پاورپوینت کامل اقتصاد اطلاعات نامتقارن(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اقتصاد اطلاعات نامتقارن(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اقتصاد اطلاعات نامتقارن(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اقتصاد اطلاعات نامتقارن(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
اشاره
این مقاله برگرفته از بخش اول تحقیق فرصت مطالعاتی نگارنده با عنوان «اطلاعات نامتقارن و ترتیبات نهادی در بازار وام» است که در سال تحصیلی ۱۳۸۵۱۳۸۶ در دانشگاه بیرمنگهام انگلستان، زیر نظر پرفسور پیتر سینکلر انجام شده است.
۱. مقدمه
بحث درباره نقش اطلاعات در اقتصاد، از بازاندیشی و زیر سؤالبردن یکی از فرضهای نظریه رقابت کامل در بازار شروع شد. این فرض بر این مبنا است که تمام شرکتکنندگان در بازار، از تمام قیمتها و تمام اطلاعات فناورانه مربوط اطلاعات کامل دارند. بدین معنا که از یک سو، بنگاهها، قیمتهای تمام کالاهایی را که احتمالاً میتوانند تولید کنند و فناوری تولید این کالاها و نیز قیمتی که در آن میتوانند نهادههای لازم را خریداری کنند، میدانند. از سوی دیگر، تمام افراد هم از قیمتهایی که در آن میتوانند تمام کالاها را خریداری کنند و منابعشان را بهطورکلی و بهخصوص نیروی کارشان را بفروشند، آگاه هستند.(۲)
بهعبارت دیگر فرض میشود که مصرفکنندگان، صاحبان منابع و بنگاههایی که در بازار هستند، درباره وضعیت حال واینده قیمتها و هزینهها و فرصتهای اقتصادی بازار، اطلاعات کامل دارند؛ بنابراین مصرفکنندگان قیمتی بیش از آنچه لازم است، برای کالا نمیپردازند. تفاوت قیمتها به سرعت از بین میرود و در سراسر بازار برای هر کالا تنها یک قیمت مطرح میشود. منابع به پیشنهاد دهنده بالاترین قیمت، فروخته میشود و با داشتن اطلاعات کامل از جریان قیمتها و هزینهها در حال و اینده، تولیدکنندگان بهطور دقیق میدانند که چه میزان باید تولید کنند.
۲. مقاله پیشگام هایک (استفاده از اطلاعات در جامعه)(۳)
هایک در مقاله پیشگام خود در سال ۱۹۴۵ معتقد است: «ما باید به نظام قیمت به عنوان مکانیزم انتقال اطلاعات بنگریم» (هایک، ۱۹۴۵: ص۵۲۶). هایک در ادامه ذکر میکند که: چه مسألهای را میخواهیم حل کنیم وقتی تلاش میکنیم که نظم اقتصادی منطقی بسازیم؟ یک پاسخ این است که اگر ما همه اطلاعات مربوط را داشتیم و میتوانستیم از نظام معین ترجیحات شروع کنیم و نیز اگر از ابزارهای موجود آگاهی کامل داشتیم، تنها یک مسئله باقی میماند و آن پاسخ به این پرسش است که بهترین راه استفاده از ابزارهای موجود، چیست.
اما «آگاهی» از شرایط مورد استفاده هیچگاه به شکل متمرکز یا ادغام شده، وجود ندارد ؛ بلکه این آگاهی صرفاً به صورت اجزای (ذرههای) پخش شده، ناقص است و تمام افراد جدا از هم، آنرا در اختیار دارند. بنابراین مسئله اقتصادی جامعه این است که چگونه منابع «معین» را با استفاده از اطلاعات تخصیص دهیم، درحالیکه به هیچکس کل آن اطلاعات داده نشده است. برنامهریزی برای تخصیص منابع موجود، مبتنی بر «اطلاعاتی» است که باید به برنامهریز داده شود و از قبل در اختیار او نیست.
چهکسی باید برنامهریزی کند؟ اختلافنظردرباره این نیستکه آیا برنامهریزی باید انجام شود یا نه؛ بلکه در این مورد است که آیا برنامهریزی برای کل نظام اقتصادی باید مرکزی باشد یا باید میان تعداد زیادی از افراد تقسیم شود. اصطلاح «برنامهریزی» که در ادبیات اقتصادی متداول است، به معنای برنامهریزی مرکزی است؛ یعنی هدایت کل نظام اقتصادی طبق یک برنامه یکپارچه انجام شود. رقابت به معنای برنامهریزی غیر متمرکز است و تعداد زیادی از افراد، جداگانه، آن را انجام میدهند. اینکه کدامیک از ایندو نظام، کارایی بیشتری دارد، عمدتاً به پاسخ این پرسش بستگی دارد که کدامیک از «اطلاعات» موجود در جامعه کاملتر استفاده میکنند. در یک نظام اقتصادی متمرکز باید تمام اطلاعات به مقامات برنامهریز مرکزی منتقل شود؛ اطلاعاتی که ابتدا میان تعداد زیادی از افراد مختلف پخش شده بود. راه دیگر، انتقال «اطلاعات اضافی» به افراد برحسب نیازشان است تا بتوانند برنامههایشان را با برنامه دیگران هماهنگ کنند.
اگر توافق کنیم که مسئله اقتصادی جامعه عمدتاً انطباق با تغییرات در شرایط زمان و مکان است، در اینصورت تصمیمات نهایی باید به افرادی واگذار شود که با این شرایط آشنا باشند و تغییرات و منابع موجود انجام آنرا میشناسند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با انتقال این آگاهی به یک هیئت مرکزی و ادغام تمام اطلاعات، فرامین هیئت صادر شود؛ بلکه باید این مسئله را با عدم تمرکز حل کنیم. با عدم تمرکز این اطمینان حاصل میشود که اطلاعات مربوط به مقتضیات خاص زمان و مکان، بلافاصله مورد استفاده قرار میگیرد.
نظام قیمت، مکانیزمی برای انتقال اطلاعات است. مهمترین واقعیت نظام قیمت، اطلاعاتی است که براساس آن عمل میشود. هر شرکتکننده در نظام قیمت، بهطور انفرادی اطلاعات اندکی لازم دارد تا بتواند اقدام درست را انجام دهد. حل مسائل نظام قیمت با تعامل افرادی است که هر یک تنها «اطلاعات جزئی»(۴) دارند. اطلاعات انسان کامل نیست و به کسب مستمر و انتقال اطلاعات نیاز دارد.
هایک در سخنرانی دریافت جایزه نوبل (۱۹۷۴)، بازار را یک «نظام اطلاعاتی» دانست که برای استفاده از اطلاعات پخش شده، در مقایسه با هر مکانیزم دیگری که بشر آگاهانه طراحی کرده است، مکانیزم کاراتری دارد. هر چند نظریه نئوکلاسیک به محدودیتهای اطلاعاتی توجه نکرده است و در واقع اطلاعات نقشی در این نظریه ندارد؛ امّا هایک، مکرر، از اطلاعات صحبت کرده است.
۳. پیدایش رشته «اقتصاد اطلاعات»
رشته «اقتصاد اطلاعات» با انتشار دو مقاله در سال ۱۹۶۱، یکی توسط ویکری و دیگری توسط استیگلر، متولد شد. اولین مقاله، «اقتصاد اطلاعات» تألیف جورج استیگلر و دومین مقاله، «سفتهبازی متقابل، حراجها و مناقصههای رقابتی مهرومومشده» به قلم ویلیام ویکری است. ویلیام ویکری حالتی را در نظر میگیرد که مقوله غیرقابل تقسیم و منحصر به فردی قرار است به یکی از خریداران بالقوه فروخته شود. ویکری نشان میدهد که با ارزشهای خصوصی مستقل و مزایدهگزاران همگن، قیمت مورد انتظار معامله در روش حراج از نوع انگلیسی و هلندی یکی است. او سپس مفهوم حراج مزایده مهر و موم شده قیمت دوم را وارد میکند و نشان میدهد که معادل روش حراج انگلیسی است. ویکری برتری روش حراج انگلیسی برحراج هلندی را در شرایط ریسکپذیری، وجود مزایدهگزاران بیتجربه و سایر مواردی که باعث دورشدن از فرضهای استاندارد میشود، نشان میدهد که در آن روش حراج انگلیسی، بهینه پارتو است(۵).
جورج استیگلر در مقاله خود مدل سادهای برای جستوجو ارائه کرد؛ این مدل شامل اطلاعات بود. او نظریه استاندارد اقتصادی را به کار گرفت تا به طور درونزا مشخص کند که کارگزاران اقتصادی چه میزان اطلاعات باید کسب کنند. نقش استیگلر، مدلسازی صریح به منظور فعالیت برای کسب اطلاعات در چهارچوب مارشالی موجود بود. استیگلر از این واقعیت شروع میکند که هیچ خریداری از قیمتهایی که فروشندگان مختلف در هر زمان معین اعلام میکنند، آگاهی ندارند. (استیگلر، ۱۹۶۱: ص۲۱۳). در نتیجه خریداران برای پی بردن به مطلوب ترین قیمت، باید از فروشندگان مختلف نظرخواهی کنند. استیگلر این «نظرخواهی» را مدلسازی میکند. خریداری که به دنبال یک واحد از کالای همگن است، n پیشنهاد مستقل جمعآوری میکند که از توزیع مشترک f به دست آمده است. هزینه هر پیشنهاد، c است و از آنجا که مسئله جستوجوی خریدار خنثی نسبت به ریسک، صرفاً انتخاب اندازه نمونه n بهگونهای است که مجموع قیمت مورد انتظار پرداخت شده برای کالا به اضافه هزینه جستوجو را حداقل سازد، اندازه بهینه جستوجو از شرط مرتبه اول محاسبه شده است. از این مطالب دو نتیجه مهم به دست میآید: اول اینکه پیشبینی میشود پخش قیمت اتفاق بیفتد که به معنای نقض قانون یک قیمت است؛ در این صورت تفاوت در قیمتهای معاملات برای کالای همگن تحقق پیدا میکند. دوم اینکه منابع بیکار پیشبینی شده است. فعالیت جستوجو نشاندهنده سرمایهگذاری در حصول قیمت فروش یا اجاره بالاتر است. علاوه بر آن مدل جستوجوی استیگلر راه دیگری فراهم میکند که منجر به شناخت فرآیند شکلگیری قیمت میشود(۶).
۴. اعطای جایزه نوبل به پژوهشهای «اقتصاد اطلاعات»
اگرچه در حال حاضر اهمیت مقاله جورج استیگلر (۱۹۶۱) آشکار است ؛ یک دهه طول کشید تا «اطلاعات» وارد نظریه اقتصادی شود. حتی جورج آکرلف گزارش میکند که مقاله تأثیرگذار و معروف وی با عنوان «بازار لمونز: کیفیت، نااطمینانی و مکانیزم بازار» توسط سه مجله علمی معتبر رد شده است، قبل از آنکه در مجله فصلی اقتصاد پذیرفته شود(۷).
در دهه ۱۹۸۰ مقالات زیادی در زمینه اقتصاد اطلاعات منتشر شد و اکنون نیز به یکی از شاخههای علم اقتصاد تبدیل شده است. اکنون پذیرفته شده که بدون ورود عدم تقارن اطلاعات در مدلها، تحلیل اقتصادی، ناقص است. سرانجام در سال ۲۰۰۱، جایزه نوبل اقتصاد به سه اقتصاددان (جورج آکرلوف، مایکل اسپنس و جوزف استیگلیتز ) برای اثر پیشگام آنان درباره اقتصاد اطلاعات اعطا شد.
آکرلوف نشان داد که اطلاعات نامتقارن میتواند امکان «انتخاب نامطلوب»(۸) را در بازار افزایش دهد. اطلاعات ناقص وامدهندگان از استقراضکنندگانی که احتمال ضعیفی دارد وام را بازپرداخت کنند و یا مواجهه خریداران اتومبیل با فروشندگان اتومبیلهای با کیفیت پایین، منجر میشود به اینکه فرد برخوردار از کالای خوب، بیرون از بازار بماند. آکرلوف در سال ۱۹۷۰ مقالهای با عنوان «بازار اتومبیلهای بد (لیمو)(۹): نااطمینانی از کیفیت و سازوکار بازار» ارائه کرد که مهمترین مطالعه انجام شده در ادبیات اقتصاد اطلاعات به شمار میرود. در این مقاله، آکرلوف اولین تحلیل نرمال از بازارهای دچار مسئله اطلاعات نامتقارن را با عنوان «انتخاب نامطلوب» مطرح میکند. او بازار محصولی را تحلیل میکند که در آن فروشنده نسبت به خریدار اطلاعات بیشتری درباره کیفیت محصول دارد و برای نمونه، بازار اتومبیلهای بد را مطرح میکند.
اسپنس نشان داد که کارگزاران برخوردار از اطلاعات کافی میتوانند با اشاعه اطلاعات خصوصی خود به کارگزاران فاقد اطلاعات لازم، بازده بازار خود را بهبود بخشند. مثلاً مدیریت یک بنگاه میتواند با پذیرفتن مالیات سود سهام، به طور ضمنی، بالا بودن سودآوری شرکت خود را علامت دهد. اسپنس این پرسش را مطرح کرد که چگونه افراد مطلع حاضر در بازار میتوانند با «علامت» اطلاعات خود را برای افراد غیرمطلع ارسال کنند تا بدینترتیب از برخی مسائل مربوط به «انتخاب نامطلوب» اجتناب شود. «ارسال علامت» مستلزم آن است که کارگزاران اقتصادی معیارهایی قابل مشاهده (که هزینه بر هستند) مطرح کنند تا بتوانند سایر کارگزاران را درباره تواناییها یا کیفیت کالای خود متقاعد سازند. اسپنس در مهمترین کار خود نشان میدهد که چگونه کارگزاران یک بازار میتوانند برای خنثیکردن آثار انتخاب نامطلوب، از «دادن علامت» استفاده کنند. علامتدادن تنها درصورتی موفقیتآمیز است که هزینه آن در بین «ارسالکنندگان علامت» کاملاً متفاوت باشد. در مقاله بنیادین اسپنس (۱۹۷۳) با عنوان «علامتدهی بازار کار» و نیز کتاب علامتدهی بازار، سطح آموزش نیروی کار بهعنوان علامتی برای بازار نیروی کار در نظر گرفته شده است. اگر هنگام استخدام نیروی کار، کارفرما قادر به تشخیص کار با بهرهوری پایین یا بالا نباشد، ممکن است که بازار نیروی کار او رو به اضمحلال رود و به بازاری تبدیل شود که در آن تنها افراد با بهروری پایین، با دستمزد کم، استخدام شوند.
استیگلیتز نشان دادکه گاه یک کارگزار غیرمطلع میتواند ازطریق «غربالکردن اطلاعات»، بهتر از یک کارگزار مطلع، کسب اطلاع کند. لذا شرکتهای بیمه با ارائه بیمهنامههای مختلف میتوانند مشتریان خود را ازلحاظ درجه ریسکپذیری طبقهبندی کنند. استیگلیتز نشان داد که چگونه شرکتهای بیمه(طرف غیرمطلع) از طریق غربالکردن، انگیزههای مؤثری برای مشتریان خود ایجاد میکنند تا آنان اطلاعاتشان را در مورد وضعیت ریسک خود آشکار سازند.(۱۰)
استیگلیتز و ویس نشان میدهند که برای کاهش زیانهای ناشی از وامهای بد، بهتر(بهینه) است بانکها به جای افزایش نرخ وام دهی، وامها را سهمیهبندی کنند.
۵. نقش اطلاعات در تحلیلهای اقتصادی
در دو دهه گذشته، اقتصاد اطلاعات به بررسی نقش بازارها و سایر نهادهای اقتصادی در فرآوری و انتقال اطلاعات پرداخته است. بخشی از نارساییهای بازار و سایر نهادها از اطلاعات پرهزینه ناشی میشود و بسیاری از ویژگیهای آنها، واکنش به اطلاعات پرهزینه است. شماری از نظریههای علم اقتصاد مبتنی بر فرض اطلاعات کامل است. در اینجا نقش اطلاعات را در سه موضوع کارایی، اشتغال کامل منابع و قیمتهای یکسان بررسی میکنیم.
کارایی: از دوره آدام اسمیت به بعد، اغلب اقتصاددانان معتقدند که بازارهای رقابتی، «کارا» هستند و بنگاهها در پیگیری منافعشان، خیر عمومی را با دست نامریی ارتقا میبخشند. یک دستاورد مهم علم اقتصاد در نیمه اول قرن بیستم که به قضیه بنیادی اقتصاد رفاه معروف شده است این است که بازارهای رقابتی، منابع را به نحوی کارا تخصیص میدهند. در دهه ۱۹۸۰ محققان اقتصاد اطلاعات نشان دادند که فرض اطلاعات پنهانی زیربنای این قضیه اقتصاد رفاه است. آنها نشان دادند که در موقعیتهای مختلف که اطلاعات پرهزینه است (تقریباً همیشه)، مداخلههای دولت میتواند وضعیت همه را بهتر کند. این نتایج بهتدریج این گزاره قدیمی را تضعیف کرده است که بازارها ضرورتاً کارا هستند.
اشتغال کامل منابع: یکی از فرضهای اساسی تحلیلهای اقتصادی این است که منابعبهطور کامل بهکارگرفته شده است؛ زیرا اقتصاد برخوردار از مکانیزمهایی است (به عنوان مثال اینکه پسانداز و موجودی انبار، ضربه گیر(۱۱) هستند و تعدیل قیمت، شوکها را جذب میکند) که اثرات شوکهای وارد شده به اقتصاد را کاهش میدهد. اما در عمل در دویست سال گذشته، اقتصاد نوسانات بزرگی را تجربه کرده و در شرایط رکود، بیکاری گستردهای وجود داشته است. علاوه بر رکود بزرگ دهه۱۹۳۰ ، اقتصاد آمریکا از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲ دچار رکودهای بزرگی شده است. در دهه ۱۹۸۰نیز اروپاییها نرخهای بیکاری طولانی و بالایی را در اقتصاد خود تجربه کردند. اقتصاد اطلاعات در اینباره که چرا بیکاری تداوم مییابد و چرا نوسانات این چنین بزرگ است، توضیحاتی ارائه کرده است.
در نظریه دستمزد کارایی مطرح میشود که چرا دستمزدها کاهش نمییابد تا بیکاران، شغلی بیابند. براساس این نظریه، با دستمزد بالاتر، بهرهوری کارگران افزایش مییابد (هم به دلیل سختتر کار کردن و هم بهدلیل اینکه کارفرمایان میتوانند نیروی کار با کیفیت بالاتر را استخدام کنند). اگر کسب اطلاعات درباره محصول تولیدی کارگران بدون هزینه باشد، کارفرمایان، دستمزدهای بالایی پرداخت نخواهند کرد؛ زیرا بدون صرف هزینه میتوانند، محصول و پرداخت انجام شده براساس آن را زیر نظر بگیرند. اما به سبب آنکه زیر نظر گرفتن کارگر، پر هزینه است کارفرمایان، دستمزدهای بالاتری میپردازند تا به کارگران انگیزه دهند از زیر کار شانه خالی نکنند. بنابراین نظریه دستمزد کارایی توضیح میدهد که چرا بیکاری (عرضه اضافی نیروی کار) ادامه پیدا میکند و اشتغال ناقص پابرجا میماند.
از سوی دیگر، ویژگیهای بازارهای پول و سهام که میتوان آن را با اطلاعات پرهزینه، ناقص و اطلاعات نامتقارن توضیح داد به ما در فهم بیثباتی اقتصاد کمک میکند. مکانیزمهای توزیع ریسک بازار پول و سرمایه، که برای تعدیل اقتصاد در برابر شوکهای اقتصادی، ضروریاند، بهدلیل پرهزینهبودن اطلاعات، ناقصاند. برای نمونه، میتوان به ناتوانی بازارهای سهام اشاره کرد. در سالهای اخیر، کمتر از ۱۰درصد سرمایه جدید از طریق بازار سهام تأمین شده است. اقتصاد اطلاعات دلیل این امر را توضیح میدهد:
اول: ناشران سهام عموماً بیشتر از خریداران از ارزش سهام مطلعند و تمایل بیشتری برای فروش سهام خود دارند وقتی میدانند که خریداران، سهام شان را بیشتر ارزیابی میکنند. اغلب خریداران بالقوه از وجود این انگیزه آگاهی دارند؛ بنابراین در خرید سهام محتاط عمل میکنند.
دوم: کنترل سهامداران بر مدیران محدودیت دارد. کسب اطلاعات درباره فعالیتهای در حال انجام مدیریت یا آنچه مدیریت باید جهت حداکثرسازی ارزش سهامداران، انجام دهد، پرهزینه است؛ بنابراین سهامداران غالباً میزان «نقدینه آزاد»(۱۲) را که مدیران باید با آن بازی کنند محدود میکنند. سهامداران با تحمیل بار بدهی بر مدیران باعث تلاش آنان برای بازپرداخت بدهی میشوند و همچنین سبب میشوند وامدهندگان رفتار بنگاهها را به دقت بررسی کنند.
این واقعیت که بنگاهها سرمایه خود را از طریق بازار سهام افزایش نمیدهند، بدینمعنا است که اگر بنگاهها بخواهند بیش از جریان نقدی خود، سرمایهگذاری کنند یا بیش از سرمایه در گردش(۱۳) خود تأمین مالی کنند، باید به بازار اعتبارات و بهخصوص بانکها روی آورند. از دیدگاه بنگاه، استقراض تعهد ثابتی بر بنگاه تحمیل میکند و اگر بنگاه نتواند به تعهد خود عمل کند، امکان ورشکستگی وجود دارد، اما یک شرکت سهامی ورشکست نمیشود. بنگاهها برای کاهش احتمال ورشکستگی، به طریقه ریسک گریز عمل میکنند. در نتیجه وقتی وضعیت مالی بنگاه نامناسب میشود، سطح فعالیت خود را کاهش میهد؛ زیرا در این صورت تقریباً تمام فعالیتها با ریسک همراه است و فعالیتهای ریسکی مانند سرمایهگذاریهای دراز مدت بیشتر کاهش پیدا می کند. علاوه بر آن، اگر بنگاه به افزایش ریسک در تولید یا سرمایهگذاری در شرایط رکود پی ببرد، فعالیتهای خود را کاهش میدهد و بیثباتی اقتصاد را دامن میزند.
از سوی دیگر، اطلاعات پرهزینه توضیح میدهد که چرا بانکها، بهجای مطالبه بهره بالاتر از وامگیرندگانِ ریسکپذیرتر، اعتبارات را سهمیهبندی میکنند. پاسخ اقتصاد اطلاعات این است که وامگیرندگانی که حاضرند بهره بالاتر برای وام بپردازند، غالباً کسانی هستند که فعالیت پر ریسکی دارند؛ بنابراین احتمال زیادی دارد که اصل وام دریافتی را از دست بدهند. علاوه بر آن، مطالبه بهره بالاتر، ممکن است که حتی وامگیرندگان را به سمت فعالیتهای پرریسک سوق دهد، به همین جهت بانکها تقاضاهای وام را غربال میکنند و وامهای اعطایی را نیز زیر نظر میگیرند تا در صورت افزایش ریسک اعطای وام، همچون هر بنگاه ریسکگریز دیگر، فعالیتشان را کاهش و کمتر وام دهند. این امر به نوبه خود اثرات مضری بر بنگاههای تولیدی دارد، بهخصوص وقتی که اقتصاد در شرایط رکودی قرار دارد. بنگاهها در صورت مواجه با کاهش نقدینگی، بهمنظور حفظ سطح سرمایهگذاری و تولیدشان با توجه به بیمیلی برای انتشار سهام برای دریافت اعتبار به بانکها روی میآورند ولی بانکها از اعطای اعتبار خودداری میکنند و در نتیجه شرایط رکودی، نامناسبتر میشود و اشتغال کامل منابع به اشتغال ناقص منابع تبدیل میشود.
قیمتهای یکسان: علاوه بر کارایی بازار و اینکه منابع از جمله نیروی کار، بهطور کامل به کار گرفته شده، «قانون قیمت واحد»(۱۴) نیز بهطور گسترده در علم اقتصاد پذیرفته شده است. در این قانون، قیمت یکسان در بازار وجود دارد و تفاوت قیمتها با آربیتراژ به سرعت حذف میشود؛ اما در عمل مشاهده میشود که در بسیاری از بازارها، قیمتها بهطور مشهودی با یکدیگر تفاوت دارد. تفاوت قیمتها و دستمزدها، بسیار بیشتر از آن است که با تفاوت مکان، کیفیت و ویژگیهای غیرپولی مشاغل توضیح داده شود. تفاوت قیمتها و دستمزدها به دلیل پرهزینه بودن آربیتراژ است؛ برای مصرفکنندگان جستوجوی پایینترین قیمت و برای جویندگان جستوجوی مشاغلی با بالاترین دستمزد پرهزینه است. اما پیامدهای اطلاعات ناقص بنیادیتر است، زیرا وقتی بنگاهها آگاهند که مصرفکنندگان و کارگران با تحقیق پرهزینه مواجه هستند، کمتر دغدغه از دست دادن مصرفکنندگان و کارگران را دارند و لذا قیمت را افزایش میدهند یا میزان پایین دستمزد خود را تغییر نمیدهند.
در شرایط اطلاعات ناقص حتی اگر بنگاههای بسیاری وجود داشته باشد، امکان افزایش قیمتها تا سطح انحصار وجود دارد، حتی وقتی که هزینههای جستوجو بسیار اندک باشد. مثلاً در حالتی که تمام بنگاهها، قیمت یکسانی مطالبه میکنند، اگر بنگاهی بخواهد قیمتش را اندکی به میزانی که کمتر از هزینه انتقال مصرفکنندگان به بنگاه دیگرباشد افزایش دهد در آن صورت بنگاه مربوط، هیچ مصرفکنندهای را از دست نخواهد داد. بنابراین، مادامی که قیمت زیر سطح انحصاری است، بنگاه میتواند قیمت را اندکی افزایش دهد. در این صورت همه، قیمتهایشان را افزایش میدهند و این فرایند ادامه مییابد تا زمانی که قیمت انحصار به دست آید. به همین دلیل اطلاعات ناقص میتواند به شرایط انحصاری منجر شود. رواج استفاده از اعتبار به جای سهام بهعنوان منبع تأمین مالی سرمایهگذاری جدید، وقوع گسترده سهمیهبندی اعتباری، و پرداخت دستمزدهای بالاتر از حداقل ضروری (دستمزد کارایی) برای یافتن کارگران مناسب، در واقع مثالهایی از واکنش بازار به اطلاعات پرهزینه است.
واکنش دیگر به اطلاعات ناقص، تبلیغات تجاری(۱۵) بنگاهها است. از آنجا که اطلاعات، پرهزینه است عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان باید برای کسب و اشاعه اطلاعات، منابع خود راخرج کنند. همانطورکه مشتریان در جستوجوی پایینترین قیمت و کارگران در جستوجوی بالاترین دستمزد هستند، بنگاهها به منظور اطلاع مشتریان بالقوه، درباره مکان، قیمت، موجودی و مقادیر محصولاتشان، تبلیغات میکنند.
واکنش دیگر بازار به اطلاعات پرهزینه، واسطهها(۱۶) هستند. دیدگاه عامه درباره نقش واسطهها، منفی است. مطبوعات تفاوت میان قیمتهای کشاورزان و قیمتهای موجود در بازار را مطرح میکنند و واسطهها را عامل اجحاف به کشاورزان و مصرفکنندگان میدانند، درحالیکه واسطهها کارکردی ضروری دارند و کالاها را به جایی تحویل میدهند که تقاضا وجود دارد و بدین ترتیب تخصیص منابع کمیاب اقتصاد را تضمین میکنند. مبلغ بالای پرداخت شده برای خدمات واسطهها، ارزش آنها را در تخصیص کارای منابع منعکس میکند؛ اما فرض وجود بازارهای کارا معتبر نیست، مادامی که اطلاعات، پرهزینه و ناقص است. بنابراین، در شرایط وجود اطلاعات ناقص، به جای قیمت واحد، توزیع قیمتها و دستمزدها وجود دارد؛ وضعیتی که در عمل با آن مواجهیم.(۱۷)
هر چند«اقتصاد اطلاعات» گستردهتر از «اقتصاد عدم تقارن اطلاعات» است؛ امّا از آنجا که در تحلیل بازار وام عمدتاً با «اطلاعات نامتقارن» سروکار داریم، به بررسی عدم تقارن اطلاعات میپردازیم.
۶. اطلاعات نامتقارن
«من چیزی می دانم که تو نمیدانی». این عبارت میان کودکان متدوال است، اما در مورد بزرگترها نیز صادق است. تفاوت در دسترسی به اطلاعات مربوط، «عدم تقارن اطلاعات» نامیده می شود. به عنوان مثال، یک کارگر بیش از کارفرمای خود آگاهی دارد به اینکه چه میزانی در کارش تلاش میکند. فروشنده اتومبیل دست دوم بیش از خریدار درباره شرایط اتومبیل میداند. در مثال کارگر و کارفرما عمل پنهان شده، وجود دارد درحالیکه در مثال خرید و فروش اتومبیل، خصوصیات پنهان شده، وجود دارد. در هر مورد، طرفی که در تاریکی قرار دارد(کارفرما و خریدار اتومبیل) علاقه به آگاهی از اطلاعات مربوط دارد اما طرف مطلع( کارگر و فروشنده اتومبیل) انگیزه پنهانکردن اطلاعات را دارد.
اعمال پنهان شده؛ کارفرما، کارگزار و مخاطره اخلاقی: مقصود از مخاطره اخلاقی این است که شخصی که بهطور ناقص، نظارت و کنترل می شود، تمایل به رفتار فریبکارانه (یا توأم با نادرستی) یا رفتار نامطلوب (ناپسند و بد) دارد. م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 