و گریخته به جا نگذاشته اند.
ماریوت، فیزیک دان قرن هفدهم، معتقد است که؛ از میان
فرضیه ها، آن برتر است که بیانگر شمار بیشتری از پدیده ها باشد و اگر حتی از یک
آزمایش نتیجه ای خلاف فرضیه ای حاصل شود باید آن فرضیه را مردود شمرد.
نیوتن می گوید: «من فرضیه فروشی نمی کنم» و مرادش آن است که
فرضیه های تخیّلی به شیوه منجمان نمی سازد. وی فرق فرضیه های خود را که، حاصل
تحلیل شرایط پدیده ها است، با تخیلات دیمیِ دکارتی خاطرنشان می کند. تاریخ
تفکّر در قرن هجدهم فرانسه غالبا به صورت نزاعی بین عقل گرایی و تجربه گرایی
ارائه می شود.
در قرن ۱۸، طرز فکرِ مبتنی بر روش، که عملی است و کارآیی
دارد، جانشین طرز فکر مبتنی بر نظام (سیستم) می شود که دارای خصلت نظری است. در
آثار دانشمندان این قرن، نخستین توصیف ها از آن دست را می توان یافت که روش
علمی یا تجربی خوانده می شود. در این آثار، دانشمندانی میان مشاهده و آزمایش
فرق قائل می شوند. به زعم آنان، مشاهده گر به صدای طبیعت گوش فرا می دارد و حال
آن که آزمایش گر به بازجویی از طبیعت می پردازد. در آزمایش، شرایطِ ساختگی پدید
می آورند تا از مشاهده فعّال خرمن برداری کنند.
بعضی از دانشمندانِ این قرن طرح تقارب به حقیقت از طریقِ
تناوبِ «حدس ـ تجربه ـ حدسِ صائب تر» را عرضه می دارند. آنان برآن اند که، برای
کشف، به هیچ روی ضرورت ندارد که، از پیش، نظر و فرضیه ای درست و
دقیق داشته باشیم. نظرِ ناقص نیز برای پیشنهاد و انتخاب نوع آزمایش ها کفایت
می کند. با این آزمایش ها است که نقایصِ نظریه ای رفع می شود و نظریه ای
کامل تر پدید می آید که، به نوبه خود، ما را به آزمایش های دیگری رهنمون می شود
و به حقیقت نزدیک تر می سازد. دیمی ترین حدس ها نیز چه بسا به کشف هایی منجر
شود و باید باور داشت که عاقبتْ همه این کشف ها در نظمِ تازه ای همساز خواهند
شد.
در قرن ۱۹، اوگوست کنت روش استقرایی را توصیه و ستایش
می کند. در این قرن، علوم طبیعی کشف قوانینِ حاکم بر پدیده ها را هدف خود قرار
می دهند و از طریق آزمایش و استقرا عمل می کنند. به جای تبیین های کلّیِ
تخیلی،گرایش به آن است که به امورِ واقع نزدیک بمانند و فرضیه ها را با این
امور وارسی کنند.
در همین قرن، کلود برنار قوانین روش آزمایشی را که در
فیزیولوژی از آن پیروی می شود، فرمول بندی می کند. به نظر او، برای افزودن بر
معلومات، باید از طبیعت پرسش هایی کرد؛ ولی طرح هر پرسشی شایسته نیست. لذا؛ فکر
و نظر باید بر تجربه پیشی گیرد. وی، به مقتضای موقع و مقام، گاه بر ابتکار و
نوآوری (سهم فکر و نظر) تأکید دارد و گاه بر مشاهده (سهمِ امرِ واقع).
دریافت های ویلیام ویوِل، دانشمند و منطق دان انگلیسی قرن
۱۹، با دریافت های اوگوست کنت و تجربه گرایان در تقابل است. به نظر ویوِل، دانش
با توصیف (از راه مشاهده و اندازه گیری) آغاز می شود؛ لیکن مرحله بعدی، برقرار
ساختن قوانین از راه استقرا است. باید عواملِ دخیل و ذی نقش را حدس زد. پس از
شناخت قوانین، نوبت به تفحّص در علل می رسد که از طریق فرضیه های تبیینی انجام
می گیرد. در سراسر این جریان، یعنی از جست وجوی قانون توصیف کننده تا نظریه
تبیین کننده، فرضیه بیشتر جنبه حدسی دارد تا استدلالی یا تعمیم منطقی.
از نظرگاه تحصّلی (پوزیتیویستی)، تفحّص علل منتفی است، چون
توضیحِ علّی برای پیش گویی مفیدِ فایده نیست. اما، ویول نظر دیگری دارد. وی
چنین می پندارد که دانش دربردارنده عنصر عقلانی و ارزش نظری است یا باید این
عنصر را دربرداشته باشد. دیدگاه او بر دلایل مأخوذ از تاریخ علم مبتنی است. در
عین حال، وی از دشواری کارِ جستجوی علل و پرهیز از گمراهیِ ناشی از آفریدن
واحدهای وجودیِ خیالی، به هیچ روی، غافل نیست.
در آستانه قرن ۲۰، دانش شناسان میان امر واقعِ خام و امر
واقعِ علمی، که دارای بار نظری است، فرق قائل می شوند. در این قرن، برونشویگ و
باشلار (فیلسوف های فرانسوی) سهم فکر را افزایش می دهند.
فرضیه و تجربه ذهنی
محورِ تحلیل های دانش شناسان، از کلود برنار به این سو، روش
تجربی است و بحث حول نقش فرضیه و تجربه می چرخد و این که از امرِ واقع و فکر
کدام مقدّم است و آیا می توان از توسّل به فرضیه صرف نظر کرد. چون، به هر حال،
فرضیه از گرایش نظری برمی خیزد و از این حیث که تجربه ای است ذهنی (فکری یا
خیالی) مشکوک است. حدسِ درست چه بسا آمیخته به خطا باشد. وانگهی، باید دید کدام
یک از حدس هابا نظام طبیعت وفق دارد. مع الوصف، فرضیه پردازی برای کشف ضروری
است. به قول ویوِل، برای رسیدن به هدف، به مراتب بهتر است که دانشمند در تخیّل
زیاد، چالاک و درپروردنِ نظامی که احتمال دارد انبوهی از واقعیاتِ نامنسجم و
پراکنده را به نظم و قانون درآورد شتابناک باشد تا آن که، به خلاف، خود را از
نوآوری عاجز بیند و از رسیدن به چنان نتیجه ای نومید بماند. امّا، حدسِ علمی
مستلزم استعدادی برای تلفیق بازنمودها است. بازنمودهای ذهنی، به قول ماخ،
آسان تر از واقعیات در دسترس ما قرار می گیرند. ما با ذهنیات خود به کمترین
هزینه می توانیم آزمایش کنیم. همچنین، تجربه ذهنی چه بسا برای ردّ فرضیه ای به
کار آید از این راه که نتایج نامعقولِ آن را ثابت کند. تجربه ذهنی پیشی گرفتن
بر نتایج تجربه عملی را به لحاظ کیفی ـ نه به لحاظ کمّی، چون کمیّت را جز با
آزمایشِ عملی نمی توان تبیین کرد ـ میسر می سازد. به علاوه، تجربه ذهنی
آماده سازِ تجربه عملی است؛ چون آزمایشگر باید، در عالم خیال، از آزمایش عملیِ
مورد نیاز برای وارسیِ حدس خود تصوّری داشته باشد. در حقیقت، تجربه ذهنی ما را
به تجربه عملی سوق می دهد. تجربه عملی برای گرفتن پاسخی است به پرسشِ مقدّر و
خودِ این پرسش ذهنی است. اصلِ هم ارزیِ اینشتین که پایه نظریه نسبیت عمومی او
است، از تجربه فکری حاصل شده است. (در آسانسوری با سقوط آزاد، شخص نباید احساس
وزن کند؛ اما شرایط بی وزنیِ مطلق ـ یعنی شرایطی که در آن، قوه ثقل حذف شود ــ
هنگامی به وجود آمد که توانستند سفینه فضایی را در حول زمین به گردش درآورند).
لذا، فرضیه از آن جهت لازم است که بتوان به سراغ امور واقعِ
ذی نقش رفت و آنهارا نظم و آراستگی داد. آزمایش جنبه انتخابی دارد و متضمّن آن
است که برخی از پدیده ها را جداگانه ـ جدای از پدیده های غیر ذی نقش ـ در نظر
گیریم و این به معنای آن است که برآنچه امورِ واقع بر ما آشکار خواهد ساخت سبقت
جوییم. ما، در آزمایش، طبیعت را بازجویی می کنیم و بازجویی، جز در پرتو ابتکار
فکری، میسر نیست. در حقیقت، یکی از نقش های فرضیه آن است که تجربه را برنامه
ریزی کند؛ نقش دیگر آن، این است که برای قانونی که باید وارسی شود جایگاهی
معیّن سازد.
فرضیه، حتی اگر نادرست باشد، راه را برای برقراری روابطِ
درست می گشاید. می توان گفت که فرضیه به صورت قانونِ موقّت عرض وجود می کند، در
انتظار وارسی یا تأییدی است که چه بسا فرصت بطلبد؛ چون فناوری همواره در سطحی
نیست که مبادرت به آزمایش های درخور را امکان پذیر سازد. نظریه نسبیّت عمومی
اینشتین، جز از زمانی که علمِ اختر فیزیک به بسط و تکامل معیّنی رسید، چندان
تأییدی نیافت و برای این امر پنجاه سال انتظار لازم آمد.
بنابراین، دو نوع فرضیه داریم: ۱. فرضیه ای که بتوان عاجلاً
درباره آن حکم کرد؛ ۲. فرضیه ای که جز پس از مدتی طولانی به وارسی راه نمی دهد.
دسته اول شامل فرضیه های تجربی اند و دسته دوم شامل فرضیه های بیانگر که بیشتر
معروضِ چون و چرا هستند ـ فرضیه هایی، در عین حال، پایدار مانند فرضیه های
مربوط به نور، امواج، انتشار امواج.
ظاهر امر این است که می توان فرضیه را به تخیّل آزاد مخصوص
دانست و سیر تجربی را به روش. اما در این باره اتفاق نظر وجود ندارد. گاهی
فرضیه، یعنی فکرِ مقرون به نظام و سیستم، با روش این همانی پیدا می کند و در
آنجا که اطلاقِ فرضیه یا اصل درست تر است تعبیرِ «روش» را به کار می برند.
از جمع آزمایشگران، کسانی به این قائل اند که از روش چیزی
عاید پژوهشگران نمی شود. نظرگاه آنان نظرگاه عملی و تجربی است. آنان چنین
می اندیشند که آزمایشگرانِ خوب و بد داریم نه روشِ خوب و بد. در مقابل، کسانی
دیگر چنین می پندارند که روش اساسِ کار است و آن را در تقابل با فرضیه و فکرِ
مقرون به نظام قرار می دهند که نظری قلمداد می شود. گفته اند که «روش ها هستند
که نوآورند هم چنان که تلسکوپ ها هستند که کشف را میسر می سازند». در عوض،
دانشمندانی که طرز فکرِ نظریه پردازانه دارند عموما نسبت به روش شکّاک اند و آن
را انبوهی از دستورالعمل های ذوقی می یابند بیش از آن دور از دقّت که در عمل
مفید فایده افتد. آنان استفاده از روش را به سرمایه گذاریِ مطمئن و بی خطر
تشبیه می کنند که سود ناچیزی، از آن، عاید سرمایه گذار می شود. روش را میانجی و
حایلی زاید میان عقل و معقول می شمارند و روش تجربی را اسطوره دانش شناختی تلقی
می کنند. بیکن آرزو می کرد ارغنونی پدید آید که، به یُمن آن، چلاقی بتواند به
سرعتِ ورزشکار به مقصد برسد. حریفان می گویند که ورزشکار به چنین ارغنونی نیاز
ندارد.
باید گفت که واژه «روش»، در نظر همگان، محتوای یکسانی ندارد
و، هنگامی که لفظی در معانیِ متعدد به کار رود، پیدا است که توافق بر سر آن
مشکل می شود. معنای روش تجربی درست جانیفتاده است.
روش تجربی، پیش از هر چیز، دلالت دارد بر هنر استقرا براساس
واقعیاتِ محقَّق یا برانگیخته (واقعیاتی که به اراده و انتخاب آزمایشگر پدید
می آید). اما استقرا را به چه معنایی باید گرفت؟ گذار از جز به کل (منطقیّون)
یا شناخت از راه تجربه (لایب نیتس) یا منبعی برای اصول موضوعه و فرضیه ها و
ذاتا بیرون از علم یا نوآوری (ویوِل) یا دلیل و امتحان (جان استوارت میل).
تحلیل کلّیِ راه و روش های علمی بر آن دلالت دارد که روش، به خصوص، با دلیل و
امتحان باید مربوط باشد و آن یا پیش از تجربه با ریاضیات و منطق برقرار و اقامه
می شود یا پس از تجربه با امورِ واقع. به هر تقدیر، روش تابعِ محدودیت هایی است
و حال آن که نوآوری و ابداع آزاد است.
آنچه به عنوان دلیل و برهان ریاضی پذیرفتنی است آن است که
ریاضی دانان بر سر آن اجماع و اتفاق نظر داشته باشند. در علوم تجربی نیز، آنجا
که دلیل با تجربه عرضه می شود، این تجربه باید تابع قواعدی باشد.
فرضیه، استقرا، تمثیل
بنابر سنتی تجربی، که سابقه آن به بیکن می رسد، فرضیه محصول
مشاهده های مکرر است. قانون، با مشاهده امورِ واقع، از راه تعمیم پدید می آید.
استقرا را باید بیشتر نوعی نوآوری تلقی کرد تا عملیاتی منطقی؛ زیرا فکر بر روی
یکی از ویژگی ها که تجربه به او عرضه داشته متوقف می شود و مفهومی را وارد کار
می کند که حاوی هیچ یک از امورِ واقعِ مشهود نیست. عقلْ واقعیت را به رنگ
تازه ای می بیند. این که استقرا ما را به کشف قوانین، اجناس، انواع رهنمون
می شود چه بسا مایه حیرت شود. در حقیقت، در طبیعت، قوانین و اجناس و انواعی
وجود دارند، که از این رو، استقرا به درستی برای ما میسّر است. لذا، این معنی
نباید مایه حیرت ما باشد که جست وجوی قواعدی برای استقراء که شبیه قواعد منطقِ
قیاسی باشند، کاری بیهوده شمرده شود. دستگاهی از قواعدِ کلّی سراغ نداریم که با
آن بتوان استقرای درست را از استقرای نادرست تمیز داد. احتمالاً چنین دستگاهی
اصلاً وجود ندارد. از این لحاظ، استقرا نوعی ابداع و نوآوری است نه دلیل و
امتحان. امتحانِ استقرا پس از استقرا می آید و آن دو نوع می تواند باشد:
استنتاج از فرضیه بر مبنای نظریه ای قوی تر (سازش فرضیه ها)؛ مطابقت توصیف های
اموری که از فرضیه و امورِ واقع نتیجه شده باشند. به خصوص، هرگاه فرضیه بتواند
داده هایی متفاوت با داده های زیرساخت خود را توضیح دهد یا پیش بینی کند، زمینه
برای گسترش دامنه ادعای آن مساعد می شود (مثل قانون گرانش که در اصل باید فقط
سقوط اجسام به سطح زمین را توضیح دهد ولی، علاوه بر آن، مدار سیارات را نیز
توضیح داده است).
تمثیل یا قیاس تمثیلی، که بیشتر از استقرا در جانبِ شی ء
است و، به اصطلاح، خصلتِ وجودی دارد، از انتزاعِ ویژگی ها و خواص و مستقل شمردن
آنها از پیکر مادّی نتیجه می شود. قیاس های تمثیلی گاهی خصلتِ انتزاعی پیدا
می کند. از این رو، اهمیت و فایده آنها ابتدا در ریاضیات مورد توجه قرار
می گیرد. این گونه قیاس ها وسیله ای می شوند برای کشف روابط جدید. در فیزیک، در
پرتو وجود ماکسول، فیزیک دان اسکاتلندی قرن ۱۹، بود که تمثیلْ روشی شد با
بیانگریِ مطلوب. در حقیقت، تشابه نور و برقاطیس بامعادلاتِانتشارِ امواج نورانی
و برقاطیسی کشف شد نه با خود پدیده های نوری و برقاطیسی.
فنون تجربه
آیا چیزی به عنوان روش تجربی وجود دارد؟ چون روش متضمن امرِ
پیشینی است و تجربه متضمن امرِ پسینی. آزمایشگر، که به شیوه تجربی عمل می کند،
می کوشد تا قانون یا قاعده مندیِ پنهان در واقعیات را که با تجربه های اختیاریِ
او معلوم می شوند، کشف کند. بدبختانه، هیچ هنرِ بی خدشه ای برای جورکردن
آزمایش های مثمرِثمر سراغ نداریم که با آنها طبیعت به ما جواب آری یا نه بدهد و
ما را، به تعبیر پوانکاره، ریاضی دان فرانسوی، به «امورِ واقعِ دارای بازدهِ
زیاد» راهبر باشد. یعنی روشی در دسترس ما نیست که فرضیه آفرین باشد. با آزمایش
نیز چه بسا نتوان به نتیجه قطعی رسید، از این جهت که فن فاقدِ کفایت باشد یا
مصالح شایسته و درخور نباشند. تجربه ای که جواب آری یا نه بدهد کمیاب و
گران بها است. برای نیل به مقصود، باید چنین تجربه ای را برانگیخت و تحقّق
بخشید. فرضیه ثمربخش، علاوه بر طرح مسئله، به خصوص طرح ریزیِ وسایل برای حل
مسئله است ـ کشف فنی که تجربه سرنوشت ساز را میسر سازد. تجربه هنگامی ضرورت
پیدا می کند که باید تکلیف پرسش هایی را معیّن کرد که پیش از تجربه پاسخ دادن
به آنها ممکن نیست؛ مانند این پرسش که میزان تأثیر فلان واکسن چیست یا این پرسش
که آیا است
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 