پاورپوینت کامل گزارش کرسی نظریه پردازی با عنوان;«تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گزارش کرسی نظریه پردازی با عنوان;«تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارش کرسی نظریه پردازی با عنوان;«تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارش کرسی نظریه پردازی با عنوان;«تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۵

این کرسی در تاریخ ۳/۳/۸۵ مطابق با ضوابط هیئت حمایت از
کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره، توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات
فرهنگی و با مدیریت جناب آقای دکتر حسین کلباسی برگزار شد. در این کرسی که
علاوه بر حضور جمعی از متخصصان موضوع، کمیته های داوری و نقد، مسئولیت ارزیابی
و سنجش نظریه مزبور را برعهده داشتند، ابتدا جناب آقای دکتر موسی نجفی، عضو
هیئت علمی پژوهشگاه و رئیس گروه اندیشه سیاسی اسلام، به تبیین نظریه پرداختند،
سپس اعضای محترم کمیته: آقایان حجه الاسلام والمسلمین دکتر نجف لک زایی (عضو
هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)، دکتر کچوئیان (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)
و دکتر محمد فتح اللهی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
و همچنین شماری از حضار جلسه نقدهای وارد بر نظریه را ارائه کردند. بعد از پاسخ
مجدد دکتر موسی نجفی به نقدها، اعضای محترم داوری، آقایان: دکتر رضا داوری
اردکانی، دکتر کریم مجتهدی، دکتر عماد افروغ و حجت الاسلام والمسلمین حمید
پارسانیا، ضمن طرح برخی از نقاط قوت و ضعف نظریه، جمع بندی خود را از مباحث
کرسی بیان کردند.

شایان ذکر است، طبق آیین نامه هیئت حمایت از کرسی های
نظریه پردازی، نقد و مناظره، کمیته داوری پس از این جلسه ضمن انجام بررسی های
تکمیلی، از ۱۰۰ امتیاز، امتیاز ۷۰ را برای زحمات علمی جناب آقای دکتر موسی نجفی
تعیین کرد که این امتیاز در جلسه مورخ ۱۳/۶/۸۵ هیئت حمایت از کرسی ها به تصویب
رسید.

همچنین با توجه به اعلام آمادگی آقای دکتر موسی نجفی و
موافقت کمیته داوری، در ماه های آینده، دومین جلسه این کرسی نیز به منظور تبیین
برخی سؤالات و نقد زوایای دیگر این نظریه برگزار خواهد شد. خلاصه ای از مباحث
طرح شده در کرسی را در ذیل، به علاقه مندان تقدیم می کنیم. برای مطالعه متن
کامل مباحث کرسی می توانید به سایت هیئت حمایت از کرسی ها به آدرس
www.korsi.irمراجعه فرمایید.

دکتر موسی نجفی:

بحث تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان، بحثی کلیدی و کلان است
که ابعاد گوناگونی را دربر می گیرد. این مقوله از نظر مفهوم شناسی و روش شناسی
یک حوزه وسیع بین رشته ای شامل تاریخ، علوم سیاسی و فلسفه را دربر می گیرد.
بنابراین در اینجا بحث، بیشتر در «قالب تاریخ تحولات و تاریخ اندیشه» با تکیه
بر «نظریه ذات و پیرامون»، انجام می شود. ذات و عرض و هسته و پیرامون در این
نظریه جایگاه محوری دارد اما در ابتدا، بررسی مفاهیم کلیدی، هویت ملی ایران،
هویت ایرانی، نظریه ذات و هسته زبان، جغرافیا، نژاد و تشیع و سلطنت مطرح
می شود. محدوده تاریخی این بحث، مربوط به قبل از اسلام، نه قرن نخست پس از
اسلام و نیز پنج قرن اخیر است. برخلاف سایر دوره های ذکر شده، در مورد مقطع
تحول از ساسانیان به اسلام مطالعاتی انجام گرفته است. به طور معمول زبان، نژاد،
تاریخ، جغرافیا و مذهب عناصر اصلی بحث هویت ملی برای ملت های مختلف است. در
اینجا با ذکر نظریه های موجود، عامل اصلی تشکیل دهنده هویت ملی و نسبت آن با
سایر مفاهیم، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

نظریه های رقیبی که تاکنون مطرح شده است، در سه گروه
دسته بندی می شوند. نظر نخست، مربوط به ایران باستان است و در قالب نظریه های
نژادپرستانه و یا تاریخ سازانه، هویت، عظمت و مجد ایرانی را به قبل از اسلام
نسبت می دهند.

نظریه های بعدی، نظریه های تلفیقی بین هویت اسلامی و ایرانی
هستند و حتی نوعی «بازگشت به خویشتن» را هم مطرح می کنند.

گروه سوم، نظریه هایی هستند که بین اسلام، ایران و غرب یک
هویت موزاییکی و به تعبیری دیگر، رودخانه ای قائل می شوند و معتقدند که هرکدام
از آنها، در مقاطعی هویت ایرانی را تشکیل داده اند. دسته نخست نظریه ها، خود به
چند گروه تقسیم می شوند؛ یک گروه، هویت ملی ایرانی را متفاوت از هویت ایرانی
می دانند و معتقدند هویت ایرانی هویتی قومی است، ولی هویت ملی ایرانی ناشی از
شرایط جدید نظام جهانی و جهانی شدن ایده دولت ملی است.

نظریه دیگر در گروه اول، یعنی ایران باستان، بیان می کند که
زبان فارسی و تاریخ، عناصر اصلی هویت ایرانی هستند و باید برای بازگشت به این
هویت، زبان فارسی را در بستر تاریخی خود نگهداشت. نظریه های دیگری هم وجود
دارند که معتقدند ایران بعد از جنگ جهانی تا اوایل دوران پهلوی دچار تزلزل شده
است، از این رو باید «ناسیونالیسم ایرانی» به عنوان ایدئولوژی مناسب برای بهبود
اوضاع و وحدت ملی احیا شود.

عده دیگری از نویسندگان معتقد بودند که بین ویژگی های
آریایی ایران باستان با ویژگی های سامی اسلامی تفاوت وجود دارد. آنها معتقدند
که هویت دینی ایرانی مربوط به فرهنگ عوام؛ ولی هویت ملی مربوط به فرهنگ خواص
است که باید احیا شود.

از گروه سوم هم عده ایی از نظریه پردازان معتقدند که سه
فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی، هویت ایرانی را تشکیل می دهند؛ هویتی که تا دوران
اخیر ادامه دارد. این گروه، هر مرحله از هویت ایرانی را تعدیل یافته مرحله قبلی
می داند و در نهایت معتقد است که اسلام گرایی نمی تواند هویت قومی، مذهبی و ملی
مردم ایران را پوشش دهد و برای هویت یابی مجدد، باید با مشارکت سیاسی جناح های
مختلف به سمت نوعی «پلورالیسم» حرکت کرد.

نظریه پردازان گروه آخر هم اسلام، ایران، سنت و تجدد را
چهار عنصر هویت ایرانی می دانند. این گروه معتقدند که ناتوانی ساختار سیاسی،
فکری و فرهنگی ایران سبب شده است که این کشور در عصر جدید با تجدد هماهنگ نشود
و از تمدن عقب ماند. به عبارت روشن تر، پذیرش ذاتی اسلام از سوی ایرانیان و عدم
پذیرش ذاتی غرب، مسئله اصلی آنان است.

به نظر می رسد بهترین راه برای نقد مجموعه سه نظریه ذکر شده
در مورد موضوع هویت ملی ایرانیان، بررسی این نکته است که چه نظریه هایی را باید
ذاتی و چه نظریه هایی را عرض یا «لازمه آن ذات» بدانیم. در این رابطه می توان
عواملی را که بیگانه نیست و ملت آن را با رغبت پذیرفته است، به عنوان مؤلفه های
اصلی مطرح کرد. به نظر می رسد ایرانی ها در طول حیات خود با چهار بحران بزرگ
روبرو بودند: بحران هلنی، بحران عربی، بحران ترکی، مغولی و بحران غربی. برخلاف
بحران هلنی و بحران ترکی و مغولی، بحران عربی و بحران غربی دارای «ابزار
هویت سازی» بوده اند و برخورد ایرانی ها با هر کدام از این بحران ها متفاوت
بوده است. در بحران عربی، ایرانی ها به هرحال اسلام را پذیرفتند و این آیین را
به هسته مرکزی و ذات وجودی خود راه دادند، ولی در مسئله بحران غربی، پس از گذشت
۱۵۰ تا ۲۰۰ سال، ایرانی ها هنوز مفاهیم غربی را به منزله هسته و ذات خود
نپذیرفته اند. این تفاوت، نشانه از چیست؟ به نظر می رسد این موضوع به بحث نظریه
ذات برمی گردد؛ یعنی اینکه هر ملتی برای خود ذاتی دارد که حقیقتی را بیان
می کند و این حقیقت می تواند روح ملی یک ملت را نشان دهد. اسلام برای ایرانی ها
مساوی و هماهنگ با این ذات شده است. این ذات برای ایرانی ها نوعی «حقیقت خواهی
و دین داری» است که با عنصر «تعالی خواهی» موجود در اسلام هماهنگ است. بنابراین
نه تنها اجزای این حقیقت ذاتی با هم تنافری ندارد، بلکه یک نوع جذبه بین این
اجزای ذاتی وجود دارد. هرچند رشد سیاسی و نظامی اسلام در ایران از رشد فرهنگی
آن سریع تر اتفاق افتاده بود و یکی دو قرن طول کشید تا ایرانی ها مسلمان شدند،
ولی هرچه گذشت گرایش آنها به طرف اسلام بیشتر شد و این هویت بیشتر شکل گرفت. به
عبارت دیگر، در جوهر ملی ایرانی، «تکاپوی شدن» با گذر زمان تکامل پیدا کرد و
پیش رفت… . (در ادامه جناب آقای دکتر نجفی به تحلیل و اثبات این دیدگاه
براساس شواهد تاریخی می پردازند)

مرحله اول نقد:

نقاد اول: آقای دکتر کچوئیان:

جمع بندی بیان ایشان از بحث رهیافت های گوناگون درباره هسته
و پیرامون هویت را نمی توان به عنوان نظریه شناخت. همچنین به لحاظ روش شناسی،
خیلی روشن نیست که ایشان با استناد به چه ادله و با چه روشی این بحث را مطرح
می کند. یک سری شواهد تاریخی مطرح شد که در مقابل، می توان شواهد تاریخی کاملاً
معارض با آن را مطرح کرد. در عین حال مشکل اصلی این نظریه، مشکل روش شناسی است.
مطابق این دیدگاه، معنویت خواهی و عدالت، هویت ذاتی ایرانیان است. با این
تعبیر، همه ملت ها باید هویت یکسانی داشته باشند؛ چون آن مبنا، مبنای فلسفی
است. ضمن آنکه به طور معمول در بحث های هویت ملی، مسئله، نه کشف هویت ملی، بلکه
بحث هویت سازی است. این تعریف که جوهره و ذات هویت ایرانی عدالت است، بار
آرمان خواهانه، ایدئولوژیک و یا تجویزی را در خود دارد؛ یعنی هویت را نه به
عنوان مقوله ای که محقق است، بلکه به عنوان امری عرضه می کند که ما خواستار آن
هستیم و می خواهیم خود را در قالب آن تعریف کنیم.

به نظر می رسد مشکل اصلی این بحث، این است که آقای دکتر
نجفی تطورات بحث هویت را ملاحظه نکرده اند. بحث هویت ملی به دلیل اشکالاتش از
دهه هفتاد به بعد، منتفی شد. (در ادامه، ناقد محترم به بررسی جایگاه جغرافیا،
زبان و مذهب در هویت ایرانی می پردازند و دلایل جناب آقای دکتر نجفی درخصوص
جایگاه این عناصر را قانع کننده ارزیابی نمی کنند…).

نقاد دوم: حجت الاسلام والمسلمین دکتر لک زایی:

هر چند در نظریه ایی که آقای دکتر نجفی ارائه دادند،
می توان شاهد تلاش هایی برای رفتن به سوی یک نظریه بود، اما به نظر می رسد همه
ابعاد، نظیر مسئله روش شناختی مورد توجه واقع نشده است. همچنین در منظومه
مفهومی نظریه، بحث، بدون روشن کردن برخی از مفاهیم کلیدی و کلان دنبال می شود
به نظر می رسد منظور از «هویت» معنای نسبی آن است و هویت به چیزی گفته می شود
که به یک وجه فارق می شود و یک فرد را از گروه یا یک جمع را از جمع، گروه و فرد
دیگر جدا می کند؛ بنابراین زمانی که از هویت صحبت می شود، می خواهیم به این
سوال پاسخ دهیم؛ «ایرانی کیست؟»، سپس می خواهیم پاسخ دهیم: «کسی است که فارسی
سخن می گوید»، «کسی است که شیعه است» و «کسی است که در جغرافیای ایران زندگی
می کند» یا می خواهیم به پرسش دیگری پاسخ دهیم؛ برای مثال: «چرا ایرانیان شیعه
را به عنوان آیین خودشان انتخاب کردند؟» صحبت های آقای دکتر نجفی را می توان
پاسخی به سؤال «چرا ایرانیان شیعه شدند؟» دانست؛ آنجا که ایشان بیان می کنند:
«عدالت خواهی و معنویت خواهی در روح ایرانیان بوده است و الی آخر». پایه بحث
آقای دکتر، تمثیل هسته و پیرامون است. استادان محترم می دانند که با تمثیل
نمی توان به نتیجه رسید. البته در علوم انسانی رسم شده است که تمثیل، زیربنای
یک نظریه کلان واقع شود. باید توجه داشت وقتی براساس تمثیل، هسته و پیرامون
نظریه ذات و عرض یا جوهر و عرض مطرح می شود، باید مبانی فلسفی آن نیز روشن شود
و این که آیا بحث با مبانی فلسفی مشایی انجام می گیرد و یا مبانی فلسفی اشراقی،
یا متعالیه و یا از دایره این مبانی خارج می شود و با مکتب فلسفی دیگری انجام
می شود. برای مثال؛ اگر از فلسفه صدرایی استفاده شود، بحث حرکت در خود جوهر
است، آنگاه بحث انواع برای خود انسان مطرح می شود. به این ترتیب چگونه می توان
برای انسانی که «در حال شدن مداوم» است، ذات و جوهری قائل شد و گفت که این
مخصوص ذات ایرانی است؟ از نظریه ملاصدرا می توان به بحث دیگری هم اشاره کرد و
آن بحث طبع است. ایشان می گوید که در همه موجودات، طبعی به ودیعه نهاده شده است
و در انسان «مختار بودن» طبع است. حال ممکن است که این طبع به سمت معنویت،
عدالت خواهی، سلطنت و یا امور دیگری که مبتلا به انسان ها است، حرکت کند.

همچنین باید مبانی انسان شناسی بحث نیز روشن شود (که در بحث
حاضر مشخص نشد) و نیز تعیین شود که نگاه به انسان چگونه است. اگر در مبانی
انسان شناختی، قائل به نظریه فطرت استاد مطهری شویم، دیگر فطرت معنویت خواهی،
عدالت خواهی، خداطلبی، حقیقت جویی و مانند اینها نه فقط ویژگی انسان ایرانی،
بلکه ویژگی همه انسان ها می شود و در این صورت چگونه می توان تکوین هویت ملی
ایرانیان را توضیح داد؟

مشکل دیگر این است که اگر ذات به معنایی غیر از فطرت در نظر
گرفته شود، (به طوری که در بحث آمده که مخصوص ایرانیان است و به «روح ملی»
تأویل شده است)، این مسئله نوعی جبرگرایی به همراه می آورد.

بحث دیگر، تفکیک مقام توصیف از مقام تجویز است. یک بار
می خواهیم بگوییم که هویت ایرانیان چه بوده و چه روندی را طی کرده است؛ یک بار
می خواهیم بگوییم که دوست داریم در آینده چگونه باشد. به طور طبیعی می توان در
قسمت تجویز، ملاحظاتی را وارد کرد و سپس توصیه هایی را به کسانی که سیاست گذاری
می کنند، ارائه داد که در این صورت مقام نقد نیز جایگاه متفاوتی خواهد داشت.

نکته دیگر، آموزه های دینی است، که به عنوان یکی از مبانی
این بحث مطرح شده است. باید از بحث ملی به معنای «Nation» عبور کرد و برای بحث
امت و دولت ــ امت جایی باز کرد… .

(در ادامه، ناقد محترم به مباحثی درباره نزاع سلطان و خلیفه
و زبان فارسی می پردازند).

نقاد سوم: آقای دکتر فتح الهی:

به نظر من در ارتباط با هر نظریه ای راجع به ملیت و ملیت
ایرانی، باید موارد ذیل را در نظر گرفت؛

۱. نمی توان بدون روشن کردن ارتباط ملیت با مفهوم تجدد،
راجع به ملیت بحث کرد.

۲. توجه به ارتباط ملیت با فلسفه. به این معنی که پیدایش
مفهوم ملیت در یک جامعه نمی تواند بدون تأثیرپذیری از تحولات فکری / فلسفی صورت
گیرد.

۳. توجه شود به اینکه آیا در سالیانی که بر بشر گذشته،
سیاست، امری ثابت بوده یا از لحاظ محتوا، کیفیت و گستره فرق کرده است؟ و اگر
متحول شده است، آیا می توان گفت که از مراحل سطحی عبور کرده و به یک وضعیت
متعمقانه ای رسیده است؟ به عبارت دیگر باید ارتباط مفهوم «ملیت» با بحث «تعمق»
روشن شود.

۴. آیا صرف شیعه شدن، عامل شکل گیری ملیت است؟

۵. لزوم تبیین ارتباط نظریه «ملیت ایرانی» با «ناسیونالیسم
غربی» و این که آیا این نظریه با نظریه های گوناگون ناسیونالیسم در غرب و مبانی
آنها همخوانی دارد یا خیر؟

(در ادامه، ناقد محترم به بیان مباحثی درباره نقش خلافت،
موضوع نقش تاریخی مغول ها و زبان فارسی می پردازند).

جواب سؤالات مرحله اول توسط نظریه پرداز:

دکتر نجفی:

ــ موضوع هویت در بحث نظریه ذات یا هسته (که آقایان فرمودند
آیا مشایی است یا اشراقی، می توان گفت بیشتر صدرایی است).

ــ تشیع را به عنوان عامل هویتی قبل از صفویه مطرح نمی کنم،
بلکه آن را یک عامل هویت بخش پس از قرن نهم می دانم.

ــ اما عناصر زبان، جغرافیا و نژاد را «عرض لازم ذات»
می دانم، نه خود ذات؛ پس این مسئله، هویتی را به طور مستقل ایجاد نکرده است.
عوامل فوق، درخواست ملی و حالت تعالی بخشی که در یک مذهب ایجاد می کند، اتفاق
ایجاد کرده است. اما چرا این اتفاق در صدر اسلام نیفتاده است؟ علت آن انحرافی
است که جامعه اسلامی در خلافت پیدا کرد؛ زیرا ایرانی ها نتوانستند آن جوهر
عدالتی را که می خواستند، در وضعیت جدید، در خلافت ببینند. به همین دلیل بود که
عامل تشیع را در این قسمت بررسی کردم.

ــ اما مسئله تطور مفهوم ملت (که آقای دکتر لک زایی گفتند)
درست است و باید این موضوع بحث شود. ما یک مفهوم ملل داریم، یک مفهوم نحل. در
فقه الغه به ظاهر، مفهوم ملت نوعی مفهوم دینی را هم در درون خود دارد، ولی در
مفهوم نحل، نوعی فلسفه یا حتی افکار غیردینی است که دین، عامل پیونددهنده آن
نیست. شاید بتوان سه برهه را در مفهوم ملت در نظر گرفت؛ یک برهه، ایران و مفهوم
ملت را در چهارچوب یک مدنیت اسلامی توضیح می دهد و ایرانی ها خود را در این عهد
جدید اسلامی شریک می بینند. برهه دیگر، از دوره مغول شروع می شود و در دوره
صفویه به بار می نشیند. این جا، مفهوم ملت را می توان در سه عرصه عدالت، نظریه
سلطنت و سیر از رئیس اول فارابی تا مرشد کامل قرار داد. در این برهه، مفهوم ملت
در سایه تشیع و ولایت قرار گرفته است.

ــ نکته دیگر، بحث قدرت و حکومت است (که آقای دکتر
فتح اللهی فرمودند). درست است که در عنصر ملت، بحث دولت و قدرت باید در نظر
گرفته شود، اما اگر فقط همین باشد، سلجوقیان و غزنویان و دیگران هم قدرت
داشتند، پس چرا نتوانستند یک ملت ایجاد کنند؟ به نظر می رسد این مسئله هم یک
عامل درونی دارد که در خود ملت است و هم یک عامل بیرونی. عامل بیرونی همان سایه
خلافت است.

ــ من ارتباط ملت را با مفاهیم ناسیونالیسم غربی که پس از
مشروطیت وارد در ایران شده است قبول دارم، اما معتقدم تفاوت عمده این است که در
ملیت های غربی و در تفکر ملی غرب، قوام ملیت به دین نیست. در حالی که از دوره
صفویه به بعد، مذهب شیعه نه به عنوان بازتاب «روح ایرانی» بلکه به عنوان عاملی
اساسی در قوام ملیت ایرانی، همواره مطرح بوده است. این نقش، هم ذاتی و هم
تعالی بخش بوده و هم وحدت بخش و توانسته است به عواملی چون جغرافیا، زبان و
نژاد مفهوم دهد. البته اقلیت هایی هم هستند که با زبان های دیگری به غیر از
فارسی صحبت می کنند، ولی خود را ایرانی می دانند. حتی اقوام دیگری هستند که
مذاهب دیگری دارند و یا حتی مسلمان نیستند، ولی خود را ایرانی می دانند که به
نظر می رسد این موارد به اصل نظریه ضربه ای نمی زند.

همچنین به نظر می رسد باید عواملی مانند زبان فارسی را «عرض
لازم ذات» و عوامل دیگری مانند مدرنیته را «عرض غیرلازم ذات» دانست. به هرحال،
تکلیف ما در بحث هسته و پیرامون هم باید مشخص شود. مدرنیته وارد شده به
پیرامون، هم آسیب هایی زده و هم تأثیراتی گذاشته است؛ اما عرض غیرلازم بوده و
نتوانسته است وارد ذات شود.

ــ من، «گسست هویت» را هم قبول دارم. به یقین، گسست هویت و
دوره انحطاط وجود دارد. گسست هویت وقتی پیش می آید که هویت های «فعال غیرهمسو»
مانند هویت غربی، در زمانی که هویت ملی به شکلی دستخوش انحطاط شده است خود را
(به خصوص) به پیرامون تحمیل کنند. اما ضربه دیدن پیرامون، لزوما به این معنی
نیست که هسته از فعالیت بازمانده است. به نظر می رسد که هسته و ذات روح ایرانی
به طور «ناخودآگاه» ادامه حیات داده و توانسته است با زمینه هایی که
اندیشمندانی مانند فردوسی، خواجه نظام الملک طوسی، خواجه نصیر طوسی و این
بزرگان فراهم کرده اند، دوباره مفهوم عدالت را در عامل جدید زنده کند.

ــ به نظر می رسد هویت، در حال حرکت است؛ من در عمل بحث
نکردم. این حرکت به گونه ای است که می خواهد امکان «شدن» را بدهد. این امکان
شدن به دو عامل بستگی دارد: عامل درون زا و عامل بیرونی.

مرحله دوم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.