پاورپوینت کامل خاطرات ; از طنجه تا عراق ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاطرات ; از طنجه تا عراق ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات ; از طنجه تا عراق ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات ; از طنجه تا عراق ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
گزیده ای از سفرنامه ابن بطوطه طنجی به عراق
خروج از طنجه
روز پنجشنبه، دوم ماه رجب سال ۷۲۵ به قصد حج و زیارت قبر پیامبر۹ که والاترین درود و سلام براو باد! یکّه و تنها از زادگاه خود «طنجه» بیرون آمدم. نه رفیقی بود که با او دمساز باشم و نه کاروانی که با آن همراه گردم. میل شدید باطنی و اشتیاقی که برای زیارت آن مشاهد متبرکه در اعماق جانم جایگزین بود، مرا بدین سفر برانگیخت. دل بر هجران یاران نهادم و بسان مرغی که از آشیان خود جدا افتد، از وطن دوری گزیدم. در آن هنگام پدر و مادر من در حال حیات بودند و دوری ما در یکدیگر سخت مؤثر بود. من بیست و دو سال داشتم.[i]
بیستم شهر ذی حجه در صحبت امیر قافله عراق، پهلوان محمد حویج که از اهالی موصل بود و پس از مرگ شیخ شهاب الدین قلندر، امارت حاج را بر عهده داشت، از مکه حرکت کردم. این شیخ شهاب الدین مردی سخی و گشاده دست بود و پیش سلطان حرمت فراوان داشت و طبق مرسوم قلندران، ریش و ابروان خود را می تراشید.
امیر پهلوان برای من نیمی از یک کجاوه را تا بغداد کرایه کرد و کرایه را هم از خودش پرداخت و مرا درجوار خود پذیرفت. بعد ازطواف وداع حرکت کرده، به بطن مرّ رفتیم. همراهان ما عده بیشماری از مردم عراق و خراسان و فارس و عجم ها بودند. زمین از کثرت جمعیت موج می زد و گروه مادمان مانند توده های ابری که روی هم متراکم شده باشد، در حرکت بود.[ii]
ورود به نجف
از قادسیه حرکت کردیم و به شهر نجف که مدفن علی بن ابی طالب۷ است رسیدیم. این شهرِ نیکو، در زمینی پهناور و سخت واقع شده است و یکی از بهترین و پرجمعیت ترین شهرهای عراق می باشد که بازارهای خوب و تمیز دارد. از باب الحضره وارد نجف شدیم و بعد از عبور از بازار بقالان و طباخان و خبازان، به بازار میوه فروشان و خیاطان و قیصریه و بازار عطاران رسیدیم. آخر بازار عطاران باب حضرت است و قبری که معتقداند از آن علی۷ می باشد در این محل است. رو به روی مقبره، مدارس و زوایا و خانقاه هایی قرار دارد که دایر و با رونق می باشد دیوارهای مقبره از کاشی است که چیزی همانند «زلیج»[iii] اما از حیث جلا و نقش زیباتر از آن است.[iv]
روضه امیر المؤمنین۷
از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی می شود که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند. در این مدرسه، از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی می شود و هر روز دو بار غذایی مرکب از نان و گوشت و خرما به میهمانان می دهند. از مدرسه وارد باب القبه می شود. حاجبان و نقیبان و سرایداران در این محل مراقب زوار می باشند و چون کسی برای زیارت وارد می شود، به نسبت وضع و مقام او همه آن جماعت یا یکی از آن ها بلند می شوند و با او در آستانه حرم می ایستند و اذن دخول می خوانند به این مضمون:
«عن أمرکم یا أمیر المؤمنین هذا العبد الضّعیف یستأذن علی دخوله الروضه العلیه فإن أذنتم له وإلاّ رجع! وإن لم یکن أهلاً لذلک فأنتم أهل المکارم والستر».
«به فرمان شما ای امیر المؤمنین، این عبد ضعیف اذن می خواهد به روضه علیه وارد شود. اگر اذن می فرمایید که بیاید و گرنه باز گردد و اگر او اهلیت و شایستگی این مقام را ندارد، باری شما اهلیت کرامت و عفو و اغماض را دارید.»
سپس اشارت می کنند که زائر آستانه را ببوسد و آنگاه داخل حرم بشود.
این آستانه و دو طرف چارچوبه درِ ورودی از نقره است.
داخل حرم به انواع فرش های ابریشمین و غیره مفروش است و قندیل های بزرگ و کوچک از طلا و نقره در آن آویخته، در وسط حرم مصطبه چارگوشی است که با تخته پوشیده و برآن صفحات طلای پر نقش و نگار که در ساختن آن کمال استادی و مهارت را به کار برده اند با میخ های نقره فرو کوفته اند؛ چنان که از هیچ جهت چیزی از چوب نمودار نیست. ارتفاع مصطبه کمتر از ارتفاع قامت آدمی است و در روی آن سه قبر هست که می گویند یکی از آن آدم۷ و دیگری از آن نوح۷ و سومی از آن علی۷ می باشد و بین این سه قبر در تشت زرّین و سیمین، گلاب و مشک و انواع عطریات دیگر گذاشته اند که زوار دست خود را در آن فرو برده، به عنوان تبرّک بر سرو روی خود می کشند.
در دیگر حرم که آن هم آستانه نقره ای دارد و پرده های ابریشمین الوان برآن آویخته است، به سوی مسجدی باز می شود که آن خود چهار در دارد و هر چهار در دارای آستانه های نقره و پرده های ابریشم می باشد. داخل مسجد نیز فرش های عالی انداخته اند و دیوارها و سقف آن با پرده های حریر مستور است. مردم شهر همه بر مذهب رافضی اند. از این روضه کرامت ها ظاهر می شود و از همین جا بر آنان ثابت شده که قبر علی۷ در آن واقع است. از جمله آن که در شب بیست و هفتم رجب که «لیله الحیا»[v] نامیده می شود. بیماران زمین گیر را از عراقین و خراسان و فارس و روم به آن جا می آورند و بدین گونه سی ـ چهل بیمار گرد می آیند. بیماران را پس از نماز خفتن روی ضریح مقدس جای می دهند و خود در انتظار شفا یافتن آنان به نماز و ذکر و تلاوت و زیارت می پردازند. چون نیمی یا حدود دو پاره از شب گذشت همه بیماران صحیح و سالم، «لاإِِله إلاّ الله»، «محمّد رسول الله»، «علی ولی الله» گویان از جای بر می خیزند. این حکایت در میان آنان بحد استفاضه رسیده و گرچه من خود آن شب را درک نکردم داستان آن را از اشخاص مورد اعتماد شنیدم و در مدرسه حرم سه تن از این اشخاص را دیدم که هر سه زمین گیر بودند، یکی از روم آمده بود و دیگری از اصفهان و سومی از خراسان، از حالشان جویا شدم، گفتند امسال به لیله الحیا نرسیده اند و منتظرند که سال آینده آن را درک کنند.
در این شب مردم از شهرهای مختلف در نجف گرد می آیند و بازار بزرگی در شهر برپا می شود که تا مدت ده روز بر قرار می ماند.
در شهر نجف نه مأمور عوارض و مالیات هست و نه والی. تمام کارهای شهر دست نقیب الاشراف است. اهل نجف تجارت پیشه اند و در اقطار جهان به مسافرت و بازرگانی می پردازند. به شجاعت و سخاوت شهره اند. کسی که در پناه آنان باشد زیانی نمی بیند. من با آنان همسفر بوده و معاشرتشان را دلپذیر یافته ام. پس از زیارت امیرالمؤمنین علی۷ قافله به سوی بغداد حرکت کرد و من به اتفاق عدّه زیادی از اعراف خفاجه به سوی بصره روان گشتم.[vi]
ورود به بصره
در این شهر، در کاروان سرای مالک دینار منزل کردیم. تقریباً در دو میلی بصره عمارت بسیار بلند، قلعه مانندی به نظر می رسید که پرسیدم کجا است؟ گفتند: مسجد علی بن ابی طالب است. بصره در قدیم به قدری بزرگ بود که این مسجد در وسط شهر قرار گرفته بود و اکنون تا بصره دو میل فاصله دارد و نیز از مسجد تا محل باروی نخستین بصره حدود دو میل مسافت می باشد؛ یعنی مسجد در وسط بصره فعلی و با روی قدیم آن واقع شده است.
بصره یکی از مهمترین و مشهورترین مراکز عراق و شهری است وسیع و دارای مناظر زیبا و باغ های فراوان و میوه های خوب. چون در ملتقای دو دریای تلخ و شیرین واقع شده است، از سرسبزی و فراوانی بهره کافی دارد. در دنیا جایی نیست که به اندازه بصره درخت خرما داشته باشد. خرما در بازار بصره هر چارده رطل عراقی به یک درهم فروش می شود و در هم عراق ثلث نقره است. قاضی بصره حجت الدین برای من یک سبد خرما فرستاده بود که یک حمال به دشواری می توانست آن را حمل کند. من خواستم آن را بفروشم، به نُه درهم خریدند که سه درهم آن را نیز حمال بابت اجرت خود برداشت.
در این شهر یک نوع شیره خرما می سازند که «سیلان» نامیده می شود و آن مانند جلاب می باشد و چیز خوبی است. بصره سه محلّه دارد؛ یکی محله هذیل که ریاست آن با شیخ علاء الدین بن اثیر بود که از فضلا و کریمان روزگار به شمار می آمد، وی مرا میهمان کرد و جامه ای با مبلغی پول برای من فرستاد. محلّه دیگر «بنی حرام» است که رییس آن سید مجد الدین موسی الحسنی، مردی کریم و فاضل بود. او نیز مرا میهمان کرد و مقداری خرما و سیلان با مبلغی پول به من داد. محله سوم موسم به «محله عجم ها» (ایرانیان) است که ریاست آن با جمال الدین بن اللوکی می باشد.
مردم بصره اخلاقی نیک دارند و نسبت به غربا مهربان و دلسوزند، به طوری که در آن شهر کسی احساس غربت نمی کند. نماز جمعه را در مسجد علی بن ابی طالب به جای می آورند و بعد در آن مسجد را تا جمعه دیگر می بندند. مسجد علی۷ یکی از بهترین مسجدها و دارای صحن بسیار وسیعی است که با سنگپاره های سرخ رنگ مفروش گردیده و این سنگ ها را از وادی السباع به آن شهر آورده اند…
در همین مسجد بود که یک بار برای ادای نماز جمعه رفتم. خطیب برخاست و خطبه ای خواند که سراپا اغلاط نحوی فاحش بود، من تعجب کردم و موضوع را با قاضی حجت الدین در میان نهادم. گفت: آری بصره عوض شده و دیگر کسی که اطلاعی از نحو داشته باشد در این شهر باقی نمانده است و این امر واقعاً داستان عبرت آموزی است؛ چه بصره جایی بود که مردم آن در نحو سرآمد روزگاران بودند و این علم اصلاً و فرعاً از آن شهر پیدا شده و پیشوای نحویان که همه به حق سبقت و فضیلت او معترف اند، از این شهر برخاسته و مع ذلک اکنون کار به جایی کشیده که خطیب آن شهر نمی تواند خطبه نماز جمعه را بی غلط بخواند.[vii]
بازگشت به عراق و ورود به کوفه
کوفه از مهمترین شهرهای عراق می باشد و امتیاز آن از دیگر شهرها به این است که مسکن صحابه و تابعین و جایگاه علما و صلحا و مرکز خلافت امیر المؤمنین علی۷ بوده است لیکن در حال حاضر به سبب تعدّیات متمادی وضع آن شهر به ویرانی کشیده است.
کوفه بارو ندارد و بنای آن از آجر و دارای بازارهای نیک می باشد. غالب متاعی که در بازار کوفه معامله می شود خرما و ماهی است.[viii]
مسجد کوفه و اماکن اطراف آن
جامع اعظم کوفه مسجد بزرگی است دارای هفت شبستان که بر روی ستون های سنگی قطور و بلند بنا شده است. این ستونها از قطعه سنگهای تراش تشکیل یافته که روی هم قرار داده شده و وسط آن ها را ارزیز ریخته اند.
مسجد کوفه دارای آثار قدیمه متبرّکه ای است؛ از جمله مقابل محراب از طرف راست اطاقی [اتاقی] است که می گویند مصلای حضرت ابراهیم خلیل بود و نزدیک آن محرابی وجود دارد که گرداگرد آن را به وسیله چوب های ساج بلند گرفته اند و آن محراب علی بن ابی طالب۲ بود که ابن ملجم ششقی در همین جا بر سر آن حضرت زخم زد و مردم برای نماز به آن محراب می روند.
در زاویه دیگر این شبستان مسجد کوچکی است که دور تا دور آن نیز با چوب های ساج گرفته شده و می گویند تنوری که در طوفان نوح آب از آن جوشیده، در اینجا بوده است.
در قسمت عقبی شبستان مزبور در خارج مسجد اطاقی [اتاقی] وجود دارد که می گویند منزل نوح پیغمبر بوده و روبه روی آن اطاق [اتاق] دیگری هست که به اعتقاد مردم عبادتگاه ادریس۷ بوده است. محوطه متصل به همین قسمت که با دیوار جنوبی مسجد مربوط است، محلی بوده که نوح۷ کشتی خود را در آن جا ساخته و در منتهی الیه این محوّطه، خانه علی بن ابی طالب۲ و اطاقی [اتاقی] که جنازه او را درآن غسل داده اند واقع شده و اطاق [اتاق] دیگری در مجاورت خانه آن حضرت است که آن هم به نوح پیغمبر منسوب می باشد و خدا بهتر می داند از این نسبت ها کدام درست و کدام نادرست است.
د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 