پاورپوینت کامل زبان فارسی در گذرگاه تاریخ در گفتوگو با دکتر زهره زرشناس(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زبان فارسی در گذرگاه تاریخ در گفتوگو با دکتر زهره زرشناس(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان فارسی در گذرگاه تاریخ در گفتوگو با دکتر زهره زرشناس(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان فارسی در گذرگاه تاریخ در گفتوگو با دکتر زهره زرشناس(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
اشاره
دکتر زهره زرشناس، آذرماه ۱۳۳۵ در تهران بهدنیا آمد. پس از دریافت مدرک فوق لیسانس در رشته فرهنگ و زبانهای باستانی از دانشگاه تهران، با رتبه اول در آزمون ورودی دانشگاه تهران، در دوره دکترای فرهنگ و زبانهای باستانی پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۵ مدرک دکترای خود را از دانشگاه تهران گرفت.
کار اصلی او تحقیق درباره زبان سغدی است. او بیش از ۷۰ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخل کشور به چاپ رسانده و نیز چندین مقاله در کنفرانسها و مجلات خارج از کشور به زبان انگلیسی ارائه کرده که همه بهطور تخصصی درباره زبان سغدی یا در زمینه زبانهای باستانی ایران بوده است. دکتر زرشناس کتاب شش متن سغدی را از زبان سغدی به زبان فارسی ترجمه کرده که با تبیین اصلاحات آیین بودا همراه است. او معتقد است که باید روی زبانهای مرده تحقیق کرد تا بتوان آنها را به زبان فارسی ترجمه کرد. از دیگر علاقهمندیهای او ادبیات ایران پیش از اسلام است که در این مورد دو کتاب زبان و ادبیات مکتوب پیش از اسلام و زبان و ادبیات شفاهی پیش از اسلام را نوشته است. دو کتاب دیگر او مجموعهمقالات جستارهایی در زبانهای ایرانی میانه شرقی و زن و واژه نام دارند که در بعضی از مقالهها دستور زبان خوارزمی و زبان بلخی را معرفی کرده است. زرشناس کتابی با عنوان دستنامه سغدی زیر چاپ دارد. در زیر، فهرست تألیفات و برخی از مقالههای ایشان ذکر شده است:
مقاله ها
۱۳۶۵. «یک داستان سغدی»، چیستا. سال چهارم، شماره ۵ ، صص ۳۲۲ تا ۳۲۵ .
۱۳۶۶. «بنمایههای کهن ایرانی در دیوان حافظ»، چیستا، سال پنجم، شماره ۱، صص ۱۲ تا ۱۶.
۱۳۷۵. «دستور تاریخی زبان فارسی»، فصلنامه فرهنگ (ویژه زبانشناسی)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال نهم، شماره اول، شماره مسلسل ۱۷، بهار ۷۵، صص ۴۴۱ تا ۴۴۶ .
۱۳۷۶. «زبان بلخی»، نامه فرهنگستان، فصلنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (علمی پژوهشی)، سال سوم، شماره اول، صص ۱۲ ۴۰.
۱۳۸۰. «قصه اصحاب کهف به روایت سغدی»، نامه فرهنگستان، فصلنامه فرهنگستان زبان و ادب فارسی (علمی پژوهشی)، سال پنجم، شماره دوم، مهر۸۰ ، صص ۲۱ تا۴۰.
۱۳۸۰. «ادبیات ایران پیش از اسلام»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی (البیری باباطاهر)، جلد دهم، صص ۵۵۷ تا ۵۶۴ .
۱۳۸۱. «تا ژرفای نخستین نوشتههای ایرانیان شرقی، نامه پارسی، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۱، صص ۵ تا ۲۰.
۱۳۸۳. «زبان سغدی در یک نگاه»، نامه پارسی، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، سال نهم، شماره اول، صص ۵ ۲۶.
۱۳۸۴. «جستاری در ادبیات دوران هخامنشی»، جشننامه دکتر محسن ابوالقاسمی، انتشارات هرمس. صص ۲۷۳ ۲۸۶.
۱۳۸۴. «قصه حضرت ایوب به روایت سغدی»، نامه پارسی، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، سال دهم، شماره سوم، صص ۵۷ ۶۵.
۱۳۸۶. «زبان بلخی»، دانشنامه زبان و ادب فارسی. ج ۲، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صص ۳۳ ۳۶.
۱۳۸۶. «زبان تخاری»، دانشنامه زبان و ادب فارسی. ج ۲، تهران: فرهنگستان زبان وادب فارسی. صص ۲۷۵ ۲۷۹.
۲۰۰۱. “”Sogdian Language (a lingua franca for transferring the old stories)””, English Quarterly, Eco Cultural Institute, Tehran, Foreign Ministry of Islamic Republic of Iran, Iran, No.3, pp. 72-88.
۲۰۰۳. “”Sogdian, `wzyy “”, The Spirit of Wisdom ( Essays in Memory of Ahmad Tafazzoli), U.S.A, Mazda Publisher, pp 244-248. (English)
۲۰۰۴. “” The Double Sense of Sogdian, yw””,Turfan Revisited (The First Century of Research into the Arts and Cultures of the Silk Road ), Berlin , pp. 416-417. (English)
۲۰۰۶. “” Soghdian, xwt w,””. Proceedings of the 5th conference of the Societas Iranologica Europaea (Ravenna 6 – ۱۱oct . 2003), Vol 1,ed. Antonio Panaino and Andveapivas, Milano. pp. 757-762.
کتاب ها
۱۳۸۰. شش متن سغدی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
۱۳۸۰. جستارهایی در زبانهای ایرانی میانه شرقی. انتشارات فروهر.
۱۳۸۲. زبان و ادبیات ایران باستان. دفتر پژوهشهای فرهنگی.
۱۳۸۴. میراث ادبی روایی در ایران باستان. دفتر پژوهشهای فرهنگی.
۱۳۸۵. زن و واژه. تهران: انتشارات فروهر.
۱۳۸۷. دستنامه سغدی. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
تاریخ سغد. (ویراستارعلمی) پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. (زیرچاپ).
نمادها و ارزشها در آیین زردشتی . (زیر چاپ)
ابتدا میخواستم به جایگاه زبان و زبان شناس اشاره کنید؛ میدانیم که زبان، نهاد و پدیدهای اجتماعی است و بسیاری از بنیانهای روابط اجتماعی برمبنای آن ساخته می شود. با این نگاه که زبان یکی از دستاوردهای بشر است، تعریف شما از زبان و زبان شناسی و کارکرد هایی که در جامعه انسانی دارد، چیست؟
زبان شناسی، علم طبقه بندی زبان و بیان رابطه علت و معلولی میان امور مختلف زبان است. زبان، وسیله تفهیم و تفاهم است و تا زمانی که این نقش را ایفا می کند، زنده است و زمانی هم که بهدلایلی نتواند این نقش را ایفا کند، مرده محسوب می شود. از این جهت به این مسئله اشاره کردم که حوزه کاری من در واقع زبانهای مرده است. بیشترین تحقیقات را درباره زبان سغدی انجام دادهام.این زبان جزءِ زبانهای مرده است؛ همینطور، زبانهایی که پیش از اسلام در دوره باستان و دوره میانه رایج بودهاند.
به زبانهای مرده اشاره کردید و اینکه یک زبان زنده می ماند یا می میرد. چه عواملی باعث می شود یک زبان دوره اش تمام شود یا بهاصطلاح شما بمیرد و دیگر کسی به آن تکلم نکند؟
عوامل مختلفی موجب این امر میشود. فرض کنید قومی بر قوم دیگر مسلط می شود. بعد از مدتی، زبان آن قوم غالب در آن منطقه رایج میشود. یا به دلایل اجتماعی، زبان قوم غالب شأن و اعتبار پیدا می کند و در نتیجه باعث می شود زبانی که در آن منطقه رواج داشته است، از رواج بیفتد. دلایل خیلی زیادی هست. مسائل تاریخی، مسائل اجتماعی، جنگها، همه اینها، می تواند تأثیرگذار باشد. درواقع، زبان، نهادی اجتماعی است و به همین دلیل، با همه پدیده های اجتماعی رابطه علت و معلولی دارد و می تواند اثر بگذارد یا تأثیر بگیرد. در این زمینه، مسئله تحول خیلی مهم است. اصولاً اهل زبان سعی می کنند همواره به طرف ساده ترکردن زبان پیش بروند؛ و این مسئله ساده شدن زبان، خود باعث تحول زبان می شود و زبان از یک مرحله به مرحله دیگر تغییر پید میکند، برای مثال زبان فارسی باستان در دوره باستان، زبانی زنده بوده است اما در دوره بعدی یعنی دوره میانه بسیار سادهتر شده و از صورت تصریفی بهصورت تحلیلی تغییر پیدا کرده است و می توان گفت دیگر زبانی مرده محسوب می شود. آنگاه در دوره میانه، در آن سالهایی که زبان فارسی میانه رواج داشته و زنده بوده، در گذر به دوره معاصر، تحولاتی در آن صورت گرفته است که آن زبانِ دوره میانه، امروز دیگر مرده محسوب می شود و زبان دوره جدید کاربرد پیدا می کند که باز هم از زبان دورههای قبلی ساده تر است.
با توجه به مسائلی که مطرح کردید، چه لزومی دارد زبانهای مرده بررسی شود؟ آیا صرفاً برای بهدستآوردن اطلاعاتی از زندگی اقوامی که در آن دوره تاریخی خاص زندگی می کردند؟
بررسی زبان معمولاً در دو حوزه انجام میشود: یکی حوزه همزمانی که در آن زبانهای امروز بررسی می شود؛ دیگر، حوزه درزمانی که بررسی زبان در طول تاریخ است. در زبان شناسی تاریخی، همین حوزه اخیر (در زمانی) مطرح می شود. علاوهبر مسئله آشنایی با فرهنگ و تاریخ آن زمان که اشاره کردید با بررسی پیشینه یک زبان، طبعاً اطلاع و آگاهی بیشتری از خود زبان پیدا می کنید؛ ریشه واژه ها را می شناسید. مباحث دستور تاریخی، به بررسیهای دستوری امروزی کمک می کند. مسئله دیگر، واژهگزینی است که برای ساختن واژه های جدید و انتخاب واژه ها، اهمیت بسیاری دارد. در همه این موارد می توان از این مباحث زبان شناسی تاریخی و بررسی زبانهای مرده استفاده کرد.
شما در زمینه زبان و ادبیات سغدی، پژوهش زیادی انجام دادهاید. در نگاهی که به منابع این زبان انداختم، گویا آثار متنوعی به این زبان نگاشته شده است: آثار بودایی، مانوی، مسیحی، … ابتدا درباره پیشینه این زبان بفرمایید؟
سغدی، یکی از زبانهای ایرانی است. زبانهای ایرانی، سه دوره تحول را پشتسر گذاشتهاند. زبانهای ایرانی، اساساً عضوی از خانواده زبانهای هندواروپایی هستند. در زبانهای هندواروپایی، خانواده های متعدد زبانی وجود دارد که یکی از آنها، خانواده زبانهای ایرانی است. خوشبختانه از زبانهای ایرانی، در هر سه دوره مدارک مکتوب در دست است؛ و به همین علت، بررسی و تحلیل این زبانها آسان تر و با دقت علمی بیشتر انجام شده و حتی به بررسی زبانهای دیگر خانواده هند و اروپایی کمک کرده است. این سه دوره عبارتاند از: باستان، میانه، جدید. زبانهای ایرانی دوره باستان، اوستایی و فارسی باستان است که از آنها مدارک مکتوب موجود است. از زبانهای دیگر، مثل مادی یا سکایی، بهواسطه واژه هایی که در متن های دیگر باقی مانده است، معلوم میشود که این زبانها وجود داشتهاند؛ ولی آثار مکتوبی از آنها باقی نمانده است. بعد به دوره میانه می رسیم. درواقع، دوره باستان را تا پایان دوره هخامنشی درنظر می گیریم. البته میدانید که تحول زبان، تدریجی است و نمیتوان تاریخ دقیقی برای آن معلوم کرد. اما در یک محدوده تاریخی تعیینشده، میتوان تحول زبان را براساس موازین زبان شناختی بررسی کرد. دوره زبانهای ایرانی میانه، از حمله اسکندر و انقراض هخامنشیان تا ظهور اسلام را دربر میگیرد. طبعاً حتی در اواخر دوره هخامنشی، بهاعتبار مسائل دستوری که بررسی کتیبه ها نشان می دهد، می توان مطمئن بود که زبان فارسی میانه بین مردم رایج بوده، اما زبان مکتوب کماکان زبان فارسی باستان بوده است. در دوره میانه هم همینطور؛ با اطمینان می توان گفت که به هنگام ظهور اسلام زبان دری کاملاً رایج بوده است و مردم به این زبان صحبت می کردند ولی هنوز به زبان فارسی میانه می نوشتند. این زبانها در هر دوره ای به دو گروه شرقی و غربی تقسیم می شوند. این تقسیمبندی در وهله اول، یعنی در دوره باستان، جغرافیایی بوده، اما بعداً فقط ناظر به تحولات زبان شناختی است.
با توجه به کدام مبدأ، این زبانها به شرق و غرب تقسیم میشوند؟ آنگاه بفرمایید زبان سغدی با زبان فارسی چه نسبتی داشته است؟
اوستا زبانی شرقی بوده و فارسی باستان که در پارس، زبان دیوانی هخامنشیان بوده است، در دسته زبانهای غربی قرار میگیرد. اما بعدها، این تقسیمبندی دیگر ناظر به تقسیمات جغرافیایی نیست؛ بلکه براساس تحولات و دستهبندیهایی زبانی انجام می شود و براساس آن، زبانهای شرقی یا غربی، ویژگیهای خاصّی دارند. برای مثال شاید تصور شود که چون به زبان پهلوی اشکانی در شمال شرق ایران در منطقه ترکمنستان امروزی صحبت میشده، این زبان شرقی است؛ اما این زبان، ازنظر زبانشناختی، غربی بهحساب می آید. امّا سغدی که کمی آنطرف تر در آسیای مرکزی در تاجیکستان صحبت می شده است، جزو گروه شرقی محسوب می شود. این فقط ناظر به آن مسائل زبان شناختی است که براساس آن این زبانها دسته بندی می شوند. در مورد خانواده زبانهای ایرانی باید گفت که در دوره باستان، کتیبههای فارسی باستان را داریم و متن مکتوب اوستا را. بعد سغدی باستان که از آن هیچ متنی در اختیار نیست ولی، بهاعتبار اصول زبان شناسی تاریخی، میدانیم که وجود داشته است. آنگاه نوبت به زبانهای مادی و سکایی میرسد. بعد می رسیم به دوره میانه: در دوره میانه، دو دسته شرقی و غربی کماکان وجود داشته است. در دسته زبانهای شرقی، سغدی است که در دوره میانه به آن صحبت می شده و ارتباط این زبان با فارسی امروز به این شکل است که ما یک زبان فارسی باستان داریم و در دوره میانه، زبان فارسی میانه و در دوره جدید زبان فارسی، که امروز بدان صحبت می کنیم. اینها جزو زبانهای غربی هستند که در جنوب هم بودند؛ یعنی میشوند جنوب غربی. زبانها را به شمالی و جنوبی هم تقسیم میکنند: ابتدا شرقی و غربی؛ بعد جنوبی و شمالی. سغدی از این نظر جزو دسته شرقی و شمالی است. زبان سغدی باستان در دوره میانه، سغدی و در دوره معاصر یغنابی نام میگیرد. امروز در دره زرافشان در تاجیکستان، دهکده کوچکی است به اسم یغناب که در آنجا به زبان یغنابی صحبت میکنند. درباره سغدی جدید تحقیقاتی صورت گرفته و کتابهایی هم موجود است، واژهنامه ای از زبان یغنابی تدوین و ادبیات عامیانه آن جمعآوری شده است. البته این پژوهشها را بیشتر، روسها انجام دادهاند و بیشتر این تحقیقها به خط سیریلیک نوشته شده است. ارتباط سغدی و فارسی چنین است که سغدی متعلق به دوره میانه، تقریباً همزمان با فارسی میانه است؛ اما فارسی میانه در دسته غربی و سغدی در دسته زبانهای شرقی قرار میگیرد. از طرفی، فارسی میانه که فارسی امروز دنباله آن است جنوبی است ولی سغدی، شمالی است. بنابراین، اگر بخواهم تقسیم کنم، تقسیمبندی به این شکل است که در دسته شرقی در دوره میانه، ما از ۴ زبان مدرک داریم: سغدی و خوارزمی در شمال، بلخی و ختنی در جنوب؛ و این، شمال و جنوب در شرق است؛ یعنی اول شرقی و غربی مشخص می شوند و سپس شمالی و جنوبی.
آیا حیطه جغرافیایی که این زبان صحبت می شده، شمال و شرق دریای خزر را دربرمی گرفته است؟
بهتر است به این صورت گفته شود: در آسیای مرکزی در تاجیکستان و دقیقا منطقه اصلی رواج زبان سغدی، سمرقند و بخارا است. دره زرافشان و دهکده یغناب که در آنجا به زبان سغدی جدید صحبت میشود، در واقع بخشی از تاجیکستان امروز است.
غیر از این منابع مذهبی که از این زبان بهجای مانده، متون ادبی هم در دست است؟
بله. میتوان آثار این زبان را بهطور کامل معرفی کرد. آثار زبان سغدی را باید به دو دسته دینی و غیردینی تقسیم کرد. از آثار غیردینی آن، تعدادی اثر دیوانی است مثل سکهها، و کتیبههای شاهان سغد، که اغلب چندزبانه هستند و تعدادی سند مربوط به اسناد دیوانی دیواشتیج آخرین شاه سغد که در مقابل اعراب مقاومت کرد. او سالها در دژی در محاصره بود؛ و این اسناد در آنجا باقی ماندند. این آثار در منطقه اصلی سکونت سغدیها بهدست آمده است. تعدادی هم داستان است که در عین حال که مذهبیاند، داستانهایی هستند که درواقع جزو ادبیات سغدی محسوب می شوند. این آثار، بیشتر به مانویها مربوطاند. البته در میان متون سغدی مسیحی نیز تعدادی داستان وجود دارد که درباره شهادت قدیسهای مسیحی، ازجمله سن جورج، است؛ یا داستان دیگری که درباره یک زرتشتی است که مسیحی میشود و در زمان یزدگرد او را می کشند. سغدی های مسیحیکیش چنین داستانهایی را به این علت که با مذهب آنها هماهنگی داشته است، ترجمه کرده اند. از سغدی مانوی هم داستانهای زیبایی که بین مردم رواج داشته، باقی مانده است. یکی از راههای تبلیغی سغدی های مانویکیش، داستانگویی بوده است.
علت این امر چه بوده است؟
هنر و کار اصلی سغدی ها، تجارت بوده است. آنان ابریشم و کاغذ را از چین به ایران و برعکس یعنی از شرق و غرب جهان منتقل می کردند و همراه این کالاها، داستانها را هم میآوردند. من چند تا از این داستانها را از زبان سغدی ترجمه کردم. یکی از آنها را بین داستانهای ازوپ در یونان پیدا کردم؛ و چندتا از آنها را در میان داستانهای کلیله و دمنه دیدم. حتی یکی از این داستانها در سندبادنامه پیدا شده است. یعنی میخواهم بگویم این داستانها و قصهها اصولا وطن ندارند و در همه دنیا پراکندهاند. اما بهکمک این بازرگانان سغدی که اکثرشان هم مانویمذهب بودند، این داستانها نقل شده است. این آثار، جزو آثار ادبی سغدی هستند. علاوه بر این، یک داستان بودایی هم هست؛ که در اصل به زبان سنسکریت بوده و مربوط به آیین بودا و داستان تولد بودا است. داستان زیبایی است. مترجمان سغدی این داستان را بهجای ترجمه بازنویسی کردند و به همین جهت ازنظر ادبی خیلی زیبا و پر از تشبیهات، استعاره، کنایه و صنایع و آرایه های ادبی است و از این نظر، متن ادبی برجسته ای است. اما بقیه متونی که باقی مانده، بیشتر ترجمه است. (ترجمه های متون مذهبی)؛ و از آنجا که سغدیان پیرو سه دین بودایی، مسیحی و مانوی بودند، هر گروه علایق دینی، متن های دینی و احکام و یا داستانهای شهدایشان را به زبان سغدی ترجمه می کردند. در ضمن، چون سغدیان تاجر بودند و در طول جاده ابریشم تجارت می کردند، این متون در طول این جاده پخش شده است؛ از ترکستان تا چین، در طول این جاده،) از سغدیان آثار داریم و البته بیشتر این آثار در ترکستان چین بهدست آمده و یک بخش هم در کوه مغ، در موطن اصلی سغدیان، کشف شده است.
درباره حیطه جغرافیایی وسیعی که زبان سغدی دارد با توجه به زبان تجاری که بین عامه مردم رایج بوده صحبت کردید. حال درمورد حد فاصل زمانی این زبان صحبت بفرمایید و اینکه زبان سغدی از چه زمانی رایج شده و چه زمانی متکلمی نداشته و جزو زبانهای مرده محسوب شده است.
زبان سغدی، از حول و حوش سده سوم میلادی متکلم داشته است. درباره رواج آن باید گفت از سده ششم تا دهم میلادی، زبان میانگان یا میانجی بوده، و مثل زبان انگلیسی امروز، زبان رایج در جهان اقتصاد یعنی زبان تجارت بوده است. ولی با آمدن ترکها به منطقه آسیای مرکزی و نیز رواج زبان فارسی در منطقه، از حدود سده دهم و یازدهم میلادی، سغدی از رونق افتاد. اما تا قرن ۱۷۱۶ هنوز آثاری است که نشان میدهد در برخی روستاهای سمرقند، هنوز به سغدی صحبت میشده است. اخیراً در کنفرانسی که در ایتالیا بودم، سخنرانیای بود درباره همین مطلب. درباره کهنترین آثار سغدی، از نامه های باستانی سغدی باید نام برد که متعلق است به سده دوم یا چهارم میلادی. ولی اگر هر کدام از این دو باشد، به هر حال نشان میدهد که از چه زمانی سغدی رواج داشته است. در چین، یک بسته نامه پیدا شده است که گویا پستچی آن را ارسال نکرده بود. تاجران سغدی برای خانواده هایشان که در سمرقند بودند، نامه میفرستادند. آنان برای تجارت به چین رفته بودند و برای خانواده هایشان نامه مینوشتند. این نامه ها معروف به نامه های باستانی سغدی است که بهدست آمده و زبانش در مقایسه با متنهای دیگر سغدی کهنهتر است.
آیا خط اینها میخی بود؟ درضمن بفرمایید چه رابطه ای میان خط و زبان وجود دارد؟ اگر خطی از بین برود، آیا امکان دارد زبان آن هم ازبین برود؟
خیر. خط آنها میخی نبوده است. میدانید که زبان را باید بهعنوان شخصیتی مجزا از خط بررسی کرد. سغدیان یک زبان داشتند و سه خط؛ و این، خیلی جالب است. دیدهایم که اگر زبان متفاوت باشد، خط هم متفاوت است؛ ولی در اینجا چنین نیست. در حقیقت، آنقدر اختلاف بین متنهای بهدستآمده ازنظر زبان شناسی ناچیز است که نشان میدهد هر سه گروه متن سغدی متعلق به یک زبان هستند و اگر اندک اختلافاتی میبینیم، درواقع اختلافات گویشی است که آن هم اصلاً قابل توجه نیست. ولی پیروان هر کدام از این سه دین، یک خط را برای خودشان انتخاب کردند. پیروان آیین بودا به خط ملی سغدیان مینوشتند که به خط سوترَه یا خط گونه سمرقند معروف است.
سوتره یعنی چه؟
سوتره یعنی رشتههای راهنما. این اسم از اینجا آمده است که سغدیان بوداییمذهب احکام آیین بودا را به زبان سغدی ترجمه کردند و به این گونه خط سغدی نوشتند. احکام آیین بودا روی برگهای نخل نوشته میشد و این رشته رشته برگها را در سبدهایی قرار میدادند پس هر سبدی یک بخشی از احکام را دربر داشت. به این رشته ها سوتره میگفتند و احکام آیین بودا را بهطور کلی سوتره می نامیدند؛ سوتره آیین بودا. یکی از سوتره هایی که من از سغدی به فارسی ترجمه کردم، سوتره چم و پادافراه کردار است. این سوتره ها را وقتی سغدیان بوداییمذهب ترجمه کردند، آنها را با خطی نوشتندکه نام آن را سوتره گذاشتند. سغدیان از این خط استفاده کردند و این خط ملی سغدیان شد. ولی پیروان آیینهای مسیحی و مانوی، خطهای جداگانهای برای خودشان انتخاب کردند. بهطور کلی، همه خطهایی که زبان سغدی به آنها نوشته شده است، ریشه آرامی دارد. خطهایی که ریشه آرامی دارند، بیشتر صامتنگارند؛ و مثل فارسی امروز در ثبت مصوتها اشکال دارند. سپس مانی تغییراتی در خط ایجاد کرد. البته معلوم نیست که این خط به مانی نسبت داده شده یا خودش آن را ابداع کرده است. به هرحال مانی اصلاحاتی در خط انجام داد؛ به این صورت که سعی کرد بخشی از مصوتها را بنویسد؛ هزوارشها و املاهای تاریخی را برداشت و درنتیجه خط را خیلی ساده کرد، به طوری که امروز خط مانوی کمکی است برای قرائت متنهای فارسی میانه. در بخش سغدی هم همینطور است. متنها را اکثرا پیروان مانی به خط مانوی نوشتند؛ درنتیجه، خواندن آنها خیلی آسانتر است. علاوه بر این، مانویان مترجمان بسیار زبردستی بودند و به همین جهت آثارشان ازنظر ادبی بسیار ارزش دارد. در این آثار انواع آرایه های ادبی را میتوان دید. مسیحیان خط سریانی را انتخاب کردند؛ ولی این خط هم در آرامی ریشه دارد و باز هم همان مشکل عدم ثبت مصوتهای کوتاه مطرح است. پیروان مسیح که سغدی بودند، این خط را انتخاب کردند و به آن خط نوشتند؛ امّا اینها هم به خط سوتره آثاری دارند.
به زبانهای ایرانی اشاره کردید. زبان یک ملّت همیشه با فرهنگ آن ارتباط تنگاتنگی دارد. سؤالم این است که فرهنگ و زبانهای باستانی ایرانی در ادامه حیات فرهنگ ایرانی چه نقشی داشتند. آیا امروز میتوانیم برای پیشینه یابی فرهنگمان به آنها رجوع کنیم؟ آیا اصلاً عناصر و ویژگیهایی از آن فرهنگها بر
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 